۱۳۹۲ مهر ۱۰, چهارشنبه

آقای کاظمینی بروجردی درزندان دچار حمله قلبی شد

بنابه گزارش « فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران» آقای کاظمینی بروجردی زندانی عقیدتی  در آستانه هشتمین سال اسارت خود در زندان اوین ، شب یکشنبه ۷ مهر ماه به شدت دچار درد در ناحیه سینه و تنگی نفس  شدند ولی  پس از گذشت ساعتها از این ناراحتی  دوشنبه صبح 8 مهرماه برای چندمین بار درطی این هفت سال ، دچار حمله قلبی و تنفسی گردیدند که نهایتا مامورین زندان با  وخیم شدن حال ایشان مجبور شدند وی را به درمانگاه زندان منتقل کنند.
 در درمانگاه نیز مراقبتهای پزشکی لازم و خاصی را برای ایشان انجام ندادند و تنها چند آزمایش ازایشان گرفته شد که نتیجه آزمایش تا کنون به اطلاع خانواده و خود آقای بروجردی نرسیده است و نه تنها برای ایشان هیچ دارویی تجویز نشد و درمانی هم صورت نگرفته است ، با همان وضعیت وخیم به سلول بازگردانده شدند.

در ضمن ایشان از ادم شدید پاها در قسمت زانوها و ساق پا و کم خونی شدید رنج میبرند که از دیروز حتی نمیتوانند سر پا بایستند.

چرا مردم سیاستهای کیهان را خدمت به اسرائیل می دانند؟

علی بردبار:حسین شریعتمداری، سرپرست موسسه کیهان، امروز در رویکردی انفعالی در برابر موج اجتماعی پیش آمده که رفتار و مواضع او با تندروهای رژیم اسرائیل، به خصوص شخص نخست وزیر تندور این رژیم یعنی بنیامین نتانیاهو مقایسه می شود، از خود و روزنامه تحت هدایتش دفاع کرد. او که بارها مدعی شده بود حمایت یکی از نیروهای بیگانه یا دشمن از موضعی در داخل به معنای وابستگی صاحبان آن موضع به دشمن است، این بار برای خود تبصره زده و نوشته که همراهی اسرائیل با کیهان نعل وارونه زدن است، اما حمایت! آنها از جنبش سبز واقعی است.
در این باره چند نکته گفتنی است:
۱- اصل این منطق که هر حرف و موضعی که احیانا در مواردی با موضع نیروهایی نامطلوب و یا حتی دشمن شباهت پیدا کند، پس در مسیر دشمنان است، منطق خدشه پذیری است. ما هنوز که هنوز است درباره صدام حسین می گوییم “دیکتاتور سابق عراق”. بسیاری از کشورها و افرادی هم که ممکن است ما آنها را قبول نداشته باشیم و یا دشمن بدانیم، در این موضع و تعریف ما از صدام هم نظرند. آیا این به معنای خطای تحلیلی ما درباره صدام است؟ مسلما خیر.
بهتر این است که در جایی که ناگزیر از قضاوت و تصمیم گیری هستیم، از معیارهای روشن تر و بهتری که درستی و نادرستی موضعی را معلوم می کنند استفاده کنیم. به عنوان مثال در مورد “سیاست خارجی” دولت روحانی و ارزیابی سفر وی و هیات همراهش به نیویورک که این روزها مورد بحث موافقان و مخالفان است، بهتر است از زاویه منافع ملی به ارزیابی آن بنشینیم. خوشامد و بدآمد امثال نتانیاهو می تواند جزیی کوچک از اجزای تحلیلی ما برای تعیین نسبت نتایج این سفر با منافع ملی مان باشد، اما معیاری که بر اساس آن قضاوت نهایی کنیم، قطعا نیست.
۲- اینکه این روزها آقای شریعتمداری با نتانیاهو مقایسه می شود، سهمی از شوخی دارد. فعالان شبکه های اجتماعی با توجه به اینکه سال ها آقای شریعتمداری تلاش می کرد راست و دروغ برای منتقدان تفکر و جناح متبوعش، حمایت خارجی بتراشد و دروغ های بزرگی همانند حمایت اسرائیل از چهره روشن و شفافی مانند میرحسین موسوی را به مخاطبان خود حقنه کند، حالا بر اساس رویه ای که خودش بنا نهاده، بسیاری از مردم سربسرش می گذارند. ولی در این شوخی، نکات جدی زیادی نهفته است. آقای شریعتمداری و امثال او باید بدانند دنیا دار مکافات است. آنها باید می دانستند و باز هم برای آینده خود بدانند، دیوار کجی که بنا می کنند روی سر خود آنها نیز خراب خواهد شد. اگر تقوای راستگویی ندارند، اگر آنقدر قدرت برایشان عزیز است که پرونده سازی واتهام زنی برای مخالفانشان را توجیه می کند، لااقل از منظری عملگرایانه به آینده خود فکر کنند که روزی ممکن است همین منطق های کج علیه خودشان به کار رود.
۳- اما مقایسه شریعتمداری با نتانیاهو متاسفانه بیش از آنکه یک شوخی و سربه سر گذاشتن مردمی باشد، ریشه در یک واقعیت دارد که بسیاری از مردم در گذر زمان به آن رسیده اند. با کمال تاسف و با اینکه تصور می کنیم که آقای شریعتمداری و امثال او در دشمنی با رژیم صهیونیستی دروغ نمی گویند و واقعا با این رژیم آپارتایدی مساله دارند، اما در عمل در خدمت سیاست های آنها، به خصوص تندروترین آنها مانند حزب لیکود و نتانیاهو عمل می کنند. صاحب این قلم تصور برخی از منتقدان و موافقان آقای شریعتمداری که اورا باهوش می دانند را ندارد. ایشان در مناظره هایش نشان داده که چه تحلیل گر معمولی و گاه ضعیفی است و در موضع گیری هایش نیز نوسان زیادی دارد. پیش بینی او در آستانه انتخابات اخیر ریاست جمهوری که گفت هاشمی رفسنجانی از ترس رای پایین ثبت نام نخواهد کرد، چون مطمئن است که تائید صلاحیت می شود و رای پائینش او را خراب خواهد کرد، هنوز در خاطره ها باقی است و در محافل مختلف اسباب مزاح. همین آقای شریعتمداری وقتی با ثبت نام آقای هاشمی مواجه شد، بلافاصله سرمقاله نوشت و به شورای نگهبان توصیه کرد که او را رد صلاحیت کنند. وقتی هم که هاشمی رد صلاحیت شد، از این اقدام دفاع کرد و فراموش کرد که دو هفته پیش از آن گفته بود هاشمی حتما تایید صلاحیت می شود و به همین دلیل کاندید نخواهد شد!
می شود گفت شریعتمداری از این جهت جدی فرض می شود و به عنوان مثال همین یادداشت به او اختصاص می یاید، چون مصونیت آهنین دارد، چون یکی از مروجان اصلی کینه و خشونت در جامعه است، چون بخش بی منطق و افراطی جریان اقتدارگرا را به نوعی سخنگویی می کند، چون پول و امکانات زیاد دارد و چون برای امنیت و منافع ملی و حفظ حیثیت بسیاری از شخصیت ها و افراد محترم جامعه، خطرناک است.
حالا چنین فردی با این ویژگی ها رفتاری مرتبا، خواسته یا ناخواسته آب به آسیاب رژیم صهیونیستی می ریزد. دیروز منوشه امیر در مصاحبه ای اعتراف کرد که در اثر سیاست خارجی دولت ایران، دولت اسرائیل منفعل و منزوی شده است. این در حالی است که ۸ سال تمام، فرد مورد علاقه روزنامه کیهان، محمود احمدی نژاد به عنوان رئیس دولت ایران، با ماجراجویی هایش، بزرگ ترین خدمات را برای اسرائیلی ها انجام داد و از آنها چهره یک کشور مظلوم و تحت خطر که باید از آن حمایت کرد ساخت؛ سیاستی که مورد انتقاد میرحسین موسوی و مهدی کروبی در انتخابات سال ۸۸ قرار گرفت و میرحسین از آن به عنوان ماجراجویی یاد کرد.
دوستی خاله خرسه امثال احمدی نژاد و شریعتمداری را به مرور خود فلسطینی ها هم درک کردند و دیدیم که حتی حماس هم از ایران فاصله گرفت و ترجیح داد از حمایت بی هیاهو اما موثرتر دولت ترکیه برخوردار باشد تا سر و صدای غیرعاقلانه و پرضرر و دشمن شادکن احمدی نژاد.
آقای شریعتمداری خود هم می تواند بررسی کند که مواضع افراطی او چقدر در خدمت صهیونیسم و افراطی گری در جهان و به ضرر منافع ملی ایران است. اگر هم او نمی تواند و یا نمی خواهد این واقعیت را که در شبکه های اجتماعی اغلب مردم به آن رسیده اند را درک کند، این پرسش از مسئولانی که همچنان به امثال او اجازه می دهند که به نوعی آنها را سخنگویی کنند مطرح می شود که آیا فهمیدن اسرائیلی عمل کردن کیهان اینقدر سخت است؟ و آیا تشخیص منافع خود و کشور و نسبت عکس مواضع امثال حسین شریعتمداری با این منافع بعد از این همه سال هنوز معلوم نشده است؟
آقای شریعتمداری در این دفاعیه خود مانند همیشه اتهامات بدون سند و دروغی را به میلیونها فعال و هوادار مردمی جنبش سبز مطرح کرده که با توجه به معلوم بودن جایگاه کیهان در افکار عمومی و درک این نکته که او برای فرار از اتهام وسیع اجتماعی به خود درباره همراستایی مواضعش با تل آویو، نیاز به این فرار به جلوها دارد، از پرداختن به آنها می گذریم. امروز دیگر نوبت آقای شریعتمداری است که به این پاسخ روشن با شواهد و مستندات فراوان پاسخ گوید که پس از روشن شدن اینکه مواضع او در خدمت دشمنانی مانند رژیم اسرائیل و جنگ طلبان چهان از جمله در آمریکا است، چرا به مواضع ضد ملی و ضد دینی خود ادامه می دهد؟

موسوی لاری: ما که نتوانستیم با لباس شخصی ها کاری بکنیم!

