۱۳۹۲ مهر ۲۱, یکشنبه

عکس / صفحه اول امروز روزنامه ها، دوشنبه 22 مهز، 14 اکتبر


















احضار مهدیه فراهانی، فعال حوزه زنان به دادسرای اوین

مهدیه فراهانی یکی از فعالان حقوق زنان روز چهارشنبه ۱۷ مهرماه بنابر احضاریه قبلی و با شکایت وزارت اطلاعات به دادسرای شهید مقدس اوین رفت و تفهیم اتهام شد.
به گزارش “تا قانون خانواده برابر” برای این فعال حقوق زنان که با اتهاماتی چون تبلیغ علیه نظام، عضویت در گروه‌های فمنیستی به دادسرا احضار شده بود، کفالت ۳۵ میلیون تومانی صادر شد.
در بهمن ماه سال ۹۱ مهدیه فراهانی برای اولین بار به این دادسرا احضار شد و ماموران با حضور در منزل وی و تفتیش وسایلش احضاریه‌ای کتبی به فراهانی تحویل دادند و مقداری از وسایل شخصی وی و خانواده‌اش را ضبط کرده و به همراه خود بردند. مهدیه فراهانی بعد از این احضاریه کتبی با حضور در دادسرا مورد بازجویی و بعضا تهدید ماموران قرار گرفت.
این فعال حوزه زنان بعد از اینکه در کنکور کارشناسی ارشد پذیرفته شد در تاریخ ۱۴ شهریور ماه طی تماس تلفنی به سازمان سنجش جهت گزینش در دانشگاه احضار شد که پس از حضور در این سازمان توسط بازجوهای قبلی بار دیگر مورد بازجویی قرار گرفت. پنجشنبه هفته گذشته نیز مهدیه فراهانی بار دیگر به صورت کتبی به دادسرا احضار شد و چهارشنبه ۱۷ مهر ماه در دادسرا حضور پیدا کرد و پس ازتفهیم اتهام برای وی قرار کفالت ۳۵ میلیون تومانی تا زمان برگزاری دادگاه تعیین شد.
مهدیه فراهانی از فعالان حقوق زن است و در طی سال‌های گذشته از او مطالبی در ارتباط با زنان در سایت‌های مختلف از جمله سایت تا قانون خانواده برابر منتشر شده است.

با این اوضاع باید هم با آمریکا رفیق شد!

