۱۳۹۱ مهر ۲۸, جمعه

عکس / صفحه اول امروز روزنامه ها، شنبه 29 مهر، 20 اکتبر
























دو کشته و چندین زخمی در عملیات انتحاری در چا‌بهار


در یک انفجار انتحاری در مقابل مسجدی در چابهار دست‌کم دو تن کشته و پنج نفر زخمی شدند. بنابر گفته یک مقام محلی، مهاجم قصد ورود به مسجد و انفجار بمب خود در میان نمازگزاران را داشته، اما از ورود وی جلوگیری شده است.
محمود مظفر، رئیس سازمان امداد و نجات هلال‌احمر، به خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) گفت: «در ساعت ۱۲ و ۲۰ دقیقه ظهر امروز (جمعه ۲۸ مهر) خبر انفجاری در یک مسجد به امدادگران جمعیت هلال‌احمر گزارش داده شد.» به گفته او، امدادگران با حضور در صحنه حادثه دریافتند که یک نفر قصد انجام عملیات انتحاری در داخل مسجد را داشته اما از ورود او به مسجد جلوگیری شده است.

به گفته‌ی رئیس سازمان امداد و نجات هلال‌احمر، پس از جلوگیری از ورود فرد مهاجم به داخل مسجد، او اقدام به انفجار خود در مقابل محل ورودی مسجد می‌کند.

بر اساس گزارش ایسنا، در این حادثه تا کنون دو نفر جان خود را از دست داده و پنج نفر هم مجروح شده‌اند. رئیس سازمان داوطلبان جمعیت هلال ‌احمر اسامی کشته‌شدگان را "مرتضی آسوده" و "حامد بزی" معرفی کرد و گفت که این دو تن از اعضای داوطلب جمعیت هلال ‌احمر چابهار بودند. مهاجم انتحاری نیز کشته شده است.
علی عبداللهی، معاون امنیتی انتظامی وزیر کشور جمهوری اسلامی ایران، قربانیان و زخمی‌شدگان این حادثه را "بسیجی" معرفی کرد. او به خبرنگاران گفت: «در حال بررسی جزئیات این حادثه و همچنین شناسایی فرد کشته شده هستیم و جزئیات کامل را پس از به نتیجه رسیدن اعلام خواهیم کرد.»
هنوز هیچ گروهی مسئولیت این عملیات انتحاری را بر عهده نگرفته است. یعقوب جدگال، نماینده چابهار در مجلس شورای اسلامی، در گفت‌وگو با ایسنا درباره عاملان احتمالی انفجار امروز چابهار گفت: «احتمالا افرادی که دست به حمله انتحاری امروز زده‌اند بازماندگان گروه‌های تروریستی قبل هستند.»
دو سال پیش، در روز چهارشنبه ۲۴ آذر ۱۳۸۹ که با روز عزاداری تاسوعا مصادف بود، یک انفجار انتحاری در مسجد جامع شهر چابهار ۳۳ کشته به جای گذاشت. چند روز بعد گروه "جندالله" با انتشار اطلاعیه‌ای در وبسایت خود، مسئولیت این عملیات تروریستی را بر عهده گرفت. این حادثه پرتلفات‌ترین عملیات تروریستی در منطقه طی سالهای گذشته بود.

امام جمعه موقت تهران :حالت بحرانی پیش نیامده است و حالت بحرانی را باید در کشورهای اروپایی که اقتصادشان دچار مشکل شده است مشاهده کرد.

