۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۴, شنبه

عکس / صفحه اول امروز روزنامه ها، شنبه 14 اردیبهشت




























آیت الله امینی: کارد به استخوان مردم رسیده است/ مردم از شعار خسته شده اند


امام جمعه موقت قم با انتقاد از شرایط اقتصادی و گرانی و بیکاری گفته است: اینکه بگوییم نظام اسلامی، نظام عدالت است کافی نیست؛ مردم از این شعارها خسته شده‌اند و مردم باید عدالت را با تمام وجود حس کنند.
آیت الله امینی پیش از نیز بارها از مسئولان انتقاد کرده و گفته بود که با مردم صادق باشید و اگر مشکلی وجود دارد خیلی صادقانه با مردم مطرح کنید و از مردم خود برای برطرف شدن آن مشکلات، کمک بخواهید.
به گزارش ایلنا، آیت‌الله ابراهیم امینی امام جمعه موقت قم با بیان اینکه وضعیت دولت آینده وضعیت خوبی نیست، اظهار داشت: هر دولتی سر کار بیاید با انبوهی از مشکلات رو به رو است که حل این مشکلات آسان نیست.
وی با بیان اینکه مردم نگران هستند، گفت: آنچه مردم را نگران می کند تورم و گرانی است؛ گرانی مردم را به ستوه آورده است؛ مردم کارد به استخوانشان رسیده است؛ البته تورم علت مختلفی دارد که هم تحریم‌ها و هم سیاست‌های اقتصادی مسئولان، در آن تاثیر گذار است.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم تاکید کرد: اینکه بگوییم نظام اسلامی، نظام عدالت است کافی نیست؛ مردم از این شعارها خسته شده‌اند و مردم باید عدالت را با تمام وجود حس کنند.
آیت الله امینی با انتقاد از وضعیت فرهنگی جامعه، به مسئله اشتغال اشاره کرد و گفت: بیکاری واقعا رنج آور است و این موضوع باید به صورت ریشه‌ای حل شود؛ ما اکنون فارغ التحصیلان بیکار فراوانی داریم که این موضوع خوبی نیست.
وی تأکید کرد: کسانی که می خواهند به صحنه انتخابات وارد شوند باید برای این مشکلات راه حل ارائه دهند و اگر کاندیداها بخواهند مردم به صحنه بیایند باید برنامه مدونی برای موضوعات مختلف کشور ارائه کنند.

حداد عادل: معترضان سال ۸۸ اگر قصد ورود به انتخابات دارند، به دامن نظام برگردند


پس از آنکه حداد عادل خبر از رد صلاحیت سیدمحمد خاتمی داد، اینک مدعی شده که در انتخابات ۸۸ تقلبی صورت نگرفت و مخالفان باید به دامن نظام بازگردند.
مشاور رهبری در امور فرهنگی با این ادعا که هر چه اعلام می‌کردیم کجا تقلب شده دلیلی برای آن مطرح نمی‌شد، گفته است: کسانی قصد ورود به انتخابات را دارند که ما مخالف ورود آنها به انتخابات نیستیم، ولی زمانی که برمی‌گردند معتقد به استقلال و نظام باشند و به دامن نظام برگردند.
او که خود در حال حاضر نامزد انتخابات است نمی گوید از جانب چه کسی صحبت می کند و با چه حقی نسبت به پیشکسوتان انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی اظهار نظر می کند.
ادعای عدم ارائه مدرک برای تقلب انتخاباتی در حالی از سوی مشاور رهبری عنوان می شود که بارها مدارک کافی از چگونگی انجام تقلب، چاپ تعرفه های اضافی، محدود کردن نمایندگان کاندیداها بر سر صندوق های رای، قطع موبایل ها، حمله به دفاتر و ستادهای کاندیداها و … ارائه شده و تاکنون کسی به شکایت انجام شده رسیدگی نکرده است.
به گزارش فارس، رئیس فراکسیون اصولگرایان مجلس در ادامه مدعی می شود که فتنه‌گران بساط بسیار بدی در کشور راه انداختند که با حماسه نهم دی ماه پرونده آنها بسته شد.
نه دی که حداد عادل از آن بعنوان حماسه یاد می کند، تظاهرات حکومتی بود که به دنبال عاشورای خونین تهران با جنگ رسانه ای و تبلیغات دروغ از سوی نهادی های دولتی و حکومتی راه اندازی شد و به رغم اینکه طی چند سال گذشته با صرف بودجه های کلان تلاش می شود این روز را یادآوری کنند، همچنان مراسمی کاملا حکومتی و تشریفاتی برگزار می شود.

آیت الله جوادی آملی: به جان هم افتادیم و از مشکلات مردم غافل شدیم/ بسیاری از مردم با لبنیات زندگی می کنند


با اشاره به حدیث معروف خاتم الانبیاء(ص) مبنی بر این که نماز ستون دین است، گفت: اگر در شریعت دین اسلام، نماز ستون دین است، در سیاست اسلام هم، مردم ستون دین هستند و ما نمی توانیم هر وقت دلمان خواست مردم را جذب و هر وقت دلمان نخواست آن ها را در امور دخالت ندهیم.
به گزارش خبرنگار ایلناآیت الله جوادی آملی در ادامه سخنان خود به بحث انتخابات ریاست جمهوری پیش رو اشاره کرد و گفت: همانگونه که کسی نماز نخواند، دینش ستون ندارد، کسی هم که بخواهد به آبروی مردم اهمیت ندهد و مردم را نادیده بگیرد و به نظر مردم احترام نگذارد، سیاستش اسلامی نیست.
آیت الله جوادی آملی با اشاره به برخی مشکلات فعلی کشور و با بیان این که اگر زندانی و فقر در کشور زیاد شود، همه مسئولیم، گفت: کسی باید برای ریاست جمهوری انتخاب شود که به مشکل مردم برسد و راهکار رفع آن ها را بداند.
وی یادآور شد: جمعیت ما در ایران، ۷۰ میلیون است و این جمعیت یک صدم جمعیت دنیاست در حالی که ما ۱۰ درصد امکانات دنیا از جمله امکانات دریایی، معدن، گاز، نفت و… را در اختیار داریم؛ در چنین شرایطی باید پرسید که چرا نباید بتوانیم کار کنیم؟
این استاد برجسته حوزه علمیه قم، افزود: امروزه کشورهایی در دنیا هستند که به اندازه یک استان ما وسعت دارند، اما صادرات فراوانی به کشورهای دیگر دارند.
آیت الله جوادی آملی گفت: در کشور فقط به جان هم افتادیم و این به خاطر این است که جهنم را باور نکردیم و از بسیاری اسرار آن بی خبریم؛ باید بدانیم که خود ظالم هیزم جهنم است.
وی با اشاره به برخی از مشکلات معیشتی مردم هم گفت: امروزه بسیاری از مردم با لبنیات زندگی می کنند.
این مرجع تقلید با اشاره به شعار حضور حداکثری و حماسه سیاسی در انتخابات، گفت: حضور حداکثری وظیفه همه مردم و از جمله افرادی چون ماست که رأی می دهیم؛ یعنی حضور حداکثری برای مردم است، نه برای کاندیداها؛ آقایان باید این مشکل را حل کنند.
آیت الله جوادی آملی با بیان این که خون های بسیاری برای تقویت نظام جمهوری اسلامی به زمین ریخته شده است، گفت: وقتی مردم خون دادند در راه دین، بهای خون آن ها در تحقق احکام الهی داده می شود و البته خدا خدای مظلومان هم هست.
وی برای بار دوم تأکید کرد: همه سیاستمداران باید توجه کنند که مردم ستون اسلام در بخش سیاست هستند و همانطور که نماز ستون دین اسلام است در بخش شریعت است، مردم هم ستون دین در بخش سیاست به حساب می آیند.
این استاد فلسفه اسلامی با اشاره به ظرفیت های مادی و معنوی موجود در ایران، اظهار کرد: با وجود این امکانات در کشور، یک مدیریت خوب، معقول، تنش زا و فکر خوب در جایگاه ریاست جمهوری می تواند مشکلات کشور را حل نماید.
آیت الله جوادی آملی تصریح کرد: سیاستمداران اگر سیاست شان سیاست اسلامی است باید دلیل مردم باشند و نه دلال آن ها؛ یعنی دغدغه های آنان را بیان کنند.
این استاد فلسفه اسلامی افزود: سیاستمداران نباید از جهل مردم سوء استفاده کرده و به جای تبلیغ به تکرار روی بیاورند.
آیت الله جوادی آملی در پایان سخنان خود با بیان این که با توجه به بحث بیداری اسلامی، توجه بسیاری کشورها به ایران است، گفت: باید کاری کنیم تا حضور پرشور مردم در انتخابات تحقق یابد.

