۱۳۹۲ مرداد ۱۴, دوشنبه

تشکیل پرونده برای طائب به دنبال شنود از اعضای ارشد بیت رهبری، فرماندهان سپاه و اعضای بیت امام

در حالی که بحث شنودهای غیر قانونی و خودسری نیروهای امنیتی به یکی از موضوعات روز در محافل سیاسی تبدیل شده است، خبرهای تازه تری از گسترش دامنه این شنودها به داخلی ترین لایه های جریان اقتدارگرا دریافت شده است.
به گزارش کلمه، خبری که اخیرا محفل بسته و به ظاهر امن و گزینش شده رده های بالای هسته اصلی قدرت را غرق عصبیت و سردرگمی کرده است، افشای شنود تلفن های اعضای ارشد بیت رهبری شامل محمدی گلپایگانی به عنوان رئیس دفتر و علی اصغر میرحجازی و وحید حقانیان از اعضای ارشد و موثر در بیت رهبری و نزدیک به آیت الله خامنه ای است. این شنودها به اعضای بیت رهبری محدود نشده و درباره سردار عزیز جعفری، فرمانده کل سپاه و تعدادی از سرداران ارشد این نیرو نیز اعمال شده است تا به این ترتیب با قوت گرفتن شواهدی دال بر انجام این اقدام توسط سازمان اطلاعات سپاه به فرماندهی حسن طائب، پرونده ای برای وی تشکیل شود.
این رسوایی که خارج از هسته اصلی قدرت، کلیه اعضای بیت و دفتر امام خمینی را نیز در بر گرفته است، باعث شده بود تا برای چند هفته کلیه دسترسی های سازمان اطلاعات سپاه به شنودها، قطع شود. آنچه مسئولان بررسی این پرونده را به سمت نیروهای تحت امر طائب کشانده است، اختلافات اخیر درون نیروهای امنیتی، قوت گرفتن وزارت اطلاعات در برابر سپاه و احتمال اقدام های امنیتی متقابل از سوی اطلاعات سپاه در جنگ پنهان بین نیروهای امنیتی است.
این شنودها پیش از این به صورت هماهنگ علیه نیروهای منتقد و مخالف انجام می شد. چندی پیش علی مطهری، نماینده صریح اللهجه مردم تهران در مجلس از کشف دستگاه شنود در دفتر کارش خبر داد. اقدامی که معلوم نیست کار کدام یک از نیروهای امنیتی، وزارت اطلاعات و یا سازمان اطلاعات سپاه بوده است. پخش گسترده این خبر که قبلا به صورت پراکنده، مشابهش را در کشف شنود از دفاتر احزاب منتقد، منازل، دفاتر کاری و خودروی برخی فعالان سیاسی منتقد و اطلاح طلب تنها به صورت محدود و در بین فعالان سیاسی رد و بدل می شد، با افشای خبری این موضوع از سوی علی مطهری به یک موضوع عمومی بدل شد. اما با بالا گرفتن جنگ قدرت و لجام گسیختگی حاکم بر نیروهای امنیتی که با افشای خبر این رسوائی به اوج خود رسیده است، جنگ پنهان بین قدرت طلبان متکی به ابزار امنیتی، نظامی و اطلاعاتی در سطحی خطرناک تر به نمایش در آمد.

هنوز از سرنوشت پی گیری پرونده این رسوائی که تحت نظر مقامات ارشد نظام در حال رسیدگی است، خبری در دست نیست.

سخنگوی اشتون: اگر تردید درباره اهداف اتمی ایران برطرف شود دلیلی برای وجود تحریم ها نمی ماند

بی بی سی : مایکل مان، سخنگوی کاترین اشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا از گفته های حسن روحانی، رئیس جمهور جدید ایران در مراسم تحلیف اش استقبال کرده و گفته است اگر شک و تردید به اهداف اتمی ایران بر طرف شود، دلیلی برای وجود تحریم ها نمی ماند.
آقای مان به بی بی سی فارسی گفته است "ما حرف های رئیس جمهور جدید را شنیدیم و حرف های جالبی بود. ما همیشه به شریکان خود احترام می گذاریم."
"می خواهیم مذاکرات به توافق منجر شود"
حسن روحانی، رئیس جمهور ایران یک روز پیش از این در سخنرانی مراسم تحلیف اش گفته بود که "شفافیت، کلید گشودن باب اعتماد است. شفافیتی که از آن سخن می‌گوییم، نمی‌تواند یک‌طرفه و بدون سازوکارهای اجرایی و عملی در روابط دوجانبه و چندجانبه باشد."
آقای روحانی گفته بود که به جای زبان تحریم با زبان تکریم با ایران سخن بگویید.
سخنگوی خانم اشتون یک روز پس از سخنرانی آقای روحانی گفته "دلیل تحریم ها شک و تردیدی است که در اهداف ایران دیده می شود. اگر این شک و تردید برطرف شود دلیلی برای وجود تحریم ها نیست."
آقای مان گفته "ما می خواهیم ایران پیشنهادهای ما را قبول کنند و این به ادامه مذاکرات و در نهایت به یک توافق منجر شود. توافقی که در آن جامعه جهانی قانع می شود که فعالیت اتمی ایران هدف نظامی ندارد."
سخنگوی خانم اشتون گفته که "حالا تحریم ها به دلیل وجود این نگرانی ها پابرجا است و ایران هنوز نتوانسته کاری جدی درباره نگرانی های ما انجام دهند."
"می خواهیم از ایران عمل ببینیم"
کاترین اشتون در سال های اخیر به نمایندگی از شش قدرت جهانی شامل پنج عضو دائم شورای امنیت و آلمان سرگرم مذاکره با ایران بر سر برنامه اتمی این کشور بوده است.
سخنگوی خانم اشتون درباره چگونگی برداشتن تحریم های ایران گفته "اینطور نیست که شما یک کار کنید و همه تحریم ها از بین برود. برای این کار باید یک روند مشخص طی شود. اولا که توپ الان در زمین ایران است. آنها باید قدم اول را بردارند چون هرچه باشد این ایران است که تعهدات بین المللی اش را نقض کرده است."
او گفته وقتی ایران به سمتی حرکت کند که به تعهداتش احترام بگذارد ما می توانید درباره برداشتن تحریم ها صحبت کنیم. همه چیز به آن چه در ایران اتفاق می افتد بستگی دارد و اینکه آیا می خواهند مسئولیت های بین المللی خود را بپذیرند."
سخنگوی مسئول سیاست خارجی اتحادیه آخرین دوره های مذاکرات اتمی با ایران را یادآوری کرده و گفته "ما بسته ای پیشنهادی به ایران ارائه کرده ایم. الان چند ماه است که این پیشنهادها مطرح شده است. هنگامی که این پیشنهادات مطرح شد زمزمه های مثبتی از طرف مذاکره کننده ایران شنیده شد اما در نهایت ما در مذاکرات پیشرفت چندانی نکردیم."