 موسوي لاري وزير كشور دولت اصلاحات گفت: پیام اصلی انتخابات این بود که مردم می‌خواهند 

خودشان را اثبات کنند. همچنین، وقتی مردم بخواهند از شرایطی به عنوان شرایط سخت عبور 

کنند، خواستار تغییر می‌شوند و این تغییر را در رأی خود نشان می‌دهند.

به گزارش نوانديش، وي با اشاره به  اينكه معتقد است ماهيت اصلاح طلبي، اعتدال است،  افزوده : 

آقای روحانی در شعارهای انتخاباتی، شعارهای اصلاح‌طلبانه داده و باید نماد اصلاح‌طلبی معتدل 

باشد و تا به حال هم خوب عمل کرده است. اعتدال به معنای «به نفع جریان رقیب صحنه را خالی 

کردن» نیست.

موسوی لاری  در برابر پرسش یکی از حاضران مبنی بر اینکه "آیا قانونی برای برخورد با 

«لباس‌شخصی‌ها» وجود دارد؟" به شوخی گفت: ما که نتوانستیم با آنها کاری کنیم؛ البته بسیاری 

از آنها در حال حاضر تغییر شکل یافته‌اند و سینماگر و هنرمند شدند.

یک مقام نهاد ریاست جمهوری ایران: شعار «مرگ بر آمریکا» باید ادامه یابد

رضا اکرمی، رییس شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری ایران می‌گوید که شعار «مرگ بر آمریکا» تا زمان رسیدن به توافق میان دو کشور باید ادامه پیدا کند.

به گزارش رادیو فردا، آقای اکرمی روز چهارشنبه، ۱۰ مهر، به خبرگزاری مهر گفته است: «بنده معتقدم شعار [مرگ بر آمریکا] را باید بدهند و دولت‌مردان ما کار خود را دنبال می‌کنند.»

شعار علیه آمریکا، بریتانیا و اسرائیل در برنامه‌های وابسته به حکومت ایران امری عادی است، از جمله سخنرانی‌های مقامات کشور که حاضران در برنامه، این شعارها را تکرار می‌کنند.

اما به دنبال مکالمه تلفنی روسای جمهور ایران و آمریکا و دیدار وزرای خارجه دو کشور بحثی نیز در رسانه‌های اجتماعی درباره ادامه شعار علیه ایالات متحده شکل گرفته است.

با این حال رییس شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری می‌گوید: «هنوز توافقی صورت نگرفته که بگوییم این شعار را بدهند یا ندهند.»

رضا اکرمی در نهایت اظهار داشت: «هر وقت توافقی بر اساس منافع و احترام متقابل میان ایران و آمریکا حاصل شد، ما هم در شعار مرگ بر آمریکا تجدید نظر خواهیم کرد.»

پیش از این اکبر هاشمی رفسنجانی، رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام، مخالفت خود را با شعار «مرگ بر آمریکا» اعلام کرده بود. اما به دنبال تحولات اخیر در روابط میان تهران و واشینگتن، پایگاه اطلاع‌رسانی آقای هاشمی رفسنجانی بار دیگر اظهارات او را در این‌باره منتشر کرده است.

آقای هاشمی رفسنجانی می‌گوید که حتی آیت‌الله خمینی، بنیان‌گذار جمهوری اسلامی، موافق حذف این شعار بوده است. اما به رغم این اظهارات، شعار «مرگ بر آمریکا» تبدیل به یکی از شعارهای رسمی حکومت ایران شده است و در هر نمازجمعه از سوی نمازگزاران این شعار سر داده می‌شود.

با وجود این، هاشمی رفسنجانی تاکید می‌کند که او «با حرف‌های تند و فحاشی‌ها مخالف است و آنها را مفید نمی‌داند».

در همین حال محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران نیز در مصاحبه‌ اخیر خود با شبکه‌ تلویزیونی «ای‌بی‌سی» آمریکا تلاش کرد تا درباره علت سر دادن شعار «مرگ بر آمریکا» در ایران توضیح دهد.

به گفته آقای ظریف، این شعار متوجه سیاست‌های دولت آمریکا به عنوان «عامل نابسامانی در منطقه» است و نه مردم این کشور  که مردمی «خوب، صلح‌طلب و بخشنده» هستند و به دیگر ملت‌های جهان نیز یاری می‌رسانند.

اما یکی دیگر از چهره‌های نزدیک به حکومت ایران که به دنبال تحولات اخیر درباره شعار «مرگ بر آمریکا» اظهار نظر کرده، محمدتقی رهبر، امام جمعه اصفهان، است.

آقای رهبر در مصاحبه‌ای با روزنامه «قانون» نسبت به عدم تکرار این شعار در ایران ابراز خوشبینی کرده و گفته است: «ما مدتی شعار مرگ بر شوروی هم سر می‌دادیم و اگر رابطه ایران و آمریکا مثل روسیه شود و آمریکا حسن نیت نشان دهد، این مشکل نیز حل می‌شود.»

امام جمعه اصفهان در نهایت گفته است: «آیه قرآن نازل نشده که شعار مرگ بر آمریکا را همیشه سر دهیم و همان‌طور که آن روزها با روس‌ها برخورد کردیم و دیگر شعار ندادیم، با آمریکا نیز همان‌طور برخورد می‌کنیم.» 

با اموال بنیاد شهید، ارز و طلا خرید و فروش شده است

عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی در پاسخ به این سوال که آیا طرح تحقیق و تفخص از بنیاد شهید متوقف شده است یا نه، گفت: نه این طرح ادامه دارد و متوقف نشده است.
غلامعلی جعفرزاده در گفت و گو با اقتصادپرس گفت: در خصوص تحقیق و تفحص بایستی اول مستندات تکمیل و سپس آنان را به دادگاه ارائه کنیم ،لذا تا اتمام کار بررسی مجلس بایستی صبر کرد.
این نماینده مجلس با ابراز تاسف در خصوص جرایم گزارش شده در این خصوص، خاطر نشان کرد: نکته این است که اتفاقات و تخلفاتی که در بنیاد شهید و شرکت های اقتصادی تابعه صورت گرفته، بسیار تلخ است و بررسی ها نشان میدهد برخی از شرکتها و هلدینگهای تابعه بنیاد شهید تخلفات گسترده مالی دارند.
جعفرزاده در پاسخ به این سوال که نوع فساد و تخلفات صورت گرفته به چه صورت بوده است این گونه توضیح داد: “متاسفانه به دلیل سهل انگاری تعمدی و غیر تعمدی برخی از مدیران بنیاد شهید و شرکت های تابعه مبالغ بالایی ازاموال بیت المال یا به حسابی غیر واریز شده؛ یا در بورس سرمایه ‌گذاری شده ؛ و یا صرف خرید و فروش ارز و طلا شده که این موارد بیانگر آن است که دامنه این تخلفات وسیع بوده است.”
جعفرزاده تصریح کرد: “در این پرونده حقوق بیت المال تضییع و افرادی تحصیل مال غیرمشروع کرده اند که متاسفانه برخی از همین افرادی که تخلف کرده اند هم اکنون در شرکتهای اقتصادی بنیاد شهید در حال فعالیت بوده و پشت میزشان هستند!”
وی با اشاره به این موضوع که سطح تخلفات صرفا معطوف به برخی از مدیران ارشد بنیاد نمی شود در پاسخ به این سوال که هم اکنون از کدام شرکتهای تابعه بنیاد شهید گزارش تخلف دارید گفت : برای همه واحدهای اقتصادی و شرکت های تابعه بنیاد شهید از جمله صرافی دی، بیمه دی و شرکت سرمایه گذاری سبحان به ما گزارش تخلفات رسیده است.
جعفرزاده گفت: این گزارشات به کمک دیوان محاسبات و بازرسی کل تهیه شده است و هم اکنون در حال بررسی است.
وی با بیان این موضوع که اوضاع خیلی خراب تر از آن است که تصور می کردیم، تاکید کرد:به علت ادامه بررسی ها، در حال حاضر نمی توانم شفاف سازی کنیم ، چون باید گزارش اول در سطح علنی مجلس قرائت و بعد از رای­گیری نهایی به قوه قضاییه ارسال شود تا حکم نهایی صادر گردد.
نماینده مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه قبلا خود آقای زریبافان اختلاس در بنیاد شهید را تایید کرده بودند، عنوان کرد: البته در حال حاضر اوضاع به نفع تیم بررسی­‌کننده است و با توجه به تعداد نفرات تیم بررسی کننده و حجم بالای تخلاف امید است که تا ۳ ماه دیگر بررسی ها تمام شود.
جعفرزاده حجم این تخلفات را بالا ارزیابی کرد و تاکید کرد: اختلاس یک تومانی در بنیاد شهید به اندازه هزاران میلیارد تومان ارزش دارد چون بحث خون شهیدان در میان است.
وی گفت: متاسفانه از غفلت آگاهانه و ناآگاهانه برخی از مدیران بنیاد و شرکت های اقتصادی تابعه که توان و آگاهی مدیریتی لازم را نداشته اند سواستفاده شده است.
جعفرزاده در خصوص میزان اختلاس نیز گفت: در حال حاضر حدودا ۱۷۰ میلیارد تومان تخلف مالی اثبات شده که به نظر من با ادامه بررسی ها مبلغ اختلاس چندین برابر خواهد شد.
وی در پایان تاکید کرد که هنوز تمام گزارش تخلفات به پایان نرسیده و نمی ‌توان در حال حاضر حکمی در خصوص کسی صادر کرد ؛گزارشات در حال بررسی است و باید منتظر ماند تا بررسی­‌ها کامل انجام شود.

