۱۳۹۱ آذر ۲۱, سه‌شنبه

تعطیلی سینما‌ها تا پایان اکران فیلم‌های روی پرده به تعویق افتاد


ایلنا: محمدقاصد اشرفی رئیس انجمن سینماداران اعلام کرد: که با توجه به فیلم‌های روی پرده و اینکه این فیلم هامتعلق به بخش خصوصی است تعطیلی سینما‌ها تا پایان اکران فیلم‌های روی پرده به تعویق افتاده است.

رئیس انجمن سینماداران درگفتگو باخبرنگار ایلنا درباره آخرین وضعیت تعطیلی سالن‌های سینمایی به دلیل مشکلات مالی گفت: امروز(21 آذر) درجلسه هیات مدیره وضعیت سالن‌های سینمایی و تعطیلی سالن‌های سینمایی، میزان فروش فیلم‌ها و وضعیت سینما استقلال بررسی شد و هیات مدیره تصمیم گرفت که تعطیلی سالن‌های سینمایی تا پایان اکران فیلم‌های روی پرده به تعویق بیفتد.

وی ادامه داد: با توجه به اینکه این فیلم‌ها پیش از این با سالن‌های سینمایی قرارداد بسته بودند و از طرفی دیگر این فیلم‌ها متعلق به بخش خصوصی است اگر سالن‌های سینمایی تعطیل شوند هم اکران لطمه می‌بیند و هم اینکه صاحبان این فیلم دچار زیان می‌شوند لذا تصمیم گرفته شد تا پایان قرارداد اکران این فیلم‌ها تعطیلی به تعویق بیفتد.

پیام تشکر نسرین ستوده از زندان برای هموطنان


نسرین ستوده که بتازگی به اعتصاب غذی خود پایان داده است در یادداشتی نوشته است: در اعتراض به مجازات‌های خانوادگی که مجازات خانواده‌ی من نیز یکی از نمونه‌های آن بوده است، دست به اعتصاب غدا زدم. امیدم به آن است که مجازات‌های خانوادگی از سیاست‌های تهدید و فشار حذف گردد.
وی در این یادداشت که در صفحه فیس بوک رضا خندان منتشر شد، از کلیه کسانی که در این مدت با وی همراهی کردند تقدیر کرده و افزوده است: از همه‌ی اشخاصی که در این راه با همدلی‌های مداوم خود، مرا تنها نگذاشتند مراتب سپاس و قدردانی صمیمانه‌ی خود را تقدیم می‌نمایم و اطمینان خود را از نتیجه‌ی راهی که به عدالت و قانون و دموکراسی ختم می‌شود، اعلام می‌دارم.
نسرین ستوده از ۱۳ شهریور ۱۳۸۹ در بازداشت است و در دادگاه به جرم “اقدام علیه امنیت ملی، تبانی و تبلیغ علیه نظام و عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر” به تحمل ۱۱ سال حبس تعزیری، ۲۰ سال محرومیت از وکالت و ۲۰ سال ممنوعیت خروج از کشور و به جرم تظاهر به بی حجابی به ۵۰ هزار تومان جریمه نقدی محکوم شده است.