"هم سانترفیوژها بچرخد هم زندگی مردم"او گفته "ما می خواهیم هرکس در دولت جدید مسئول پرونده اتمی ایران می شود درباره این پیشنهادها با جدیت کار کند، نشان دهد ایران در برداشتن این قدم ها که هدفش ایجاد اطمینان در طرفین مذاکره است جدی است، و روندی را آغاز کند که دنیا مطمئن شود ایران تنها به دنبال انرژی اتمی برای مصارف صلح آمیز است. طرف ایرانی درباره این موضوع حرف زیاد زده اند و حالا ما می خواهیم از آنها عمل ببینیم."

یکی از شاگردان مصباح یزدی، رهبر طالبان ایران، به دست زدن مجلسیان در مراسم تحلیف اعتراض کرد

یکی از شاگردان مصباح یزدی، در جدیدترین اظهارنظر خود با عنوان «سنت کف زدن به جای تکبیر در مجلس؟!»، به دست زدن نمایندگان پس از سخنرانی دکتر روحانی در مراسم تحلیف ریاست جمهوری اعتراض کرد!
به گزارش ایسنا، به نقل از انصاف نیوز حجت‌الاسلام قاسم روانبخش‌ گفت: در مراسم تحلیف رییس جمهور محترم در مجلس شورای اسلامی اتفاق جدیدی افتاد که برای همه خیلی جدید بود، کف‌زدن‌های ممتد برای رییس جمهور! هرچند برخی از سخنان آقای روحانی نیاز به تشویق داشت چرا که در برابر غربی‌ها مقتدرانه سخن گفت و بر تهدیدهای‌شان خندید.
وی البته پرسشی جالب توجه از مجلس اصول‌گرا پرسیده است: این گونه اظهارات یا تندتر از آن را احمدی‌نژاد نیز در مجلس داشته است ولی چرا با این گونه تشویق‌ها روبرو نمی‌شد؟

روانبخش بدون پاسخ به این پرسش که طبق چه ادله‌ای و چه شاخصی درباره‌ی «دست زدن و صلوات» وجود دارد که یکی فرهنگ دیگران و یکی فرهنگ اصیل خودی قلمداد می‌شود؟، در اعتراض به دست زدن مجلسی‌ها پرسیده است: چرا مدل تشویق تغییر یافته است و مجلس از رسم همیشگی خود دست برداشته، از صلوات و تکبیر به کف و سوت روی آورده است؟ آیا تناسب مجلس شورای اسلامی با کف و صوت بیشتر است یا تکبیر و صلوات؟! البته شاید هم برخی فکر کرده‌اند که چون خارجی‌ها حضور دارند بهتر است بر روال آنها تشویق کنیم. و شاید هم به دلیل حضور عناصری خاص در میان وزرای پیشنهادی، برخی از نماینده‌ها خیلی به وجد آمده و خواسته‌اند با فرهنگ آنان رییس‌جمهورشان را تشویق کنند! البته این گونه کارها چندان بزرگ نیست ولی به هر حال می‌تواند به نوعی خود کم‌بینی تفسیر شود و به مرور هویت اصیل خودمان را تحت‌الشعاع قرار دهد. آیا تبعیت از مجالس غربی و شرقی که برای تشویق از کف زدن استفاده می کنند یک افتخار است؟ 

حکم علی خامنه ای برای محمود احمدی‌نژاد

علی خامنه‌ای با صدور حکمی، محمود احمدی‌نژاد را به عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب کردند.

 به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر علی خامنه ای، متن حکم به این شرح است:

جناب آقای دکتر محمود احمدی‌نژاد دامت تأییداته

با توجه به تلاش با ارزش هشت ساله جنابعالی در مسئولیت خطیر ریاست جمهوری اسلامی ایران و تجارب فراوانی که در این مورد اندوخته‌اید، شما را به عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب می‌نمایم.

توفیقات جنابعالی را از خداوند متعال خواستارم.

سیّدعلی خامنه‌ای

13 مردادماه 1392»


به گزارش فرارو، لازم به ذکر است که هشت سال پیش پس از پایان ریاست جمهوری سید محمد خاتمی خامنه ای برای ایشان حکم عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام صادر نکردند. بعدها گفته شد که رهبر انقلاب عضویت در مجمع را به آقای خاتمی پیشنهاد داده است اما وی این پیشنهاد را نپذیرفته است. 