امام جمعه موقت تهران اظهار داشت: تشدید فشارها برای تاثیرگذاری در انتخابات، بحرانی جلوه دادن کشور، القاء یاس و ناامیدی در جامعه، فضاسازی ناحق پیش از انتخابات، گره زدن تحریم ها به موضوع هسته ای و انتشار شایعات شش راهبرد دشمن پیش از انتخابات است.
به گزارش خبرنگار مهر، سید احمد خاتمی خطیب این هفته نماز جمعه تهران با اشاره به درگذشت آیت الله انواری اظهار داشت: آیت الله انواری 15 سال سابقه حبس با اعمال شاقه را داشت و به تعبیر رهبری ایشان از نقش آفرینان روحانیت در انقلاب بودند.
خاتمی اظهار داشت: خطبه دوم این هفته نماز جمعه را در قالب 4 تحلیل ارائه می کنم و اولین موضوع مربوط به سفر مقام معظم رهبری می شود.
وی تصریح کرد: سفر ایشان به خراسان شمالی را می توان در دو بخش تحلیل کرد. اول بخش شکلی و دوم نیز بخش محتوایی این سفر است.
امام جمعه موقت تهران در ادامه افزود: در بخش شکلی می توان گفت این سفر از جمله سفرهای کم نظیر ایشان بود چرا که استقبال باشکوهی از سوی مردم و جوانان این استان شکل گرفت که  طی مسیر کوتاه رهبری در بجنورد دو ساعت به طول انجامید.
عضو مجلس خبرگان رهبری اظهار داشت: از سویی دیگر این استقبال از طرف یک قومیت نبود بلکه شیعه ، اهل تسنن، ترک و کرد همگی محور وحدتشان رهبر معظم انقلاب بود.
خاتمی در ادامه به حضور باشکوه نسل سومی با چهارمی ها در استقبال از رهبر معظم انقلاب اشاره کرد و گفت: نسل سومی و چهارمی ها نشان دادند با چه عشقی به ولی فقیه ارادت دارند و این عشق آنها اگر مانند عشق نسل اولی ها نباشد بیشتر است.
وی تصریح کرد: استقبال از مقام معظم رهبری در این سفر تنها استقبال از یک رهبر سیاسی نیست بلکه یک استقبال مکتبی است، چرا که مردم ایشان را نایب عام امام زمان می دانند.
امام جمعه موقت تهران با اشاره به اینکه استقبال باشکوه مردم خراسان شمالی به نمایندگی از تمام ملت از رهبر معظم انقلاب معنادار بود گفت: دشمنان فکر می کردند تشدید تحریم ها اثر گذاشته و استقبال از ایشان کم خواهد شد در حالی که باشکوه ترین مراسم استقبال در طول تاریخ خراسان شمالی شکل گرفت.
خاتمی اظهار داشت: پیام این سفر و همچنین استقبال مردم این است که مردم پیمان خون با نظام جمهوری اسلامی ایران دارند و از نظام و ولی فقیه دفاع خواهند کرد.
عضو هیات رئیسه مجلس خبرگان رهبری تصریح کرد: مردم به دشمنان فهماندند که ما تا آخرین نفس و قطره خون پای نظام جمهوری اسلامی ایران ایستاده ایم.
وی با اشاره به بحث محتوایی سفر رهبر معظم انقلاب به خراسان شمالی گفت: ایشان رهنمودهای نویی را در عرصه های مختلف بیان کردند.
امام جمعه موقت تهران اظهار داشت: توطئه های دشمنان، تسلیم نشدن مردم و انتخابات پیش رو از جمله مهمترین محور بیانات ایشان در این سفر بود و به نظر من مهمتر از همه بخش سبک زندگی اسلامی بود که ایشان فرمودند بر مبنای خردورزی و حقوق باید تامین شود.
خطیب این هفته نماز جمعه تهران با بیان اینکه عموم مردم باید به بیانات ایشان در این خصوص لبیک بگویند تا نماد اسلامی شدن دیده شود، گفت: امیدواریم تمام مخاطبان صحبت های رهبری به این رهنمودها عمل کنند.
خاتمی ضمن تشکر از شورای عالی انقلاب فرهنگی برای ایجاد مشوق هایی برای افزایش جمعیت اظهار داشت: این شورا باید بیشتر از آنچه تبلیغ می کرد تا جلوی تکثیر نسل برای مدتی گرفته شود امروز باید تبلیغات گسترده و مشوق هایی برای تکثیر نسل ارائه دهد.
وی در بخشی از خطبه ها با بیان اینکه در حوزه داخلی، دشمن راهبردهایی را تا انتخابات سال آینده در پیش گرفته است، به شش راهبرد مهم اشاره کرد و گفت: دشمن با تشدید فشارها تا انتخابات می خواهد بر انتخابات تاثیر بگذارد تا تغییر در ساختار حکومتی بوجود آید.
عضو هیات رئیسه مجلس خبرگان رهبری در ادامه افزود: به دشمنان خارجی و دوستان داخلی شان هشدار می دهیم هواداری مردم از نظام جمهوری اسلامی سیاسی نیست بلکه اعتقادی است و این هواداری اعتقادی کم شدنی نیست.
خطیب این هفته نماز جمعه تهراندر بیان راهبرد دوم دشمن در آستانه انتخابات اظهار داشت: بحرانی جلوه دادن کشور یکی دیگر از برنامه های دشمنان است .
خاتمی اظهار داشت: در کشور مشکل وجود دارد اما حالت بحرانی پیش نیامده است و حالت بحرانی را باید در کشورهای اروپایی که اقتصادشان دچار مشکل شده است مشاهده کرد.
وی یکی دیگر از راهبردهای دشمنان را القاء یاس و ناامیدی بخصوص در میان جوانان خواند و گفت: آنها می خواهند نگذارن ما از این گردنه عبور کنیم در حالی که ملت ایران گردنه های سخت تر از این را نیز پشت سر گذاشته و به قول رهبر معظم انقلاب امروز بیش از هر وقت دیگر احساس قدرت می کنیم و این احساس متکی بر واقعیات است.
امام جمعه موقت تهران در بیان راهبرد چهارم تصریح کرد: فضاسازی ناحق پیش از فرا رسیدن انتخابات یکی دیگر از حربه های دشمنان است .
خطیب این هفته نماز جمعه تهران گفت: آنها پیش از فرا رسیدن انتخابات سال 88 شعار تقلب را سر دادند و رهبری نیز در فروردین همان سال از توطئه آنها پرده برداشت و هشدارهایی را دادند که دیدیم به واقعیت تبدیل شد.
خاتمی با بیان اینکه برخی شعار "انتخابات آزاد " را در آستانه انتخابات سر می دهند، گفت: آنها می خواهند بگویند اگر کاندیدای ما رد شد انتخابات آزاد نیست یا اگر مردم به کاندیدای ما رای ندادند باز هم انتخابات آزاد نیست و تنها در صورتی انتخابات آزاد است که کاندیدای ما رای بیاورد.
وی با اشاره به اینکه این گونه حرف ها کشور را به سمت التهاب می برد، گفت: التهابی که رهبر معظم انقلاب نیز در سخنان اخیرشان به آن اشاره کردند همین موضوعات است.
امام جمعه موقت تهران اظهار داشت: انتخابات در ایران آزاد بوده، هست و خواهد بود.
خاتمی پنجمین راهبرد دشمن در آستانه انتخابات را وانمود کردن این موضوع خواند که دشمنان می خواهند بگویند تحریم ها مربوط به اصرار ایران به داشتن حق مسلم خود در انرژی هسته ای است و اگر ایران از این حق دست بردارد همه چیز تمام می شود.
وی در ادامه افزود: تحریم ها از سال 59 بر علیه جمهوری اسلامی شروع شده در حالی که ما آن زمان اسمی از انرژی هسته ای نداشتیم.
امام جمعه موقت تهران ششمین و آخرین راهبرد را انتشار شایعات و دروغ ها خواند و افزود: آنها می گویند ما با این کار می خواهیم ایران را پای میز مذاکرات بیاوریم در حالی که ما میز مذکرات را ترک نکرده ایم.
خطیب این هفته نماز جمعه تهران تصریح کرد: شما میز مذاکره ای می خواهید که خروجی آن تسلیم شدن ملت ایران باشد و شما این آرزو را به گور خواهید برد چرا که به قول مقام معظم رهبری شما کوچکتر از آن هستید که ملت ایران را به زانو درآورید.
خاتمی همچنین با اشاره به قطع برنامه های برون مرزی صدا و سیما به دستور مستقیم اتحادیه اروپا گفت: آنها وقتی دیدند آبرویشان رفته است این موضوع را تکذیب می کنند.
وی با بیان اینکه با چه انگیزه ای دستور به قطع این برنامه های این شبکه ها داده اید، گفت: چطور توهین به پیامبر و کشیدن کاریکاتور ایشان آزادی بیان محسوب می شود اما پخش برنامه های چند شبکه که اهداف شما را برای مردم مشخص می شود آزادی بیان نیست و  برنامه های این شبکه ها را قطع می کنید.
امام جمعه موقت تهران ابراز امیدواری کرد فناوران کشورمان بتوانند در این عرصه نیز با این تحریم ها مقابله کنند.
خطیب این هفته نماز جمعه تهران در بخش پایانی خطبه به تحریم های جدید اتحادیه اروپا اشاره کرد و گفت: این تحریم ها بیشتر شعار است و نفس تحریم ها انتقام از ملت ایران است چرا که مردم با انقلاب جلوی زیاده خواهی استکبار را گرفته اند.
خاتمی با بیان اینکه حلقه به گوش بودن اتحادیه اروپا در برابر آمریکا یک ننگ است، گفت: پرونده شما در دوران دفاع مقدس هنوز به یاد مردم است و بیشتر از این پرونده خود را نزد مردم ایران سیاه نکنید.
عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به اینکه جایزه صلح نوبل به اتحادیه اروپا تعلق گرفته است، گفت: بهانه این کار این بود که اتحادیه اروپا در هیچ جنگی شرکت نکرده است در حالی که در اشغال عراق و افغانستان و کشتار هزاران نفر در الجزایر دست آمریکا و اتحادیه اروپا تا مرفق به خون آغشته است.
وی گفت: اتحادیه اروپا بداند با این کارها ما آسیب نمی بینیم چرا که ملت ایران سختی دیده و فرسوده شدنی نیست و استکبار بداند ما آنها را فرسوده خواهیم کرد.
خاتمی همچنین در خطبه اول نماز مبحث اصول اخلاقی اسلام را پی گرفت و گفت: آن کس که مروری به عناصر اخلاقی در اسلام داشته باشد به این باور می رسد که انس با خداوند اساسی ترین اصل است.
امام جمعه موقت تهران  با بیان اینکه ایمان به وعده های خداوند از زیر مجموعه های این اصل است، با اشاره به آیات قرآن گفت: اگر بر حرف حق خود بیاستید مطمئن باشید بهترین زندگی این جهانی و آن جهانی را خواهید داشت.