امیرارجمند: نگرانی‌ ما در مورد موسوی و رهنورد جدی است


دستورالعمل جدید ماموران امنیتی درباره موسوی و رهنورد مبنی بر این‌که مسئولیت مواد غذایی آن‌ها بر عهده فرزندانشان است، نگرانی خانواده این دو را در پی داشته است. اردشیر امیرارجمند می‌گوید این نگرانی قطعا به جاست.
نزدیک به دو سال است که میرحسین موسوی و زهرا رهنورد به همراه مهدی کروبی در حبس خانگی به‌سر می‌برند. در تمام این مدت ماموران امنیتی از آوردن هرگونه مواد غذایی توسط فرزندان موسوی و رهنورد برای آنان، جلوگیری می‌کردند.
روز یک‌شنبه ۱۹ آذر، نهم دسامبر سایت "کلمه" به نقل از فرزندان این دو گزارش داد که ماموران امنیتی به ناگاه اعلام کرده‌اند که خود را مسئول غذای موسوی و رهنورد نمی‌دانند و خانواده باید این کار را برعهده بگیرد.
این سایت به نقل از فرزندان موسوی و رهنورد نوشته: «این رفتار عجیب، این نگرانی را در ما ایجاد کرده که نیت و غرض خاصی در کار باشد و عاملان و آمران این بازداشت غیرقانونی و طولانی مدت خانگی، قصد سوئی برای خدشه به سلامتی میرحسین و رهنورد و رفع مسئولیت از خود داشته باشند.»
اردشیر امیرارجمند مشاور موسوی و سخنگوی او در پاریس به دویچه‌وله می‌گوید این نگرانی جدی است.دویچه‌وله: آقای امیرارجمند، سایت کلمه گزارش داده که زندان‌بانان آقای موسوی و خانم رهنورد در اقدام جدیدی اعلام کرده‌اند که از این به بعد مسئولیت غذا و مواد غذایی این دو نفر را برعهده نمی‌گیرند و غذای آن‌ها باید از طرف فرزندان‌شان تأمین شود. با توجه به این که تاکنون کاملاً خلاف این بوده و فرزندان‌شان اجازه نداشتند هیچ گونه مواد غذایی به این دو نفر برسانند، این تغییر رفتار از طرف فرزندان نگران‌کننده عنوان شده. آیا به نظر شما جای نگرانی در این زمینه وجود دارد؟

اردشیر امیرارجمند: قطعاً جای نگرانی‌ست. تغییر رفتار زندانبانان به صورت کاملاً مشهود قطعاً نگران‌کننده است. آنچه بیش از هر چه موجب نگرانی‌ست، ادامه‌ی وضعیت کنونی است که در آن این دو نفر همچنین آقای کروبی از هیچ گونه حق قانونی مشخص و معینی برخوردار نیستند. وقتی فردی در زندان است، مسئولیت سلامتی او کاملاً برعهده‌ی زندانبانان است و با توجه به این که می‌باید پروتکل‌های پزشکی در رابطه ‌‌با آن‌ها انجام شود، می‌توان نسبت به این که آیا زندانبانان مسئولیت خودشان را انجام داده‌اند یا نه قضاوت کرد.
اردشیر امیرارجمند می‌گوید اولین نشان تغییر شرایط به نظر ما آزادی آقایان مهندس موسوی و کروبی و خانم زهرا رهنورد استاردشیر امیرارجمند می‌گوید اولین نشان تغییر شرایط به نظر ما آزادی آقایان مهندس موسوی و کروبی و خانم زهرا رهنورد است
در این خصوص ما تا به‌حال شاهد بوده‌ایم که درخواست خانواده‌ها مبنی براین که مهندس موسوی و خانم رهنورد و آقای کروبی باید تحت مراقبت پزشک‌های معتمد خانواده قرار گیرند، مورد قبول قرار نگرفته است و تا به امروز آقای موسوی و خانم رهنورد نتوانسته‌اند از مراقبت مستمر پزشک معتمد خودشان برخوردار باشند. در این‌جاست که بعد از چندین ماه که فقط مقامات حکومتی و زندانبانان مواد غذایی آقای موسوی و خانم رهنورد را تأمین می‌کردند، به‌ناگاه از خودشان سلب مسئولیت می‌کنند. این می‌تواند شائبه ایجاد کند که می‌خواهند مسئولیت عواقب مسائل بعدی را هم از خودشان ساقط کنند. این مسئله‌ای است که اصلاً قابل قبول نیست. مدت دو سال بوده که آن‌ها این مواد غذایی را تأمین می‌کردند و با فرزندان مخالفت می‌کردند و اجازه نمی‌دادند که آن‌ها مواد غذایی تهیه کنند. حالا می‌خواهند این مسئولیت را منتقل کنند و این قابل قبول نیست و بسیار هم جای نگرانی‌ست.
آقای موسوی ناراحتی قلبی پیدا کرده‌، یکی دو بار هم به بیمارستان منتقل شده ‌و خانم رهنورد هم دچار مشکلاتی شده‌اند، فکر می‌کنید به این دلیل نیست که ماموران امنیتی فکر کرده‌اند ممکن است مشکلی برای این دو نفر پیش بیآید و این تصمیم را اعلام کرده‌اند؟ یا حتی ممکن است چیزهای بدتر یا سوءقصدهای بدتری پشت این تصمیم نهفته باشد؟