عکس / صفحه اول امروز روزنامه ها، سه شنبه 15 مرداد، 6 آگوست
















رکورد داری کشور در آلودگی هوا و داشتن جاده های خطرناک

مدیرعامل ستاد مرکزی معاینه فنی خودرو با اشاره به آمار های سازمان بهداشت جهانی گفت: ایران در میان آلوده ترین کشورهای جهان از لحاظ آلودگی هوا رتبه سوم را داراست. همچنین در میان کشورهای با جاده‌های خطرناک مقام پنجم را کسب کرده است که این موارد لزوم توجه بیشتر به معاینه فنی را تاکید می کند.
به گزارش مهر، سید علی رضوی در نشستی خبری که پیش از ظهر روز دوشنبه برگزار شد با اشاره به افزایش آلودگی هوای پایتخت پس از ۵ ساله شدن معاینه فنی گفت: پیش از این ایران هشتمین کشور جهان از لحاظ آلودگی هوا بود که در سال ۲۰۱۳ به رتبه سوم رسیده است.
وی در ادامه با اشاره به شناسایی بیش از ۲ میلیون خودرو فاقد معاینه فنی که از لحاظ قانون پنج ساله شدن خودرو ها باید به مراکز معاینه فنی مراجعه کنند گفت: پلیس برای این خودرو ها پیامک ارسال خواهد کرد و آن ها فرصت دارند طی ۱۰ روز به مراکز معاینه فنی مراجعه کنند در غیر این صورت با آن ها برخورد های قانونی صورت می گیرد.
به گفته رضوی روزانه برای ده هزار خودرو پیامک ارسال می شود.
بیشتر تصادفات به دلیل نقص فنی
مدیر مرکز معاینه فنی مرکزی با اشاره به این که بیشتر تصادفات جاده به دلیل نقص فنی است تا عامل انسانی گفت: با آغاز سفرهای تابستانی ما آمادگی آن را داریم تا روزانه ۵ هزار خودرو را در هر شیفت معاینه فنی کنیم و اگر شخصی مشاهده می شود به دلیل بی نظمی است نه نبود ظرفیت در مراکز ما.
وی با اشاره به ظرفیت شبانه روزی شدن مراکز معاینه فنی گفت: ما امکان فعالیت سه شیفت کاری را داریم اما این مستلزم آن است که خودرو ها به صورت مستمر به مراکز ما مراجعه کنند.
وی با اشاره به طرح کاهش معافیت معاینه فنی از ۵ سال به دو سال گفت: امیدواریم این قانون هر چه زودتر در مجلس به تصویب برسد و پلیس نیز با تردد هر گونه خودرو فاقد برگه معاینه فنی برخورد کند.
برخورد با مراکز معاینه فنی متخلف
رضوی با بیان این که یکی از مشکلات برگه های فنی صدور برگه های معاینه فنی بدون مراجعه خودرو به این مراکز است گفت: بیشتر این برگه ها توسط مراکز حاشیه شهر صادر می شود که باید این مشکلات حل شود. در تمامی مراکز تهران دوربین های پلاک خوان نصب شده و عکس خودرو به همراه اطلاعات آن به پلیس داده می شود و ما هرچه به سمت مکانیزه شدن پیش رویم دست سودجویان قطع می شود.
رضوی اضافه کرد: پیش از این برای خودروها تنها برگه رد یا قبولی در معاینه فنی صادر می شد اما حالا به اضافه کارت و عکس خودرو جدولی که وضعیت تطبیق خودرو با استانداردهای ایمنی را نشان می دهد پیوست این کارت است.
وی تاکید کرد: تمامی مراکز معاینه فنی باید بر اساس استاندارد ۹۱۸۱ فعالیت کنند و تمامی مراجعات با این استاندارد سنجیده شود.
به گفته رضوی کشور هلند با شاخص کشته شدن تصادفات از هر ۱۰۰ هزار نفر ۴٫۸ نفر و آلایندگی ۲۹ درصد خودروها هر ساله به مراکز فنی مراجعه می کنند یا در کشور آلمان که شاخص کشته شده ها ۶ نفر است هر دو سال یک بار چگونه است در کشور ایران که شاخص کشته شدن از هر ۱۰۰ هزار نفر ۳۴٫۱ نفر است و شاخص آلودگی هوا ۹۲ درصد ما باید هر ۵ سال خودروهایمان به مراکز معاینه فنی مراجعه کنند.

همسر بهزاد عرب گل: چاره ای جز تحمل نداریم

بهزاد عرب گل زندانی محبوس در بند ۳۵۰ است که در انتخابات سال ۱۳۸۸ در حمایت از میرحسین موسوی به عنوان رئیس ستاد منطقه چهار موسوی شروع به فعالیت کرد. او پس از وقایع روز عاشورای‌‌ همان سال بازداشت شد و چهار ماه و نیم را در سلول انفرادی و تحت بازجویی بسر برد.
این فعال سیاسی روز چهارشنبه ۱۶ تیر ماه امسال با وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی آزاد شد. اما بعد از برگزری دادگاه بدوی از سوی قاضی صلواتی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدید نظر به ۴ سال تقلیل پیدا کرد.
عرب گل در سن هفده سالگی به جبهه رفت و در راه دفاع از کشور مجروح شد. او که هنوز آثار جنگ تحمیلی را بر بدن خود دارد هیچگاه حاضر نشد از حقوق و مزایای جانبازی استفاده کند و برای گذران زندگی با وجود مشکلات جسمانی به کار ساختمانی پرداخت.
همسر عرب گل که در غیاب همسرش ناچار است بار مشکلات زندگی و مسئولیت دو فرزند کوچکش را به تنهایی بر دوش بکشد با گلایه می‌گوید این نسخه‌ای است که برای ما پیچیده‌اند و چاره‌ای جز تحمل برای ما باقی نمی‌ماند. اعتراض هم کنیم راه به جایی نمی‌بریم.
او از اولین بازداشت آقای عرب گل و ماه‌ها نگهداری او در انفرادی می‌گوید: «باراول در سال ۸۸ بازداشتش کردند و چهار ماه و نیم در سلول انفرادی و شرایط سخت بسر برد. نهایتا با قید وثیقه صد میلیون تومانی آزاد شد. اما بعد از برگزاری دادگاه چهار سال حبس تعزیری برای او صادر کردند. اتهامش هم عضویت در جبهه مشارکت و فعالیت‌هایش و‌‌ همان اتهام اقدام علیه امنیت ملی بود که چنین حکم سنگینی به او دادند.»
خانم عرب گل با ابراز ناراحتی از این حکم ناعادلانه ادامه می‌دهد: «بالاخره حکمی است که صادر شده و به جبر او را بردند و ما هم چاره‌ای جز تحمل نداریم و کسی اصلا اهمیتی نمی‌دهد. »
آقای عرب گل جانباز هست و مشکلات جسمانی خود را دارد اما آدمی نیست که مشکلاتش را بروز دهد و هر وقت حالش را می‌پرسم می‌گوید: «می‌گذرد.» تنها نگران بچه‌ها هست. دو تا بچه کوچک داریم و شرایط زندگی در نبود همسرم خیلی برای من سخت شده است. امسال پسرم اول دبستان می‌رود و دخترم هم پیش دبستانی و آن‌ها هم ناراحت هستند. در ملاقات‌ها بچه‌ها دلتنگی می‌کنند و مدام می‌پرسند بابا چرا رفته زندان؟ سوالات دیگر… پسرم را کلاس فوتبال گذاشتم وقتی پدر بچه‌های دیگر می‌آیند کنار زمین می‌ایستند یا سفارش بچه‌هایشان را به مربی می‌کنند از نگاه و حالت پسرم می‌فهمم چقدر برایش سخت است و احساس تنهایی و دلتنگی می‌کند.»
از خانم عرب گل می‌پرسم امیدی دارید که طی روزهای آینده زندانیان سیاسی از جمله همسرتان آزاد شوند؟ می‌گوید: «من سختی‌های الان را دارم می‌بینم و زیاد به امید فکر نمی‌کنم. واقعیات زندگی الان جلوی روی من است نه امید. همسرم کارگر ساختمان و روز مزد بود و من دارم به این فکر می‌کنم که مهرماه که مدرسه‌ها باز می‌شود مخارج بچه‌ها و هزینه رفت و آمد آن‌ها را چطور باید تامین کنم؟ بالاخره اگر از مشکلات اقتصادی چیزی نگویم خود من نیاز دارم همسرم در مشکلات زندگی و مسئولیت بچه‌ها همراهم باشد. اما نسخه‌ای است که برایمان پیچیده‌اند و چاره‌ای جز تحمل نداریم. آقای عرب گل حقوق مردم را ترجیح دادند اهدافشان را دنبال کردند و آن‌ها هم حکم صادر کردند و من هم باید به این فکر کنم که این مشکلات را چطور پشت سر بگذارم.»

