مهدی محمودیان روزنامه نگار و عضو جبهه مشارکت ایران اسلامی محبوس در زندان رجایی شهر، ۷ ماه است که در روزه داری سیاسی و اعتراضی به حصر رهبران جنبش سبز به سر می برد، در نامه ای به سیدمصطفی تاج زاده نوشته است: من از حدود ۶ ماه پبش این روزه داری را در کنار شما آغاز کردم تا اعتراضم را به حصر غیر قانونی و ظالمانه رهبران در حصر جنبش سبز اعلام کرده باشم. حصری که تاکنون هیچ ادله قانونی برای آن ارائه نشده و صرفا بر اساس زور انجام شده است. آن هم با چه کسانی؟ کسانی که از شناسنامه های گویای انقلاب و ارزش هایی هستند که قرار بود نظام جمهوری اسلامی بر اساس آنها بنا شود و بماند. ارزش هایی همچون آزادگی و مردم مداری و بیان بدون لکنت حق نزد حاکمانی که قرار بود با رای مردم انتخاب شوند و هر زمان لازم شد، با رای مردم به زیر آیند. همان وعده جمهوریتی که سال ۵۷ به مردم داده شد و متاسفانه حالا سهم مدافعان و پی گیران آن، حبس و حصر و انواع فشارها و تضییقات شده است.
به گزارش کلمه، مهدی محمودیان با وجود بیماریهای مختلف که غالب آنها در طول دوران زندان بر اثر شکنجه های جسمی (بدون لباس در معرض سرمای شدید قرار دادن وی توسط مسئولین زندان یا زدن ضربه به سر) و روحی برای وی پدید آمده است و در طی دو بار اعزام به بیمارستان و بستری جهت درمان مورد تایید پزشکان بیمارستان و پزشکی قانونی قرار گرفته است از هفت ماه پیش در اعتراض به حصر غیر قانونی شیخ مهدی کروبی و میرحسین موسوی و همچنین زهرا رهنورد روزه دار است.
محمودیان که در خصوص برخی مسائل پس از انتخالات از جمله وقایع بازداشتگاه کهریزک اطلاع رسانی کرد، ۲۵ شهریور ماه در منزل شخصی اش بازداشت و به اتهام اجتماع و تبانی علیه نظام به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد.
همچنین سیدمصطفی تاج زاده معاون وزیر کشور دولت خاتمی و عضو ارشد و دربند سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت بیش از دو سال که در روزه داری سیاسی به سر می برد. وی از تابستان دو سال پیش تا کنون در بند غیرقانونی قرنطینه سپاه به سر می برد.
متن کامل نامه ی مهدی محمودیان از زندان رجایی شهر به سیدمصطفی تاج زاده در زندان اوین که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
مرشد شرافت و اصلاح طلبی اصول مدار
جناب آقای سید مصطفی تاج زاده
سلام
دو سال ثبات رای و قدم شما در روزه داری سیاسی و پیوند بخشیدن نوین بین باورهای دینی و اعتقادی با مبارزه سیاسی را تبریک می گویم و آرزومند قبولی آن نزد حضرت حق هستم.
بارها درباره ی روزه داری شما در این فکر بودم که دلیل این کار چیست؟ آیا فلسفه عملی دینی که مبتنی بر جهاد با نفس، با خویشتن است، می تواند به کار مبارزه سیاسی با دیگری بیاید؟ می دانستم که گاهی رفتاری مانند اعتصاب غذا مستقیما ابزار فشار به حاکمیت است، چون مسئول جان زندانی است و زندانی با به کف گرفتن این جان عزیز در هنگام به خطر افتادن امری خطیرتر؛ تضییع حق یا مطالبه ای را نزد افکار عمومی برجسته و به ابزاری برای مقابله با زندانبان تبدیل می کند. اما روزه داری که واجد چنین ویژگی نیست. امکان صدمه ای کوتاه مدت به خود ندارد تا باعث جلب افکار عمومی شود. حاکمیت زندانبان را نیز نمی ترساند، پس به چه کار می آید؟
بعد به این نتیجه رسیدم که این موارد به تنهایی پاسخ کافی به چرایی چنین اقدام اعتراضی که شما آغاز کردید، نیست. اولا این کار نیز می تواند توجه افکار عمومی را به مطالبات بر حق زندانی تا اندازه ای جلب کند، چنانکه من نیز فکر کردم باید به تاسی از این ابتکار شما، آن را برای جلب توجه افکار عمومی به حصر غیر قانونی رهبران جنبش سبز، آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد به کار بندم.