خرابکاری عمدی در پخش شبکه‌های رادیو و تلویزیون


کانال‌های رادیو و تلویزیون در کشورهای خاورمیانه با حمله پارازیت‌های عمدی روبرو شده‌اند. برخی از برنامه‌های مهم خارجی مانند بی‌بی‌سی، صدای آمریکا و دویچه‌وله در بسیاری از مناطق خاورمیانه از دسترس بیرون رفته‌اند.
سخنگوی شبکه "یوتل‌ست" به خبرگزاری فرانسه گفته است که اوایل این هفته برخی از کانال‌های رادیو و تلویزیون غربی برای مدتی به علت ارسال پارازیت از دسترس خارج شدند. موسسه "دویچه‌وله" به برخی از رسانه‌ها گفته است که در این خرابکاری دست جمهوری اسلامی را می‌بیند.
آخرین بار برنامه‌های "دویچه وله" بامداد پنجشنبه (۱۸ اکتبر/۲۷ مهر) در معرض پارازیت قرار گرفت. اریک بترمان، مدیرعامل "دویچه وله" در گفت‌وگویی با روزنامه آلمانی "فرانکفورتر الگماینه" به نقض آزادی بیان از سوی جمهوری اسلامی اعتراض کرده است. او گفت که "دویچه وله" در همکاری با سایر رسانه‌های خارجی، در صدد یافتن راه حلی برای این مشکل است.
عملیات تلافی‌جویانه؟
جمهوری اسلامی در سال‌های گذشته بارها در کار پخش رسانه‌های غربی اخلال کرده است. این احتمال وجود دارد که عملیات اخیر پارازیت‌اندازی از سوی ایران، در واکنش به اقدام ماهواره‌ی هات‌برد صورت گرفته باشد. شبکه‌ی "یوتل‌ست" از روز دوشنبه (۲۴ مهر/۱۵ اکتبر) پخش ماهواره‌ای ۱۹ شبکه رادیو تلویزیونی جمهوری اسلامی را از ماهواره هات‌برد قطع کرد. این شرکت دلیل این اقدام را تحریم‌های تازه‌ی اروپا علیه ایران دانست.
شبکه فرانسوی یوتل‌ست از بزرگترین سیستم‌های ماهواره‌ای جهان است که امواج بیش از ۴۲۵۰ کانال تلویزیونی را به بیش از ۲۰۰ میلیون خانوار در اروپا و خاورمیانه و آفریقا ارائه می‌کند.
پارازیت بر روی ماهواره‌ها نه تنها خلاف چرخش آزادانه اطلاعات است، بلکه برای سلامتی انسان‌ها نیز بسیار مضر استپارازیت بر روی ماهواره‌ها نه تنها خلاف چرخش آزادانه اطلاعات است، بلکه برای سلامتی انسان‌ها نیز بسیار مضر است
به گفته شرکت فرانسوی یوتل‌ست که مدیریت ماهواره‌های یوتل‌ست و هات‌برد را بر عهده دارد، ایران از چهارشنبه (۱۲ مهر/۳ اکتبر) روی شبکه‌های بی‌بی‌سی فارسی، صدای آمریکا و رادیو فردا عمداً اختلال ایجاد کرده بود.
اعتراض شبکه‌های خارجی
بنگاه رسانه‌ای بی‌بی‌سی در بیانیه‌ای که روز پنج‌شنبه (۱۸ اکتبر/۲۷ مهر) منتشر کرد، اطلاع داد که برنامه‌های این شبکه از جمله: بی‌بی‌سی ورلد نیوز (شبکه خبر بین‌المللی بی‌بی‌سی)، تلویزیون عربی‌ بی‌بی‌سی و کانال‌های رادیویی سرویس جهانی بی‌بی‌سی به دو زبان عربی و انگلیسی برای مخاطبان مناطق اروپا و خاورمیانه، در معرض پارازیت‌های عمدی و متناوب قرار گرفته‌اند.بی بی سی در این بیانیه از انداختن پارازیت به شدت انتقاد کرده و گفته است: «ارسال پارازیت‌های عمدی نقض فاحش قوانین بین‌المللی در زمینه استفاده از ماهواره‌هاست و ما هر گونه عملی را که به منظور اخلال در دسترسی آزاد مخاطبان به اخبار و اطلاعات انجام گیرد، به شدت محکوم می‌کنیم.»
پیش از این، نهاد ناظر بر رادیو و تلویزیون‌های بین‌المللی آمریکا ضمن محکوم کردن اختلال در پخش برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی ماهواره‌ای ارسالی به ایران، آن را تهدیدی علیه حقوق بشر دانسته و گفته بود که بعضی از موارد ارسال پارازیت از داخل خاک سوریه انجام می‌شود.
این احتمال وجود دارد که دولت سوریه نیز به منظور جلوگیری از پخش اخبار مربوط به اقدامات خشونت‌آمیز حکومت این کشور، به فرستادن پارازیت روی کانال‌های خبری خارجی دست زده باشد.
اواسط همین ماه دولت فرانسه به پارازیت انداختن ایران روی شبکه‌‌های ماهواره‌ای که برنامه‌های خود را از طریق یوتل‌ست و هات‌برد پخش می‌کنند، اعتراض کرد.
دولت ایران هیچگاه رسما مسئولیت پارازیت‌اندازی روی شبکه‌های ماهواره‌ای را نپذیرفته است.

نیویورک تایمز: تحریم بانک مرکزی برای چاپ اسکناس، بلا یا نعمت؟


نیویورک تایمز می نویسد که در روزهایی که تحریم‌های مختلف اقتصادی توسط اتحادیه اروپا و کشور‌های غربی بر علیه حکومت جمهوری اسلامی هر روز شدیدتر میشود، به نظر می‌رسد عدم دسترسی‌ به اسکناس‌های جدید چالش جدید دولت ایران باشد.

به گزارش سرویس بین الملل «بازتاب» به نقل از نیویورک تایمز؛ دولت ایران که مشتری سنتی‌ چند کمپانی اروپایی برای چاپ ریال بود، اخیرا درخواستی رو برای چپ اسکناس‌های جدید به کمپانی‌های مربوطه فرستاده که مورد قبول واقع نشده است.

این قضیه بانک مرکزی ایران را برای وارد کردن پول بیشتر به چرخ پولی‌ کشور دچار مشکل می‌کند.

دولت ایران همواره با تزریق پول بیشتر، بی‌ رویه و بدونِ پشتوانه به چرخ پولی‌، سعی در پوشاندن نرخ تورم بالا و پاک کردنِ صورت مساله داشته است.

البته برخی‌ کارشناسان بر این عقیده اند که شاید تحریم کردن چاپ اسکناس برای ایران نتیجهٔ معکوس در بر داشته و حتی کمبود پول باعث پایین آمدن نرخ تورم در ایران شده و یکی‌ از بزرگترین مشکلات اقتصادی دولت احمدی‌نژاد را به طور غیر مستقیم حل کند.

پیش از این، این تجربه در کشور‌های یوگسلاوی و زیمباوه وجود داشته که دولت‌های این کشور‌ها وقتی‌ با مشکل عدم توانایی‌ در چپ اسکناس جدید و لاپوشانی بالا رفتن قیمت‌ها روبرو شدند، با تغییر واحد پول و استفاده از واحدی بسیار نزدیک به عرض‌های خارجی‌ جلوی بالا رفتن قیمت‌ها را گرفته و تورم را کاهش دادند.