عماد افروغ: ترکیب مجلس خبرگان باید عوض شود

عماد افروغ بر این باور است که باید به جای افراد ساختارها باید تغییر کند. او هر چند که می گوید می دانم از فردا به من فحش خواهند داد اما تاکید دارد که ترکیب مجلس خبرگان باید عوض شود. او نگران است که اگر این اتفاق نیفتد خود صورت مساله پاک شود!
این استاد جامعه شناسی معتقد است فقه مورد نظر امام خمینی در حوزه ها تحقق نیافته و می گوید: الان ما در مجلس خبرگان صرفا حکم شناس داریم. موضوع شناس، معارف شناس و اخلاق شناس نداریم. اگر قرار باشد ولایت دینی به تعبیر استاد ایدئولوژیک باشد، ترکیب خیلی چیزها به هم می خورد. در این وضعیت جامعه تکان می خورد و خیلی ها می توانند، بیایند و خیلی ها حرفی برای گفتن خواهند داشت. اینها تعریفی از فقه می دهند و بعد جوابگو هم نیستند و بعد وعده ۳۰، ۴۰ سال دیگر را می دهند. من نگران هستم که ۳۰ سال دیگر چنین اتفاقی نیفتد و صورت مساله پاک شود! من می دانم که با گفتن این حرفا فردا به من فحش خواهند داد. اما من وظیفه دارم که بگویم. اگر اسلام را در جامعیت خودش ببینیم، آن وقت تخصص ها هم جامع تر می شود. حداقل باید ترکیب خبرگان عوض شود. خودشان برای خودشان یک ترکیبی درست کرده اند. من هم مشکلی ندارم اما واقعا آن فقهی که مورد نظر امام است، الزاما در حوزه های علمیه نهادینه نشده است.
عماد افروغ در گفت وگو با خبرگزاری دانا گفت: اعتدال بیشتر یک مشی است، نه اینکه نیروهایی از گروه های مختلف را جمع کنیم و بگوییم که حالا چون از همه خطوط استفاده کردیم، متعادل هستیم.
توجه اعتدال به حقوق شهروندی
عماد افروغ با تعریف و واکاوی شعار اعتدال گفت: یکی از تعریف هایی که من از اعتدال می کنم این است که اگر ما معتقدیم انقلاب اسلامی شعار هم زمان آزادی، عدالت و اخلاق را دارد، یکی از معانی اعتدال این است که به همه این شعارها توجه کنیم. اگر ما قائل به حقوق شهروندی افراد هستیم، باید به همه حقوق شهروندان توجه شود. در دولت های گذشته واقعا توجه جامعی به حقوق افراد نشده است. یا برخی اقتصاد و توسعه در این عرصه را مطرح کردند، بقیه را قربانی کردند.یا برخی شعار آزادی دادند، اقشار خاصی قربانی این شعار شدند. ما باید دقت کنیم که هم آزادی می خواهیم، هم اخلاق و هم عدالت. ما باید اینها را جمع کنیم و جمع میمون و مبارکی از این قضیه به وجود آید. در واقع این شعار نباید به سیاست های شتابان قبلی تبدیل شود.
سخت بودن نقد روحانی
وی در ادامه در پاسخ به این سوال که آیا ممکن است جریان اعتدال هم در آینده مثل جریان های اصولگرایی و اصلاح طلبی باشد، گفت: یک نکته ای در کشور ما وجود دارد، و من همیشه به آن اشاره کرده ام. اینکه وقتی مردم از فردی فرار می کنند، عقلانی فرار می کنند، اما وقتی به سمت کسی گرایش پیدا می کنند، این گرایش آنها احساسی است. الان نقد آقای روحانی و شعار او بسیار سخت است و اگر کسی بخواهد او را نقد کند، متهم می شود. به خاطر اینکه فضایی احساسی بر جامعه حاکم است. ولی من مشروط حرف می زنم. به رغم اینکه من به آقای روحانی کمک مفهومی می کنم، معتقدم اگر همان روال گذشته پیش بیاید، روزی مردم از این شعار هم بر می گردند. برای اینکه این مسایل یک ظرف ساختاری دارد. اینها مظروفی نیستند که در هر ظرفی قرار بگیرند. مثل ریختن شیر به ظرفی است که قبلا به سرکه آلوده بوده است. این شیوه جوابگو نیست. شعار اعتدال شعار خوبی است و هم به عنوان یک صفت اخلاقی مطلوب تلقی می شود و هم در دین اسلام هم تاکید زیادی در مورد آن شده است. امام علی (ع) در مورد پیامبر اکرم می فرماید: معتدال الخلق، معتدل الامر. یعنی ایشان خلق و امری معتدل داشتند. حالا اگر شعار اعتدال بخواهد در عرصه سیاست و فرهنگ و اقتصاد هم رسوخ کند، باید ظرف خاص خود را داشته باشد. اگر قرار باشد که به این ظرف توجه نشود و در همان قالب برجای مانده از رژیم پهلوی ما بخواهیم، مظروف گرانسنگ خودمان را بریزیم، جواب نمی دهد و مظروف هم خراب خواهد شد. حداقل از فضیلت می اندازد.