سرپرست آموزش و پرورش: درمورد معلمان زندانی با وزیر اطلاعات مذاکره کرده‌ام

در حالی که تعدادی از معلمان طی سالهای گذشته بازداشت شده اند، سرپرست آموزش و پرورش در پاسخ به سوالی در مورد معلمان زندانی گفته است که برای آزادی با وزیر اطلاعات هم به دفعات در این‌باره صحبت کرده است.
همزمان با آغاز سال تحصیلی سازمان معلمان کشور در بیانیه ای نوشت: ادامه حبس آقایان محمد داوری، عبدالله مومنی، رسول بداغی ، محمود باقری و ابلاغ حکم حبس برای دبیر کل کانون صنفی معلمان، آقای باغانی و سخنگوی کانون صنفی معلمان، آقای بهشتی و مفتوح بودن پرونده آقای علیرضا هاشمی، دبیر کل سازمان معلمان ایران ، برای افکار عمومی فرهنگیان غیر قابل قبول است.
علی اصغر فانی، دانش‌آموخته دوره دکترای رشته مدیریت دولتی از دانشگاه تربیت مدرس است؛ الان هم عضو هیأت علمی دانشکده مدیریت دانشگاه تربیت مدرس است. او که از ۲۵ سالگی، تدریس و فعالیت در آموزش و پرورش را شروع کرده، مدیرکلی چندین دوره آموزش متوسطه آموزش و پرورش در دوره وزارت حسین مظفر و کاظم اکرمی و مدیریت مناطق و مدیرکلی آموزش و پرورش را در کارنامه خود دارد.
متن کامل گفت و گوی روزنامه بهار با علی اصغر فانی سرپرست آموزش و پرورش به شرح زیر است:
وزیر می‌شوید؟
بله.
صدرصد؟
صددرصد.
یعنی فکر نمی‌کنید مانند آقای نجفی حاشیه سیاسی‌ای برای شما در مجلس درست شودمن یک معلمم، حرف‌هایم را می‌زنم. حالا هر حاشیه‌ای می‌خواهد ایجاد شود، بشود.
هر اتفاقی بیفتد، من یک معلمم با تمام مختصاتش و هر اتفاقی بیفتد، وظیفه خودم را انجام می‌دهم. بقیه هم حرف خودشان را بزنند. در کل بعید می‌دانم حاشیه سیاسی‌ای برایم وجود داشته باشد و جو غالب مجلس را به نفع خودم می‌دانم.
دوره سرپرستی چطور گذشت؟ سخت بود؟
خب سرپرستی مدیریت خاص خودش را می‌طلبد. یعنی خود طراحی کردن مدیریت دوره سرپرستی، یک هنر است چون با همه سبک‌های مدیریتی شناخته شده متفاوت است، چون باید طوری کار کرد که امور جاری لطمه نبیند. یکی از این امور جاری برای ما بازگشایی مدارس بود که الحمدلله به وضع خوبی مدارس بازگشایی شد، ثانیا ما برای سال ۹۳ خیلی وقت نداریم. یعنی اگر ما تا یک ماه دیگر برنامه‌های این سال را جمع نکنیم، سال ۹۳ را هم از دست می‌دهیم چون این برنامه‌ها باید در بودجه بیاید، بعد هم برود مجلس و تصویب شود تا بتوانیم برای سال آینده آن را اجرا کنیم. بنابراین یک کار سنگین برنامه‌ریزی داریم درعین‌حال که به عنوان سرپرست، محدودیت‌هایی هم در کار داریم ولی در مجموع من احساس می‌کنم که در این دوره سرپرستی خوب عمل کردیم.
شما در دوران سرپرستی‌تان فقط دو معاون را عوض کردید. اگر وزیر هم شوید این موضوع ادامه پیدا می‌کند یا این یک سیاست کاری در زمان سرپرستی شما بود؟
ما بازگشایی مدارس را در پیش داشتیم و این ایجاب می‌کرد که ثباتی در مجموعه مدیریت آموزش‌وپرورش داشته باشیم. در این مدت ما تغییر در دو معاونت داشتیم. من قبلا هم گفته‌ام که کمیته انتصابات در آموزش‌وپرورش فعال است. ارزیابی مدیران فعلی در این کمیته با توجه به شاخص‌های تعیین شده مانند مشخصات معاونان و مدیران کلی ادامه دارد و وقتی ارزیابی‌مان به نتیجه برسد، افرادی که احساس می‌کنیم پایین‌تر از شاخص‌های دولت تدبیر و امید و آموزش‌وپرورش است، از آموزش‌وپرورش می‌روند.
به هرحال کار این کمیته طوری ارزیابی شده که در دوران وزارت احتمالی شما نتیجه را اعلام کند. درست است؟ یعنی شما در دوران سرپرستی اصراری بر تغییر مدیران و معاونان نداشتید؟
قاعدتا. اگر موردی باشد که اولویت داشته باشد در دوران سرپرستی هم به آن عمل می‌کنیم.
شما به عملکرد مسئولان وزارت آموزش‌وپرورش در دولت نهم و دهم انتقاد زیادی دارید. در حال حاضر کسانی در مقام معاونت و دیگر پست‌ها در وزارت هستند که در دولت قبلی تمام‌قد پشت طرح‌هایی که شما به آن‌ها انتقاد دارید، ایستاده بودند. حالا شما چطور می‌توانید هم به آن‌ها منتقد باشید و هم حضورشان را در وزارت بپذیرید؟
ممکن است ما با سن و سال بالا جای آن‌ها بگذاریم. من قبلا هم گفته‌ام که آن‌هایی که بدون بلیت سوار شده‌اند باید پیاده شوند. در این موضوع شک نکنید. آن‌هایی که بدون صلاحیت و طی مراحل لازم، پست‌هایی را اشغال کرده‌اند باید از اتوبوس پیاده شوند، اگر هم‌ پیاده نشوند، ما پیاده‌شان می‌کنیم.
خب الان به نظرتان چنددرصد از مسئولان فعلی آموزش‌وپرورش بدون بلیت وارد اتوبوس شده‌اند؟
اجازه بدهید تا یکی‌دوماه دیگر، این موضوع را از روی عملکرد ما متوجه شوید.
شما از محدودیت‌های سرپرستی وزارت‌ حرف به میان آوردید. می‌دانید که در دوره سرپرستی شما و آقای توفیقی در وزارت علوم، بعضی نمایندگان مجلس به دنبال این هستند که طرحی را در مجلس برای محدود کردن اختیارات سرپرستان وزارتخانه‌ها به‌ویژه در انتصابات تصویب کنند و در حال رایزنی‌های زیادی در این‌باره هستند. نظر شما به عنوان سرپرست یک وزارتخانه درباره این پیشنهاد چیست؟
این یک کار غیرمدیریتی است. وقتی مسئولیتی را به یک‌نفر محول می‌کنند، ولو سرپرست، او باید بتواند انگیزه پذیرش این کار را داشته باشد. مثلا اگر فردا به من بگویند می‌خواهیم تو را سرپرست فلان وزارتخانه کنیم ولی هیچ اختیاراتی نداری، خب من هم نمی‌پذیرم و می‌گویم شخص دیگری را سرپرست کنید. بنابراین این بحث به لحاظ مدیریتی ایراد دارد که البته بعید هم می‌دانم که به تصویب نهایی برسد.
در قانون اساسی هم البته صراحتا آمده است که سرپرستان وزارتخانه‌ها همان اختیارات وزیر را دارند.
بله، بعضی از حقوقدانان هم این موضوع را بررسی کرده و ایرادهای آن را براساس قانون اساسی درآورده‌اند.
وارد بحث آسیب‌شناسی هشت سال گذشته شویم. آقای دکتر اگر بخواهید به‌طور ویژه هشت سال گذشته را که سه وزیر در آموزش‌وپرورش آمده و رفته‌اند، آسیب‌شناسی کنید، بیشتر چه موضوعاتی به ذهن‌تان می‌رسد؟
چندتا آسیب دراین‌باره به ذهنم می‌رسد. یکی از آسیب‌های جدی، کمیت‌گرایی در آموزش‌وپرورش بود. آموزش‌وپرورش و تعلیم و تربیت از جنس کیفیت است ولی ما متاسفانه در هشت سال گذشته شاهد حاکمیت کمیت بر کیفیت بودیم.
منظورتان از کمیت‌گرایی دقیقا چیست؟
یعنی مثلا ما مرتبا آمار بدهیم، بگوییم نمودارها رشد کرده‌اند، حالا داخل آن چیست و چه محتوایی دارد مشخص نیست.
یعنی همان نموداریسمی که در سال‌های گذشته در بخش‌های دیگر دولت هم شاهد بودیم؟
بله، حالا شما برای این پدیده اسم‌گذاری کرده‌اید. کلا کمیت‌گرایی از نظر من آفتی است که ما سال‌هاست دچار آن شده‌ایم. به نظر من این یکی از آسیب‌های جدی‌ای بود که شاهد آن بودیم. یکی از دیگر آسیب‌های جدی در سال‌های گذشته، امنیتی شدن آموزش‌وپرورش بود. در سال‌های گذشته زمینه‌های انتقاد و نقد کارشناسانه از بین رفت؛ یعنی کارشناسان و مدیران آموزش‌وپرورش و حتی مردم، فرصتانتقاد کردن و پیشنهاد دادن را نداشتند.
منظورتان از امنیتی شدن آموزش‌وپرورش، نگاهی است که در خود بدنه آموزش‌وپرورش وجود داشت یا فشاری که نهادهای امنیتی از بیرون به این وزارت وارد می‌کردند و باعث ایجاد فضای امنیتی در آموزش‌وپرورش شد؟
منظور من بیشتر فضای داخل آموزش‌وپرورش است چون حوزه من همین است.
چون خیلی مواقع ممکن است فشارهای امنیتی از بیرون به وزارتخانه‌ای وارد شود ولی وزیر آن اجازه ندهد که این فشارها و نگاه بر وزارتخانه مستولی شود.
نه، موضوع این است که متاسفانه ما در داخل آموزش‌وپرورش این جو امنیتی را می‌بینیم.
شما از جو امنیتی وزارت در هشت سال گذشته صحبت می‌کنید. می‌دانید که هشت سالی که گذشت برای فرهنگیانی که فعالیت صنفی می‌کردند، سال‌های خوبی نبود. آمار غیررسمی نشان می‌دهد که در کشور حدود پنج‌هزار معلم ممنوع‌التدریس، اخراجی و بازنشسته پیش از موعد وجود دارد. اساسا برنامه‌ای برای برگرداندن آن‌ها به مدارس برای تدریس دارید؟