هیچ کسی نمی‌تواند از نیت‌های نهانی این افراد خبر داشته باشد. اما چیزی که به صورت معقول می‌تواند مورد قضاوت قرار گیرد، این است که اگر این‌ها تحت مراقبت پزشکان معتمد خودشان بودند، هر وقت مشکلی پیش می‌آمد، می‌توانستند مشکل را رهیابی کنند و اگر از لحاظ غذایی بود، مشخص می‌شد. ولی چون این‌ها اجازه نمی‌دادند، همه‌چیز در تردید است و به همین جهت است که هر چیزی امکان‌پذیر است. این‌ها وقتی به حصر رفتند، هر دو از سلامت کامل برخوردار بودند. الان هر دو بیمارند و در شرایط بیماری هم به‌خصوص نیاز به محیط آرام و مراقبت‌های ویژه دارند و این مراقبت‌ویژه و محیط آرام فراهم نمی‌شود. این‌که اگر فرد دچار بیماری شود و به مرحله‌ی خطرناک برسد، بعد وی را نزد پزشک ببرند، این رعایت پروتکل پزشکی‌ نیست. می‌باید این‌ها محیط‌شان آرام باشد و بتوانند تحت مراقبت پزشک معتمد باشند و همچنین امکان خبررسانی درباره آن‌ها فراهم باشد و بولتن سلامتی‌شان هم منتشر شود.از انتشار بولتن سلامتی این‌ها همیشه جلوگیری می‌کنند. پس در این شرایط هر اتفاقی ممکن است بیافتد و هر اتفاقی که بیافتد، مسئولیت‌اش مستقیماً با این‌هاست. این چیزی‌ست که تا به امروز از آن طفره رفته‌اند و هیچ کدام‌شان جرأت نکرده‌اند مسئولیت حقوقی و قضایی اعمال ظالمانه‌ای را که تاکنون در رابطه با آن‌ها انجام داده‌اند قبول کنند. من فکر می‌کنم که همه‌ی مردم ایران به این مسئله اشراف دارند و این نوع مانورها نمی‌تواند مانع مسئولیت‌پذیری زندانبانان آقای موسوی و خانم رهنورد شود و در این مسئله نه تنها مسئولین دستگاه قضا و زندانبانان که عالی‌ترین مقامات کشور درگیر هستند. چون بدون اجازه عالی‌ترین مقام کشور این افراد نمی‌تو‌انستند در زندان قرار گیرند.

دقیقاً به همین دلیل و به دلیل این که هر گونه اتفاق ناخوشایندی برای این سه نفر هزینه‌ی بسیار سنگینی برای کل نظام جمهوری اسلامی خواهد داشت، بعضی‌ها معتقدند که خیلی جای نگرانی در مورد سلامتی آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد نیست. نظر شما در این مورد چیست؟

نخیر، من چنین تحلیلی ندارم. آنچه مهم است، این که باید ضوابط و مقررات در رابطه با اینها روشن شود. اگر چنین بود که آن‌ها این قدر اهمیت می‌دادند، قطعاً پروتکل‌های پزشکی را در رابطه با این‌ دو تن رعایت می‌کردند، قطعاً اجازه می‌دادند پزشک معتمد خانواده آن‌ها را تحت مراقبت قرار دهد. خود همین کارهایی که انجام نمی‌دهند، جای سئوال است. مسئله‌ی مهم اطمینان خانواده و خود افراد از شرایط زیستی‌شان است. چون خودشان و خانواده‌شان اعتماد ندارند، پس بنابراین ما باید به این مسئله با دید تردید نگاه کنیم و خواست و مطالبه‌‌مان رعایت پروتکل‌های لازم و رعایت حقوق آن‌ها باشد. این‌که تحت مداوای پزشک معتمد قرار گیرند و همچنین از محیط آرام برخوردار باشند. این‌که سوءرفتار با این‌ها هزینه‌های زیادی برای حکومت دارد، یکی از تحلیل‌هاست، تحلیل‌های بسیار زیاد دیگری هم وجود دارد. آنچه مهم است، رعایت حقوق این‌هاست.