آیت الله گرامی: آقای خاتمی به نظام آبرو داد، مردم از همه نظر آرامش داشتند


آیت‌الله محمد علی گرامی با یادآوری دوران اصلاحات، گفت: دوران آقای خاتمی یک دوره نسبتاً خوبی بود و آرامش برای مردم از هر حیثی وجود داشت. مردم احساس رضایت می‌کردند که کار‌ها در جریان است.
به گزارش سایت بهار، این روحانی با بیان اینکه خاتمی به نظام در عرصه بین‌الملل آبرو داد، خاطرنشان کرد: دولت جدید باید شعارش را صداقت بگذارد. شما انشالله بتوانید متانت را احیا کنید.
وی در دیدار با عارف با اظهار نگرانی از سست شدن اعتقادات دینی جوانان گفت: متاسفانه ایمان لطمه خورده ست. باید به داد اعتقادات جوانان رسید.
در همین حال، آیت الله علوی گرگانی نیز با بیان این که اصلاح عامه مردم با اصلاح خواص جامعه صورت می گیرد، گفت: گروهی که بر علیه مراجع و امامزاده ها گام بر می دارند دست پرورده های خارجی ها غربی ها هستند و موقعیت و جایگاه علما را درک نمی کنند.
به گزارش ایلنا، آیت الله علوی گرگانی تصریح کرد: اگر امروزه مشکلاتی در کشور پیش آمده، از فاصله بین مراجع و مسئولین اتفاق افتاده است و باید به این نکته توجه کرد.

نامه محمد داوری از زندان اوین به سید محمد خاتمی: چشمهای زیادی به شما دوخته شده؛ تصمیمی تاریخی بگیرید

محمد داوری، معلم و روزنامه نگار محبوس، طی پیامی از زندان اوین، از رئیس جمهور سابق خواست تا “برای نجات کشور و مردم، تصمیمات شجاعانه و فداکارانه ای” اتخاذ کند.
به گزارش جرس، محمد داوری، عضو حزب اعتماد ملی، سردبیر تارنمای «سحام نیوز» (ارگان خبری حزب اعتماد ملی)، و آموزگار، از محبوسین اعتراضات بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸، طی نامه ای از زندان اوین به محمد خاتمی، خطاب به وی می گوید: ” شما یکی از آنانی هستید که باید در برابر تاریخ پاسخگو باشد، امروز شما فقط مسئولیت فردی ندارید و به جهت شخصیت حقیقی ، مورد خطاب قرار نمی گیرید . جنابعالی دو دوره رییس جمهور بوده اید و در هشت سال گذشته هم از نظر کثیری از ایرانیان که همچنان به پروژه دموکراسی خواهی چشم دوخته اند، یک عنصر کلیدی و تاثیرگذار در این مسیر می باشید . بنابراین چشمهای زیادی به شما دوخته شده است و هر حرکت و تصمیم شما، تبعات بسیاری خواهد داشت.”
متن نامه سرگشاده محمد داوری به سید محمد خاتمی که نسخه ای از آن در اختیار جرس قرار گرفته، به شرح زیر است:
جناب آقای خاتمی سلام
امیدوارم در این روزهای سخت و سرنوشت ساز تندرست و امیدوار باشید، خداوند به شما توانی دهد تا در ادامه رسالت تاریخی خویش نقش مفید و موثرتری داشته باشید، نقشی که همه مردان بزرگ تاریخ کشورمان تلاش داشتند به انجام رسانند و اقدامات ماندگار تعدادی از آنها نیز توانست جهتی را در مسیر تحقق آرمانهای تاریخی ایجاد کند.
حاکمیت قانون ، برقراری عدالت ، تامین آزادی و امنیت و تحقق دموکراسی از مهمترین خواسته های مردم در طول تاریخ بویژه در یکصد سال گذشته پس از انقلاب مشروطه بوده است . در این مسیر نام مردانی به تعداد کمتر از انگشتان یک دست به ثبت رسیده است که اگر نبود فداکاری و هوشیاری آنها چه بسا امروز وضعیت دردناکتری هم می داشتیم . گاهی بعضی از نقش های ماندگار ، اغازگر فصلی می شوند که امکان بازگشت به گذشته را از بین می برد و تکرار استبداد و بی قانونی را اجازه نمی دهد . اما گاهی نیز علی رغم گام های گسترده و عمیق ،بازگشت به استبداد، ناباورانه تمام دستاوردها را به باد می دهد و جامعه را دچار ناامیدی می نماید .
آقای خاتمی ، شما یکی از آنانی هستید که باید در برابر تاریخ پاسخگو باشد، امروز شما فقط مسئولیت فردی ندارید و به جهت شخصیت حقیقی ، مورد خطاب قرار نمی گیرید . جنابعالی دو دوره رییس جمهور بوده اید و در ۸ سال گذشته هم از نظر کثیری از ایرانیان که همچنان به پروژه دموکراسی خواهی چشم دوخته اند، یک عنصر کلیدی و تاثیرگذار در این مسیر می باشید . بنابراین چشمهای زیادی به شما دوخته شده است و هر حرکت و تصمیم شما، تبعات بسیاری خواهد داشت.
جامعه ما متاسفانه هنوز مجهز به ساختار مدنی لازم نشده است تا بدون اتکاء به اشخاص بتواند مسیر واقعی خود را طی نماید و این تن بیمار و زخم خورده و نابالغ نیازمند مردانی از جنس اندیشه و اصلاح است؛ مردانی که اندیشه های سبزشان ، مردم را به آمدن بهار امیدوار سازد و سرانگشتانی که افق امید بخشی را نشانه رود، نه برای انکه دوباره بتی ساخته شود، نه برای امام شدن امت بلکه برای پیشرو شدن یک ملت و برای تحقق یک دولت، چرا که آینده ما در گرو تشکیل یک دولت ملی و برقراری رابطه دولت و ملت در سایه بلوغ سیاسی و تحقق دموکراسی است .
اقای خاتمی ، وقتی پس از سه سال و نیم تحمل حبس با شما دیدار داشتم، غمی را در چهره شما دیدم که مرا دلگیر نمود، با شوق و امید فراوانی به دیدار شما آمدم و از حال و هوای زندانیان برایتان گفتم و از اینکه دوستان مان در زندان، چشم انتظار شما هستند نه به عنوان یک منجی بلکه به عنوان یک عنصر کلیدی در عرصه سیاسی کشور و به عنوان یک شخصیت ملی و تاثیرگذار در جنبش اصلاحی ، اما بی پاسخ ماندن مهمترین پرسشم و درماندگی شما در حساس ترین مقطع تاریخی در شرایطی که ۴ سال از جنبش سبز ایران گذشته و ۱۶ سال از دوم خرداد سپری شده و تجربه ۸ ساله دولت اصلاح طلب شما و عملکرد ۸ ساله دولت اصولگرای احمدی نژاد پیش روی همه ماست.
انتظار می رود برای نجات کشور و مردم، تصمیمات شجاعانه و فداکارانه ای گرفته شود.
جناب آقای خاتمی ، من نمی دانم در شرایط فعلی چه تصمیمی شجاعانه و فداکارانه است ولی می دانم شرایط حساس و سرنوشت ساز است و باید تصمیمی گرفته شود که فردا امکان پاسخگویی به آن وجود داشته باشد ، شما اخلاق مدار ، اندیشه ورز و اهل تعامل و مدارا هستید ، اگر شما به بن بست رسیده باشید پس چه امیدی به آینده می توان داشت ،اگر شما پذیرفته نشوید پس چه کسی پذیرفته خواهد شد ، اگر شما فرصت نباشید و تهدید تلقی شوید، پس از کجا باید مردان و زنان فرصت ساز را بیابیم ، اگر شما را محرم و دلسوز مردم و کشور ندانند پس چگونه می شود به دلسوزی دیگران اعتماد نمود .
آقای خاتمی ، منظورم این نیست که در کشور قحط الرجال است، شما یک نیروی بالقوه و نماد یک جریان هستید والبته مردان و زنان زیادی در کشور وجود دارند که هر کدام می توانند نقش های اساسی را در این جریان ایفا نمایند و آنها همان یاران و دوستداران صاحب نام و گمنام شما هستند که با عشق به مردم و با ایمان به این راه سبز صبوری می کنند و نجابت به خرج می دهند تا کشور دچار بحران و آشوب نشود ، همه می دانیم سیاست عرصه احساس و شور نیست بلکه عرصه تفکر و شعور است . تجربیات تاریخی به ما آموخته است تا گام های کوچک اما مطمئن را بر گامهای بزرگ و نامطمئن ترجیح دهیم و از دیروزمان درس گرفتیم تا فرصت سوز نباشیم و تنگ نظرانه یکدیگر را تخریب و تهدید ننماییم.
آقای خاتمی در دیدار نوروزی و در ازدحام مردان و زنانی که مشتاقانه در گرد شما جمع شده بودند باز هم امید بخش نبودید نه به جهت تردید برای آمدن به صحنه انتخابات بلکه به جهت تردید در تصمیم گیری، گپ و گفت های دوستانه و طنزآلود با اطرافیان حاوی تلخی و ناامیدی از آینده بود و چشم های منتظر و نگران همچنان بهت آلود فقط شما را می نگریستند و می آمدند و می رفتند که آمده باشند تا بگویند ما هستیم با تمام اما و اگرها و تردید ها . در دیدار با معلمان نیز در برابر دعوت پر حرارت آنان ، از روی دیگر سکه گفتید…
آقای خاتمی ، هزینه دادن لازمه پیمودن راه سخت و فصل سرد است و کم هزینه دادن نشانه تدبیر و عقل است، اما باید پذیرفت که نرمش و مدارا گاهی چنان زمان را طولانی می کند که اگرچه احساس می شود هزینه کمتری تحمیل شده است اما وقتی محاسبه دقیق تری صورت می گیرد به این نتیجه می رسیم که ای کاش هزینه بیشتری می دادیم و زمان می خریدیم نه اینکه زمان بدهیم و هزینه نیز پرداخت کنیم ، در واقع از هر دو جهت آسیب ببینیم.
و سخن آخر اینکه
جناب آقای خاتمی من بعنوان یک عضو از جریان اصلاح طلبی و دموکراسی خواهی همواره همسو و هم جهت با دوستان و یاران سبزمان از هیچ تلاشی دریغ نخواهم کرد و بر سر عهد و پیمان مان خواهم ماند و می دانم ایمان به انسان ، شب چراغ راه ما خواهد بود اگرچه … اما تنها سلاح عمل در این میدان، یعنی سخن ، کارگشا خواهد شد و ما با هم خواهیم گفت و برای هم خواهیم نوشت، آنقدر می نویسیم و می گوییم تا فردا را از آن خود کنیم تا فردا پاسخگوی سربلندی باشیم نه حکمران سرافکنده ، تا فردا سرباز پر افتخار باشیم نه سردار شرمنده .
محمد داوری – روز معلم۱۳۹۲ – زندان اوین