محمدرضا زائری در یادداشتی در روزنامه خراسان می نویسد:
در آستانه سیزدهم آبان و پس از مکالمه تلفنی رییس جمهوری اسلامی ایران با رییس جمهور ایالات متحده انواع لطیفه‌ها و شوخی‌های کلامی و تصویری که در فضای مجازی و حقیقی میان مردم رد و بدل می‌شود حکایت از اهمیت و حساسیت رابطه‌ای دارد که از سالهای پایانی دوره قاجار و ماجرای عکاسی دیپلمات آمریکایی از سقاخانه تا امروز همیشه با تنش و درگیری همراه بوده است.
با پیروزی انقلاب اسلامی آمریکا که ابرقدرت بود به شیطان بزرگ تبدیل شد و جمهوری اسلامی سردمدار جریانی از مقاومت در مقابل سلطه غربی گردید که نه تنها کشورهای اسلامی منطقه بلکه اطراف و اکناف جهان را به هم پیوند داد و رنگ و بویش حتی به خیابانهای نیویورک و واشنگتن هم رسید و نه تنها همه آزادگان بلکه بسیاری از نخبگان را برای ایستادگی در مقابل استکبار جهانی دلگرم ساخت.
آمریکا نماد طاغوت بود و طاغوت در هر رتبه و قالب و شکل و شمایلی مغضوب و مطرود بود، از ظلم و ستم در محیط خانواده تا فساد اداری و از غرور یک مسئول سازمانی تا رشوه و پارتی بازی در سطوح بالا‌تر همه نمونه‌های طاغوت شناخته می‌شد و فریاد مرگ بر آمریکا نماد مقابله و ایستادگی در مقابل زیاده خواهی و زورگویی استکبار بود. بعد از قرن‌ها نظامی نوپا و مردمی به اتکای ایمان و اراده آهنین انسان‌ها با دست خالی در مقابل زور و زر و تزویر ابرقدرت‌ها ایستاده و طلسم شکست ناپذیری آنان را باطل کرده بود. آنچه باعث می‌شد این مردم یک تنه در مقابل همه جهانخواران بایستند و قدرت ظاهری آنان را به چالش بکشند قدرت معنوی و انسجام درونی آنان بود و ایمان و یقین آنان به درستی کار و راستی گفتارشان. هر چه داشتند در یک سفره می‌گذاشتند و آیینه دل‌هایشان پیدا بود، رئیس و مرئوسشان با هم فرقی نداشت و فقط به خودشان فکر نمی‌کردند، راه و رسم پاکی و سلامت را برگزیده بودند و رو به خدا داشتند، سالم و پاک بودند و برای همین می‌توانستند سختی‌ها را تحمل کنند و مقتدرانه به همه زورگویان جهان «نه» بگویند.
در مقابل این ایستادگی هزینه‌های سنگین می‌دادند و عزیزانشان یک به یک قربانی می‌شدند اما این آزمون‌های سخت تنها ایمانشان را تقویت می‌کرد و بر پیوستگیشان می‌افزود. اگر با ایمان و آزادگی فریاد «مرگ بر آمریکا» سر می‌دادند از آن رو بود که چشم از همه وسوسه‌های دنیا بسته بودند و فریاد می‌زدند. اگر از آمریکا و شوروی روی می‌گرداندند از آن رو بود که دل به داشته‌های خود خوش کرده بودند و طمع به دست غریبه‌ها نداشتند. اگر مردانه قدرت ظاهری و دنیایی غرب و شرق را به بازی گرفته بودند از آن رو بود که پشتشان به قدرت الهی و غیبی گرم بود. باید صادقانه بپذیریم که از آن روزگار مدت‌ها گذشته است و این روز‌ها شرایط فرق می‌کند. باید اعتراف کنیم که ما دیگر آن مردم نیستیم. فریاد را کسی می‌تواند بزند که گرفتار شکمش نباشد، فریاد را کسی می‌تواند بزند که دستش پاک باشد، فریاد را کسی می‌تواند بزند که پایش جایی گیر نباشد.
فریاد قدرتمند مرگ بر آمریکا مال وقتی بود که مردم حاضر بودند به خاطر برادر فلان که همکارشان بود و خواهر به‌مان که همسایه‌شان بود جانشان را بدهند نه حالا که همه‌مان مثل هم شده‌ایم و به خاطر سر سوزنی زیرآب برادر خونیمان را هم می‌زنیم. فریاد قدرتمند مرگ بر آمریکا مال وقتی بود که تیتر روزنامه‌هایمان خبر شهادت رزمنده‌هایمان باشد نه خبر اختلاس‌های میلیاردی و ناپدید شدن اسناد تحقیق سازمان تامین اجتماعی و گم شدن هدایای موزه ریاست جمهوری و ارقام عجیب و غریب‌تر از سوء استفاده‌های رنگارنگ. فریاد قدرتمند مرگ بر آمریکا مال وقتی بود که می‌توانستیم مثل یک خانواده با هر چه داریم سر یک سفره بنشینیم، نه حالا که برای جمع آوری غنایم سفره‌های یکدیگر را خالی می‌کنیم. مال وقتی بود که ریاست را فرصت خدمت و با رسنگین مسئولیت می‌دانستیم نه حالا که برای رسیدن به یک میز حاضریم صندلی را از زیر پای هم بکشیم.
مسأله فقط دیپلماسی و سیاست این رئیس جمهوری یا آن حزب سیاسی نیست. ما همه عوض شده‌ایم، نه نماینده مجلس ما آن نماینده است و نه رئیس اداره‌مان آن رئیس اداره. نه تبلیغات انتخاباتی و کار سیاسیمان و نه روابط اقتصادی و اجتماعیمان هیچکدام چیزی نیست که بشود با آن در مقابل آمریکا گردن کلفت کرد و فریاد زد. وقتی می‌شد مردانه فریاد زد که همه با یک اشاره رهبرشان جان می‌دادند نه حالا که از مظلومیت و تنهایی رهبر می‌نالند. با این اوضاع باید هم با آمریکا رفیق شد و بر سر میز مذاکره نشست. اگر کسی عزت بخواهد و اقتدار دیگر نمی‌تواند دروغ بگوید، نمی‌تواند با فساد و دزدی مماشات کند، نمی‌تواند رهبرش را تنها بگذارد، نمی‌تواند با آرمان‌هایش شوخی کند، نمی‌تواند دستش آلوده باشد و شکمش از حرام پر شود، حالا که اوضاعمان این است طبیعی است نتوانیم خیلی فریاد بزنیم! مساله خیلی به سیاست بین الملل ربطی ندارد، ماجرا خودمانی‌تر از این حرف‌هاست.