اعتدال ظرف خاص خود را می خواهد
افروغ در ادامه اظهار داشت: اجرا کردن شعار اعتدال کار آسانی نیست. ممکن است بگوییم که حسب اتفاقاتی که در دولت گذشته افتاده و تندوری هایی که شده است، ما در واکنش به آن تندروی ها، افراط ها و تفریط ها شعار اعتدال را دادیم، اما باید دقت کنیم که این شعار یک ظرف می خواهد. علاوه بر اینکه فهم می خواهد که درک کنیم اعتدال در فرهنگ و سیاست و اقتصاد چیست؟ ظرف خودش را می طلبد. باید توجه کرد که انقلاب اسلامی یک مظروفی است که در ظرف متمرکز و با اتکا به اقتصاد نفتی، نتیجه نمی دهد. چون تفکر، تفکری ساختاری نیست، بعضی ها متاسفانه متوجه نمی شوند. یعنی نمی توان اعتدال را مبتنی بر رابطه مرکز- پیرامونی جاری کرد. اگر از این نکته غفلت کنیم، حتی ممکن است مظاهر رژیم سابق دوباره احیا شود.
خرد جمعی در بستر اعتدال
این استاد جامعه شناسی بیان کرد: من در چند مورد احساس خطر می کنم. یکی اینکه نباید محافظه کاری با اعتدال خلط نشود. دوم اینکه فکر نکنیم اگر از گروه های مختلف استفاده کردیم، معتدل می شویم. اینکه ما فکر کنیم اعتدال با مفهوم اصلاحات و انقلاب سازگار هم نیست، غلط است. مورد بعدی این است که ما اعتدال را روی عده ای مارک کنیم و از این طریق افرادی معروف شوند، صحیح نیست. ما باید اول روش و مشی اعتدال را تعریف کنیم. مشی اعتدال بدین گونه است که اگر در حوزه فردی، به تاسی از حکمای باستان معتقد باشیم که اگر عقل در تمامی قوای شخص حاکم باشد، اعتدال به وجود بیاید، حالا اگر بخواهیم این وضعیت را به جامعه تعمیم بدهیم، یعنی باید عقل جمعی حاکم باشد. یعنی ما از تمام ظرفیت های مدنی و عرصه رسمی استفاده کنیم و هر کس در هر عرصه ای حرفی برای گفتن دارد، به بیان عقاید خود بپردازد و در واقع اضربو بعض الرای ببعض یتولد منه الصوابک اتفاق بیافتد. پس در واقع خرد جمعی در همه عرصه ها ساری و جاری شود. خرد جمعی هم ظرف می خواهد و در ظرف متمرکز امکان پذیر نیست.
تمرکزگرایی آفت اعتدال
افروغ ادامه داد: بنابراین یکی از مطالب و مسایل مورد تاکید ما در بحث اعتدال این است که از خرد جمعی بهره برده شود. خرد جمعی یعنی اندیشه ها ذیل اهداف و ارزش های ما باهم برخورد داشته باشند، تا صوابی متولد شود. آن چیزی که عقل جمعی از تمامی جهات به آن می رسد، می تواند به اعتدال در آن عرصه به خصوص منجر شود. اما اگر به این مولفه ها و ظرف توجهی نکینم و اسم اعتدال بر روی آن بگذاریم، درست نیست. وی گفت: چرا باید در کشور ما همه چشم ها به مرکز دوخته شده باشد؟ هیچکس برای ما قهرمان و منجی نمی شود. اگر قرار است برای این وضعیت دنبال منجی باشیم، باید به خودمان رجوع کنیم و خودمان احساس وظیفه کنیم. اینها حرف هایی است که یک روشنفکر باید بزند. روشنفکران جامعه با کسی پیمان و عهد اخوت نبسته اند. یک روشنفکر در حالت احساس خطر هم باید حرف هایش را بزند. من هم الان احساس می کنم که باید بگوییم که شعار اعتدال راه گذشتگان را نرود و اتفاقی که برای دولت های قبلی افتاد، رخ ندهد. اتفاقا خوشحال هم می شویم که شعار اعتدال به شکل واقعی و در تمام عرصه ها عملی شود و ان شاالله به قابلیت های جمهوری اسلامی افزوده شود.

اعتدال یعنی برون رفت از اقتصاد نفتی و تمرکزگرایی
وی با اشاره به رابطه بین اعتدال و تحزب گفت: نکته ای در اینجا وجود دارد. نکته این است که یکی از مولفه های مرتبط با اعتدال، برون رفت از اقتصاد نفتی و تمرکزگرایی یا تحقق آمایش سرزمینی است. یعنی اگر با فرض بر اینکه اعتدال و استفاده از تمام ظرفیت های مدنی و غیرمدنی جامعه، با تمرکززدایی و برون رفت از اقتصاد نفتی ارتباطی دارد و باز بپذیریم که یکی از مولفه های اساسی تشکیل حزب هم، برون رفت از اقتصاد نفتی و تمرکزگرایی است، خواه ناخواه این دو مورد یعنی اعتدال گرایی و تحزب گرایی با هم مرتبط می شوند. ولی اگر قرار باشد که در همین بافت و ساخت تمرکزگرایی و اتکا به اقتصاد نفتی ما بخواهیم، بحث تحزب و اعتدال را مطرح کنیم، به مقصد نمی رسیم. یعنی باز هم همان چرخه دولت رانتی و رابطه قدرت- ثروت تداوم پیدا می کند. در بستری از رابطه قدرت- ثروت حزب شکل نمی گیرد. حزب در جاهایی شکل می گیرد که دولت نیازمند به گروه های خارج از خودش باشد؛ نه بالعکس.
احزاب باید دولت ساز باشند، نه دولت ساخته
این استاد جامعه شناسی در ادامه افزود:ما نیاز به احزابی داریم که دولت ساز باشند، نه دولت ساخته! اما در بافت ساختاری کشور احزاب عمدتا دولت ساخته بودند. یعنی کسانی که به قدرت می رسند، تازه حزب تشکیل می دهند. اینها نقل و غرض محسوب می شود و اصلا جوابگو نیست. بنابراین من معتقدم که عامل سومی باید باشد که اعتدال و تحزب را پیوند بدهد. آن عامل سوم همان تمرکززدایی در اداره کشور، تصمیم گیری، خدمات و نوآوری های کشور است. این امر هم میسر نمی شود مگر با برون رفت از اقتصاد نفتی. اینجاست که حزب خود را نشان می دهد.
نیاز به بازنگری عمیق
افروغ در ادامه با قیاس انقلاب اسلامی با سایر انقلاب ها گفت: باید قبول کنیم که انقلاب ما یک سر و گردن از انقلاب های سده بیستم بزرگتر است. کشور ما باید به سمت آمایش سرزمینی برود و طوری باشد که همه استان ها رشد کنند. یعنی باید هم توسعه شهری و هم توسعه روستایی داشته باشیم. من حتی معتقدم که ساختار سیاسی ما هم بعضا نیاز به تحول خواهد داشت. یعنی کشور ما نیاز به یک بازنگری داد.
وی افزود: ببینید کشور ما در این ۳۰ و چند سال گذشته، تا چه اندازه به اهداف خود نزدیک شده است؟ و چقدر از اهداف خود دور شده است؟ و دلایل این توفیق ها و عدم توفیق ها واکاوی شود و بعد ببینیم کجاها به باز تعریف مفاهیم و بازسازی ساختار نیاز داریم؟ من معتقدم در اصل انقلاب نباید هیچ تغییری انجام شود و اهداف انقلاب اهداف بسیار جامعی هستند و همیشه هم گفته ام که انقلاب اسلامی معیار ماست. اما آن سازوکارها و ظرف هایی که می خواهد تحقق بخش انقلاب اسلامی باشد، این واقعا مشکل دارد. ما اصلا دست به ظرف نزده ایم. ما صرفا کردیم که اگر عوامل و افراد را برداریم، کار درست خواهد شد. این تفکر غلط است. ما باید هم افراد را تغییر می دادیم، هم ظرف را.