روایتی از ملاقات مهسا امرآبادی با مسعود باستانی؛ نیازمند کمی آزادی برای زندگی، و برای روزنامه‌نگاری


مهسا امرآبادی همزمان با روز جهانی آزادی مطبوعات از فصل سرد روزنامه نگاری سخن گفته و ابراز امیدواری کرده که در دل این فصل سرد حتما بهاری خفته باشد.
به گزارش کلمه، مهسا امرآبادی روزنامه نگار زندانی در زندان اوین، همزمان با روز جهانی آزادی مطبوعات با بیان اینکه نیازمند کمی آزادی برای زندگی و روزنامه نگاری هستم، به تمامی روزنامه نگاران و اهالی مطبوعات این پیغام را می دهد که در دل فصل سرد روزنامه نگاری حتما بهاری خفته است، و می گوید امیدمان به سبزی و زندگی مبارک!
این فعال مطبوعاتی سبز که بهمن ماه گذشته در پی مخالفت مسئولان قضایی با تمدید مرخصی اش به زندان اوین بازگشت، در حالی از بهاری خفته در فصل سرد روزنامه نگاری امروزی سخن می گوید که هم چنان از همسر روزنامه نگارش مسعود باستانی دور و در زندان به سر می برد.
او سال گذشته که همسرش در زندان رجایی شهر به سر می برد، در یادداشتی با یادآوری نام او و دیگر روزنامه نگاران زندانی نوشته بود: این روز بیش از همه متعلق به روزنامه‌نگاران زندانی است. افرادی که امروز به جای تحریریه‌ها در زندان‌ها نشسته‌اند و روزگارشان به جای خبرنویسی با خاطره‌نویسی سپری می‌شود.
مهسا امرآبادی نوشته بود: روزنامه‌نگار زندانی یعنی جلوه‌ای از نیازمندی ما به حق آزادی بیان. روزنامه‌نگار زندانی یعنی زنگ خطر. خطر کم‌رنگ شدن نظارت مطبوعات بر رفتار مسئولان. روزنامه‌نگار زندانی معنایی به وسعت همه مفاد میثاق جهانی حقوق بشر دارد.
حالا نیز دوری و حبس مهسا امرآبادی و مسعود باستانی دو زوج روزنامه نگار هم چنان ادامه دار است و اگر چه یکی آزاد، اما ملاقات ها تنها یک روز در هفته و از پشت شیشه های ضخیم انجام می گیرد.
آنگونه که از دیالوگ زیر میان این دو مشخص است، حرف های میان آنها حتی در زمان محدود این ملاقات ها، از جنس مطبوعات و روزهای روزنامه نگاری و دغدغه هایی از این جنس است. متن گفت و گوی این دو همسر روزنامه نگار را که در دو سوی دیوارهای زندان، دور از هم اما همچنان همدل و همراه اند، خواندنی است:
می‌گویم: این هفته روز جهانی آزادی مطبوعات است و یادآوری می‌کنم که آخرین یادداشتش قبل از رفتن به زندان مطلبی بود که به بهانه چنین روزی نوشته بود و در آن؛ «روز جهانی آزادی مطبوعات» را به روزنامه نگاران زندانی تبریک گفته بود.
می‌گوید: مسعود! از داخل زندان چه می‌توان نوشت برای آنانی که این روز‌ها با روزنامه نگاری دست و پا می‌زنند؟ نگاهم می‌کند، از پشت شیشه‌های ضخیم اتاق ملاقات اوین. لحظه‌ای مردمک چشمانش می‌لرزد و می‌گوید: دلم می‌خواهد کمی زندگی کنم. کمی کنار تو باشم، کمی در تحریریه کار کنم، روزنامه نگاری برای من کاملا به شکل زندگی است و الان نیازمندم. نیازمند کمی آزادی برای زندگی و روزنامه نگاری…..
می‌پرسم: خوب، آخرش چی؟!
می‌گوید: به همه بچه‌ها سلام برسان و بگو در دل فصل سرد روزنامه نگاری حتما بهاری خفته است. امیدمان به سبزی و زندگی مبارک…!