از سه ماه پیش من به معاون حقوقی جدیدمان، آقای ناصری که بخش تخلفات اداری هم مربوط به او است، گفتم که پرونده‌ها را بررسی کند. امیدوارم که در فرآیند بررسی مجدد، ما تعدادی از همکاران‌مان را که به آن‌ها ظلم شده، دوباره در مدارس ببینیم.
یعنی معلمان مستقیما به معاونت حقوقی شما مراجعه کنند؟
پرونده‌های این افراد در وزارت هست. می‌توانند مراجعه کنند ولی مراجعه مرکزی شاید زیاد به مصلحت نباشد. ما به هرجهت در حال طراحی مکانیسمی برای این موضوع هستیم. می‌خواهم بگویم در زمان یک ماه و چندروزی که من به وزارت آمده‌ام، سه هفته پیش این ماموریت را به معاون جدید حقوقی داده‌ام.
نمی‌خواهید مانند وزارت علوم که کمیته مخصوصی را برای پیگیری وضعیت دانشجویان ستاره‌دار تشکیل داده است، کمیته‌ای را برای این معلمان تشکیل دهید که معلمان مستقیما به آن مراجعه کنند؟
نیازی به کمیته نیست. ما بخش تخلفات و دادگاه تخلفات اداری داریم. کمیته وقتی ایجاد می‌شود که ساختار سازمانی مناسب وجود نداشته باشد.
پس این قول را به معلمان می‌دهید که می‌توانند به مدارس برگردند؟
بله.
البته گفته می شودتعدادی از این معلمان هم در حال حاضر زندانی‌اند یا حکم زندان دارند.
با وزیر اطلاعات هم به دفعات در این‌باره صحبت کرده‌ام.
و دیگر چه آسیب‌هایی؟
آسیب سوم، تصمیمات عجولانه و کارشناسی نشده است. ما در این مدت در سطح گسترده‌ای شاهد تصمیمات کارشناسی‌نشده، عجولانه، بدون مطالعات کارشناسی، اجرای عام یک طرح به جای اجرای آزمایشی و پژوهش به جای اجرای آزمایشی و بعد تعمیم آن به کل کشور بودیم.
مثلا به‌طور مصداقی کدام تصمیمات را عجولانه و کارشناسی نشده می‌دانید؟
مثلا اجرای نظام ۶٫ ۳٫ ۳، تعطیلی پنجشنبه‌ها و مجتمع‌های آموزشی. این‌ها تصمیماتی است که اگر درباره‌شان مطالعه می‌شد، نظرات کارشناسی روی آن‌ها می‌آمد یا اصلا این طرح را در بعضی مدارس ابتدایی اجرا کنیم، بعد تسری بدهیم، وضع فرق می‌کرد. در همه سیستم‌های آموزش‌وپرورش جهان، وضع به همین صورت است. هر برنامه جدیدی به تدریج اجرا و بعد فراگیر می‌شود. از آسیب‌های بعدی یک‌طرفه بودن آموزش‌وپرورش است. یعنی در جلسات، بالاترین مقام صحبت می‌کرده و بقیه گوش می‌کردند در حالی که ما باید اجازه دهیم که بدنه آموزش‌وپرورش نظر بدهد، ممکن است نظر منِ وزیر خوب، کارشناسی و به مصلحت نباشد، خب بدنه زیردست وزیر باید بتواند نظر بدهد.
این آسیب را در هشت سال گذشته در دوره کدام وزیر پررنگ‌تر دیدید؟
تقریبا در دوره سه وزیر این موضوع عمومیت داشت.
حالا اگر بخواهید یک‌نفر را نام ببرید که بیشتر از دو وزیر دیگر دچار این خودرایی بود، نام کدام‌شان را می‌گویید؟
اجازه بدهید وارد بحث اسامی نشویم. اصلا همین‌که الان درباره این آسیب‌ها صحبت می‌کنم، کمی اکراه دارم. چون من همیشه دنبال اثبات برنامه‌های خودم هستم، به دنبال نفی دیگران نیستم.
ولی خب نمی‌شود واقعیت‌ها را هم نگفت.
به هرحال من می‌خواهم بگویم خودم از این‌که این آسیب‌ها را نام می‌برم، اکراه دارم. همیشه به خودم گفته‌ام که تو کار خودت را انجام بده، به عملکرد دیگران کاری نداشته باش. حالا چون شما سوال کردید، من هم پاسخ شما را دادم.
آقای دکتر شما از غیرکارشناسی بودن تعطیلی پنجشنبه‌ها صحبت کردید و هم قبلا در گفت‌وگوهایتان با رسانه‌ها گفته‌اید که این تعطیلی، غیرقانونی بود و براساس مصوبه شورای‌عالی آموزش نبود. اگر بخواهید از موارد دیگری که به این اندازه و به‌طور آشکارا در هشت سال گذشته و به‌ویژه در چهارسال اخیر غیرقانونی بوده‌اند، صحبت کنید، چه می‌گویید؟
من تیمی را مامور کرده‌ام کل تصمیماتی که خلاف مصوبات شورای‌عالی آموزش بوده است را بررسی کند و نتیجه را به من اعلام کنند.
هنوز نتایج را به شما نگفته‌اند؟
نه، هنوز نتیجه را به من اعلام نکرده‌اند.
بالاخره خودتان مسائلی را می‌دانید، حالا غیراز نتایجی که قرار است این تیم به شما اعلام کنند.
بله ولی من دیگران را محکوم می‌کنم که غیرکارشناسی حرف زدند و عمل کردند، خودم دیگر نباید این‌طور عمل کنم.
خب چون شما از غیرقانونی بودن تعطیلی پنجشنبه‌ها به صراحت سخن گفتید، موارد دیگر را هم می‌توانید بگویید، نمی‌توانید؟
بله مصوبه تعطیلی پنجشنبه‌ها را من خودم خواندم و دیدم چیزی که اتفاق افتاده، مطابق مصوبه نبوده است. موارد دیگر را هم به محض این‌که آماده شود، در گفت‌وگوهایم اعلام می‌کنم.
کی نتایج بررسی این تیم آماده می‌شود؟
فکر می‌کنم تا یک ماه دیگر آماده شود.
یعنی بعد از معرفی شما به مجلس. درست است؟
بله، بهتر است بگوییم بعد از رای اعتماد (خنده)
آقای دکتر در هشت سالی که گذشت و به‌ویژه در چهارسال اخیر، چه اقدامی را در آموزش‌وپرورش دیدید که با خودتان گفتید ‌ای‌کاش من وزیر بودم و این کار را نمی‌کردم؟
اجرای شتابزده ۶٫ ۳٫ ۳٫ من در اجرای آن حتی همان زمان هم به مسئولان آموزش‌وپرورش تذکر دادم ولی گوش نکردند. اولا باید اجرای ۶٫ ۳٫ ۳ را از سال اول ابتدایی شروع می‌کردند نه از سال پنجم ابتدایی به ششم. ثانیا بدون تربیت و تامین نیروی انسانی برای پایه ششم، نباید این پایه را بنا می‌کردند.
بحث فضای فیزیکی لازم برای این پایه هم هست که به سختی در مدارس ایجاد شد.
بله. الان ما مواردی را داریم که مثلا نمازخانه‌ها و کتابخانه‌های مدارس را تیغه کشیده‌اند و آن‌ها را تبدیل به کلاس کرده‌اند. کلا می‌خواهم بگویم که هرکار نویی که می‌خواهد انجام شود اگر همه جوانب آن دیده و مقدمات لازم آن مهیا نشود، نباید اجرا شود. چون اگر اجرا شود بعد به موانعی برخورد می‌کنیم که باید تصمیمات شتابزده‌ای برای رفع آن‌ها بگیریم که این به نفع مردم و دانش‌آموزان نیست.
می‌دانید که غیراز شما که تذکر شخصی در این‌باره به مسئولان قبلی آموزش‌وپرورش دادید، از خود بدنه آموزش‌وپرورش، معلمان و اولیای دانش‌آموزان هم انتقاداتی درباره اجرای شتابزده طرح‌های اینچنینی در دولت قبل داشتند. فکر می‌کنید چرا آقای حاجی‌بابایی و دیگر مسئولان آموزش‌وپرورش همه این انتقادها را نشنیده گرفتند و کار خودشان را کردند؟
کلا نقدی بر خیلی از مدیران وارد است و آن این است که دوست دارند وقتی مدیرند کارهای بیشتری را انجام دهند و آن‌ها را به نام خودشان ثبت کنند. در حالی که می‌شود کارهایی را طرح کرد و مقدمات اجرایی آن را انجام داد و بعد کارهای اجرایی آن را شخص دیگری انجام دهد، این هیچ اشکالی ندارد ولی خب بعضی برای این‌که کاری را در کارنامه خود ثبت کنند، به‌طور شتابزده طرح‌هایی را اجرا می‌کنند.
البته همه میراث دولت نهم و دهم برای شما فقط این برنامه‌های شتابزده نیست. یکی از بزرگ‌ترین میراث این دولت‌ها، کسری چهارهزار‌میلیاردتومانی برای آموزش‌وپرورش است. اگر وزیر شوید می‌خواهید با این کسری چه کار کنید؟
این کسری فقط در آموزش‌وپرورش نیست، در کل دولت وجود دارد. یکی از میراث‌هایی که به دولت تدبیر و امید رسیده، همین کسری اعتبار است. ما امیدواریم که دولت تدبیر و امید، تدبیری برای این موضوع بیندیشد. ما هم داریم تدبیرهایی را در نظر می‌گیریم که زهر این کسری را به حداقل برسانیم.
مثلا چه تدبیری؟
یک مشاور اقتصادی را منصوب کرده‌ایم و مطالعاتی را درباره منابع موجود آموزش‌وپرورش انجام می‌دهیم. تا حدودی به راه‌حل‌هایی رسیده‌ایم که وقتی قطعی شود آن‌ها را اعلام می‌کنیم. بالاخره کشور مال ماست و آن را دوست داریم، دولت‌مان را دوست داریم و هرکاری بتوانیم، انجام می‌دهیم تا ان‌شاءالله این بحران را پشت سر بگذاریم.
قبول دارید که سال تحصیلی‌ای که در آن قرار داریم، سال سختی برای آموزش‌وپرورش است؟