یاقوتیانی که تبدیل به طاغوتیان می شوند!
این استاد جامعه شناسی اظهار داشت: مثلا در رابطه موجری و مستاجری با تغییر دو طرف موجر و مستاجر عوض نمی شود. رابطه جایگاه خود را دارد و عامل و متصدیان آن رابطه هم جایگاه دیگری دارند. مثلا به زبان ساده می گویم. اوایل انقلاب گفتند ما طاغوتی ها را برداریم و به جای آنها یاقوتی ها را بگذاریم. وقتی شما رابطه را دگرگون نمی کنید، مطمئن باشید، یاقوتی های شما هم طاغوتی می شوند و الان این مساله را به عینه می بینیم. مگر ما می توانیم چشم خود را نسبت به فسادهایی که در حال انجام است ببندیم؟ مگر این فسادها را چه کسانی انجام داده اند؟ اتفاقا آدم های خوبی هم بوده اند.
استفاده از رابطه ثروت و قدرت
افروغ با اشاره به رابطه ثروت و قدرت بیان کرد: همین الان هم با شعارهای دینی و اخلاقی در حال انجام فساد هستند و اصلا اسم رفتار خود را فساد هم نمی گذارند. اتفاقا کسانی که فساد انجام می دهند و ما آنها می شناسیم خیلی بهتر است. حداقل این است که می توانیم یقه آنها را بگیریم. جالب اینکه برخی همه جور فساد انجام می دهند و از آن رابطه قدرت و ثروت استفاده می کنند و بعد منتی هم سر ما می گذارند که اگر ما نباشیم، دیگران جای ما خواهند آمد. در حالی که خود شما از آن امکانات دارید سو استفاده می کنید. اتفاقا من ترجیح می دهم شما نباشید و دیگران باشند. ما نیازمند یک خانه تکانی ساختاری است.

نیاز خبرگان به متخصصان علوم انسانی
وی در ادامه با نگاه به وضعیت مجلس خبرگان بیان کرد: یک بحثی هم هست که من در رابطه با خبرگان کشور، مطرح کردم و روی این بحث هم مصر هستم. معتقدم باید به سمت و سویی برویم که در این حوزه هم تجدید نظری داشته باشیم. حالا اگر این حرف را بزنم سر و صدا ایجاد می شود. من یک سوال از حوزه می کنم. حوزه چه موقع می خواهد عطف به چارچوب فکری امام خمینی پاسخ فقهی بدهد؟ امام وقتی بحث انقلاب را در کتاب ولایت فقیه خود مطرح کردند، فرمودند ما قرار است پاسخ فقهی بدهیم. یعنی می خواهیم فقه اجتماعی، حکومتی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بسازیم.
پاسخگویی حوزه علمیه
افروغ با اشاره به وضعیت فقه و جایگاه حوزه علمیه در ایران گفت: وجه ممیزه انقلاب اسلامی با سایر انقلاب ها و تحولات این بوده است که پاسخ فقهی بدهد. فقهی که متناسب با مقتضیات زمانی و مکانی باشد. حالا ما اینگونه فقه را نمی بینیم! اگر واقعا نمی توانید پاسخ بدهید، ما بنشینیم یک فکر دیگری کنیم. من نمی گویم فقه پاسخگو نیست. می گویم این افراد نمی توانند! چاره اندیشی ما در صورت عدم پاسخ گویی این افراد این است که اسلام را در معنای جامع خود به عنوان یک ایدئولوژی تمام عیار و در سه وجه معارف، اخلاق و احکام آن به صورت کلی ببینیم. این سه مورد به عنوان محورهای اصلی قلمداد شوند و بعد با خرد جمعی و استفاده از تمام ظرفیت ها ما بیاییم تحقق بخش اخلاق و معارف و بعد احکام اسلامی باشیم. در این صورت خبرگان هم ترکیبی از معرفت شناس و اخلاق شناس و حکم شناس می شود.
نیاز مجلس خبرگان به موضوع شناس معارف شناس و اخلاق شناس
این استاد جامعه شناسی افزود: الان ما در مجلس خبرگان صرفا حکم شناس داریم. موضوع شناس، معارف شناس و اخلاق شناس نداریم. اگر قرار باشد ولایت دینی به تعبیر استاد ایدئولوژیک باشد، ترکیب خیلی چیزها به هم می خورد. در این وضعیت جامعه تکان می خورد و خیلی ها می توانند، بیایند و خیلی ها حرفی برای گفتن خواهند داشت. اینها تعریفی از فقه می دهند و بعد جوابگو هم نیستند و بعد وعده ۳۰، ۴۰ سال دیگر را می دهند. من نگران هستم که ۳۰ سال دیگر چنین اتفاقی نیفتد و صورت مساله پاک شود! من می دانم که با گفتن این حرفا فردا به من فحش خواهند داد. اما من وظیفه دارم که بگویم. اگر اسلام را در جامعیت خودش ببینیم، آن وقت تخصص ها هم جامع تر می شود. حداقل باید ترکیب خبرگان عوض شود. خودشان برای خودشان یک ترکیبی درست کرده اند. من هم مشکلی ندارم اما واقعا آن فقهی که مورد نظر امام است، الزاما در حوزه های علمیه نهادینه نشده است.

صاحب نقش بودن مراجع در تعیین صلاحیت نمایندگان خبرگان
افروغ در پایان گفت: خبرگان حتی اگر بخواهد بافت فعلی را هم حفظ کند، ما نیاز به این داریم که اولا از متخصصینی در حوزه های مختلف علمی بهره ببریم و دوما اینکه مراجع هم در انتخاب این فقها نقش داشته باشند. من می گویم که صلاحیت عمومی نامزد خبرگان را شورای نگهبان تعیین بکند، اما صلاحیت های تخصصی و فقهی آنها را مراجع تایید کنند. در کنار این من می گویم که باید موضوع شناس هم در مجلس خبرگان باشد. من خبرگان را صرفا برای تعیین رهبری نمی بینم. بحث رهبری یک بخشی از خبرگان است.

