سایت آینده با انتشار نامه ی یکی از مخاطبانش نوشته است:
چند هفته قبل، یک شب برای شرکت در مهمانی از منزل خارج شدیم. هنگام بازگشت به خانه، با صحنه باورنکردنی سرقت از منزلمان روبرو شدیم. متأسفانه در این حادثه؛ پس انداز ایام گذشته و تمامی هدایای ازدواج و طلاهای همسرم به سرقت رفته بود.
در ابتدا با توجه به اینکه مشاعات ساختمانی که در آن ساکن هستیم، به دوربین های مداربسته مجهز است، سعی کردم خیلی ناراحت نباشم. چون تصور می کردم با ارائه فیلم ضبط شده سرقت به نیروی انتظامی، سارقان که قاعدتاً سابقه دار بوده و هویت و نشانی آنها مشخص است، بلافاصله شناسایی و دستگیر می شوند.
پس از تشکیل پرونده در کلانتری محل؛ با امید به اداره آگاهی مربوطه مراجعه کردم، اما نحوه برخورد و مطالب مطرح شده توسط افسر پرونده مرا بشدت شوکه کرد.
تعداد بسیار زیاد همشهریان مال باخته مراجعه کننده به شعب مختلف پایگاه (سرقت از منزل، زورگیری، سرقت خودرو و..) و انبوه پرونده های موجود روی میز وی واقعاً غیر عادی بود. وقتی پس از چندین مرتبه مراجعه حضوری، بی تفاوتی افسر پرونده و عدم بررسی و پیگیری مناسب موضوع پرونده توسط وی را دیدم، به نرمی اعتراض خود را مطرح کردم. با احتیاط از ایشان پرسیدم، همکاران شما دارند چه کار می کنند که این همه دزدی و زورگیری زیاد شده و نا امنی بیداد می کند ..؟
افسر پرمشغله پرونده با ناراحتی و دلسردی مشهودی پاسخ داد : “شما چه میدونی و چی بگم برات….. وقتی بنده و همکاران پر تلاشم با این گرفتاری و مشغله کاری که می بینی و با انواع روش ها و ترفندها موفق می شویم متهمان رو دستگیر کنیم و از ایشان اعتراف بگیریم، می بایست جهت طی سایر مراحل قانونی؛ ایشان را همراه با پرونده تحویل دستگاه قضایی بدهیم. اما بعد از مدت کوتاهی متوجه می شویم که به دستور مقام قضایی آزاد شده و اعمال مجرمانه شان را دوباره شروع کرده اند…!” من که واقعاً تعجب کرده بودم، پرسیدم: مگر چنین چیزی امکان دارد… ؟ افسر ارشد مورد نظر در پاسخ تعدادی مصداق عینی معرفی کرد.
مثلاً به موردی اشاره کرد که سارقی را پس از چند وقت مراقبت و با کلی زحمت، همراه با مقداری از اموال مسروقه و آلات و ادوات انجام جرم دستگیر کرده اند و به ۱۳ فقره سرقت از منزل هم اعتراف کرده بوده، اما فردای ارسال پرونده و متهم به دادسرا؛ با دستور مقام قضایی آزاد شده و دوباره اعمال مجرمانه خود را شروع کرده است.
یا مثلاً سارق سابقه دار و بسیار تبهکار و مخوفی- به نام عباس ج. معروف به عباس ت. – که ظاهراً پس از سرقت از شخص با نفوذی در دادگاه به زندان و رد اموال مسروقه به شاکی محکوم شده، اما پس از مدتی که از زندان بیرون آمده، از اشخاص دیگری سرقت کرده تا محکومیت قبلی خود به رد اموال مسروقه شاکی قبلی را ادا کند..!
پس از شنیدن این مورد و از روی احساسات به ایشان گفتم چرا چنین مجرمان با سابقه و خطرناکی را اعدام نمی کنید یا حداقل بلایی سرشان نمی آورید.. ؟ پاسخ افسر ارشد مربوطه خیلی سنگین بود. با اشاره دست، عکس متهم را نشان داد و به من گفت شما جرأت داری به این آقا بگی بالای چشمت ابروست که من هم پس از دیدن تصویر متهم، بلافاصله گفتم نه..اصلاً و در کمال ناباوری پاسخ شنیدم که ما هم جرأت نداریم…!!
یا موردی دیگر مربوط به سارق سابقه داری که دستگیر و به زندان محکوم شده بود؛ اما پس از مدتی به مرخص آمده بود و باز هم چند فقره سرقت مرتکب شده و مجدداً دستگیر شده بود.
البته یکی از درجه داران کلانتری هم قبلاً مورد مشابهی را برایم تعریف کرده بود که چند وقت پیش سارقی را در حین ارتکاب جرم دستگیر کردم و به زندان رفت، اما چند روز پس از آن در یکی از پارک های محل دوباره او را دیدم که به سمت من آمد و با پوزخند و نشان دادن علامت خاصی با دست، به بنده فهماند که دیدی آخرش هیچ …. نتونستی بکنی …
خلاصه پس از مراجعات مکرر به پایگاه آگاهی، فهمیدم که نباید خیلی به دستگیری سارقان محترم امیدوار باشم وحتی اگر بر فرض محال دستگیر هم شدند، نباید روی برگشت اموال سرقت شده خیلی حساب باز کنم و البته باید خیلی هم خدا را شکر کنم بابت اینکه بسیار خوش شانس بوده ایم که هنگام مشغول بودن سارقان عزیز به کند و کاو اساسی منزلم با آنها روبرو نشده و مزاحمتی ایجاد نکرده ایم و الان خودم و خانواده ام زنده و سالم هستیم.
ناخودآگاه یاد این لطیفه که الان دیگر خاطره است، افتادم که طرف پس از سرقت خانه اش مرتب به پلیس زنگ می زده و کسی نمی آمده اما به محض اینکه گفته در محله ما بچه ها در حال آب بازی هستند نیروهای ویژه به محله آنها سرازیر شدند.. . الان هم اگر این دزدان محترم در کنار سرقت، کمی هم در منزل ما فتنه گری می کردند، تا به حال صد باره دستگیر شده و به گناهان خود از کودکی تا هم اکنون اعتراف کرده بودند.