شش‌ماه دیگر انتخابات ریاست جمهوری در ایران برگزار می‌شود. آیا شما نشانه‌هایی می‌بینید مبنی بر این‌که در آستانه‌ی انتخابات، حصر این سه تن شکسته شود یا حداقل شرایط‌‌شان کمی بهتر شود؟

البته بسیار جای تعجب است که ما در آستانه‌ی انتخابات جدید قرار داریم، اما هنوز تکلیف دو کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری قبلی روشن نشده و آن‌ها را بدون کوچک‌ترین فرایند قضایی در حبس و زندان قرار داده‌اند و آقایان دارند خودشان را برای انتخابات جدید آماده می‌کنند. اگر انتخابات بخواهد معنا و اثری داشته باشد، باید رقابتی باشد، قانون رعایت شود، احزاب آزاد باشند، مطبوعات آزاد باشند. در حالی که رهبران مخالفین و معترضین در زندان هستند، من نمی‌دانم چه بارقه‌ای می‌تواند وجود داشته باشد که ما بگوییم انتخابات می‌تواند معنایی داشته باشد.
ما امیدواریم که حکومت سیاست‌هایش را تغییر دهد، شرایط را کلاً تغییر دهد و اجازه دهد انتخابات به صورت آزاد و با شرایط سالم و واقعی برگزار شود. انتخاباتی که در آن اگر کسی برنده شد، بعداً بتواند سیاست‌ها را تغییر دهد. نه انتخاباتی که هیچ فایده‌ای نداشته باشد، تصمیمات جای دیگری گرفته شود و این‌که رئیس جمهور این کس باشد یا آن کس، هیچ تفاوتی نداشته باشد. این تنها مستلزم این است که رهبر، محدود بودن اختیارات خودش را قبول کند، سیاست‌های کلی نظام را تغییر دهد و در واقع قبول کند که مشروعیت حکومت از مردم است.
مخصوصاً در شرایط بسیار سخت و دشوار کنونی که کشور از نظر اقتصادی و همچنین از نظر بین‌المللی تحت فشار است، بطور قطع و یقین تنها دولتی که برخوردار از حمایت قاطع مردم است، می‌تواند در مقابل مشکلات بایستد، در مقابل جامعه‌ی بین‌المللی تعامل مثبت و سازنده‌ای انجام دهد و با رعایت حقوق ایران مشکلات را حل کند. ما امیدواریم از این سرسختی و لجاجت و بی‌بصیرتی دست بردارند، عقل و درایت حاکم شود و اجازه دهند که انتخابات سالم برگزار شود. فعلاً چنین نشانی دیده نمی‌شود. اولین نشان تغییر شرایط به نظر ما آزادی آقایان مهندس موسوی و کروبی و خانم زهرا رهنورد است.

ایران پس از ترکیه بیشترین تعداد ژورنالیست زندانی را دارد

موسسه رسانه‌ای حمایت از ژورنالیست‌ها "سی‌پی‌جی" روز سه‌شنبه (۲۱ آذر/۱۱ دسامبر) در آمریکا فهرست کشورها را برمبنای ژورنالیست‌های زندانی منتشر کرده است.

بر این مبنا بیشترین ژورنالیست‌ها در ترکیه زندانی هستند. این موسسه خاطر نشان کرده است که در آغاز ماه دسامبر سال جاری در مجموع ۴۹ خبرنگار در ترکیه زندانی بوده‌اند.

در میان این زندانیان بسیاری از خبرنگاران کرد ترکیه هستند که به اقدامات تروریستی متهم شده‌اند.

برمبنای اطلاعات این موسسه‌ که از حقوق خبرنگاران جهان حمایت می‌کند ایران پس از ترکیه دارای بیشترین شمار ژورنالیست‌های زندانی است. در این کشور نیز بیش از ۴۵ خبرنگار زندانی هستند.