پاسخ تاجزاده به ادعاهای اخیر خامنه ای : همه مردم از موافق و مخالف دولت می دانند که خامنه ای در سال ۸۸ در جلسات خصوصی مرتب اعلام می کرد که شکست احمدی نژاد، شکست من است

سید مصطفی تاجزاده در یادداشتی به پرسشهای مطرح شده توسط رهبر جمهوری اسلامی پاسخ داده است.
به گزارش نوروز رهبر جمهوری اسلامی روز ششم مرداد و در دیدار با گروهی از دانشجویان با اشاره به حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ گفته بود «در جلسات خصوصی می گویند تقلبی رخ نداده بود، پس به چه علت کشور را دچار آن ضایعات کردید و به لبه پرتگاه بردید؟… بارها و بارها این سوال را نه در مجامع عمومی بلکه به شکلی که قابل پاسخ دادن باشد مطرح کرده‌ایم پس چرا جواب نمی‌دهند؟ چرا عذرخواهی نمی‌کنند؟»
عضو ارشد جبهه مشارکت ایران اسلامی در یادداشت خود آورده است:” متأسفم که باید بگویم معیارهای رهبری در زمینه تقلب در انتخاب کاملا دوگانه است. از نظر ایشان اتهام آقایان جنتی و حداد به مجریان انتخابات در باب ارتکاب تقلب نجیبانه است و نیاز به عذرخواهی ندارد اما آقایان موسوی و کروبی به علت آن که معتقدند تقلب شده است باید مانند عصر پیش از مشروطه بدون هرگونه محاکمه ای و به شکل غیرقانونی حبس شوند و شرط آزادی شان عذرخواهی اعلام می شود.”
این زندانی سیاسی همچنین در پاسخ به این پرسش خامنه ای که چرا معترضان به نتایج انتخابات تظاهرات کرده اند با برشمردن برخی دلایل می نویسد: “منتقدان از رسیدگی عادلانه به شکایت خود ناامید بودند.مگر به شکایت مستند آقای خاتمی در سال ۸۴ درباره دخالت غیرقانونی فرماندهان سپاه در انتخابات رسیدگی شد؟ مگر به نامه آقایان خاتمی و کروبی برای بازشماری تعدادی از صندوق های آرای تهران در مجلس هشتم توجهی شد؟”
وی در بخش دیگر از نامه خود آورده است : همه مردم از موافق و مخالف دولت می دانند که رهبری در سال ۸۸ در جلسات خصوصی مرتب اعلام می کرد که شکست آقای احمدی نژاد، شکست من است و لذا تمام امکانات لشکری و کشوری بسیج شده بود تا به هر قیمت او پیروز شود. به همین دلیل سپاه و بسیج و ائمه جمعه وارد شدند و میلیاردها تومان هزینه شد تا نام احمدی نژاد از صندوق بیرون بیاید. اعترافات سردار مشفق جایی برای انکار نقش و مداخله غیرقانونی ستاد مهندسی انتخابات باقی نمی گذارد. آقایان ستاد نامزدهای اصلاح طلب را ستاد دشمن می خواندند و رسالت خود می دانستند به هر قیمت مانع پیروزی دشمن شوند!
در ادامه نامه آمده است : آقایان موسوی کروبی در هیچ جلسه خصوصی نگفته اند که تقلب نشده است بلکه به علت مصالح ملی پیشنهادهایی برای آینده کشور ارائه کرده اند ( در این زمینه بیانیه شماره ۱۷ مهندس موسوی شاهد مدعاست) متأسفم که پاسخ جناح حاکم به جای استقبال از این پیشنهاد، حبس خانگی و حصر این بزرگواران بوده است. به هر روی اگر رهبری واقعا معتقد است که آقایان حرفی برای گفتن ندارند، دستور دهد این دو بزرگوار را علنی محاکمه کنند تا بی منطقی مخالفانشان آشکار شود.

تاجزاده در پایان با اشاره به این نکته که ما بارها به خاطر خطاهایمان از مردم پوزش خواسته ایم و بعد از این نیز چنین خواهیم کرد آورده است: “امروز کسانی باید از ملت ما غذر بخواهند که ایران را به این وضعیت اسفناک و تقریبا ورشکسته کشانده اند و اکنون به جای جبران مافات و تلاش برای ایجاد وحدت، بر طبل تفرقه و تسویه حساب می کوبند.”

چهار خطای راهبردی روحانی در تشکیل کابینه

رادیو فردا، مجید محمدی : حسن روحانی حدود سه دهه است که به واسطهٔ کار در شورای امنیت ملی و مرکز تحقیقات استراتژیک با تعیین و دستکاری در راهبردها و نیز چگونگی به عمل در آوردن آنها از طریق سیاستگزاری و تصمیم‌گیری سروکار دارد.

اما او در فاصلهٔ ۲۴ خرداد تا ۱۲ مرداد ۹۲ غیر از عدم واکنش به غرق شدن ایرانیان مهاجر در آب‌های استرالیا و ترکیه، و عدم ارسال پیام در باب غرق شدن ۱۲ ایرانی در دریاچهٔ سد کارون ۳ چهار خطای راهبردی در تعیین همکاران خود مرتکب شده است:

حذف اصلاح‌طلبان

روحانی با مدعای فراجناحی بودن در کارزارهای انتخاباتی وارد شد. این ادعا باید در عمل خود را با انتخاب وزرایی با تجربه و کارا از همهٔ جناح‌ها به عمل در می‌آمد اما حذف وزاری صرفا همکار دولت خاتمی (احمد مسجد جامعی، جعفر توفیقی، و علی یونسی) تحت فشار خامنه‌ای نشان داد که کابینه فرا جناحی نیست بلکه یک شرکت سهامی متشکل از نیروهای نزدیک به خامنه‌ای، رفسنجانی، ناطق نوری و خود روحانی است.

کابینه‌های دلخواه این چهار تن را تصور کنید: خواهید دید که کابینهٔ روحانی محصول مخرج مشترک و مصالحهٔ میان آنهاست. اصلاح طلبانی که به روحانی رای دادند اکنون نباید چندان جا بخورند چون متحدان روحانی نه خاتمی و موسوی و کروبی بلکه رفسنجانی و ناطق نوری بوده‌اند. روحانی با تسلیم شدن در برابر خامنه‌ای در واقع به اصلاح طلبان می‌گوید همراهی خامنه‌ای را به همراهی اصلاح طلبان ترجیح می‌دهد و روز مبادایی نیز برای نیاز به آنها نمی‌شناسد. اصلاح طلبان در آینده وی را در برابر خامنه‌ای و بیت تنها خواهند گذاشت.

روحانی تصور می‌کند که معترضان به وضع موجود همانند دوران انتخابات در هر حال مجبور به حمایت از وی هستند اما در دورهٔ انتخابات افراد میان بد و بدتر انتخاب می‌کنند و بعد از آن اگر وی توجهی به مطالبات آنها نکند او را در برابر گرگ‌های بیت تنها می‌گذارند.

عدم دعوت به کار رقبای انتخاباتی

از روحانی انتظار می‌رفت که با توجه به سخنانی که در باب تدبیر و توجه به خواست اقشار مختلف مردم داشت سهم لازم را به رقبای انتخاباتی خود بنا به سهمی که از آرا داشتند بدهد بالاخص آنها که سهمی در پیروزی وی داشتند. قالیباف و رضایی و ولایتی و عارف می‌توانستند در کابینهٔ وی جایی داشته باشند اما بحث وزارت شهرسازی قالیباف، دبیری شورای امنیت ولایتی، معاونت اولی عارف و وزارت اقتصاد برای رضایی، از حد شایعه فراتر نرفت. هیچ گونه تضادی میان نظرات ولایتی، عارف و قالیباف با سیاست‌های اعلام شدهٔ روحانی به چشم نمی‌خورد. روحانی اصولا فردی عملگراست و برنامهٔ ایدئولوژیکی دنبال نمی‌کند تا این وجه افتراق پرناشدنی میان او و رقبایش باشد.