تشکرمحمد نوری زاد ازمقام معظم رهبری


آن روزها که من نامه پشت نامه می نوشتم و ازحضرت آقا خواهش می کردم بخاطر جفاهای رخ داده بیایند و از مردم پوزش بخواهند، عده ای از دوستان تلاش مرا بیهوده می دانستند. خودم با دوگوش خودم شنیدم که یکی به دیگری می گفت: فلانی (یعنی نوری زاد) اگر پشت گوشش را دید پوزشخواهی رهبر را هم خواهد دید! جماعتی نیز مسخره ام می کردند که رهبر کجا و پوزش کجا؟ حتی یکی آمد در خانه و زنگی زد و این را گفت و رفت: آب در هاون مکوب!
اما اکنون این منم که سربلند از این انتظار فرساینده سربرآورده ام. اکنون این منم که می توانم فریاد بزنم: آهای ای همه ی شمایانی که پوزشخواهی رهبر را ناممکن می دانستید، بچشم خود آیا ندیدید و با دو گوش خود نشنیدید که رهبر در همین سفر به خراسان شمالی با صدای بلند هم از خدا پوزش خواست هم از تاریخ؟ به این جملات سوزناک و دردمندانه ی ایشان دقت کنید:
من همین جا در داخل پرانتز عرض بکنم؛ یکی از خطاهایی که خود ما کردیم – بنده خودم هم در این خطا سهمیمم – این مسئله ی تحدید نسل از اواسل ده ی ۷۰ به این طرف باید متوقف میشد… این را متوقف نکردیم؛ این اشتباه بود. عرض کردم؛ مسئولین کشور در این اشتباه سهیمند، خود بنده ی حقیر هم در این اشتباه سهمیمم. این را خدای متعال و تاریخ باید بر ما ببخشند…
“تحدید نسل” یعنی همان تنظیم امور خانواده ی خودمان. که قبلا می گفتند دوتا بچه کافیه، حالا رهبر می فرمایند: ما اشتباه کردیم که گفتیم دو تا بچه کافیه. این حرف، اولش اگر خوب بوده حالا دیگر نیست. پس چند تا؟ هرچه بیشتر بهتر! من می گویم: ببینید دوستان، بیایید و قدرشناس باشیم. شاکر باشیم. بخداوندی خدا این طلب بخشایش مقام معظم رهبری کم چیزی نیست. اگر قدرش را ندانیم همین هم از کف مان بیرون می رود. از قدیم گفته اند: شکر نعمت نعمتت افزون کند / کفر، نعمت از کفت بیرون کند. یک بار دیگر به محتوای سخن ایشان دقت کنید.
مهم نیست که اصل سخن را به داخل پرانتز برده اند. مهم همان طلب بخشایش از خدا و تاریخ است. شاید بپرسید: پس سهم مردم در این میان چه می شود؟ یعنی چرا ایشان از مردم پوزش نخواسته اند؟ جوابش را می دهم: حتما لابد وقتش نرسیده. وقتش که برسد، یک وقت دیدید علاوه بر خدا و تاریخ، از مردم هم طلب بخشایش کردند. فعلا وقتش فرانرسیده. یا شاید هم مردم آنقدر متمول و صاحب جاه و جلال نیستند که بشود ازشان طلب بخشایش کرد.یعنی این مردم چیزی توی دستشان نیست که بتوانند ببخشند. فعلا خدا و تاریخ را در دستور کار قرار داده اند و بعدا سر فرصت نوبت به مردم هم می رسد.
هوشیار باشیم دوستان، ایشان در این سخن، یک عذرخواهی از خدا کرده اند و یک عذرخواهی از تاریخ. این شد دوتا عذرخواهی. بابت چی؟ بابت همان بی توجهی به تولید بچه. حالا چرا این عذرخواهی از خدا و تاریخ این همه سال به تعویق افتاده و امسال بر زبان ایشان جاری می شود؟ شاید به این دلیل که سال سال تولید و حمایت از تولید داخلی است. و چه تولیدی مناسب تر از تولید بچه! یعنی وقتی کارخانه ها و مراکز تولیدی کشور تعطیل اند و غبار فلاکت به رویشان نشسته حداقل تولید بچه که می تواند آمار تولیدات ما را رونق بخشد.
من به همه ی شما اطمینان می دهم که ایشان از میان این همه سوژه برای عذرخواهی تنها به همان یک دلیل انگشت بر بچه ی فراوان نهاده اند، وگرنه مگر سوژه های عذرخواهی کم بوده دم دست ایشان؟ مثلا همانجا میان مردم بجنورد نمی توانستند به سمت مشهد مقدس اشاره کنند و بفرمایند: ای مردم، من بخاطر برساختن لاشخورخانه ای به اسم تولیت آستان قدس رضوی نه از خدا، و نه از تاریخ، که مستقیما از خود شما پوزش می طلبم. تولیتی که برای هیچ دستگاه قانون و نظارتی و حسابرسی تره خورد نمی کند. و آقازاده ی جناب تولیت، به برکت پول مفتی که پدر در کیسه ی او می ریزد، برای خود دم و دستگاه تریلیاردی برآورده.
یا همانجا در میان مردم بجنورد، نمی توانستند بخاطر پول های فراوان و بی حسابی که خود ایشان بدون رضایت مردم از اموال مردم برداشته اند و به افغانستان و سوریه و لبنان و حزب الله بذل و بخشش کرده اند پوزش بخواهند؟ یا بخاطر سال ها بی قانونی و مصادره و اعدام های بی دلیل و بدون محاکمه؟
یا مثلا خون جوانانی را که جناب طائب و جناب مصلحی با مساعدت چماقداران و عمله های اطلاعاتی شان بر آسفالت خیابان ها ریختند، ارزش یک پوزشخواهی مختصر نداشت؟ یا همین نکبتی که ایشان با حمایت از مالیخولیایی به اسم احمدی نژاد بر سر مردم ایران آوار کرده اند؟ یا فضای امنیتی ای که ایجاد کرده اند؟ یا حقارتی که برای ایران و ایرانی فراهم آورده اند؟
اصلا همه ی اینها به کنار، ایشان نمی توانستند بخاطر از ریخت انداختن سیستم قضایی و قانونگذاری از مردم پوزش بخواهند؟ مثلا بفرمایند: ای مردم، مرا ببخشید اگر در برابر دستگاه قضایی سینه سپر کردم و اجازه ندادم دزد تابلوداری مثل محمدرضا رحیمی به چارمیخ کشیده شود؟
خلاصه خیلی چیزها بود و خیلی چیزها هست که می شد بابت آن ها پوزش خواست. منتها همچنان که گفتم: نه از خدا و تاریخ، بل مستقیما از مردم. وقتی ما به مردم بدهکاریم، به میان کشاندن پای خدا و تاریخ دیگر چه ترفندی است؟ اما خدا بدهد برکت. همین که ایشان طلسم پوزش نخواستن را شکستند، خودش یک جور پیروزی است.پیروزی برای مردمی که هنوز مجبورند برای دلخوشی ایشان شعار بدهند: انرژی هسته ای حق مسلم ماست. مردم فلک زده ای که هیچ مسئولی از دیگر حقوق مسلم شان نمی پرسد.
محمد نوری زاد –  مهرماه سال نود و یک

درخواست محمد نوری‌زاد از مراجع: به رهبر کمک کنید تا کشور را از فاجعه برهاند


محمد نوریزاد جهادگر و مستند ساز منتقد در نامه ای دیگر، از مراجع خواسته با پادرمیانی خود نزد رهبری کشور را از فاجعه برهانند: آقایان حضرات، ما در دو قدمی یک فاجعه ی ملی چشم به راه همت “آشکار” شما بزرگان دینی و سایر شخصیت های کشوری هستیم. با این اطمینان که رهبر ما شب تا به صبح قدم می زند و دست بر دست می ساید و منتظر صدای یا الله شماست. مترسید. داخل شوید.
به گزارش کلمه، این روزنامه نگار که در سرکوب های پس از انتخابات بازداشت و ماه ها در زندان به سر برد، بارها در این سه سال و اندی با نامه های خود به رهبری راهکارهایی را برای خروج از بحران در کشورمان ارائه داد. او این بار در نامه ی خود نوشته است: کاش مراجع تقلید و بزرگان دیگر ما می دانستند که “فاجعه” یعنی بر باد رفتن. و می دانستند ما به چند قدمی یک فاجعه ی ملی نزدیک شده ایم. که اگر امروز – آری همین امروز – به چاره جویی اش همت نکنیم، فردا بخاطر ظلم هایی که بر سر مردم بارانده ایم، همین مردم، ما و بانیان و همراهان فاجعه را از سوراخ های اختفا بیرون می کشند و به صورتمان تف می کنند.
وی در ادامه متذکر شده است: نیز همین مراجع و بزرگان می دانند که رهبر ما فردی مغرور است. فردی که انقلابی بودن و مرد بودن و استقلال رأی و شجاعت و شهامت و مسلمانی و نفوذ و جذابیت را در: پای پس نکشیدن از سخن خود می داند. که اگر سخنی و شعاری سرداده “باید” بر سرِ انجام آن سخن سماجت و پافشاری کند. و کاری به عواقب هولناک آن نداشته باشد.
متن کامل نامه که در وب سایت رسمی محمد نوری زاد منتشر شده به شرح زیر است:

معروف است: وقتی نادرشاه بر پسرش رضا قلی میرزا خشم گرفت و به وی گفت: “می دهم فردا صبح چشمانت را از کاسه بیرون بکشند” تا خود صبح نخوابید. قدم می زد و دست هایش را بهم می مالید و آه می کشید. اما چاره ای نبود. حرفی زده بود و “باید” پیِ انجام آن را می گرفت. چرا که اگر از کورکردن پسرش منصرف می شد، سخنش سستی می گرفت. همان فردا هیمنه اش فرو می ریخت و سرداران مرموزش زمزمه درمی پیچاندند: فرمان نادر باد هواست. نادر وقتی اراده ی کاری داشت، انجامش می داد. اکنون که گفته بود: می دهم فردا صبح چشمانت را از کاسه بیرون بکشند، باید آن چشمان پرعاطفه را بیرون می کشید.
حالا ماجرا چه بود؟ رضاقلیِ جوان و نایب السلطنه، پیش روی سرداران به پدر گستاخی کرده بود و پدر تاب فروخوردن آن گستاخی نداشت.
صبح فردا فرمان نادر به اجرا درآمد. خواجگان آمدند و در حضور سرداران، چشمان رضا قلی را از کاسه درآوردند. وقتی کار انجام گرفت و رضاقلی را کشان کشان بیرون بردند، نادر همانجا نعره ای کشید و تف به صورت سرداران خود انداخت و بر سرشان غرید: بی شرف ها، من دیشب تا خود صبح نخوابیدم تا مگر یکی از شماها بیاید و وساطت کند که من چشم این پسر را بیرون نکشم. چرا نیامدید؟ چرا نیامدید؟ چرا نیامدید؟ شماها که می دانستید نادر است و یک رضا قلی. بی حیاها گرفتید و خوابیدید و فکر فردای ایران را نکردید؟
البته سرداران بخاطر خصومتی که با نادر و رضا قلی داشتند پیشقدم نشدند. سوز نادر نیز فایده نداشت. بعد از این حادثه عمر زیادی نکرد. نوشته اند: تا همان شبی که توسط یکی ازسرداران خود در چادرش سلاخی شد، ضجه می زد و از خواب می جهید و نام رضا قلی را صدا می زد.
کاش مراجع تقلید و بزرگان دیگر ما می دانستند: “فاجعه” یعنی بر باد رفتن. و می دانستند ما به چند قدمی یک فاجعه ی ملی نزدیک شده ایم. که اگر امروز – آری همین امروز – به چاره جویی اش همت نکنیم، فردا بخاطر ظلم هایی که بر سر مردم بارانده ایم، همین مردم، ما و بانیان و همراهان فاجعه را از سوراخ های اختفا بیرون می کشند و به صورتمان تف می کنند.
نیز همین مراجع و بزرگان می دانند: رهبر ما فردی مغرور است. فردی که انقلابی بودن و مرد بودن و استقلال رأی و شجاعت و شهامت و مسلمانی و نفوذ و جذابیت را در: پای پس نکشیدن از سخن خود می داند. که اگرسخنی و شعاری سرداده “باید” بر سرِ انجام آن سخن سماجت و پافشاری کند. و کاری به عواقب هولناک آن نداشته باشد.
بارها و بارها و بارها از زبان وی سخنان آتشینی در باب انرژی هسته ای و اینجور چیزها شنیده ایم. و این که ما تا به آخر بر سر این حق مسلم ایستاده ایم. همه می دانیم: برای ایشان عقب نشینی از موضع هسته ای، ای بسا دشوارتر از جابجا کردن دماوند و زنده کردن مردگان باشد. چرا؟ چون فرهنگ شعارپراکنی، اولین خاصیتش این است که مردم را شعارخوار می کند. و اولین عارضه ی شعارخواری نیز در این است که مردم طلبکارانه بر حقانیت همان شعارها شعار می دهند.
اکنون در این مخمصه ی ملی، شعارگو اگر بخواهد پای پس بکشد، شعارخواران به طعنه می گویند: چه شد پس؟ عبور از این “چه شد پس” برای شعارگو به دشواریِ همان جابجا کردن دماوند و زنده کردن مردگان است. به همین خاطر، با غرور بر شعارهای بدون پشتوانه ی پیشین اصرار می ورزد و بر هیزم آتش آنها نیز می افزاید.
اکنون من، محمد نوری زاد، به نمایندگی از آن مردمی که پس و پشت این سماجت [...] را می بینند، با صدای بلندِ آمیخته به التماس به مراجع و سایر شخصیت های مطرح سیاسی کشور می گویم: سخنان و میانجی گری های خصوصی و در گوشی شما با رهبر، اصلاً در اندازه ای نیست که آن غرورِ ملتهب را فروبنشاند و ما را از این فاجعه ی بزرگ و حتمی برهاند. برای چه؟ برای این که آن شعارهای حق مسلمیِ رهبر مگر در پشت درهای بسته بر زبان آورده شده؟ نخیر، بابت هر شعار هسته ای جماعتی از مردم [...] هزاران الله اکبر سرداده اند و ندانسته پای سند تباهی کشور را امضا کرده اند. این که: همگی می میریم و ذلت نمی پذیریم و از شعارهایمان عقب نشینی نمی کنیم. شما از یک کودک سیزده ساله و یک پیرزن هفتادساله ی روستایی بپرسید: حق مسلم یعنی چه که مشت هایتان را برایش گره کرده اید؟
من معتقدم: رهبر ما شب تا به صبح قدم می زند و دست بر دست می ساید تا مگر یک یا چند تن از مراجع ما آشکارا – و نه در پس درهای بسته – دست به ریش خود ببرند و عمامه از سر بگیرند و از رهبر بخواهند: به انرژی های معطل کشور بسنده کنند و دست از انرژی هسته ای بکشند. من اطمینان دارم بمحض رخ دادن این میانجیگری، رهبر عقب خواهد نشست. با این احتجاج که من روی هر که را بر زمین بیاندازم، روی بزرگان و نخبگان دینی را بر زمین نمی اندازم. بیاورید جام زهر را.
من صمیمانه به رهبرمان حق می دهم. ایشان چشم انتظار فریاد بزرگان است اما کسی از آنان نطق نمی کشد. علتش هم ترسی است که سال های سال با ظرافت به بیوت حضرات تزریق شده و اکنون همان ترس ظریف است که نمی گذارد عمامه ای از سر برداشته شود.
پیشنهاد می کنم آقایان یک یا علی ای بگویند و آشکارا بر این سخن متحد شوند. که: آقا جان، همه ی ما برای آن حق مسلم، هم شعار داده ایم و هم هزینه کرده ایم. هزینه اش را اگر ریخته ایم دور، فدای سرتان. شعاری هم اگرسرداده ایم پس می گیریم. با همان قوت و انرژی. مثلا فریاد برمی آوریم: انرژی هسته ای خسته ایم خسته ایم. شما خودت را وامدار آن شعارها مدان. جام زهر را هم شریکی سرمی کشیم. مردانه همه ی ما می آییم وسط. می گوییم همه ی ما در برآمدن این ضایعات پشت در پشت سهیم بوده ایم. همه ی ما که وسط باشیم، هم جام زهر، و هم تبعات بعدی اش سرشکن می شود میان ما که هزاران نفریم و شما که یک نفرید.
آقایان حضرات، ما در دو قدمی یک فاجعه ی ملی چشم به راه همت “آشکار” شما بزرگان دینی و سایر شخصیت های کشوری هستیم. با این اطمینان که رهبر ما شب تا به صبح قدم می زند و دست بر دست می ساید و منتظرصدای یا الله شماست. مترسید. داخل شوید.
محمد نوری زاد

سردار نقدی: شرایط کشور از شعب ابیطالب بهتر است


در حالی که رهبری معتقد است در شرایط بدر و خیبر به سر می بریم، سردار نقدی می گوید: وضعیت فعلی ایران از محاصره شعب ابیطالب بدتر نیست، چرا که در آنجا حتی علف هم رویش نمی کرد.
وقتی رییس بانک مرکزی با توجه به مشکلات پیش آمده از تحریم های بین المللی شرایط کشور را مانند شعب ابیطالب خواند، سخنانش با مخالفت هایی رو به رو شد و رهبری صریحا اظهار داشت که شرایط فعلی کشور بدر و خیبر است نه شعب ابی طالب!
اینک رییس سازمان بسیج مستضعفین کشور با بیان این‌که اقتصاد مقاومتی نشستن، نخوردن و ریاضت کشیدن نیست، اقتصاد مقاومتی را شناسایی ظرفیت ها و انجام کار بیشتر عنوان کرد و اظهار داشت: باید در جبهه جنگ اقتصادی ظرفیت‌های خوابیده را فعال کنیم، ثروت ها را بشناسیم و از همه آنها به بهترین نحو با انجام کار و فعالیت بیشتر استفاده کنیم.
نقدی با بیان این‌که وضعیت فعلی ایران از محاصره شعب ابیطالب بدتر نیست، گفت: پیامبر (ص) در شعب ابیطالب که ریگزاری بیش نبود و حتی علف هم در آن رویش پیدا نمی کرد، سه سال مقاومت کرد، حال ما در کشورمان ایران با این همه ثروت و منابع آیا نمی توانیم مقاومت کنیم.
به گفته رییس سازمان بسیج مستضعفین کشور در مکتب اسلام تسلیم معنا ندارد و باید در عرصه اقتصادی نیز مقاومت و ایستادگی کرد.
وی با اشاره به توقیف پخش برنامه‌های سه شبکه ایرانی از ماهواره، آن را نشانه پیروزی ایران در جبهه جنگ فرهنگی دانست و ادعا کرد: دشمنان امروز با بیش از سه هزار شبکه به جنگ رسانه‌ای ایران آمده‌اند، اما ایران با داشتن تنها سه شبکه توانست آنها را شکست دهد به گونه ای که دستور توقیف پخش برنامه‌های این سه شبکه ازماهواره توسط کشورهای غربی داده شد.