بله. من با اطلاع از این موضوع این مسئولیت را پذیرفتم نه چشم‌بسته. این‌طور نبودم که چشم‌بسته این مسئولیت را بپذیرم و وقتی وارد آن می‌شوم، تازه ببینم که کار، سخت است. ان‌شاءالله خدا به ما کمک کند.
موضوع دیگری که شما در دوره سرپرستی‌تان بر وزارت آموزش‌وپرورش کمتر درباره آن‌ها صحبت کرده‌اید، آسیب‌های اجتماعی‌ای است که در میان دانش‌آموزان وجود دارد؛ موضوعی که سال‌هاست یا درباره آن پنهان‌‌کاری شده یا مسئولان آن را انکار کرده‌اند. وقتی چندسال پیش از آقای حاجی‌بابایی سوال شد که نظرش درباره دانش‌آموزان معتاد چیست، گفت دانش‌آموز معتاد نداریم، اگر هم داشته باشیم او را از مدرسه به مراکز درمانی می‌فرستیم و این یعنی همان اخراج و بیشتر کردن دانش‌آموزان خارج از چرخه تحصیل. شما این پنهان‌کاری را قبول دارید؟ اصلا به شما آماری دراین‌باره می‌رسد؟
من پنهان‌کاری در این زمینه را قبول ندارم. من به دنبال حل مساله هستم. ترجیح می‌دهم به جای این‌که این‌ها را در جامعه باز کنیم و ذهن جامعه را جریحه‌دار کنیم، آن را حل کنیم. من یک معلمم. همیشه وقتی در کلاسم مشکلی را از دانش‌آموزم می‌دیدم دنبال این نبودم که آن مشکل را بزرگ کنم، دنبال این بودم که آن را حل کنم. شما از من نخواهید که پرده‌دری کنم، از من بخواهید که مشکل را حل کنم. این ۱۲‌میلیون و ۳۰۰‌هزار دانش‌آموز فرزندان من هستند و من وظیفه خودم می‌دانم که مشکل‌شان را حل کنم. شما از من انتظار حل مشکل داشته باشید.
یعنی اعلام آمار را شما بزرگ‌نمایی می‌دانید؟
بله در صورت اعلام آمار جامعه و خانواده‌ها احساس امنیت نداشتن می‌کنند و این به مصلحت تربیت و تعلیم نیست.
ولی خانواده‌ها دارند خودشان این موضوع را می‌بینند، خودشان در بطن واقعیت‌اند.
به نظرم شما به این‌که من می‌گویم می‌خواهم مشکل را حل کنم، راضی شوید بهتر است. موضوع دیگر این است که من قبلا هم در این‌باره به همکاران شما گفته‌ام که نگویید دانش‌آموز معتاد، بگویید فرد معتادی که آمده اسمش را در مدارس ما نوشته.
یعنی از قبل معتاد بوده بعد آمده مدرسه؟
بله، یقینا همین‌طور است. مثلا شما فرض کنید که در یک خانواده‌ای که پدر و مادر معتاد است، فرزند ممکن است اول مواد جا‌به‌جا کند و بعد کم‌کم معتاد شود، بعد به سن مدرسه می‌رسد، می‌آید ثبت‌نام می‌کند، پس نمی‌توانیم بگوییم که دانش‌آموزان ما معتادند.
آقای دکتر، ما گزارش‌های صریحی داریم که نشان می‌دهد همه دانش‌آموزان معتاد، از قبل معتاد نیستند. تعدادی از آن‌ها در داخل مدرسه و توسط دوستان و با دیگر دانش‌آموزان مصرف را شروع می‌کنند، پس این‌طوری نیست که همه از قبل معتاد باشند و بعد وارد چرخه تحصیل شوند.
مدرسه محل تجمع مردم است. محل تجمع به معنی این نیست که خودش می‌تواند محل مروج یک موضوع باشد.
مسلم است که مروج نیست ولی مهم این‌جاست که وظیفه وزارت آموزش‌وپرورش در این میان چیست؟ آیا پنهان‌کاری تا به حال در این‌باره جواب داده؟ فکر نمی‌کنید که دیگر وقت آن است که وزارت برنامه‌های پیشگیرانه یا حتی درمانی را در این‌باره در نظر بگیرد؟
بله. ما اخیرا جلسه‌ای در این‌باره با معاونت تربیت‌بدنی که وظیفه رسیدگی به این موضوع را دارد، داشتیم و دیدیم هنوز خیلی از سازوکارهای مربوط به این بخش در اختیار آموزش‌وپرورش نیست. حالا قرار شد معاونت جدید ما در قسمت تربیت‌بدنی و سلامت سازوکار
جدیدی را پیش‌بینی کند و ما اجرا کنیم؛ سازوکارهایی که با همکاری نهادهای خارج از وزارت که متولی اصلی این مساله هستند، در آموزش‌وپرورش مستقر کنیم.
این‌که این معاونت قرار است پیشنهادهایی را درباره دانش‌آموزان معتاد بدهد فرق می‌کند با آن‌چه در ذهن شما به عنوان سرپرست یا وزیر آموزش‌وپرورش می‌گذرد. من می‌خواهم بدانم که اگر شخصا از شما راهکاری برای این موضوع بخواهند، چه خواهید گفت؟
من می‌گویم بچه‌ای که این مشکل را دارد یک بیمار است. ما باید بیماری او را پیگیری کنیم، آن را حل کنیم و او را از تحصیل محروم نکنیم. دیدگاه من این است.
به راهکارهای آموزشی معتقد نیستید؟ چون مثلا چندماه پیش ما شنیدیم که آموزش‌وپرورش، کلماتی مانند اعتیاد و ایدز را از بعضی کتاب‌ها حذف کرده است. فکر می‌کنید این راهکار مناسبی است که به جای حل مساله، صورت‌مساله را پاک کنیم؟
به هرحال کتاب‌های درسی یک بردی دارد. ما فکر نکنیم که همه‌چیز را از طریق کتاب‌های درسی می‌توانیم حل کنیم. خیلی از وزارتخانه‌ها و سازمان‌ها به ما نامه می‌نویسند که درباره فعالیت آن‌ها ما یک صفحه کتاب درسی‌مان را اختصاص دهیم. ما نمی‌توانیم پاسخگوی همه این‌ها باشیم. کتاب درسی بخشی از کار را انجام ‌می‌دهد. شناسایی این بچه‌ها و درمان‌شان کاری است که ما باید دنبال کنیم. احساس ما درباره اعتیاد این است که بحث شناسایی، درمان و مراقبت، سه محوری است که باید دنبال شود که ان‌شاءالله دنبال خواهد شد.
امکانش هست که در صورت وزیر شدن شما نقش دفتر پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی مدارس، به عنوان پل رابط بین نیروی انتظامی، وزارت کشور و وزارت بهداشت با وزارت آموزش‌وپرورش، پررنگ‌تر شود؟
بله. ما می‌گوییم اعتیاد را یک بیماری می‌دانیم و اخراج دانش‌آموزان مبتلا به آن را درست نمی‌دانیم. به دلیل این‌که به ترک تحصیل‌هایمان اضافه می‌شود و از طرف دیگر معتقدیم که این میراث مشکلات جامعه است که خودش را در مدرسه نشان می‌دهد. همین دفتری که در حال حاضر در وزارتخانه داریم، در استان‌ها فعالیتی ندارد.
در هشت سال گذشته نقش این دفتر کمرنگ‌تر از قبل شد. درست است؟
بله. این مشکل باید حل شود. ما این‌جا هرچه در ستاد حرف بزنیم اگر بازوانی در استان‌ها و شهرها نداشته باشیم که سیاست‌ها را دنبال
کنند، این یک حرکت میرا می‌شود. بخشی از سازوکار لازم در این‌باره به سازوکارهای تشکیلاتی که بتواند این زنجیره را تا داخل مدرسه پیش ببرد، برمی‌گردد.
یکی دیگر از آسیب‌هایی که در مدارس وجود دارد و البته این‌بار به معلمان برمی‌گردد، تنبیه بدنی دانش‌آموزان است. ما دیدیم که در روز بازگشایی مدارس آقای رییس‌جمهوری گفتند که تنبیه بدنی دیگر در مدارس وجود ندارد و اگر هم وجود دارد باید با خاطیان اشد برخورد شود. ما و شما می‌دانیم که تنبیه بدنی هنوز در مدارس ما و به‌ویژه مدارس پسرانه وجود دارد و در مدارس دخترانه کمتر است . نظر شما در این‌باره چیست؟ آیا شکایت‌هایی از سوی دانش‌آموزان و پدر و مادرشان درباره تنبیه بدنی در مدارس به شما می‌رسد؟
من وجود تنبیه بدنی در مدارس را نفی مطلق نمی‌کنم ولی می‌گویم که خیلی کم است. بدیهی است که ما در آموزش‌وپرورش دادگاه‌های تخلفات اداری داریم که با تنبیه بدنی با دانش‌آموزان برخورد می‌کنند و همان‌طور که آقای رییس‌جمهوری هم گفتند ما با خاطیان برخورد می‌کنیم. ما امیدواریم که دیگر تنبیه بدنی در مدارس نداشته باشیم. طبیعی است که شکایت‌هایی هم در این‌باره به مناطق آموزش‌وپرورش می‌رسد و کار به ادارات کل و وزارتخانه نمی‌رسد ولی اگر هم مورد شکایتی به ما برسد ما آن را پیگیری می‌کنیم.
این را قبول دارید که در مدارس دخترانه هم این موضوع هنوز وجود دارد؟
بله ولی کمتر از مدارس پسرانه است.
آقای دکتر، در خاطرات شما آمده است که در کلاس پنجم ابتدایی برای نیم‌نمره، حقی که معلم‌تان از شما ضایع کرده بود، اول موضوع را با او مطرح می‌کنید و بعد وقتی که موضوع حل نمی‌شود، به نشانه اعتراض به حقی که ادا نشده، در کلاس می‌مانید و خارج نمی‌شوید. یکی از موضوعاتی که آقای روحانی در روز بازگشایی مدارس از آن سخن گفتند، آموزش نقدپذیری مودبانه به دانش‌آموزان است. شما برای این مطالبه رییس‌جمهوری چه برنامه‌هایی دارید و آیا اساسا معلم و دانش‌آموز منتقد را گرامی خواهید داشت؟