عدم پیشنهاد همکاری به عارف که بدون کنار رفتن وی روحانی حداقل در دور اول به پیروزی نمی‌رسید نادیده گرفتن رای و نظر بخشی از رای دهندگان به روحانی بوده است. روحانی باید نگاهی به رفتار سیاسی اوباما می‌انداخت که با دعوت هیلاری کلینتون (سرسخت ترین رقیب وی) به کابینه به اعضای حزب دمکرات نشان داد که ظرفیت همکاری با رقبا را نیز دارد.

نادیده گرفتن زنان

حتی احمدی نژاد که از جهت نادیده گرفتن عقل جمعی و کارشناسی شهرهٔ آفاق و انفس است این نکته را متوجه شد بود که باید زنانی را در تیم خود در مناصب معاونت و حتی وزیر داشته باشد. در دولت و همکاران رده بالای روحانی که ترکیب ن تا حد زیادی روشن شده است حتی یک زن به چشم نمی‌خورد. این یعنی عدم احساس نیاز به افکار عمومی و رای زنان و نمایشی تلقی کردن رای آنها. روحانی پس از انتخاب شدن ظاهرا به قدرت چانه زنی خود با رهبر جمهوری اسلامی و روابط دیرینهٔ خود با اعضای کاست حکومتی بیش از اندازه متکی است و به پشتیبانی عمومی (که نیمی از آنها را زنان تشکیل می‌دهند) احسس نیاز نمی‌کند. روحانی روزی که خامنه‌ای وی را در تنگنا بگذارد مثل همهٔ روسای دولت‌ها از عدم توجه به قدرت مردم غبطه خواهد خورد.

خامنه‌ای اگر در موردی با روحانی اختلاف پیدا کند بر داغ و درفش خود متکی خواهد بود اما روحانی داغ و درفش ندارد و باید به مطالبات و پشتیبانی مردم ارجاع دهد. مردمی که وی آنها را نادیده می‌گیرد (درست همان اشتباه خاتمی که در بالا می‌خواست مسائل را حل کند) پشت سر او نخواهند ایستاد.

خامنه‌ای قبل از انتخابات گفت که فقط یک رای دارد ما امروز نگاه کنید که سهم وی در کابینه بیشتر است یا سهم ۳۸ میلیون زن، ۷ تا ۹ میلیون ایرانی سنی مذهب، دهها میلیون اقلیت قومی، صدها هزار ایرانی مسیحی، یهودی، زرتشتی و بهایی، میلیون‌ها سکولار مذهبی و غیر مذهبی، و میلیون‌ها شیعهٔ مخالف حکومت؟ همین کفهٔ نامتوازن است که روحانی را مثل رفسنجانی، خاتمی و احمدی نژاد در برابر زیاده خواهی‌های خامنه‌ای خلع سلاح خواهد کرد.

گم شدن اعتدال

اعتدال از مفاهیم سلبی‌ای بود که روحانی برای نفی اصلاح طلبان و تیم احمدی نژاد به کار گرفت، همان تصوری که هاشمی رفسنجانی دو دهه است از اعتدال عرضه می‌کند. به همین دلیل هنگامی که دورهٔ پی گیری ایجابی این مفهوم مبهم به میان آمد (انتخاب اعضای کابینه و عرضهٔ برنامه‌های آنان) این مفهوم تبخیر شد. همن طور که مفعوم عدالت به سرعت در عزل و نصب‌ها و شعارهای مبارزه با فساد احمدی نژاد در کنار کاهش نرخ بانکی برای وام گیرندگان خودی تبخیر شد شعار اعتدال روحانی نیز در یکی دو ماه اول دولت وی به همین سرنوشت دچار خواهد شد.

اگر علی جنتی (فرزند احمد جنتی، وزیر پیشنهادی ارشاد) و عباس آخوندی (با جناق علی اکبر ناطق نوری، وزیر پیشنهادی راه و شهرسازی)، و محمد نهاوندیان (رئیس دفتر رئیس جمهور) سه تن از بازیگران حرفه‌ای سیاست در سه دههٔ اخیر که هم با دولت‌های خاتمی و رفسنجانی و هم با موتلفه و علی لاریجانی و احمدی نژاد می‌توانند کار کنند و کرده‌اند و سخنی از حقوق مردم از آنها شنیده نشده است یا عبدالرضا رحمانی‌فضلی (از امنیتی‌های نزدیک به علی لاریجانی، وزیر پیشنهادی کشور) و مصطفی پورمحمدی (از سه کارگزار اعدام‌های دسته جمعی در دههٔ شصت و وزیر کشور احمدی نژاد، وزیر پیشنهادی دادگستری) تجسم اعتدال و امت وسط باشند روحانی حتی افرادی را که با کمترین خوش بینی و امید به وی رای دادند از دست خواهد داد. ظاهرا خصیصهٔ اعتدال در برخی اعضای کابینه و همکاران روحانی به "ماندن در قدرت به هر قیمت" و فقدان مبانی و اصول ترجمه شده است. با این تعریف از اعتدال، همهٔ وزرایی که با دولت‌های گوناگون کار کرده‌اند (با هر انگیزه و روش) در فهرست اعتدالیون قرار می‌گیرند.

روحانی بعضا از افرادی برای حضور در کابینه دعوت کرده است که هم شریک کامیابی‌های احمدی نژاد در کسب قدرت و تضییع منابع کشور بودند و هم بعدا در صف نخست منتقدان او ایستادند.

***
این خطاهای راهبردی باعث می‌شوند روحانی هیچ کارتی برای بازی در مقابل خامنه‌ای در اختیار نداشته باشد. خامنه‌ای در کار با رفسنجانی، خاتمی و احمدی نژاد نشان داده که در چارچوب قانون نمی‌تواند با دیگر مقامات کار کند. مقامات اگر کارتی در برابر وی نداشته باشند هم در برابر مردم سکهٔ یک پول می‌شوند و هم در برابر خامنه‌ای به بازیگری کتک خور یا بدلی تبدیل می‌شوند که تنها صحنه‌های خطرناک و دردآور را بازی می‌کنند و در فیلم حتی دیده نمی‌شوند. سرنوشت محمد خاتمی امروز درس آموز است که حتی به مراسم تنفیذ و تحلیف روحانی دعوت نمی‌شود