احمدی نژاد: قدرت طلبی و لوس بازی را کنار بگذارید، ملت ما به چند قلم ارز بند نیست


محموداحمدی​​نژاد گفت: کسانی که از ادبیات توهین‌آمیز در مورد ایران استفاده می‌کنند و رفتارهای بچه‌گانه‌ای انجام می‌دهند، فکر می‌کنند که ملت ایران به چند قلم ارز بند است و نمی‌فهمند ملتی که چند هزار سال روی پا خود ایستاده یعنی چه؟
احمدی نژاد در مراسم افتتاحیه طرح شش واحد بخش بخار نیروگاه سیکل ترکیبی شهدای پاکدشت با بیان این‌که هر ملتی که بخواهد به جایی برسد باید روی پای خود بیایستد، گفت: کسانی که از ادبیات توهین‌آمیز در مورد ایران استفاده می‌کنند و رفتارهای بچه‌گانه‌ای انجام می‌دهند و فکر می‌کنند که ملت ایران به چند قلم ارز بند است، آنها نمی‌فهمند ملتی که چند هزار سال روی پا خود ایستاده یعنی چه؟ چرا که آنها خود ریشه و اصالت ندارند و متوجه نمی‌شوند هر چه قدر سر و صدا کنند، ولی ملت ایران همت کند از این مسائل عبور می‌کند و ده‌ سال دیگر می‌بینیم حرف‌های که امروز آنها می‌زنند، تبدیل به جوک شده و خنده‌دار است.
وی اظهار داشت: خیلی‌ها درتاریخ تصمیم گرفتند که ملت ایران را محو کنند علت آن روشن است که هرچه نگاه می‌کنند درخشندگی است و آنها فکر می‌کردند که اگر هجوم بیاورند می‌توانند این ملت را محو کنند، ولی اکنون می‌بینیم آنها محو شده‌اند و ملت ایران همچنان مانده است. اینها نیز امروز فکر نکنند، قوی‌تر و جلوتر از قبلی‌ها هستند اینها نیز رفتنی هستند.
احمدی نژاد افزود: باید با فکر و تدبیر خودمان ایران را بسازیم و این شدنی است، باید قفل‌ها و زنجیرها را از بین ببریم برخی‌ها، خودخواهی، قدرت‌طلبی‌ و لوس‌بازی را کنار بگذارند و اجازه بدهند که ملت ایران پرواز کند و نباید مانع ملت ایران شوند. ایران باید در عرصه‌های گوناگون در قله‌های بلند قرار بگیرد و این شایستگی ملت ایران است.
وی مدعی شد: ما اکنون برق به برخی از کشورها صادر می‌کنیم،ما می‌توانیم به یکی از بزرگترین صادرکنندگان برق در دنیا تبدیل شویم و به جایی برسیم که به هر کجایی دنیا که می‌رویم محصولات ایرانی بر روی میزها و خانه‌ها باشد و تحقق این مسائل با همدلی،‌همت و توکل به خداوند امکان‌پذیر است. خاموشی مربوط به گذشته است و زمانی به دلایل مختلف خاموشی در کشور رخ می‌داد، البته این سخن به این معنا نیست که هیچ وقت برق قطع نمی‌شود، در این شبکه عظیم انتقال برق ممکن است اشکالات وجود آید و برق قطع شود، ولی با همت صنعت‌گران و تلاش‌گران در این عرصه ما پیشرفت‌های خوبی داشته ایم.