رهبر حزب الله ایران : کسانی که در فرودگاه به عنوان طرفدار به استقبال روحانی رفتند با اس ام اس دعوت شده بودند

آسمان نوشت: الله کرم در زمان ریاست جمهوری سید‌محمد خاتمی یکی از فعال‌ترین چهره‌های حزب‌الله بود که منتقدان به او و همفکرانش عنوان «گروه فشار» و «لباس شخصی» داده بودند. رئیس شورای هماهنگی حزب‌الله اما در این گفت‌وگو خود و جریانش را مبدع واژه «خودسر» و «لباس شخصی» در ادبیات سیاسی کشور دانست و به تعریف این واژه «خودسر» و «لباس شخصی» در ادبیات سیاسی کشور دانست و به تعریف این واژه پرداخت. او همچنین در این مصاحبه گفت: شما کسانی هستید که هشت ماه تهران و کشور را به آتش کشیدید؛ امروز به یک لنگه کفش اعتراض می‌کنید؟ خیلی قبیح است از شما انتظار نیست، شما باید توبه کنید...».
 در فرودگاه دو دسته به استقبال آقای روحانی رفتند. یک دسته با اس ام‌اس برای استقبال و پیشواز آقای روحانی دعوت شده بودند که به نظر من می‌رسد این حرکت در راستای استراتژی «دامن زدن به انتظارات» است. در این سناریو،‌حامیان ارتباط با آمریکا تلاش می‌کنند تفهیم کنند که خوب شدن وضعیت اقتصادی مردم راهی به جز رابطه با آمریکا ندارد. این ارتباط با آمریکاست که تحریم‌های وضع شده را از بین خواهد برد.
دسته دوم در فرودگاه نیرو‌هایی بودند که شما به آنها «خودسر» می‌گویید: هیچ گروه و سازمانی آنها را تحویل نمی‌گیرد و حمایت نمی‌کند. کار به جایی می‌رسد که آقای خاتمی که مدافع آزادی بیان و عقیده است، آنها را نمی‌پذیرد و آنها را در ادامه متهم می‌کند که آنها به ترور دست می‌زنند و مسائل غیر قابل قبولی را درباره‌شان مطرح می‌کند. ما را یاد این ضرب‌المثل می‌اندازد که قصاص قبل از جنایت نباید کرد.
بحث سر نحوه اعتراض آنهاست. اینکه به سمت رئیس‌جمهور کفش و گوجه پرتاب کرده‌اند.

نوع اعتراض و شیوه یک بحث است و اینکه ما اصل اعتراض و انتقاد و اعتصاب تجمع و راهپیمایی را بپذیریم یا نه. یک بحث دیگر است کسانی این حرف را می‌زنند که معتقد هستند مخالف وجود دارد و باید حرفش را بزند اما وقتی حرف می‌زند می‌گویند ما شیوه‌اش را قبول نداریم! باید ببینیم ریشه معترضان چه بوده؟ من سؤال می‌کنم آقای خاتمی شما که خود را اهل گفت‌وگوی تمدن‌ها می‌دانید، چرا حاضر نیستید با یکی از اینها گفت‌وگو کنید؟ من خودم جزو اینها نبودم، اما آماده‌ام در این خصوص با آقای خاتمی مناظره کنم.
من موافق این هستم که عده‌ای بیایند از آقای روحانی حمایت کنند و عده دیگری هم اعتراض خود را مطرح کنند.

تایيد «موافقت خمينی با حذف شعار مرگ بر آمريکا»

موسسه تنظيم و نشر آثار خميني ، درمورد اظهارات هاشمي‌رفسنجاني درباره رابطه با امريكا از نگاه خميني، اعلام موضع كرد.
به گزارش ایلنا، اين اظهارنظر پس از آن صورت گرفت كه چندروزي است مواضع هاشمي‌رفسنجاني كه در قالب گفت‌وگويي متفاوت با وي بعد از انتخابات سال 88 در «صراحت‌نامه» مكتوب شده با واكنش‌هايي روبه‌رو شده است.
هاشمي‌رفسنجاني در اين اظهارات با يادآوري حذف شعار «مرگ بر امريكا» و اينكه امام با حذف اين شعار موافق بودند و واكنش‌هاي تند بعدي و جوسازي‌هاي به‌عمل آمده در اين خصوص تاكيد كرده است: «تمام مطلب همان بود كه نوشته بودم.
دست‌نوشته‌هاي هاشمي يك مدرك قابل اعتماد است