سابقه مدیریتی من این موضوع را تایید می‌کند. من هشت سال در دولت آقای خاتمی، معاون وزیر بودم و به همه استان‌های کشور سفر کردم، در جمع فرهنگیان حضور پیدا کردم و به جای سخنرانی و اتلاف وقت، می‌گفتم بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، سوالات‌تان را بپرسید. این موضوع خیلی خوب بود، چون آن را که حساب پاک است، از محاسبه چه باک است. چون ‌می‌دیدم که افراد انتقاد می‌کنند و انتقادشان بجاست، من در جمع می‌گفتم که ما اشتباه کردیم و دیگر تکرار نمی‌شود، هیچ چیز هم از ما کم نشد. قبل از بازگشایی مدارس، رییس
مجلس دانش‌آموزی به دیدار من آمده بود و به او گفتم ما مجلس دانش‌آموزی را در دوران آقای خاتمی ایجاد کردیم و هدف‌مان این بود که دانش‌آموز از حالا تمرین انتقاد، پیشنهاد و کار شورایی را داشته باشد. متاسفانه یکی از آسیب‌های هشت سال اخیر این بود که این نهادهایی را که ما ایجاد کرده بودیم، چون نمی‌توانستند تعطیل کنند، کمرنگ‌شان کردند. شوراهای دانش‌آموزی در هشت سال گذشته بسیار کمرنگ بودند.
مجلس دانش‌آموزی که در آیین‌نامه داخلی‌اش قرار بوده حداقل سالی یک‌بار جلسه داشته باشند، به سالی دو جلسه یعنی افتتاحیه و اختتامیه محدود شد. دانش‌آموز اگر بتواند در همین سنین نظرش را بگوید، ما می‌توانیم به او برای آینده امیدوار باشیم.
فکر می‌کنید دلیل مخالفت مسئولان هشت سال گذشته آموزش‌وپرورش با فعالیت جایی مانند مجلس دانش‌آموزی چه می‌تواند باشد؟
حرکت از بالا به پایین یکی از آسیب‌های جدی هشت سال گذشته بوده است. اصلا یک دانش‌آموز، معلم یا کارمند ممکن است حرفی بزند و حرفش به درد ما بخورد. من همیشه گفته‌ام که ما یا باید قانع کنیم یا قانع شویم. این خط مشی من در آموزش‌وپرورش کشور است.
خودتان بهتر می‌دانید که اگر بخواهیم درباره دانش‌آموزان حرف بزنیم، مساله بسیار است. دانش‌آموزان بازمانده از تحصیل، جزو کسانی‌اند که حالا سال‌هاست به یکی از مشکلات جدی وزارت آموزش‌وپرورش تبدیل شده‌اند؛ دانش‌آموزانی که آمارهای غیررسمی می‌گویند تعدادشان‌ میلیونی است. برنامه‌های شما باتوجه به تاکید قبلی‌تان بر عدالت آموزشی برای همه افراد برای این دسته از افراد چیست؟
من معتقد نیستم که تعداد این دانش‌آموزان‌ میلیونی است. ما بیشترین حساسیت را روی بازماندگان از تحصیل در دوره ابتدایی داریم. الان ۹۸/۷ ‌درصد دانش‌آموزان تحت پوشش‌اند و ۱/۳ ‌درصد آن‌ها از چرخه تحصیل خارج‌اند.
که می‌شود چندنفر؟
۱۴۰‌هزارنفر. کسانی که تحت پوشش نیستند، چند گروهند. یک گروه آن‌هایی‌اند که ما در محل زندگی آن‌ها مدرسه نداریم که تعدادشان خیلی کم است. گروه دیگر، مسائل و مشکلات فرهنگی آن جامعه اجازه نمی‌دهد که بچه را ثبت‌نام کنند. مثلا ما در فلان روستا مدرسه مختلط داریم و خانواده‌ها دخترشان را برای ثبت‌نام نمی‌آورند، این یک مشکل فرهنگی است و در اختیار ما نیست. ما تلاش‌مان را کرده‌ایم که این مشکل را به تدریج حل کنیم اما از یک طرف مشکل فرهنگی وجود دارد و از طرف دیگر یک‌ گیر دیگر هم هست؛ در بعضی خانواده‌ها، بچه‌ها، بچه‌های کارند و خانواده از آن‌ها به عنوان یک منبع درآمد استفاده می‌کند. این‌ها نیاز به این دارند که دولت یا حاکمیت، بالاتر از آموزش‌وپرورش، مشکلات اقتصادی این خانواده‌ها را حل کند. ما از خیلی سال‌های پیش قانون تحصیلات اجباری داریم که مصوب مجلس شورای ملی است. این‌جا باید قوه‌قضاییه به ما کمک کند، هر ولی‌ای که فرزندش را در مدرسه ثبت‌نام نکند، باید قوه‌قضاییه او را احضار کند، با او برخورد و او را مجبور به این کار کند.
پس آماری که در حال حاضر درباره کودکان بازمانده از تحصیل وجود دارد نشان می‌دهد که قوه‌قضاییه در سال‌های گذشته در این‌باره کم‌کاری کرده است.
به هرحال من در دوره قبلی که در وزارتخانه بودم در این‌باره با قوه‌قضاییه جلسه گذاشتم و داشتیم کار را به جاهایی می‌رساندیم که من را از سمتم برکنار کردند. حالا دوباره برگشته‌ایم، از نو شروع می‌کنیم. یعنی ما اعتقاد داریم تحصیلات اجباری که خودمان در قانون برنامه چهارم توسعه نوشتیم اما متاسفانه این برنامه اصلا اجرا نشد، باید دوباره پیگیری شود و با قوه‌قضاییه هم دوباره وارد مذاکره شویم. اجبارکردن اولیا برای ثبت‌نام بچه‌هایشان در مدارسی که ما تاسیس کرده‌ایم، فراتر از اختیارات و وظایف آموزش‌وپرورش است.
 شما در دوران سرپرستی اصراری بر تغییر مدیران و معاونان نداشتید؟
قاعدتا. اگر موردی باشد که اولویت داشته باشد در دوران سرپرستی هم به آن عمل می‌کنیم.
شما به عملکرد مسئولان وزارت آموزش‌وپرورش در دولت نهم و دهم انتقاد زیادی دارید. در حال حاضر کسانی در مقام معاونت و دیگر پست‌ها در وزارت هستند که در دولت قبلی تمام‌قد پشت طرح‌هایی که شما به آن‌ها انتقاد دارید، ایستاده بودند. حالا شما چطور می‌توانید هم به آن‌ها منتقد باشید و هم حضورشان را در وزارت بپذیرید؟
ممکن است ما با سن و سال بالا جای آن‌ها بگذاریم. من قبلا هم گفته‌ام که آن‌هایی که بدون بلیت سوار شده‌اند باید پیاده شوند. در این موضوع شک نکنید. آن‌هایی که بدون صلاحیت و طی مراحل لازم، پست‌هایی را اشغال کرده‌اند باید از اتوبوس پیاده شوند، اگر هم‌ پیاده نشوند، ما پیاده‌شان می‌کنیم.
خب الان به نظرتان چنددرصد از مسئولان فعلی آموزش‌وپرورش بدون بلیت وارد اتوبوس شده‌اند؟
اجازه بدهید تا یکی‌دوماه دیگر، این موضوع را از روی عملکرد ما متوجه شوید.
شما از محدودیت‌های سرپرستی وزارت‌ حرف به میان آوردید. می‌دانید که در دوره سرپرستی شما و آقای توفیقی در وزارت علوم، بعضی نمایندگان مجلس به دنبال این هستند که طرحی را در مجلس برای محدود کردن اختیارات سرپرستان وزارتخانه‌ها به‌ویژه در انتصابات تصویب کنند و در حال رایزنی‌های زیادی در این‌باره هستند. نظر شما به عنوان سرپرست یک وزارتخانه درباره این پیشنهاد چیست؟
این یک کار غیرمدیریتی است. وقتی مسئولیتی را به یک‌نفر محول می‌کنند، ولو سرپرست، او باید بتواند انگیزه پذیرش این کار را داشته باشد. مثلا اگر فردا به من بگویند می‌خواهیم تو را سرپرست فلان وزارتخانه کنیم ولی هیچ اختیاراتی نداری، خب من هم نمی‌پذیرم و می‌گویم شخص دیگری را سرپرست کنید. بنابراین این بحث به لحاظ مدیریتی ایراد دارد که البته بعید هم می‌دانم که به تصویب نهایی برسد.
در قانون اساسی هم البته صراحتا آمده است که سرپرستان وزارتخانه‌ها همان اختیارات وزیر را دارند.
بله، بعضی از حقوقدانان هم این موضوع را بررسی کرده و ایرادهای آن را براساس قانون اساسی درآورده‌اند.
وارد بحث آسیب‌شناسی هشت سال گذشته شویم. آقای دکتر اگر بخواهید به‌طور ویژه هشت سال گذشته را که سه وزیر در آموزش‌وپرورش آمده و رفته‌اند، آسیب‌شناسی کنید، بیشتر چه موضوعاتی به ذهن‌تان می‌رسد؟
چندتا آسیب دراین‌باره به ذهنم می‌رسد. یکی از آسیب‌های جدی، کمیت‌گرایی در آموزش‌وپرورش بود. آموزش‌وپرورش و تعلیم و تربیت از جنس کیفیت است ولی ما متاسفانه در هشت سال گذشته شاهد حاکمیت کمیت بر کیفیت بودیم.
منظورتان از کمیت‌گرایی دقیقا چیست؟
یعنی مثلا ما مرتبا آمار بدهیم، بگوییم نمودارها رشد کرده‌اند، حالا داخل آن چیست و چه محتوایی دارد مشخص نیست.
یعنی همان نموداریسمی که در سال‌های گذشته در بخش‌های دیگر دولت هم شاهد بودیم؟
بله، حالا شما برای این پدیده اسم‌گذاری کرده‌اید. کلا کمیت‌گرایی از نظر من آفتی است که ما سال‌هاست دچار آن شده‌ایم. به نظر من این یکی از آسیب‌های جدی‌ای بود که شاهد آن بودیم. یکی از دیگر آسیب‌های جدی در سال‌های گذشته، امنیتی شدن آموزش‌وپرورش بود. در سال‌های گذشته زمینه‌های انتقاد و نقد کارشناسانه از بین رفت؛ یعنی کارشناسان و مدیران آموزش‌وپرورش و حتی مردم، فرصت