نامه ژیلا بنی یعقوب از زندان اوین: چه کسی دیدار ما را مخالف امنیت ملی می داند؟


ژیلا بنی یعقوب، روزنامه نگار زندانی که از شهریورماه سال جاری برای اجرای حکم یک سال زندانش راهی اوین شده تاکنون نتوانسته همسرش بهمن احمدی امویی دیگر روزنامه نگار زندانی را که در زندان رجایی شهر به سر می‌برد ملاقات کند.
به گزارش کلمه، حالا ممنوعیت ملاقات بهمن و ژیلا وارد پنجمین ماه خود می‌شود و ژیلا دلتنگ همسرش از روزی می‌گوید که منتظر بوده او هم مانند چند نفر دیگر از هم بندانش با همسرش ملاقات کند به قول خودش روزی که «بیشتر از همیشه دلم در هوای بهمن پر زد.»
او از حال و هوای آن روز ش می‌نویسد: «کم کم پنج ماه می‌شود که از ملاقات با بهمن محروم هستم. در این مدت بار‌ها آیین نامه سازمان زندان‌ها را ورق زده‌ام، در هیچ ماده و تبصره آن ملاقات یک زوج زندانی ممنوع اعلام نشده است و من هر بار از خودم می‌پرسم در کجای این سیستم و چه کسی، ملاقات من و بهمن را مضر به حال امنیت ملی تشخیص داده؟ بر اساس کدام استدلال به این نتیجه رسیده که حتی من حق ندارم نیم ساعت روبروی همسرم بنشینم وبرای دقایقی دست‌هایش را در میان دستانم بگیرم و به او بگویم «: بیشتر از همیشه دوستت دارم.»
ژیلا بنی یعقوب به یک سال زندان و سی سال محرومیت از حرفه روزنامه نگاری محکوم شده است. بهمن احمدی امویی نیز چهارمین سال زندان خود را در حالی می‌گذراند که حکم پنج سال و چهارماه حبس را در پرونده خود دارد. این زوج روزنامه نگار فقط به خاطر نوشتن مقالات انتقادی به ماندن در زندان و گذراندن سال های حبس و محرومیت از حرفه محکوم شده‌اند.
متن کامل نامه ی این روزنامه نگار دربند که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
وقتی یکی از زندانبان‌ها، نام مهسا امر آبادی، فاران حسامی و لوا خانجانی را برای ملاقات با بستگانشان (همسر یا برادر) می‌خوانند، تقریبا همه زندانی‌های بند زنان منتظرند که نام من را هم بخواند اما زندانبان می‌گوید که منتظر نباشید همه ی نام‌ها فقط همین بود. سوال های پی در پی دوستان در بندم انگار مامور زندان را به یکجور همدلی می‌کشاند که می‌گوید همین الان به مسوولان تلفن می‌زنم، شاید نام ژیلا بنی یعقوب را به اشتباه جا انداخته‌اند.
من اما کاملا سکوت کرده‌ام، من در این باره هیچ سوالی نمی‌کنم، من به زندانبان اعتراض نمی‌کنم و از او درخواست پیگیری نمی‌کنم. من خیلی خوب می‌دانم که نام من و بهمن در فهرست ملاقات‌ها به اشتباه از قلم نیفتاده. من می‌دانم در فهرستی که از سوی مسوولان زندان برای ملاقات کسانی که به صورت خانوادگی زندان هستند، طبق روال معمول اداری نام من و بهمن هم وجود داشته است. من می‌دانم کسانی نه سهوا که کاملا عمدی روی نام من و همسرم قلم کشیده‌اند تا برای پنجمین ماه متوالی از ملاقات با یکدیگر محروم باشیم.
مهسا، فاران و لوا با هیجان زیاد برای ملاقات با همسر و برادر آماده می‌شوند و من بیشتر از همیشه دلم در هوای بهمن پر می‌زند.
اغلب بچه‌ها دور من جمع شده‌اند، هر کس سعی می‌کند دلخوری‌اش را از این اتفاق در محبت آمیز‌ترین واژه‌ها برای من و بهمن بریزد و آن را بار‌ها تکرار کند.
شبنم مددزاده که برادرش در زندان رجایی شهر است و نام او هم مثل من از فهرست ملاقات خط خورده است مثل همیشه با انرژی و روحیه زیاد دستش را روی شانه‌ام می‌گذارد و می‌گوید: «قوی باش. روزی نه چندان دور تو بهمن را و من فرزاد را می‌بینیم.»
مهوش شهریاری چه سریع با خط خوشش روی یک کاغذ سفید شعری برایم گفته و آن را به دستم می‌دهد:
به بی‌‌‌نهایت خویشتن رسیده‌ای
هنگام
که درد را به ‌‌نهایت کشیده‌ای
وتلخی‌ها را به تمامی چشیده‌ای
به بی‌‌‌نهایت خویشتن رسیده‌ای
برای لحظه‌های دشوار ژیلای عزیز
کسی می‌گوید: “حتما دادستان با ملاقات ژیلا و بهمن مخالفت کرده،” کسی در جوابش می‌گوید: “این ملاقات‌ها بدون اجازه و نظر وزارت اطلاعات نیست، حتما بازجو‌ها با آن مخالفت کرده‌اند، و باز کسی می‌گوید شاید هم…”
ادامه‌اش را نمی‌شنوم. انگار ده‌ها اسم و عنوان و سمت توی گوشم یکی می‌شود. قوه قضاییه، وزارت اطلاعات، دادستانی و… برای من همه نام‌های یک سیستم هستند، همهٔ نام های سیستمی که که من و همسرم و ده‌ها روزنامه نگار دیگر را به جرم مقالات انتقادی که درباره‌اش نوشته بودیم به زندان می‌اندازد و از ملاقات نیم ساعته یک زوج زندانی پس از پنج ماه مخالفت می‌کند.
کم کم پنج ماه می‌شود که از ملاقات با بهمن محروم هستم. در این مدت بار‌ها آیین نامه سازمان زندان‌ها را ورق زده‌ام، در هیچ ماده و تبصره آن ملاقات یک زوج زندانی ممنوع اعلام نشده است و من هر بار از خودم می‌پرسم در کجای این سیستم و چه کسی، ملاقات من و بهمن را مضر به حال امنیت ملی تشخیص داده؟ بر اساس کدام استدلال به این نتیجه رسیده که حتی من حق ندارم نیم ساعت روبروی همسرم بنشینم و برای دقایقی دست‌هایش را در میان دستانم بگیرم و به او بگویم: “بیشتر از همیشه دوستت دارم.”
… دوستانم برای ملاقات آماده شده و راهی دادسرای اوین هستند تا عزیزانشان را در آغوش بکشند. دلم می‌خواهد توسط آن‌ها نامه یا یادداشت کوتاهی را برای بهمن بفرستم اما می‌دانم چنین چیزهایی در این سیستم، اقلام به شدت ممنوع تلقی می‌شوند. فکری می‌کنم و یک بسته کوچک آدامس نعنایی را که از فروشگاه زندان خریده‌ام، برمی دارم و رویش می‌نویسم: «بهمن جانم دوستت دارم»
بهمن طعم آدامس نعنایی را دوست دارد و می‌دانم فروشگاه زندان رجایی شهر فقیر‌تر از آن است که آدامس نعنایی داشته باشد.
هنوز نمی‌دانم این بسته کوچک آدامس نعنایی توانسته از سد ماموران اوین و بعد هم ماموران رجایی شهر بگذرد و توی دست بهمن قرار بگیرد یا نه؟ همچنان که نمی‌دانم جمله ی “بهمن جانم دوستت دارم” مشمول سانسور ماموران زندان شده است یا نه. شاید تا حالا ماموری روی آن خط کشیده باشد. شاید هم روی قلب یک مامور مهربان اثر خودش را گذاشته باشد و بالاخره راهش را به سوی بهمن باز کرده باشد.
زندان اوین
بند زنان
هجدهم آذر ماه ۱۳۹۱ش