گزارش یکی از جلسات شورای راهبردی ستاد موسوی؛ جزئیات گفت‌و‌گوی رئیس ستاد با سخنگوی شورای نگهبان


متن زیر که برای اولین بار منتشر می شود، گزارش یکی از جلسات شورای عالی راهبردی ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی است که نشان می دهد نگرانی ها درباره سلامت انتخابات و احتمال تقلب از مدت ها قبل در ستاد مهندس موسوی مطرح بوده و به طور مستدل به مسئولان نظارتی هم منتقل شده، اما توجهی به آن نشده است.
به گزارش کلمه، بخش عمده این گزارش به اظهارات قربان بهزادیان نژاد مشاور میرحسین موسوی رئیس ستاد انتخاباتی وی درباره گفت و گویش با کدخدایی عضو شورای نگهبان اشاره دارد که توجه به محتوای آن، واقعیت های مهمی را درباره برداشت اعضای این نهاد مسئول نظارت بر انتخابات از فضای سیاسی، پاسخگو نبودن آنها درباره اخباری مبنی بر تخلف در انتخابات که بعدا صحت اکثر آنها به اثبات رسید و نیز اعتراف سخنگوی شورای نگهبان به کج سلیقگی اعضای این شورا در حمایت از احمدی نژاد آشکار می سازد.
پیش از این هم گزارش دیگری از جلسه شورای عالی راهبردی ستاد و سخنان میرحسین موسوی در جمع اعضای این شورا در کلمه منتشر شده بود و اکنون گزارش جلسه دیگری که در آن درباره مسائل مربوط به سلامت انتخابات نکاتی مطرح شده، برای اطلاع مخاطبان منتشر می شود.
متن کامل این گزارش که اردشیر امیر ارجمند، مشاور میرحسین موسوی، برای انتشار در اختیار کلمه قرار گرفته، بدین شرح است:
گزارش جلسه شورای عالی راهبردی ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی
جلسه با حضور اکثریت اعضاء و آقای مهندس موسوی تشکیل شد. ابتدا گزارش کمیسیون های مختلف ارائه شد. تذکراتی برای توزیع بهتر روزنامه کلمه سبز در شهرستان ها در پاسخ به تقاضاهای زیادی که برای آن وجود دارد داده شد. در پاسخ توضیح داده شد که با وجود تیراژ یکصدهزار نسخه ای، هنوز تقاضا هست و با چاپخانه دیگری برای چاپ همزمان صحبت شده است. همچنین درباره پیشرفت کار کمیته صیانت از آراء گزارشی ارائه شد.
سپس مسئول ستاد درباره دیدار با یکی از اعضای شورای نگهبان اظهار داشت که چند روز قبل شورای نگهبان مسئولان ستادها را به جلسه ای دعوت کرده و تاکید داشتند شخصا شرکت کنم. حدود ۳۰ دقیقه قبل از وقت تعیین شده عازم محل شورا شدم لیکن به دلیل ازدحام جمعیت در خیابان های منتهی به مرکز شهر، آمد و شد وسائل نقلیه امکان پذیر نبود و با تأخیر یک ساعته رسیدم و چون مسئولان ستادهای سایر نامزدها نیز با چنین مشکلی مواجه شده بودند، جلسه لغو شد. مجدد برای امروز دعوت کرده بودند که باز مسئولان ستادها نیامدند ولی فرصتی شد با یکی از اعضای شورای نگهبان (آقای کدخدایی) صحبت کنم. ابتدا از ایشان عذرخواهی کردم که تنها جلسه ای که دعوت کردید با چنین مشکلی مواجه شده و به سابقه همکاری با ایشان در کمیسیون نظارت و بازرسی انقلاب فرهنگی اشاره کردم تا فضای گفت وگو را غیر رسمی ودوستانه کنم و نکاتی با ایشان مطرح نمایم. او با خنده گفت شهرهای کشور را سبزها و طرفداران آقای موسوی تسخیر کرده اند، و بلافاصله بیان کرد قبل از این که بقیه اعضای جلسه تشریف بیاورند چند نکته را که به صورت نامه هم به ستاد اعلام شده تذکر بدهم. از جمله گفت تفسیری که از فعالیت کمیته صیانت از آراء صورت گرفته این است که چنین کمیته ای غیرقانونی است و نباید به فعالیتش ادامه بدهد. مواردی از تخلفات ستادها هم ارائه کرد که از طرز بیان ایشان به نظر می رسید چندان اهمیتی ندارد و صرفا برای این که تنها آن یک مورد جلب توجه نکند مطرح شد. در پاسخ گفتم جنابعالی استحضار دارید که این کمیته مدت ها قبل از آن که نامزدی کاندیدا ها از جمله آقای موسوی قطعی شود تشکیل شده و مسئولان آن بیان می کنند که به عنوان یک نهاد ملی و مستقل از نامزدها، به نیابت از جامعه مدنی می خواهند مستمرا فعالیت کنند و بر همین مبنا با مسئولان ارشد کشور ملاقات، جلسه ومکاتبه داشته اند و ارتباطی با ستادها ندارند، ولی پس از ارسال آن نامه قرارشد معرفی نمایندگان و ناظران به وزارت کشور، توسط ستاد صورت گیرد. پس از آن گفتم که برداشت تازه ای از نحوه معرفی ناظران از سوی ستاد انتخابات مطرح شده است که عملا مانع تحقق این بخش از حقوق نامزدها می شود و توضیح دادم که می گویند تمامی نمایندگان در سراسر کشور را باید خود هر کاندیدا معرفی نماید. او بلافاصله گفت در جریان نیست و پیگیری می کند. فرصت را غنیمت شمردم و گفتم انتخابات ها فرصتی برای تقویت اقتدار ملی هستند و من که سال ها در راستای این هدف کار کرده ام عملکردها را ضد منافع ملی ارزیابی می کنم وادامه دادم نه به عنوان یک سیاستمدار حرفه ای، بلکه به عنوان یک دانشگاهی از مجریان ودستگاه های نظارتی گله مندم که برای تحکیم ارزش های انقلاب، شفاف سازی و اطلاع رسانی نمی کنند. کاری به شایعات ندارم و آنچه در رسانه ها مطرح می شود و حتیفرایندهای ابتدایی که باید رده هایی از ستادها مثلا خود من بداند پاسخگویی نمی شود. مثلا در مورد چاپ، توزیع، استفاده و بازگرداندن تعرفه های اضافی، پرسش هایی وجود دارد. براساس قانون، چاپ تعرفه ها باید در چاپخانه بانک مرکزی صورت گیرد، اما در رسانه ها خبر از انتشار ۴ تا ۷ میلیون تعرفه خارج از مسیر قانونی ونظارت انجام شده است و به ستادها هیچ گونه اطلاع رسانی انجام نشده است. تلاش هایی هم که برای آگاهی از واقعیت ماجرا صورت گرفته ناموفق بوده، در حالی که بهتر است نمایند گان نامزدها در این فرایندها حضور می داشتند. همچنین در خبرها آمده که تقریبا کلیه کارشناسان و دست اندرکاران ستاد انتخابات وزارت کشور طی چند روز گذشته تغییر کرده اند. این شائبه که تجمیع آرا در جایی غیر از وزارت کشور صورت خواهد گرفت مطرح شده است و با کمال تعجب، دستگاه های مسئول در باره آنها و موارد بسیار دیگر، سکوت پیشه کرده و هیچ اراده ای برای شفافیت سازی دیده نمی شود. آیا فکر نمی کنید مشکلی که طرح آن نظام را با مشکل مواجه می سازد را با تفاهم بهتر می توان حل نمود؟ او گفت نگران نباشید. بخشی از این فضا در رسانه ها و گروه های سیاسی همیشه وجود داشته و لازمه رقابت است و برای قسمتی که برای شما نگرانی بوجود آورده و به ستاد انتخابات وزارت کشور نامه نوشته اید، اعضای شورای نگهبان حساس هستند و بر تمامی آنها اشراف داریم. با خنده گفتم درشرایط کنونی، چگونه به شورای نگهبانی که اعضای آن به عضوی از ستاد تبلیغات احمدی نژاد تبدیل شده اند واز هر فرصت و تریبونی برای تبلیغ او استفاده می کنند می توان اطمینان داشت؟ پس از آن مستنداتی از سخنرانی های آقایان جنتی، یزدی و دیگران در حمایت از آقای احمدی نژاد را مطرح کردم. او گفت صحبت های شما صحیح است و کج سلیقگی هایی صورت گرفته، اما کلیت شورا افرادی مؤمن هستند و تحت تاثیر قرار نمی گیرند! ادامه دادم عمل شورا با فرمایش جنابعالی متفاوت است. مثلا با وجود این که دادستان کل کشور، آقای دری نجف آبادی، اعلام کردند رییس جمهور در مناظره ها عمل مجرمانه انجام داده است و تبعات عمل مجرمانه در قانون پیش بینی شده، ولی گویا اراده ای بالا تر از دستگاه قضا بر امور حاکم است و هیچ اقدامی صورت نگرفته است. آقای کدخدایی به جای پاسخ به این مسائل گفت ظاهرا دوستان ستادها باز نیامده اند ولی تأکید می کنم آقایانی که نام بردید متدین و اهل تقوا هستند. در پایان خندیدم و به طنز گفتم وقتی جوان بودیم و پای منبر آقایان حاضر می شدیم، باورمان این بود که اینها به قیامت ایمان کامل دارند، ولی هنگامی که امروز رفتار آنها را می بینیم، دوست دارم از آنها خواهش کنم اگر قیامتی در کار نیست، به ما هم بگویند، چون نسبت به حقوق مردم نمی توان چنین بی تفاوت بود.
در پایان جلسه، قرار شد مستندات کمیته صیانت از آراء در مورد تخلفات صورت گرفته از سوی سازمان های مسئول برگزاری انتخابات به طور مرتب جمع آوری و به شورای نگهبان هم ارائه شود.