بابک زنجانی در مجلس چه گفت؟

نایب رییس کمیسیون انرژی مجلس گفت: بسیاری از ابهامات درباره‌ی فروش نفت توسط بابک زنجانی در جلسه‌ی روز گذشته کارگروه بررسی فروش نفت روشن شد.
چندی پیش رییس کمیسیون نفت مجلس خبر داد که فردی به نام ب ـ ز که ۲٫۸ میلیارد دلار میعانات و فرآورده نفتی ایران را احتمالا با تبانی شرکت نیکو و افرادی در داخل از کشور خارج کرده و پولش را برنگردانده است، بیژن زنگنه، وزیر نفت تائید کرد که بابک زنجانی مبلغ دو میلیارد دلار از درآمدهای فروش نفت را به خزانه باز نگردانده است.
هر چند بابک زنجانی بلوکه شدن حسابش در امریکا را مانع از واریز این پول اعلام کرده است اما مجلس و دولت در پی بازگرداندن این پول به بیت المال هستند.
علی مروی با اشاره به حضور مدیران نفتی در این جلسه اظهار کرد: آقای زنجانی در مورد ابهاماتی که برای فروش نفت توسط وی به وجود آمده بود توضیحاتی مطرح کرد و مدیران نفت نیز گزارشی از این روند ارائه کردند.
وی افزود: با اطلاعات به دست آمده این کارگروه نتایج کارشناسی خود را روز یکشنبه به کمیسیون انرژی اعلام می‌کند و مجددا موضوع در کمیسیون بررسی نهایی خواهد شد.

شکنجه معتادان در مراکز «غیرمجاز» ترک اعتیاد

جانشین دبیر ستاد هماهنگی مبارزه با مواد مخدر خراسان رضوی گفت: در مراکز غیر مجاز ترک اعتیاد با معتادان برخوردی به دور از انسانیت صورت می‌گیرد و این برخوردها شامل کتک‌زدن، سرزیرآب کردن، حبس در قفس سگ و بازداشت در اتاق است.
به گزارش ایسنا، ماشاء الله صادقی با اعلام اینکه اکنون در استان ۳۰ مرکز ترک اعتیاد غیرمجاز وجود دارد، بیان کرد: در اوایل سال گذشته، ۳۰۰ مرکز ترک اعتیاد غیرمجاز در استان فعالیت می‌کردند که ۹۰ درصد این مراکز در مشهد متمرکز بود.
وی ادامه داد: اکیپی متشکل از پلیس امنیت استان، ستاد مبارزه با مواد مخدر، نماینده دادستان و بهزیستی، جهت شناسایی و پلمپ این مراکز غیرمجاز تشکیل شد و با اقدامات صورت گرفته تعداد این مراکز در اوایل سال ۹۲ به ۱۲۰ مرکز کاهش یافت و در حال حاضر نیز ۳۰ مرکز غیر مجاز ترک اعتیاد در استان همچنان فعالیت دارند.
صادقی در خصوص ادامه فعالیت مراکز غیرمجاز بیان کرد: بسیاری از این مراکز پلمپ شده‌اند و تعدادی به صورت داوطلبانه اقدام به تعطیلی مرکز خود نموده‌اند و تعدادی از این مراکز غیرمجاز که شرایط لازم برای ادامه فعالیت را دارا بودند اقدام به اخذ مجوز کردند.
جانشین دبیر ستاد هماهنگی مبارزه با مواد مخدر استان با بیان اینکه حتی وجود یک مرکز غیرمجاز ترک اعتیاد نیز در استان قابل قبول نیست اذعان کرد: اکنون در حال شناسایی ۳۰ مرکز باقی مانده هستیم و پس از شناسایی، این مراکز نیز پلمپ می‌شوند
وی در خصوص علت مراجعه خانواده‌ها به این مراکز اذعان کرد: برخی از خانواده‌ها اطلاعات کافی در خصوص مراکز غیرمجاز ندارند و برخی دیگر نیز به علت قیمت پایین این مراکز به آنها مراجعه می‌کنند.
صادقی توصیه کرد: مردم از مراجعه به این مراکز پرهیز کنند چرا که روش‌های استفاده شده در این مراکز اگرچه ممکن است تاثیرات کوتاه مدت داشته باشد اما در بلند مدت باعث بیماری‌های روحی و جسمی معتاد می‌شود، معتاد بیماری است که برای درمان او نیاز به استفاده از روش‌های علمی است.
وی گفت: چنانچه مردم با مراکز ترک اعتیاد غیر مجاز مواجه شدند با شورای هماهنگی مواد مخدر استان با شماره تلفن ۶۰۵۲۰۵۲ تماس حاصل نمایند.

رفسنجانی: امام موافق حذف "مرگ بر آمریکا" بودند

ایسنا : اکبر هاشمی رفسنجانی در بخشی از کتاب «صراحت‌نامه» به دو سوال متفاوت درباره "نحوه انتشار خاطرات خود" و "نظر امام" درباره "شعار مرگ بر آمریکا" پاسخ داد.
به گزارش ایسنا  ، پایگاه اطلاع‌رسانی هاشمی رفسنجانی با انتشار مطلبی با یادآوری حذف شعار «مرگ بر آمریکا» و اینکه امام با حذف این شعار موافق بودند و واکنش‌های تند بعدی و جوسازی‌های بعمل آمده در این خصوص تاکید می‌کند: «تمام مطلب همان بود که نوشته بودم. الان هم دقیقاً یادم نیست که چه نوشتم. به هرحال موافق نبودیم که در مجامع عمومی مرگ کسی را شعار دهیم. مثلاً در اجتماعات ما «مرگ بر بنی صدر» شعار داغ مردم بود که در نماز جمعه خواهش کردم که نگویند. «مرگ بر بازرگان» بود که خواهش کردم نگویند. «مرگ بر شوروی» بود که گفتم الان با شوروی مشکل آنچنانی نداریم. درباره آمریکا هم گفته بودم. من ذاتاً با حرف‌های تند و فحاشی‌ها مخالفم و آن‏ها را مفید نمی‌دانم.»
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در پاسخ به اینکه "چرا شعار مرگ بر این و آن را نمی‌پسندید؟" گفت: مرا یک اصل قرآنی به این روحیه رسانده است. قرآن از زبان خداوند به مسلمانان صدر اسلام که به بت‌ها فحش می‌دادند - بت که مهم نیست - می‌گوید: «حق ندارید به بت‌های آنها فحش بدهید؛ و می‌فرماید: «بت‌ها را سب نکنید، چون آنها هم متقابلاً به خدا بد می‌گویند و باعث گمراهی بیشتر آنها می‌شوید.

هاشمی رفسنجانی با بیان اینکه اصولاً جامعه ما به خاطر سنتی بودنش و گرفتار خشک‌مقدس‌ها و متعصبین بودنش همیشه چند گام از دانش و علم عقب بوده است. البته اسلام برعکس است. اسلام در یک دنیای جاهلی صرف آمد و موتور توسعه و علم و دانش شد که حتی بعداً اروپا و مناطق دیگر را احیاء کرد ولی ما درست برعکس شدیم، گفت :عمده مشکلات کشورها و جوامع بشری در جهل است و رفع جهل توسط ارباب رسانه‌ها و خود رسانه‌ها صورت می‌گیرد. مدیریت هم باید واقعاً این وظیفه را در صدر وظایف خود بداند؛ کر و کور خواستن مردم ظلم بسیار بزرگی است.

سايه بي سوادي بر سر ۱۴ درصد از کودکان زير ۱۰ سال

روزنامه خراسان : به سرويس سبز رنگ مدرسه زل زده که پشت چراغ قرمز ايستاده و داخل آن بيش از ۱۰ پسر بچه هم سن و سال خودش است. فضاي خيابان از سر و صدا و شيطنت هاي بچه ها پر شده، حسين در افکار خود غرق است که «من کجا و آن ها کجا!» سرويس مدرسه حرکت مي کند و از او دور مي شود اما هنوز حسين با نگاهش آن ها را بدرقه مي کند، از او مي پرسم، مگر تو مدرسه نمي روي؟ بغض گلويش را گرفته و با سر اشاره مي کند «نه» و دور مي شود. به راستي مگر در تخته سياه زندگي او نوشته نشده است «بابا نان داد.»
آمار کودکان بازمانده از تحصيل بر اساس اظهارات مسئولان وزارت آموزش و پرورش بيش از ۱۲۰ هزار کودک است و بر اساس سرشماري سال ۹۰ هم فقط ۱۴ درصد از کودکان زير ۱۰ سال هيچ سواد خواندن و نوشتني ندارند. از طرفي آمار متفاوت و حتي متناقضي از اين کودکان ارائه شده است اما سوال اين است که دليل اصلي بازماندن کودکان از تحصيل چيست و آموزش و پرورش چه وظيفه اي در قبال اين تعداد کودک بازمانده از تحصيل دارد؟
قاسم جعفري عضو کميسيون آموزش و تحقيقات مجلس نيز دليل اصلي بازماندن کودکان از تحصيل را چنين توصيف مي کند: بيشتر کودکان بازمانده از تحصيل که افراد بي سواد جامعه را شامل مي شوند به دليل اوضاع نامناسب خانوادگي و اقتصادي مجبور به ترک تحصيل و کار کردن هستند که بايد با حمايت هاي لازم زمينه تحصيل را براي آن  ها فراهم کرد.
او مي گويد: مهم ترين اقدام براي ريشه کني بي سوادي، توسعه سطح تحصيلات عمومي است، پس بايد تلاش ها بر اين موضوع متمرکز شود که هيچ کودکي از رفتن به مدرسه محروم نباشد چرا که در غير اين صورت ريشه کني بي سوادي دشوار مي شود.
اين عضو کميسيون آموزش و تحقيقات به تعداد بي سوادان کشور اشاره مي کند و مي گويد: هم اکنون بين افراد ۱۰ تا ۴۹ سال بيش از ۳ ميليون بي سواد در کشور وجود دارد که سازمان نهضت سواد آموزي تلاش مي کند براي تحت پوشش قرار دادن اين افراد به روش هايي همچون برون سپاري متوسل شود.
يک کارشناس آموزش ابتدايي در اين باره مي گويد: منظور از کودکان بازمانده از تحصيل دانش آموزاني هستند که در سن مدرسه رفتن يعني ۶ تا ۱۸ سال هستند اما در کلاس درس حضور ندارند، اين کودکان يا وارد چرخه آموزشي نشده اند يا پس از مدتي چرخه آموزشي را ترک کرده اند و هميشه در مورد آمار دقيق از اين کودکان تناقض هاي آشکار وجود دارد و تعداد آن ها هنوز مشخص نيست.