سلامت انتخابات و «مراقبت های ویژه» مطلوب رهبری بعداز چهل ماه


کلمه – سید مهرداد طباطبایی:
“مردم اطمینان دارند؛ اما برخى از طرفداران نامزدها هم اطمینان داشته باشند که جمهورى اسلامى اهل خیانت در آراء مردم نیست. ساز و کارهاى قانونى انتخابات در کشور ما اجازه تقلب نمی دهد. این را هر کسى که دست‌اندرکار مسائل انتخابات هست و از مسائل انتخابات آگاه است، تصدیق می کند.”
حدود چهل ماه از روزی که رهبری این سخنان را در خطبه های نمازجمعه تهران گفتند، می گذرد. آیت الله خامنه ای در همین جملات نه فقط پیشاپیش حساب مردم را از طرفداران نامزدهای منتقد جدا کرد، بلکه تقریبا آب پاکی را هم روی دست آنها که خواهان پس گرفتن رای خود و احقاق حق خود بودند، ریخت و هرگونه امکان تقلب در جمهوری اسلامی را منتفی دانست. ناگفته پیداست که با این سخنان، حتی اگر شورای نگهبان به این نتیجه هم می رسید که دولت در انتخابات تقلب کرده، مگر می شد چنین سخنان صریحی از رهبری را زیر پا گذاشت و برخلاف آنها حرف زد؟
اما تاریخ ورق خورده و چهل ماه گذشته است. نامزدهای معترض آن انتخابات در بازداشت خانگی هستند و کشور گرفتار پیامدهای بی کفایتی دولتی است که به جای مردم، رهبری به آن مشروعیت داد و حالا بعد از سه سال و نیم راه پس و پیش رفتن را هم به روی نظام بسته و گرفتارش ساخته است. رهبری اما در سفر استانی خود، در فکر انتخاباتی است که قرار است هشت ماه بعد برگزار شود و رقبایی که بر سر قدرت از حالا به جان هم افتاده اند. طنز تاریخ اینجاست که رهبری علاوه بر هشدار درباره اختلافات مسئولان و نگرانی از “بی آبرویی” و تبدیل جنجال سیاسی انتخابات به “فتنه”، از اهمیت سلامت انتخابات سخن گفته اند و به “ضرورت مراقبت های گوناگون از جهات مختلف” اشاره کرده اند:
“البته سلامت انتخابات هم مسئله‌ى اساسى و مهمى است. منتها فرض ما بر این است که مسئولین کشور با وجدان اسلامى و الهى وارد می شوند و انتخابات ما سالم است. در گذشته هم که در دولتهاى مختلف انتخابات انجام گرفته است – چه انتخابات ریاست جمهورى، چه انتخابات مجلس، چه دیگر انتخابها – فرض ما بر این بوده است که انتخابات، انتخابات سالمى است. البته مراقبت هاى گوناگون از جهات مختلف لازم است انجام بگیرد.”
این سخنان جدید و فاصله عمیق آن با سخنان ۴۰ ماه قبل ایشان، به خصوص که این بار کاملا حساب شده و با برنامه قبلی هم بیان شده و رهبری در دو روز قبل خبر داده بود که قصد دارد چنین نکاتی را درباره انتخابات بگوید و قاعدتا این جملات با ملاحظه ی بسیار زیاد و رعایت همه جوانب بر زبان ایشان جاری شده؛ پرسش های متعددی را ایجاد می کند که پاسخ می طلبند و حاکمیت نمی تواند با عبور از کنار آنها و خود را به ندیدن و نشنیدن زدن، اهمیت پرسش هایی از این دست را کمرنگ جلوه دهد:
۱ . در این چهل ماه چه اتفاقی افتاده که رهبری نگران سلامت انتخابات شده و خواستار مراقبت های گوناگون در این زمینه می شود؟ به فرموده ایشان در نمازجمعه ۲۹ خرداد ۸۸، نه جمهوری اسلامی اهل خیانت در آرای مردم است و نه ساز و کارهاى قانونى اجازه چنین کاری می دهد. آیا در این چهل ماه، جمهوری اسلامی تغییر کرده یا ساز و کارهای قانونی، و خلاصه چه شده که این بار باید صندوق های رای را در بخش مراقبت های ویژه بستری کرد؟
۲ . در آن دوره و این دوره، دولت احمدی نژاد مجری انتخابات بود. جان کلام رهبری در خطبه های مذکور هم این بود که نظر او به نظر ایشان نزدیک تر است. این در حالی بود که قاطبه نخبگان کشور و حتی مسئولان وقت و قبل نظام در آن زمان نظری متفاوت داشتند و برخی حتی به موسوی تبریک هم گفته بودند و مواضع امروزشان هم نشان می دهد که به قانون شکنی، کج دستی و بی پروایی احمدی نژاد و دولتش در نقض حقوق شهروندان معترف بودند. آیا سخنان اخیر رهبری درباره سلامت انتخابات، نشانه این است که ایشان دیگر نظر احمدی نژاد را به خود نزدیک نمی دانند، یا نگران اند دولت کسی را روی کار بیاورد که نظرش نزدیک نیست؟ آیا فرض وجدانی و الهی ایشان درباره مسئولان ممکن است در این دوره نقض شود، و آیا این فرض در دوره دهم نقض نشده بود؟
۳ . اولین و مهمترین حرف میرحسین موسوی در تمام این سه سال، این بود که حاکمان حق ندارند در رای مردم دست ببرند. اولین و مهمترین شعار مردم در جنبش سبز هم پس گرفتن رای خود بود. آغاز حیات این جنبش و آغاز روند انحراف جمهوری اسلامی هم از همین جا آغاز شد که حق و رای و خواست مردم ندیده گرفته شد. بسیاری به تاوان همین حق طلبی در این سه سال زندانی و محکوم شدند، از جمله خود میرحسین که همچون همسرش و شیخ مهدی کروبی به تاوان اعتراض به تقلب همچنان در حصر خانگی هستند. آیا اکنون که رهبری پس از ۴۰ ماه به اهمیت سلامت انتخابات رسیده و به آن اشاره کرده است، نباید به جای بازداشت خانگی موسوی و کروبی از “بصیرت” آنها تقدیر و به اشکالات اساسی که آنها به روند انتخابات ۸۸ و شیوه اداره کشور داشتند، رسیدگی شود؟
۴ . در نوروز ۸۸ آیت الله خامنه ای اخطار دادند که هرگونه صحبت درباره سلامت انتخابات، القاء دشمن است و رقبای انتخاباتی نباید در این دام بیفتند و صدای دشمن از گلوی آنها بیرون بیاید. اکنون هشت ماه مانده به انتخابات بعدی، خود ایشان اولین کسی هستند که درباره سلامت انتخابات ابراز نگرانی می کنند و از ضرورت مراقبت های گوناگون در این باره سخن می گویند. در میان این همه غبار فتنه ها و حرف های ضد و نقیض، بالاخره کدام حرف را باید جدی گرفت؟ و این چگونه دشمن شناسی است…
۵ . در سال ۸۸ کمیته صیانت از آرای ستاد موسوی که می خواست به سازماندهی ناظران این نامزد انتخاباتی و گردآوری گزارش تخلفات از سراسر کشور بپردازد، ابتدا با حمله های گسترده تبلیغاتی و سیاسی و سپس با برخورد امنیتی شدید رو به رو شد. فرزند شهید بهشتی و بسیاری دیگر، برای دفاع از همین کمیته با آن همه اتهام رو به رو شدند؛ حال آنکه تنها جرمشان این بود که می خواستند همین مراقبت های قانونی را سامان دهند که امروز رهبری به ضرورت آن رسیده است. آیا صیانت از آرای مردمی در سال ۸۸ بد بود و در سال ۹۲ خوب است؟ و آیا اگر نام “صیانت” به “مراقبت” بدل شود، مشکل حل می شود؟
۶ . فرزند آیت الله هاشمی که این روزها در زندان انفرادی است، و در این سه سال به وارد کردن ۲۰ هزار اسلحه به کشور برای رساندن به معترضان! تزریق پول های کلان به فتنه، ارسال پیام به مقام های آمریکایی در انتخابات ۸۸ و انواع اتهامات دیگر متهم شد، در واقع جرمش این بوده که در آن سال، مرکزی را در کمیته صیانت برای گردآوری گزارش های ناظران از طریق پیامک ایجاد کرده بود. دولت نه تنها برای مقابله با این کار سیستم پیامک ها را قطع کرد، بلکه صدها تلفن ثابت این کمیته را هم قطع کرد تا ارتباط ناظران سطح کشور با تهران قطع شود و گزارش تخلفات انتخاباتی یکجا جمع نشود. دو روز قبل خبرگزاری فارس وابسته به سپاه اعلام کرد که اتهام مهدی هاشمی ارسال یک نامه درخواست ویزا به سفارت عربستان با امضای دکتر بوده، در حالی که او هنوز دکترای خود را نگرفته بود! این خبر و این گفته او که تلفنی به پدرش گفته در این مدت هیچ بازجویی جدی نداشته است، به تنهایی نشان می دهد که همه اتهامات سیاسی قبلی به وی بی اساس بوده و جز پرونده سازی و مچ گیری، در واقع هیچ پرونده و سند و اتهام قابل توجهی در کار نیست. آیا جرم مهدی هاشمی جز پرداختن به موقع به همان مساله ای است که امروز دغدغه رهبری شده است؟
۷ . دهها و شاید صدها نفر در این سه سال بازداشت و متهم شدند به اینکه درباره سلامت انتخابات ۸۸ تشکیک کرده اند و به نظام اتهام تقلب زده اند و یا در کمیته “غیر قانونی” صیانت از آرا فعالیت کرده اند و یا از تخلفات انتخاباتی گزارش داده اند. بسیاری از این افراد به این خاطر به حبس و جریمه هم محکوم شدند و مجازات خود را هم کشیدند. اکنون که پس از چهار سال، بصیرت بهنگام این دلسوزان کشور و انقلاب تلویحا مورد اذعان رهبری هم قرار گرفته است، آیا حداقل وظیفه ای که از سران حاکمیت انتظار می رود و بر می آید، عذرخوهی و دلجویی از این افراد نیست؟
۸ . رهبری در سخنان دیروز خود در شیروان به صراحت خواستار “مشارکت عظیم و مصون کننده” در انتخابات شده اند و از همه دست اندرکاران خواسته اند زمینه ساز “حضور گسترده” مردم باشند. آیا با توجه به “ساز و کار” ناگواری که به خصوص اخیرا در جمهوری اسلامی تثبیت شده و کسی حتی اجازه و جرات ابراز نظر متفاوت با رهبری را ندارد – نمونه اش بحث کنترل جمعیت که تا دیروز بسیاری از اصولگرایان مدافع آن بودند و امروز به دنبال اظهار نظر رهبر یکباره خواب نما شده و تغییر نظر داده اند – اگر حضور مردمی در انتخابات کم هم باشد، مسئولان جرات اعلام عدد و رقم پایین را دارند؟ و ناظران و مجریان نخواهند گفت که مصلحت نیست عدد و درصدی خلاف تاکید رهبری بر “عظیم” بودن میزان مشارکت اعلام شود؟ در واقع آیا رهبری با همین یکی دو جمله، سلامت انتخاباتی مورد نظر خود را مخدوش نساخته اند؟
۹ . تغییر لحن آشکار رهبری در این مدت و درباره انتخابات قبلی و بعدی، ابهام برانگیز است. چه شده که رهبری تصور می کنند در این ساختاری که آن موقع می گفتند تقلب در آن ممکن نیست، حالا باید مراقبت کرد و نگران سلامت انتخابات بود؟ به طور مشخص باید پرسید؛ آیا رهبری تجربه خاصی در این زمینه دارند که مردم از آن بی خبرند، یا قبلا چیزی از احمدی نژاد و دولتش دیده اند که امروز نگران سلامت انتخابات شده اند؟
۱۰ . اخیرا رهبری کمتر از سخنرانی های قبلی خود از لفظ “بصیرت” استفاده می کنند و به ندرت از بی بصیرتی کسانی که به گونه دیگری می اندیشند، سخن می گویند. آیا می توان اینگونه استنباط کرد که تحقق یکی پس از دیگری پیش بینی های فرزندان انقلاب و امام و دلسوزان کشور و نظام باعث چنین تغییری لحنی شده است؟ در این صورت، آیا مشاهده بصیرت منتقدان و بی بصیرتی دوستان، الزامات دیگری ندارد و صرف تغییر لحن و تکرار دغدغه های چهار سال قبل منتقدان احمدی نژاد در همه زمینه ها کافی است؟ آیا انصاف است بزرگمردانی که سه سال قبل واقعیت های امروز را می دیدند و دردمندانه درباره آنها هشدار می دادند، امروز در حصر خانگی باشند و رهبری از سلامت انتخابات بگویند؟ آیا پاسخی برای مردم و تاریخ داریم؟ و بالاتر از آن، آیا خدا را شاهد پیش و پس اعمال خود نمی بینیم و به تعبیر قرآنی، ألم یعلم بأن الله یری/ آیا نمی دانند که خدا آنها را می بیند؟