سرنوشت ارز دارو هم چنان نامعلوم؛ امکان فاسد شدن ۶۰ میلیون دلار داروی ترخیص نشده از گمرگ


عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس، با تأکید بر اینکه با ادامه روند ترخیص نشدن دارو از گمرک‌‌‌، امکان فاسد شدن این محصولات وجود دارد، گفت: به ‌طور حتم مهم‌ترین اولویت وزارت بهداشت باید آزاد کردن دارو از گمرک و بهبود وضعیت این حوزه باشد، زیرا سلامت مردم بازیچه دست مسئولان نیست.
نعمت‌الله منوچهری با یادآوری ترخیص نشدن بیش از ۶۰ میلیون دلار دارو در گمرک‌های کشور، گفت: به طور حتم این موضوع جای تأسف و تأمل دارد که چرا مسئولان حوزه سلامت و دولت در این باره دست روی دست گذاشته و تنها افزایش مشکلات بیماران را نگاه می‌کنند.
خبرگزاری مهر به نقل از وی با اعلام اینکه سوء مدیریت وزارت بهداشت، درمان و آموزش‌پزشکی و دولت عامل اصلی ترخیص نشدن دارو از گمرگ‌ است، افزود: این اتفاقات نشان‌دهنده این است که دولت به حوزه سلامت بهای کافی را نمی‌دهد و تنها به ‌دنبال اهداف خودش است.
منوچهری با انتقاد از وضعیت بحرانی حوزه دارو در کشور و افزایش مشکلات بیماران در خرید دارو در قیاس‌ با سالهای گذشته، یادآور شد: موضوع ترخیص دارو از گمرگ یکی از موضوعات پیش پا افتاده در سالهای گذشته بوده، اما هم‌اکنون شاهد هستیم که این معضلات مردم را با مشکلات جدی روبرو کرده است.
وی با تأکید بر اینکه با ادامه روند ترخیص نشدن دارو از گمرک‌‌ها‌، امکان فاسد شدن این محصولات وجود دارد، تصریح کرد: بطور حتم مهمترین اولویت وزارت بهداشت، باید آزاد کردن دارو از گمرک و بهبود وضعیت این حوزه باشد، زیرا سلامت مردم بازیچه دست مسئولان نیست.
منوچهری با بیان اینکه افزون بر مشکلات بیماران در کمبود دارو، هنوز وضعیت و تکلیف ارز دارو مشخص نشده است، گفت: نگرانی واردکنندگان از نرخ بعدی ارز زمینه را برای انباشت دارو و ترخیص نشدن از گمرک فراهم کرده است.
عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس با تأکید بر اینکه بانک مرکزی باید نگرانی واردکنندگان را برطرف کند، افزود: به ‌طور حتم برای حل مشکلات دارویی کشور باید تعامل میان دستگاه‌های مربوطه افزایش یابد.

آمار سازمانهای مردم نهاد: وجود ۴ میلیون جوان بیکار در کشور


یک آسیب شناس با اعلام اینکه  براساس آمارهای غیررسمی در حال حاضر در حدود چهار میلیون جوان بیکار در کشور وجود دارد، می گوید: نبود آمار دقیق جوانان بیکار منجر به عدم اتخاذ سیاستگذاری های جدی برای خروج از بحران بیکاری جوانان می شود.
طبق اعلام مجید ابهری به نقل از آمارهای غیررسمی سازمانهای مردم نهاد، در حال حاضر در کشور حدود چهار میلیون جوان بیکار وجود دارد که دو میلیون و ۷۰۰ هزار نفر آنها تحصیلات لیسانس یا بالاتر داشته و مابقی نیز تحصیلات دیپلیم و یا زیر دیپلم دارند.
به گزارش مهر، وی افزود: بسیاری از مسئولان اعلام آمار دقیق بیکاری را نوعی سیاه نمایی فضای جامعه عنوان می کنند، این در حالی است که اعلام آمار دقیق بیکاری جوانان، منجر به اتخاذ سیاست های منطقی برای اشتغال زایی در کشور می شود ومانع از رشد مشاغل کاذب در کشور خواهد شد.
به گفته ابهری، بیکاری این روزها به معضلی اجتماعی نه تنها برای ایران بلکه برای مردم تمام دنیا تبدیل شده است و نباید از ارائه آمار بیکاری از سوی مسوولان و نهادهای رسمی ابا داشت.
این آسیب شناس درباره پیامدهای اجتماعی بیکاری جوانان توضیح داد: سرخوردگی، افسردگی جوانان تحصیل کرده، افزایش آمار اعتیاد، کاهش آمار ازدواج و موالید، بالا رفتن سن ازدواج، ضد ارزش شدن تحصیل برای دانش آموزان و عدم انگیزه برای ادامه تحصیل آنها از جمله پیامدهای بیکاری در میان نسل جوان کشور است.
وی به نهادهای تصمیم گیر پیشنهاد داد: بانک اطلاعاتی کاملی از وضعیت اشتغال و ازدواج و بیکاری جوانان تکمیل و تدوین شود تا مدیران در سطوح پایین تر با اعلام آمارهای ضد و نقیض از جوانان باعث کاهش اعتماد جامعه نسبت به مسوولان نشوند.

هشدار انجمن اسلامی دانشگاه تهران: با ادامه وضعیت کنونی، کشور به کلی از مسیر توسعه و پیشرفت خارج خواهد شد


انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه های تهران و علوم پزشکی تهران با انتشار بیانیه ای، به شرح مسائل و مشکلات دانشگاه ها و دانشگاهیان در هشت سال گذشته پرداخت و با ذکر مصادیق متعددی از نگرش حاکمان فعلی به دانشگاه انتقاد کرد.
به گزارش کلمه، این تشکل دانشجویی در بیانیه خود هشدار داده است: چنانچه این شرایط تغییر نیابد و وضعیت کنونی تداوم پیدا کند، دانشگاه هویت و کارکردهای اساسی خود را از دست داده و کشور به کلی از مسیر توسعه و پیشرفت خارج خواهد شد. دانشگاه مهمترین رکن تغییر و اصلاحِ وضع فعلی کشور است و انزوا و اضمحلال آن زنگ خطری است برای مسئولین و دلسوزان کشور.
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران در پایان بیانیه خود، راه برون رفت از وضعیت کنونی و رفع مصائب و محنت های پیش روی ملت را حضور و نقش آفرینی سید محمد خاتمی دانسته و خواستار حضور ایشان به عنوان معتمد ملت و جامعه دانشگاهی کشور در فرایند انتخابات پیش رو شده است.
این انجمن پیش بینی کرده که اگر خاتمی سرمایه اجتماعی خود را برای آینده بهتر ایران به پیشگاه ملت عرضه دارد، گره ها گشوده شده، امیدها بازخواهد گشت و ایران با تدبیر و دلسوزی بازسازی خواهد شد.
متن کامل این بیانیه که در وب سایت انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی منتشر شده، بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
نهاد دانشگاه در طول هشت سال گذشته شرایط نامطلوبی را از سر گذارنده است. دانشگاه و جامعه در پیوند با هم قرار دارند و در کشوری که دانشگاه آن در محدودیت ها و تنگناها روزگار می گذراند چه انتظاری می‌توان از از جامعه داشت؟ دانشگاهی که قرار بود مبدأ همه‌ی تحولات باشد در زیر فشارها و دخالت‌ها از یکسو و سوء تدبیر در امور از سوی دیگر، آینده ای بس مبهم و تاریک برای خود می بیند. فشارها و بی تدبیری هایی که بخش اعظم آن محصول ناکارآمدی دولت های نهم و دهم است.
آنان که در سال های گذشته در دانشگاه فعال بوده اند می دانند که فعالیت دانشجویی در این سال‌ها تبدیل به فعالیتی پر هزینه شده است. مقایسه فعالیت‌ها در سال‌های دوره اصلاحات و حتی پس از آن با فضای فعلی، نشان دهنده افزایش شدید محدودیت‌ها و تنگ نظری‌ها و نظارت‌های بی ضابطه است.
در دانشگاهی که قرار بود محل استقرار کرسی‌های آزاد اندیشی باشد، با سیاست‌های ناصواب مدیران، نه تنها از آزاد اندیشی خبری نیست که دگر اندیشان از حضور در دانشگاه منع می‌شوند. ورود نهادهای نظارتی و امنیتی به فعالیت‌های دانشجویی رویه ای عادی شده است. در حالی که دانشگاه، نهادهای نظارتی و انضباطی خود را دارد و مختل کردن این نهادها به واسطه ورود نهادهای بیرونی، خطای بزرگی است. کمااینکه با گذشت چهار سال، زخم های تهاجم سحرگاه ۲۵ خرداد ۸۸ به کوی دانشگاه بر پیکر دانشگاه و دانشجویان باقی است و دانشگاهیان هنوز منتظر شنیدن پاسخ قانع کننده واعلام رسمی محاکمه و برخورد با عاملان این جنایت هستند. دانشگاهیان بارها هشدار دادند که سیاست‌های مربوط به اداره دانشگاه اقتضائات خاص خود را دارد و زیر پاگذاشتن ضوابط دانشگاهی و بی‌اعتنایی به نظرات اساتید و دانشجویان منجر به حاکمیت انحصارطلبی و تنگ نظری خواهد شد. اما گوش شنوایی در کار نبود!
سیاست های غیرکارشناسی و یکجانبه گرایانه در طول سال های گذشته همچنان تداوم یافت. روند ممانعت از تحصیل و یا جلوگیری از ادامه تحصیل دانشجویان در دانشگاه‌ها، به شکل بی‌سابقه و بی ضابطه‌ای گسترش یافته و بر خلاف نص صریح قانون اساسی و وجدان عمومی جامعه که حق تحصیل را برای همه محفوظ می‌داند، موجب محرومیت دانشجویان به دلایل مختلف چون فعالیت‌های سیاسی و انتقادی گردید. روند توجیه ناپذیر احضار دانشجویان به سازمان سنجش و بازجویی آنان توسط نیروهای غیردانشگاهی نیز قصه پر غصه دیگری است که بارها مطرح شده است. اعمال محدودیت‌های جنسیتی در پذیرش دانشجویان روندی بود که اساتید و کارشناسان نسبت به آن هشدار دادند و آن را خلاف عدالت آموزشی دانستند. اما این تصمیمات ناعادلانه و غیرکارشناسانه که محصول سیاست‌های غلط نهادهای کلان فرهنگی و علمی بوده و هست همچنان ادامه دارد و باعث صدمه دیدن وجهه علمی کشور و پیامدهای ناگوار اجتماعی می شود.
بخش دیگری از مصائب دانشگاه ریشه در نگرش منفی مسئولان کشور دارد. بدبینی نسبت به دانشگاه تحت لوای اسلامی کردن آن، موجب گردید تا شاخص‌های غیرعلمی و انتساب‌های جریانی مبنای ورود نیروهای جدید به دانشگاه گردد. برخورد با نخبگان، روشنفکران و اساتید دانشگاه ها مسئله تازه ای نیست، اما در جریان اتفاقات سال ۸۸ و رخدادهای پس از آن شدت یافته و منجر به برخورد با اساتید منتقد و کنار گذاشتن آنان شده است. اساتید دانشگاه به دلیل حضور در احزاب، سخنرانی‌ها، مقالات و اظهار نظرهای خود هزینه‌های گزافی دادند و کرسی تدریس و تحقیق را از دست دادند. چنین برخوردهایی البته گاه قالب‌های رسمی به خود گرفته و خود را به شکل بازنشستگی‌های خودخواسته و اجباری نشان می‌دهد.
اظهارنظرهای مکرر مسئولان وزارت علوم علیه اساتید منتقد و دگراندیش و متهم کردن آنان به بی دینی و ضدیت با نظام، از جمله همین رویکردهایی است که موجب ایجاد شکاف و فاصله میان بدنه دانشگاهی و مدیران و سیاست‌گذاران شده و کارکردهای واقعی دانشگاه را از آن گرفته است. به اینها باید محدودیت در پژوهش و دسترسی به منابع علمی، افزایش رانت‌ها و نظارت‌های امنیتی را نیز افزود.
چنانچه این شرایط تغییر نیابد و وضعیت کنونی تداوم پیدا کند، دانشگاه هویت و کارکردهای اساسی خود را از دست داده و کشور به کلی از مسیر توسعه و پیشرفت خارج خواهد شد. دانشگاه مهمترین رکن تغییر و اصلاحِ وضع فعلی کشور است و انزوا و اضمحلال آن زنگ خطری است برای مسئولین و دلسوزان کشور. اگر قرار است دانشجویان و دانشگاهیان نسبت به استقرار عدالت و آزادی در جامعه حساس باشند و از بابت انحراف‌ها و خطاها هشدار دهند، این تنها با اعتماد به نخبگان و دانشگاهیان ممکن می شود.
با وجود تمامی مشکلات و معضلات پیش روی جامعه و دانشگاه، اگر محدودیت‌های امنیتی ایجاد شده پیرامون عزیزان و دلسوزان انقلاب که محصور هستند برطرف شود و به کمک نخبگان و دانشگاهیان مدیریت کشور تحول پیدا کند، رفع مصائب چندان دشوار نخواهد بود. انتخابات ریاست جمهوری پیش رو فرصتی برای مشارکت طیف های مختلف مردم و به ویژه دانشجویان و دانشگاهیان است. دانشجویان نشان داده اند که هر گاه تمام قد در عرصه مشارکت و نقش آفرینی سیاسی و اجتماعی فعال شوند، حماسه ای بزرگ را رقم خواهند زد. گرچه در شرایط کنونی سیاست ها در راستای کمرنگ شدن نقش دانشجویان در عرصه سیاسی و حضور موثر در انتخابات است، باز می توان به روزنه ها امید بست و از حداقل ها بهره جست.
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران به عنوان بخش کوچکی از جامعه دانشگاهی و دانشجویان منتقد و آگاه ایران اسلامی، راه برون رفت از وضعیت کنونی و رفع مصائب و محنت های پیش روی ملت را در حضور و نقش آفرینی حجه الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی می داند. اگر ایشان به عنوان معتمد ملت و جامعه دانشگاهی کشور در فرایند انتخابات پیش رو حضور داشته باشند و سرمایه اجتماعی خود را برای آینده بهتر ایران به پیشگاه ملت عرضه دارند، گره ها گشوده شده، امیدها بازخواهد گشت و ایران با تدبیر و دلسوزی بازسازی خواهد شد.
و من الله توفیق
انجمن اسلامی دانشجویان
دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران

هاشمی رفسنجانی و سُقلمه‌ای که مدعیان اصولگرایی را به تکاپو انداخت


صحبت های چند روز پیش “آیت الله هاشمی” در جمعِ عدّه ای از خبرنگاران، نویسندگان، طلاب و دانشجویان ِاصلاح طلب که از وی، برای ورود به انتخابات ریاست جمهوری، دعوت می کردند، موج ِمهمی در فضای سیاسی کشور ایجاد کرده است.
کمتر از ۲۴ ساعت پس از جلسه مذکور، محورهای گفتگو در آن، به میانی ترین لایه هایِ جامعه رسیده و گروه های سیاسی و فعّالان عرصه ی انتخابات را به بازبینیِ مواضع، جایگاه و برنامه های پیش رو واداشته است.
تقریبا از زمانی که، “مهدی هاشمی” به رغمِ اطلّاع از فضای موجود در کشور و پرونده ای که کام گشوده تا او را با هر آنچه که در ذهن و ضمیرش دارد، ببلعد، به ایران برگشت و همان زمان که “فائزه هاشمی” با آن کیفیت و سرعت بازداشت شد، احتمال ورود “آقای هاشمی” به عرصه ی انتخاباتِ یازدهمین دوره ریاست جمهوری قوّت گرفت و تحرکاتِ منسجم و منظمِ بعدی نیز، علیرغم مواضعِ انکارآمیز از سوی جناب “هاشمی” و نزدیکانِ وی، هر روز دلالتِ بیشتری بر امکانِ ورود مستقیمِ او داشت.
صحبت های چند روز پیشِ “آیت الله هاشمی” عملاً آبِ پاکی است که بر دست و دیده ی بازیگرانِ بی برنامه در فضای سیاسیِ کشور، ریخته می شود! فضایی که بازیگرانش متعدد و منافع آنها بعضاً از یک جنس و جناح است…
در بادی ِامر، جریان ِاصلاحات که امروز بیشترِ ویترین های خود را از دست داده و یا جمع کرده، دوباره می تواند جانی تازه بگیرد و از عمقِ جامعه به سطوح بالای آن برگردد. چه کسی بهتر و قویتر از “هاشمی رفسنجانی” می تواند میدان را به نیروهایی که در آن سوی خطِ میانیِ نظام و در اردوگاهِ اصلاحات، بیتوته کرده اند، بازگرداند؟
“سید محمد خاتمی” عملاً حق دارد همه ی مراجعانِ خود را به سوی “هاشمی” گسیل نماید تا شاید او را راضی به پوشیدنِ مجدّد خلعتِ ریاست جمهوری کنند. بازیگران دیگری نیز همچون “کواکبیان”، “کمالی”، “شریعتمداری” و در بهترین حالت “محمد عارف”، وزن و ویژگی چندانی ندارند که بتوانند، علاوه بر ایجاد تحرّک و خیزشِ اجتماعی در میان طرفدارانِ اصلاحات، اجماعِ سیاستمدارانِ اصلاح طلب را نیز بدنبال خود بیاورند.
در صورت ورود “هاشمی” قطعا این جریان در پشت “شیخ الشیوخِ” خود صف آرایی می کنند. فرصتی که اگر دوباره دست دهد، به برخی از این جماعت، امکانِ اصلاحِ گذشته و حق شناسیِ بیشتر در برابرِ “هاشمی” را خواهد داد. “روحانی” نیز که خود را کاندیدایی “با برنامه” و از طیفِ “میانه” معرفی کرده است، قطعاً با حضور “هاشمی” میدان داری نمی کند و “امانتدارانه” ستادها و ساختارهای انتخاباتی خود را به او خواهد سپرد.
صدای “هاشمی” بلندتر، عزم وی جزم تر و نام و آوازه اش پر اقبال تر است. بنابراین جایی برای هماوردی “دکتر حسن روحانی” نمی ماند. چه بهتر که در دولت “آقای هاشمی” جایگاهی متناسب با وزنِ قابل توجّهش بیابد تا آنکه با کسانی واردِ گودِ انتخابات شود که از جنس و توان او نیستند. آمدن “هاشمی” حجّتِ تام را بر “ناطق نوری” نیز بیش از پیش تمام می کند. اگرچه همگان بر این باورند که “ناطق نوری” زخمی تر و “دل رنجیده تر” از آن است که وارد فضای انتخابات شود، اما صحبت های نوروزانه ی رهبری، عملاً به همه این پیام را داد که برای ساختن کشور و قبولِ مرارت های کار، اگر در خود توانی احساس می کنند، باید وارد عرصه شوند.
در این سویِ خطِ میانیِ نظام و در اردوگاهِ اصولگرایی همراه با شُعبات عدیده و در عین حال پیچیده اش اما، تکلیف برخی چهره ها حتی با نیامدن “هاشمی” هم روشن بود. “محسن رضایی” عملاً برای یدک کشیدنِ عنوان کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری می آید و بیش از آن، دستاوردِ دیگری ندارد… پایِ ثابت انتخابات در سال های اخیر است و اگر نباشد، این آزمونِ بزرگ ِملی گویی چیزی کم دارد!… “رضایی” چه کوتاه بیاید و چه نه، عملاً اتفاقی در کلیّت و اصلِ ماجرا نخواهد داشت، اگرچه احتمال دارد به جهتِ رعایت وزن و قدرِ خویشتن نیز که شده، از موضعِ احترام و اخلاق، کنار برود.
«ائتلاف پنج نفره» شامل آقایان متکی، باهنر، ابوترابی، آل اسحاق و پورمحمدی نیز اگرچه شکل گرفته و خود را جدی نشان می دهند اما، بنابر بسیاری از شنیده های موثّق، صرفاً برایِ تاثیر گذاری در ائتلاف «۲+۱» وارد کارزار شده و خود نیز به خوبی می دانند که نه، مردِ این میدانند و نه، رأیی از این میدان، بیرون می برند. بالاخره اگر این گروه شکل نمی گرفت، امکان چانه زنی با ائتلاف ۲+۱ کمتر از امروز هم بود.
از طرفی با آمدن “هاشمی” تکلیفِ آقایان “حداد”، “ولایتی” و قالیباف نیز زودتر روشن می شود. این دوستان قرار بود، تا نیمه های اردیبهشت ماه، یکی را از میانِ خود برگزیده و به نفعِ او کنار بروند. گویا فعل و انفعالاتِ جریان ِدولت که این روزها بسیار سمّی و غیر قابلِ پیش بینی به نظر می رسد، آن قدر پیش رفته که امکان تصمیم گیری را برایِ این جمعِ سه نفره تا روزهایِ حتّی بعد از اعلامِ صلاحیت ها از سوی “شورای نگهبان” نیز به عقب بیاندازد.
“ائتلاف سه نفره” عملا در فضایی چند بعدی و چند مولفه ایی واقع است. از سویی نمی داند با کدامیک از چهره هایِ اصلاح طلب به عنوان یک “آلترناتیو”ِ قوی دست و پنجه نرم می کند و از دیگر سو، هر حالتی را در خصوصِ پیش بینی ِ واکنش هایِ متعارف و غیر متعارفِ دولت و سلسله ی همراهش روی میز دارد. عمقِ استیصال را می توان در چهره و منشِ این دوستان دید. گویا معجزه ای لازم است که “ائتلاف سه نفره” اصولگرایی را به سمتِ “اتقان و اطمینان خاطر” ببرد.
با آمدن “هاشمی” بالاخره یکی از این دو حالت اتفاق می افتد. یا “ائتلاف سه نفره” به نفع هاشمی کنار می کشد و جنابِ “آیت الله” یک تنه، دولت را به بازیِ انتخابات فرا می خواند و یا در صحنه می ماند و صرفاً به ریزشِ آرایِ جریانِ دولت و “آقای هاشمی” به نفعِ خود – که در اینصورت چندان هم جدی نیست – می پردازد. حالت دوم البته بعید بنظر می رسد… بعید بنظر می رسد “ولایتی” بخواهد با “هاشمی” رقابت کند و یا “قالیباف” خود را بر خلافِ اعتقاداتش، از “هاشمی” لایق تر بشناسد. “حدّاد” هم که با همه ی جریان های اصولگرایِ کشور میانه یِ خوبی داشته و راه آمده است، بنابراین از ماندنِ ایشان هم در صحنه، طَرفی بسته نمی شود و فرقی هم نمی کند.
درباره ی کاندیدای جبهه پایداری هم دو حالت بیشترمفروض نیست. فرض اول این است که نهایتاً کاندیدای این جبهه و دولت یکی خواهد بود، چهره های جبهه پایداری به اصل خود بازخواهند گشت. فرض دوم نیز این است که جبهه پایداری همچنان با معرفی کامران لنکرانی در صحنه باقی بماند که با فرض تأیید احتمالی او از سوی شورای نگهبان نیز تأثیر چندانی در معادلات انتخابات آتی نخواهد داشت.
روزهای آینده نشان می دهد که تبعاتِ این سقلمه یِ ظریفِ سیاسی تا کجا خواهد بود؟ “نگفته ام که نمی آیم” تا این اندازه تحلیل و تفسیر به راه انداخت. اگر بگوید “می آیم” چه می شود؟!