دومین دلیل اینکه همان طور که در فلسفه روزه، پرهیز از گناه و یادآوری کوچکی از عقوبت و گرسنگی و تشنگی قیامت در نظر شارع مقدس بوده، این تذکر درونی را فراتر از پرهیز از معصیت، به پایداری در هدف و نیتی سیاسی و مطالبات بر حق خود تعمیم دادید. من نمی توانم تصور کنم که این ثبات رای در روزه داری سخت و جانکاه دو ساله، تاثیری بر مقاومت ستودنی شما در راهی که برگزیده اید، نگذاشته باشد. روزه داری تمرینی از استقامت است برای استقامت بزرگ تر در برابر ظلم و الحق که شما در این راه، الگویی منطقی را از خود به نمایش گذاشتید.
بر اساس همین درک از روزه داری سیاسی بود که من نیز به عنوان شاگرد کوچک شما به آن تمسک جستم، بلکه همواره حس روزه داری، مرا به آرمان هایم و یاد رهبران در بند جنبش متذکر باشد.
من از حدود ۶ ماه پبش این روزه داری را در کنار شما آغاز کردم تا اعتراضم را به حصر غیر قانونی و ظالمانه رهبران در حصر جنبش سبز اعلام کرده باشم. حصری که تاکنون هیچ ادله قانونی برای آن ارائه نشده و صرفا بر اساس زور انجام شده است. آن هم با چه کسانی؟ کسانی که از شناسنامه های گویای انقلاب و ارزش هایی هستند که قرار بود نظام جمهوری اسلامی بر اساس آنها بنا شود و بماند. ارزش هایی همچون آزادگی و مردم مداری و بیان بدون لکنت حق نزد حاکمانی که قرار بود با رای مردم انتخاب شوند و هر زمان لازم شد، با رای مردم به زیر آیند. همان وعده جمهوریتی که سال ۵۷ به مردم داده شد و متاسفانه حالا سهم مدافعان و پی گیران آن، حبس و حصر و انواع فشارها و تضییقات شده است.
متاسفم که دستگاه سرکوب حکومت مانع از آن شده تا مردم ما اعتراض مدنی خود به این رفتار حکومت را تا رفع حصر انجام دهند، لذا روزه داری ام را به عنوان کوچک ترین حرکت مدنی و آرام برای یادآوری حصر رهبران جنبش از گوشه زندان رجائی شهر آغاز کردم. اعتراضی که امیدوارم همچون شما، مرا در پایداری بر مطالباتی که همچنان آنها را قانونی و در چارچوب اصیل آرمان های انقلاب اسلامی و امتداد آن در اصلاحات و جنبش سبز می دانم، یاری کند و به یاری خداوند و همت مردم، روزی را شاهد باشیم که پی گیری حقوق و مطالبات شهروندی و حتی اعلام اعتراض در بستر آرام و قانون مداری که در قانون اساسی نیز پیش بینی شده است میسر باشد.
در سحر و افطارهایتان مرا از دعای خیرتان بهره مند سازید و این برادر کوچکتان را همراهی فروتن در مسیر سبزی که آغاز کرده ایم، بدانید.
مهدی محمودیان
آذر ۹۱
زندان رجایی شهر