عکس: مناطق زلزله‌زده آذربایجان 2ماه‌ پس از حادثه؛از زلزله تابستان تا لرزیدن زمستان

صبح‌های زود و هوای دزد پاییزی، رد خشکی و پوسته شدن، سرخی و ترک و حتی زخم‌های دست و صورت و … این تصویر در حین ورود به مناطق زلزله‌زده آذربایجان با دیدن بچه‌های کوچک، خیلی زودتر از چیزهای دیگر به چشم می‌خورد.

به گزارش ایسنا، مهدهای کودک سیاری که چند هفته اول در مناطق زلزله‌زده مستقر شده بودند، حالا رفته‌اند و بچه‌ها را با چند وسیله بازی نصفه و نیمه در میان خاک‌ها، تل آجرها، میلگردها، کیسه‌های سیمان و فاضلاب‌هایی که از دستشویی‌های سیار کنار چادرها جاری شده، تنها گذاشته است.
بلافاصله پس از این تصویر، حجم انبوهی از مصالح برای احداث خانه‌های تخریب شده توجه را جلب می‌کند.
ترکیبی از رنگ سبز آهن‌های پیچ‌دار و آجرهای زرد و سیمان همه جا را پر کرده است و ۲ ماه و چند هفته می‌شود که مردم مناطق زلزله زده آذربایجان رنگ شاد زندگی ندیده‌اند.
این شرایط، برای دختران و زنان آسیب‌دیده و داغدار آذربایجان بعد از تحمل بار مصیبت و از تن در آوردن لباس سیاه، وظایف جدیدی همچون آجر بالا انداختن، سیمان درست کردن، آچار به دست گرفتن و پیچ کردن دیواره کانکس‌ها را علاوه بر نگهداری از کودکان و آماده کردن کنسرو‌ها برای نهار و شام و … بر دوششان قرار داده است.
برای زنان روستایی این مناطق کار کردن نه عار است و نه اتفاق جدید. آنها خوب می‌دانند که بعد از اولین برف، خشکی روی دست کودکانشان تبدیل به زخمی بزرگتر می‌شود و آتش کنار چادر کمتر روشن می‌ماند و خیس شدن چادر و اطراف آن و یا کانکس‌های فلزی، خطر اتصال کردن بخاری‌های برقی چند برابر می‌شود و اگر تا قبل شروع بارش برف فقط چند ساعت در روز از این بخاری‌ها استفاده می‌کردند، حالا دیگر باید به طور کلی قید آن را بزنند.
زنان روستاهای “کمانج اولیا”، “ینگجه”، “ولی‌لو”، “دوپیه”، “وردین”، “علویق”، “زغن‌آباد” و … دلشان را به حمام‌های سیاری که فقط مثل یک مجسمه در کوچه‌های خاکی ایستاده‌اند و منتظر حضور مسوولی برای افتتاح و راه‌اندازی هستند، خوش نکرده‌اند و در همان چادر و دستشویی‌های سیار بچه‌ها را حمام می‌کنند.
اما در این بین تامین “نان” نیز می‌رود تا به مشکلی مضاعف تبدیل شود؛ در شرایطی که هیچ یک از این روستاها در محل چادرها و یا داخل روستا نانوایی ندارند، نان یک هفته تا ۱۰ روز خود را از شهرهای اصلی مثل اهر، هریس یا ورزقان مثل کپسول‌های گاز و پیک‌نیکی در غیاب سایر وسایل گرمایشی، خریداری می‌کنند.
ساخت و ساز در مناطق زلزله زده
احداث منازل جدید روستایی – چهارگوش‌هایی که حدود ۴۰ یا ۵۰ متر می‌شوند و هیچ شباهتی به خانه روستایی ندارند – که عمدتا در مرحله پی‌ریزی، ستون‌زنی و اندکی هم در مرحله سقف‌زنی هستند حداقل در روستاهایی که بازدیدشان کردیم، با همکاری خود مردم در حال انجام بود و هیچ کارگر و بنایی ندیدیم؛ موضوعی که مورد گلایه جدی خود روستاییان بود.
به شکلی که بسیاری از ساکنان این روستاها عنوان می‌کردند به دلیل نبود کارگر، کودکانشان را از رفتن به مدرسه و دانشگاه منع کرده‌اند تا زودتر کار ساخت خانه به جایی برسد که بشود در آن زندگی کرد و دیگر لازم نباشد در چادر شب را به صبح برسانند.
بسیاری از ساکنان روستاهای بازدید شده از نصفه نیمه کار کردن پیمانکاران، کارگران و بناها، تقاضای پول بیشتری که بعضا کارگران و بناها علاوه بر بودجه اختصاص یافته دولتی از صاحبخانه‌ها برای تسریع در کار طلب می‌کردند و حتی معطل گذاشتن کار توسط برخی از آنها به همین دلیل، نبود بنا و … گلایه‌مند بودند و از این مسایل به عنوان علل اصلی متوقف شدن ساخت و سازها یاد می‌کردند و از این می‌گفتند که در این مدت به جای کار برای نان در آوردن برای خانواده، خودشان مجبور شده‌اند دست به کار شوند تا در سرمای زمستان که از یک هفته قبل با آمدن اولین برف شروع شده، سقفی بر سرشان داشته باشند.
از سوی دیگر بسیاری از آسیب‌دیدگان زلزله سرپرست خانوار، شوهر، پسر یا فامیلی که خلاء حضور پیمانکاران و کارگران را پر کند و دست به کار ساخت خانه شود را ندارند و به همین دلیل آجرها، تیر آهن‌ها و کیسه‌های سیمان و دیگر مصالح تلمبار شده در زمینشان هنوز دست نخورده باقی مانده به این امید که بالاخره یکی به سراغشان بیاید و نوبت ساخت خانه آنها نیز برسد.
البته نباید تعدادی از اهالی را هم که در چادرشان مانده‌اند و دست به سیاه و سفید نمی‌زنند و حاضر نیستند در ساخت خانه‌های خود علی‌رغم توان جسمی کمکی کنند، از قلم انداخت.
آنطوری که برخی پیمانکاران و اهالی می‌گفتند این افراد به اعتقاد خود منتظرند “دولت بیاید و وظیفه‌اش را انجام دهد”.
از سوی دیگر تفاوت در اقدامات دستگاه‌های مختلف متولی در این مناطق، شرایط متفاوتی را هم برای مردم آنجا ایجاد کرده است به شکلی که بسیاری از ارگان‌های حمایتی از جمله کمیته امداد امام خمینی(ره)، سازمان بهزیستی و نیز بسیاری از خیران، خودشان به صورت مستقیم و جداگانه از بنیاد مسکن شروع به احداث تعدادی از واحدهای مسکونی برای مددجویان و افراد تحت پوشش خود کرده‌اند و همین امر موجب شده در سطح منطقه شاهد تفاوت در آماده‌سازی واحدهای مسکونی و کانکس‌ها باشیم.