روز جهانی آزادی مطبوعات و مطبوعاتی که در ایران آزاد نیستند


جمهوری اسلامی ایران در ردیف بزرگترین دشمنان آزادی مطبوعات قراردارد. با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوی در خرداد ماه، بر خلاف دوره‌های گذشته فشارها بر روزنامه‌نگاران و رسانه‌‏های مستقل هر روز بیشتر می‏‌شود.

سوم ماه مه، ۱۳ اردیبهشت، روز جهانی آزادی مطبوعات در حالی فرا می‏‌رسد که به گزارش سازمان گزارشگران بدون مرز، ۵۲ روزنامه‏‌نگار و وب‏‌نگار در ایران زندانی هستند.
این روز مقارن شده با ایام نزدیک به انتخابات ریاست جمهوری. تنها ۴۰ روز به انتخابات ریاست جمهوری در ایران باقی مانده است اما بر عکس تمامی ۳۰ سال گذشته که با نزدیک شدن به انتخابات، فضای سیاسی و مطبوعاتی اندکی باز می‏‌شد، امسال حکومت جمهوری اسلامی رویه‏‌ای کاملا خلاف در پیش گرفته است.
سایت کلمه گزارش داده که در آستانه انتخابات ریاست جمهوری در ایران، مدیران مطبوعات به وزارت اطلاعات احضار شده‏‌اند و شخصی که خود را معاون وزیر و مسئول مطبوعات این وزارتخانه معرفی کرده به آنان گفته "با هرگونه سیاه نمایی در دوران تبلیغات انتخاباتی برخورد خواهد شد".
مدیر مذکور همچنین تاکید کرده که انتخابات ریاست جمهوری را در حقیقت سپاه پاسداران برگزار می‏‌کند و هیچ تخطئی در این زمینه پذیرفته نخواهد شد.
ممانعت از دسترسی شهروندان به رسانه‌های آزاد نیز بخش دیگری از سیاست‌های محدود‌کننده جمهوری اسلامی تلقی می‌شود
تعیین تکلیف برای مطبوعات در این مورد که درباره انتخابات چه چیزهایی را بنویسند و چه چیز را ننویسند تنها محدود به تهدیدات مستقیم نیست.
روز نهم اردیبهشت(۲۹ آوریل) معاون مطبوعاتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اعلام کرد: «در عرصه رسانه باید مراقب بود تا با انعکاس و برجسته‏‌سازی اخبار منفی و مایوس‏‌کننده اقتصادی، امنیت روانی مردم سلب نشود و زمینه‌های امید و نشاط اجتماعی از آنها گرفته نشود».
روز چهارشنبه ۱۱ اردیبهشت، سایت خبری بولتن نیوز نزدیک به سپاه پاسداران خبر از دستگیری یکی از افراد حوزه رسانه داد. به نوشته این سایت، فرد مذکور مسئول تهیه بولتن و بررسی رسانه‏‌های مجمع تشخیص مصلحت نظام است.
بولتن نیوز این فرد را مرتبط با شبکه تلویزیونی صدای آمریکا معرفی کرده است.
سایت بازتاب نیز از روز۹ اردیبهشت (۲۹ آوریل) از دسترس کاربران خارج شده است. دسترسی به این سایت بعد از انتشار خبر نواری از صدای احمدی‏‌نژاد بر روی این سایت صورت گرفت.
در این نوار که گفته می‌شود مربوط به انتخابات ۱۳۸۸ بوده، احمدی‏نژاد اصرار می‏‌کند که همان ۱۶ میلیون رای او اعلام شود اما مسئولان دیگر تاکید دارند برای اینکه شائبه تقلب پیش نیاید باید آرای احمدی نژاد ۲۴ میلیون اعلام شود.
سایت بازتاب سپس احتمال داده بود که این نوار همان مدارکی است که احمدی نژاد تهدید به افشای آنها می‏کند.
خسرو و مسعود کردپور دو برادر روزنامه نگاری که از ۱۷ اسفند ماه در بازداشت به سر می‏‌برند بنا به اعلامی که در تنها ملاقاتشان به خانواده خود کرده‏‌اند در اعتراض به بلاتکلیفی و ادامه بازداشتشان دست به اعتصاب غذا زده‌‏اند.
محدودیت بیشتر برای دسترسی به شبکه جهانی اینترنت از دیگر سیاست‌های حکومت ایران در نقض آزادی رسانه‌ها به شمار می‌آید
اهمه این اخبار در حالی می‏‌رسد که بنا به گزارش سالانه سازمان گزارشگران بدون مرز که ژانویه امسال انتشار یافت، ایران در رده بندی آزادی مطبوعات در سال ۲۰۱۲ در میان ۱۹۷ کشور در رده ۱۷۴ قرار گرفته است. در تازه‌ترین گزارش موسسه موسوم به خانه آزادی (Freedom House) که اول ماه مه عرضه شد وضع ایران به لحاظ وخامت اوضاع مطبوعات باز هم نامساعدتر اعلام شده است. در این گزارش ایران در میان ۱۹۷ کشور جهان به قعر جدول رفته و در رده ۱۹۱ جا گرفته است.
دولت یکی از منابع فشار بر روزنامه نگاران
حسان مهرابی روزنامه نگاری که به تازگی از ایران خارج شده، در گفت و گویی که هفته گذشته با دویچه وله داشت دو دولت احمدی نژاد را بدترین دوران روزنامه نگاری ایران خواند.
به نظر وی تفاوت عمده‏ای که این دولت با دولت‏‌های قبلی دارد در این است که در کنار نهادهای انتظامی و امنیتی خود دولت در بسیاری موارد مصدر فشار بر روزنامه نگاران است.
تعیین تکلیف برای اینکه روزنامه نگاران در کنار نبایدها چه چیزهایی را نیز باید بنویسند از موارد دیگری است که وضع روزنامه نگاری در ایران را بدتر از قبل کرده است.
نبود انجمن صنفی روزنامه نگاران
شاید ایران در میان کشورهایی که نزدیکی سیاسی و اجتماعی بیشتری با آن دارند، تنها کشوری باشد که روزنامه نگارانش از داشتن یک نهاد صنفی و سندیکایی محرومند.
در روز جهانی آزادی مطبوعات باید این عامل را نیز در کنار سایر عواملی که ایران را در رده دشمنان آزادی مطبوعات قرار می‌دهد در نظر گرفت.
احسان مهرابی انجمن صنفی روزنامه نگاران را که از سال ۱۳۸۸ به دستور دولت احمدی نژاد تعطیل شده، یکی از حامیان صنفی و اقتصادی روزنامه نگاران می‏‌داند که به خصوص در شرایط بد اقتصادی کنونی می‌توانست به آنها کمک کند: «انجمن صنفی می‏‌توانست حمایتی باشد برای روزنامه نگاران نه تنها در مسائل سیاسی و مربوط به بازداشت آنها بلکه در مواردی صنفی چون صدور کارت خبرنگاری یا صدور کارت خبرنگاری بین المللی یا آموزش تعاونی مسکن که همه اینها با تعطیلی این انجمن متوقف شده است».
اطلاع رسانی ادامه دارد
احسان مهرابی تاکید می‌کند که علیرغم تمامی مشکلات موجود هنوز هستند روزنامه نگارانی که معتقدند در همان فضا باید ماند و کار کرد و به اطلاع رسانی ادامه داد.
وجود نشریاتی که بعد از هر توقیف و دستگیری نویسندگانشان‌‌، دوباره پا می گیرند خود شاهدی است بر این مدعا که سیر اطلاع رسانی را شاید بتوان کند کرد اما متوقف نمی‌توان کرد.