حميد انصاري،  قائم‌مقام موسسه تنظيم و نشر آثار خميني تاكيد كرد: آنچه آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني در خاطرات آورده است براساس دست‌نوشته‌هاي خاطرات روزانه ايشان است كه موجود است و به دليل آنكه در همان تاريخ و همان روز نوشته شده است نه سال‌هاي بعد و اين ايام، و از اين جهت با توجه به ارتباط ايشان با امام و يادگار امام و موقعيت ايشان در نظام و مجلس و شوراي عالي دفاع، في‌نفسه يك مدرك مهم و قابل اعتماد براي وقايع آن ايام محسوب مي‌شود. علاوه بر اين ايشان در خاطرات، نام نماينده شوشتر را ذكر كرده‌اند و مهم‌تر از آن مطرح شدن دستور امام بر حذف شعار از راديو- تلويزيون در شوراي مركزي حزب را هم بيان كرده‌اند. هنوز تعداد قابل توجهي از اعضاي شوراي مركزي حزب جمهوري اسلامي از جمله رهبر معظم انقلاب اسلامي كه دبيركل حزب بوده‌اند در قيد حياتند و براساس گفته جناب آقاي هاشمي در همين مصاحبه، ايشان خاطرات‌شان را قبل از انتشار به رهبر ارائه كرده‌اند. اكثر اعضاي شوراي سرپرستي صدا و سيما و منجمله آيت‌الله حاج سيد محمد هاشمي (عضو دفتر امام) و حجت‌الاسلام والمسلمين آقاي محمد علي انصاري (عضو و رابط دفتر حضرت امام با صدا و سيما) حضور دارند، اينها و قرائن فراوان ديگر مويدات قابل اعتمادي بر پذيرش اين نقل هستند.

اخبار زندانیان سیاسی

محکومیت بهنام چگینی به هشت سال حبس تعزیری
بهنام چگینی، روزنامه‌نگار و عضو ارشد ستاد انتخاباتی روحانی در اراک، توسط شعبه‌ی ١٠١ دادگاه انقلاب اسلامی اراک به ریاست قاضی مرادی به هشت سال حبس تعزیری محکوم شد.
به گزارش جرس این عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در پی شرکت در همایش اصلاح‌طلبان در شهرکرد و در حالی‌که مسئول هماهنگی همایش اصلاح‌طلبان در دلیجان بود، در تاریخ پنجشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۲ در خیابان توسط نیروهای امنیتی بازداشت و پس از چند روز بازجویی روانه‌ی زندان شد.
در عرض نزدیک به بیست روز همه فرایندهای بازجویی، تشکیل پرونده، تشکیل دادگاه و صدور حکم انجام شد.
بهنام چگینی در حالی که حتی اجازه‌ی داشتن وکیل تسخیری نیز نداشت، در این دادگاه به هشت سال حبس تعزیری محکوم شد که با احتساب یک سال حبس تعلیقی وی در سال ۸۸، او به نه سال حبس محکوم شده است.
در حکم او اتهام هایی از قبیل اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام اسلامی به چشم می‌خورد.
بهنام چگینی به ۹ سال حبس محکوم شد
بهنام چگینی، از فعالان اصلاح‌طلب اراک که عضو ستاد انتخاباتی حسن روحانی هم بوده، در مجموع به تحمل ۹ سال زندان محکوم شده است.
به گزارش وبسایت رادیو زمانه، شعبه ۱۰۱ دادگاه انقلاب اراک، چگینی را به اتهام‌هایی که هنوز به طور دقیق اعلام نشده، به تحمل هشت سال زندان محکوم کرده است.
چگینی پیش از این هم، در جریان رویدادهای سال ۱۳۸۸، به یک سال حبس تعلیقی محکوم شده بود که با احتساب آن یک سال، در مجموع دادگاه بدوی، این فعال اصلاح‌طلب را به تحمل ۹ سال زندان محکوم کرده است.
چگینی مسئول هماهنگی همایشی بوده است که گروه‌های اصلاح‌طلبان ماه پیش در دلیجان داشتند.
به گفته یکی از نزدیکان چگنی، دادگاه وی بدون حضور وکیل مدافع برگزار شده است.

هم‌اکنون نزدیک به یک ماه از بازداشت وی می‌گذرد.

"اگر رهبر بگوید سر بچه‌ات را ببر من این کار را انجام می‌دهم"

استان بان : محمد شیدایی٬ امام جمعه سیاهکل گفته که اگر علی خامنه‌ای «بفرمایند که سر بچه‌ات را ببر من این کار را انجام می‌دهم.»
به گزارش سایت محلی «در سیاهکل» آقای شیدایی این مطلب را در خطبه‌های نماز جمعه این هفته شهر سیاهکل بیان کرده است.
وی این مطلب را به نقل از احمد خمینی٬ فرزند روح‌الله خمینی نقل کرده و گفته «معنی این جمله این است که رهبری نماینده برحق امام زمان در زمان غیبت هستند و سخن ایشان سخن خداوند است.»
خطیب جمعه سیاهکل افزوده احمد خمینی گفته است: «اگر مقام معظم رهبری بفرمایند که سر بچه‌ات را ببر من این کار را انجام می‌دهم.»

اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۰ نیز کاظم صدیقی٬ امام جمعه موقت تهران گفته بود اگر علی خامنه‌ای حکم طلاق همسر احمدی‌نژاد را صادر کند، همسر وی برایش حرام می‌‌شود و نمی‌تواند به او دست بزند.