این شرایط به نحوی بود که به عنوان مثال در زمان تحویل ۶ واحد مسکونی در روستای “کمانج اولیا” و در حالی که بسیاری از مردم حاضر روستا در چادر به سر می‌برند، مددجویان کمیته امداد دارای سقف شدند و این شرایط متفاوت زمینه نارضایتی سایر خانواده‌ها را فراهم کرده بود و ساکنان چادرها با مشاهده حضور مسئولان کمیته امداد به دنبال رساندن صدای اعتراض و نامه‌های خود به دست آنها بودند!
البته تعداد واحدهایی که توسط ارگانهای دیگر در حال ساخت است و یا تا به حال تحویل داده‌اند به هیچ وجه قابل مقایسه با واحدهای در حال ساخت یا تعهد شده بنیاد مسکن نیست اما این سوال مطرح می‌شود که چرا باید بسیاری از ساخت و سازهای صورت گرفته توسط بنیاد مسکن علی‌رغم وجود مصالح مورد نیاز و قول روزهای اول همچنان در سطح پی‌ریزی و ستون‌زنی باقی مانده باشد
مردم علاوه بر سرما و نگرانی از آتش‌سوزی‌های مکرر و احتمالی در چادرهای خود که نمونه آن هفته گذشته با مرگ یک پیرزن بر اثر آتش‌سوزی چادرش شاهد بودیم، دغدغه ساخت و ساز را هم داشته باشند.
در میان کارگران بومی و مردم منطقه، هستند افراد عادی یا متخصصی که به طور داوطلبانه برای این مردم کار می‌کنند و همین کار را هم از دیگرانی که این توان و امکان را دارند می‌خواهند.
در واقع درخواست بسیاری از خانواده‌های آسیب‌دیده و خیران این بود که افراد داوطلب برای کمک به ساخت هرچه سریعتر خانه‌ها به مناطق زلزله‌زده بیایند تا شاید ساخت و سازها سرعت بیشتری به خود گیرد.
باید در پایان یادآور شویم آنطوری که دیدیم و خیران – که همین هفته گذشته از ۱۴ استان نزدیک به ۶ میلیارد تومان پول را برای دومین بار پس از زلزله جهت ساخت مسکن در این مناطق گلریزان کردند – گفتند زلزله‌زدگان در حال حاضر نیاز به احداث دستشویی و حمام و نصب و قرار گرفتن آنها در نزدیکی چادرها.
همچنین احداث نانوایی در هر یک از روستاها حتی به صورت سیار، در دسترس قرار گرفتن وسایل گرمایشی ایمن برای پیشگیری از هر نوع آتش‌سوزی، رساندن سوخت به برخی از روستاها، توزیع انواع لباس گرم برای زنان، مردان و کودکان و نیز فراهم کردن فضایی برای نگهداری و بازی کودکان زیر شش سال به عنوان مهدکودک دارند.












: مؤسسه علوم و امنیت بین المللی: درپارچین فعالیت‌های جدید صورت گرفته است

در حالی که مؤسسه علوم و امنیت بین المللی (آی اس آی اس) از شروع فعالیت‌های جدیدی در مرکز نظامی پارچین در ایران خبر داده، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز می‌گوید اطلاعات ماهواره‌ای حاکی است که «فعالیت‌های شدیدی» در پارچین در جریان است.

در گزارشی که روز چهارشنبه، ۲۶ مهرماه بر روی وبسایت «ٱی اس آی اس» منتشر شده، آمده است که تصاویر دریافتی از سایت پارچین در ایران نشان می‌دهد که ایران در حال برداشتن پوشش‌های برزنتی کشیده شده بر روی دو دستگاه ساختمان اصلی این مرکز نظامی است.

در تصاویر قبلی منتشر شده توسط مؤسسه علوم و امنیت بین المللی، سالنی که گمان می‌رفت محل انجام آزمایش‌های مربوط به تسلیحات هسته‌ای ‌ایران است، به طور کامل زیر پوششی از برزنت صورتی رنگ استتار شده بود و ساختمانواقع در شمال این سالن نیز به صورت ناقص به وسیله پوششی مشابه پوشیده شده بود وبه ظاهر عملیات «مخفی‌سازی» آن ادامه داشت.
اما در مجموعه تصاویر جدید از مرکز پارچین که ۲۹ شهریورماه تهیه شده، سقف هر دو ساختمان یاد شده که پیش از این زیر پوشش برزنتی مخفی شده بودند، بدون استتار دیده می‌شود.

«آی اس آی اس» که مقر آن در واشینگتن است، روز چهارشنبه اظهار کرد تعداد خودروهایی که در محدوده پارچین دیده می‌شوند، این گمانه را تقویت می‌کند که هنوز فعالیت‌های قابل توجهی در این مرکز در جریان است. آنچه مشخص نیست حجم اقدامات و طبیعت فعالیت‌های کنونی است.

​​در کنار این گزارش، یوکیا آمانو، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز در همین روز، ۲۶ مهرماه، در بریتانیا گفت که اطلاعات ماهواره‌ای نشان می‌دهد که فعالیت‌های «شدیدی» در مجتمع پارچین در جریان است.

به گفته آژانس بین‌المللی انرژی اتمی ممکن است در یک دهه گذشته، ایران در تاسیسات نظامی پارچین، واقع در جنوب شرق تهران، دست به آزمایش چاشنی انفجاری بمب اتمی زده باشد.بر این اساس، آژانس پیشتر از صورت گرفتن فعالیت‌های «پاکسازی» در پارچین خبر داده بود و گفته بود که احتمال دارد این فعالیت‌ها به منظور «از بین بردن شواهد» صورت گرفته باشد.

این سازمان اوایل شهریورماه نیز تأکید کرد که جمهوری اسلامی فعاليت‌های «گسترده‌ای» برای پاکسازی منطقه نظامی پارچين انجام داده است و اين اقدامات را مانعی برای تحقيق بازرسان از اين منطقه دانست. ایران صورت گرفتن پاکسازی در پارچین را رد کرده است.

«آی اس آی اس» نیز روز چهارشنبه در اظهاراتی مشابه گفت که فعالیت‌های جدید در سایت پارچین به منظور «تضعیف یا از بین بردن توان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی برای بازرسی از این مرکز» صورت گرفته است.

آژانس بین‌المللی انرژی اتمی که به گفته «آی اس آی اس» از لحاظ قانونی اجازه دارد درخواست بازدید بازرسان خود از مرکز پارچین را تسلیم مقامات ایران کند، تا کنون بارها خواستار بازدید از این سایت شده است، اما ایران می‌گوید به علت نظامی بودن این پایگاه نمی‌تواند اجازه دسترسی به آن را بدهد.