محمدي اظهار مي دارد: سال گذشته مرکز پژوهش هاي مجلس اعلام کرد که بيش از 3.5 ميليون کودک بين ۶ تا ۱۷ ساله از تحصيل بازمانده اند که يا اصلاً به مدرسه نرفته اند يا در طول سال هاي تحصيلي به دلايل مختلف از تحصيل بازمانده اند.

عکس / صفحه اول امروز روزنامه ها، چهارشنبه 10 مهر، 2 اکتبر



































اخبار زندانیان سیاسی

کمبود داروی زندانیان سیاسی و عادی در زندان ندامتگاه کرج
بنابه گزارشات رسیده به «فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران» بیماری حاد زندانی سیاسی زندان ندامتگاه کرج و نایاب شدن دارو در این زندان جان زندانیان سیاسی و عادی را در معرض خطر جدی قرار داده است.
در طی هفته گذشته در زندان ندامتگاه  کرج داروهای اولیه و ساده مانند قرصهای مسکن ، آنتی بیوتیک و غیره  نایاب شده است و بهداری زندان به زندانیان این نوع داروهای ساده را نمی دهد و به آنها می گوید که دارو نداریم و نمی توانیم به شما دارو بدهیم. این مسئله از یک هفته پیش شدت بیشتری به خود گرفته است.
با شروع فصل پاییز و سرد شد هوا زندانی سیاسی و عادی  که در اثر شکنجه های جسمی دچار ناراحتی های حاد هستند  ویا  سایر زندانیان که در اثر سرما دچار سرماخوردگی و آنفولانزا می شوند و یا زندانیان که دچار بیماریهای مختلف مانند گوارشی ، کلیه ، داخلی و غیر ه هستند  نیاز مبرم به دارو دارند اما به آنها گفته می شود که دولت بودجه ندارد و امکان تهیه دارو را نداریم و گاها مسئولین بهداری به زندانیان می گویند که دولت ورشکسته شده است و قادر به تهیه دارو نیست.
حامد و شهلا صارمی از زندان اوین آزاد شدند
حامد و شهلا صارمی (فرزندان حسن صارمی) با قید وثیقه از زندان اوین آزاد شده‌اند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، حامد و شهلا صارمی که به همراه پدرشان بازداشت شده بودند، پس از قریب به چهار ماه بازداشت موقت، از زندان آزاد شدند.
صبح روز پنج شنبه ۱۶ خرداد ماه سال جاری، مامورین وزارت اطلاعات ۳ تن از اعضای خانواده‌ی علی صارمی، زندانی سیاسی‌ای را که در سال ۸۹ اعدام شد؛ در خانه و محل کارشان بدون هیچ توضیحی دستگیر کردند.
حسن صارمی، پدر حامد و شهلا صارمی، پیش‌تر و در اواسط شهریورماه آزاد شد.
حامد صارمی متولد سال ۱۳۶۰ و فارغ تحصیل مقطع کار‌شناسی ارشد در رشته‌ی مدیریت صنعتی می‌باشد.
شهلا صارمی نیز که از وضعیت بد جسمی رنج می‌برد و به همین خاطر دارو مصرف می‌نماید، متولد سال ۱۳۶۴ و دانشجوی رشته‌ی صنایع است.
مرخصی سه زندانی از زندان اوین
کامیار پارسا، آرش نصیرزاده و شهاب الدین مرتضوی از زندانیان سیاسی سبز به مرخصی آمدند.
به گزارش خبرنگار کلمه، عصر امروز کامیار پارسا، از زندانیان جنبش سبز محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین به مرخصی آمد.

همچنین طی روزهای گذشته آرش نصیرزاده و شهاب الدین مرتضوی نیز از زندانیان سبز زندان اوین که دوره ی حبس تعزیری خود را می گذرانند به مرخصی اعزام شدند.

پیشنهاد دعوت از روحانی برای سفر به اسرائیل

 در آستانه سخنرانی بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، در مجمع عمومی سازمان ملل متحد با محوریت برنامه هسته‌ای ایران، یک مقام بلندپایه پیشین اسرائیل به نتانیاهو توصیه کرد که حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران، را به سفر به اسرائیل دعوت کند.

دانی آیالون، معاون پیشین وزارت خارجه اسرائیل، روز سه‌شنبه نهم مهر در مصاحبه با بخش عبری رادیوی اسرائیل گفت که نتانیاهو می‌تواند از روحانی بخواهد که قصد صلح‌خواهی خود را با سفر به اسرائیل ثابت کند.

دانی آیالون گفت که مناخم بگین در دهه هفتاد میلادی انور سادات رئیس جمهوری آن زمان مصر را به سفر به اسرائیل دعوت کرد و سادات با انجام این دعوت، موجب برقراری صلح میان مصر و اسرائیل شد.

همزمان ژنرال ذخیره عاموس یادلین، رئیس پیشین سازمان اطلاعات نظامی اسرائیل، گفت اسرائیل باید به آمریکا و دیگر اعضای گروه ۱+۵ فرصت بدهد که با ایران بر سر برنامه هسته‌ای این کشور به توافق برسد.

به نوشته روزنامه معاریو، ژنرال یادلین ابراز نظر کرد که اسرائیل نیز می‌تواند از پیمانی که میان کشورهای مذاکره‌کننده با ایران به دست می‌آید نفع ببرد.

بنیامین نتانیاهو شامگاه سه‌شنبه، نهم مهر، در شصت و هشتمین مجمع عمومی سازمان ملل متحد سخنرانی می‌کند.

رسانه‌های آمریکایی پیشتر نوشته بودند که نتانیاهو در سخنرانی خود برنامه هسته‌ای ایران را با کره شمالی مقایسه کرده و خواهد گفت که حتی اگر پیمانی بر سر برنامه هسته‌ای ایران میان این کشور و مذاکره‌کنندگان جهانی به دست آید، این نگرانی وجود دارد که مانند کره شمالی، ایران برنامه هسته‌ای خود را با ماهیت نظامی ادامه دهد و به بمب اتمی برسد.

دولت اسرائیل از رویه‌ای که آمریکا به تازگی در مورد رئیس جمهوری جدید ایران در پیش گرفته ناخشنود است و از آمریکا و جامعه جهانی خواسته است «فریب لبخندها و چرب‌زبانی حسن روحانی را نخورد».

باراک اوباما در دیدار با بنیامین نتانیاهو در روز دوشنبه، هشتم مهر، در کاخ سفید گفت که آمریکا ایران را با اعمالش محک خواهد زد و منتظر برداشتن گام‌های ملموس از سوی ایران است.

آقای اوباما به نتانیاهو گفت آمریکا «با چشمان باز وارد مسیر گفت‌وگو با ایران شده است».

باراک اوباما همچنین تاکید کرد که گزینه نظامی در برابر ایران به قوت خود باقی است؛ این در حالی است که اوباما در سخنرانی سه‌شنبه گذشته خود در سازمان ملل از این گزینه مانند گذشته هیچ سخنی بر زبان نیاورد.

نتانیاهو دوشنبه در واشینگتن، افزون بر دیدار با اوباما، با جو بایدن، معاون رئیس جمهوری، جان کری، وزیر خارجه آمریکا، و نیز با شماری از مقامات ارشد کنگره دیدار کرد، که به گزارش رسانه‌های اسرائیلی، «لزوم نشان دادن قاطعیت آمریکا و جامعه جهانی در برابر ایران» در صدر این مذاکرات نتانیاهو بود.

در همین حال، شیمون پرز، رئیس جمهوری اسرائیل، نیز روز دوشنبه، هشتم مهر، گفت که حرف‌ها و سخنرانی‌های حسن روحانی در روزهای گذشته در آمریکا را «برخلاف واقعیات ملموس در ایران» تشخیص داده است.

آقای پرز همچون دیگران افزود که «عملکرد روحانی اهمیت دارد، نه سخنرانی‌های او».

شیمون پرز در روزهای گذشته از لحن تحقیرآمیز برخی از مقامات اسرائیل پس از مکالمه تلفنی باراک اوباما با حسن روحانی انتقاد کرده و گفته بود این شیوه که اسرائیلی‌ها خود را عقل کل و دیگران را نادان می‌دانند، به نفع اسرائیل نیست.

باراک اوباما عصر جمعه گذشته در مکالمه تلفنی با حسن روحانی، زمانی که رئیس جمهوری ایران در راه رفتن به فرودگاه نیویورک برای بازگشت به ایران بود، بر لزوم حل برنامه هسته‌ای ایران تاکید کرد.

این  نخستین تماس تلفنی میان رئیس جمهوری آمریکا با ارشدترین مقام اجرایی ایران در ۳۵ سال گذشته بود.