دیدار خانواده ستار بهشتی با 4 تن از متهمان اصلی مرگ ستار


با گذشت بیش از یک ماه از درگذشت ستار بهشتی در جریان بازجویی، خانواده ستار بهشتی با تعدادی از متهمان این پرونده در دادسرای جنایی ملاقات کردند.

به گزارش «بازتاب»، این ملاقات بنا به درخواست خانواده ستار بهشتی و با موافقت دادستان تهران برای پیگیری مسیر پرونده در محل دادسرای جنایی تهران انجام شد.

در این ملاقات، 4 تن از متهمان این پرونده که از افسران پلیس فتای تهران بوده و در این پرونده نقش داشتند، از زندان به دادسرای جنایی آورده شدند و خانواده ستار بهشتی از نزدیک با آنان ملاقات کرده و در جریان برخورد قاطع دستگاه قضایی با متهمان و رسیدگی به این پرونده قرار گرفتند.

خانواده ستار بهشتی در این ملاقات خواستار قصاص عامل قتل وی شدند و از رسیدگی جدی دستگاه قضایی به این پرونده تشکر کردند.

 

همایش‌های اعتراضی ایرانیان به مناسبت روز جهانی حقوق‌بشر


به مناسبت روز جهانی حقوق بشر گروهی از ایرانیان مقیم آلمان در شهرهای مختلف از جمله برلین دست به تجمع و تظاهرات زدند و خواستار آزادی زندانیان سیاسی در ایران شدند.
ساعت یک بعدازظهر امروز به ابتکار کانون پناهندگان سیاسی ایرانی برلین و کمیته دفاع از زندانیان سیاسی ایران در این شهر، تجمعی در مقابل سفارت جمهوری اسلامی ایران برگزار شد.
حمید نوذری، مسئول کانون پناهندگان سیاسی ایرانی در این‌باره به دویچه‌وله گفت: «باوجود هوای بسیار سرد و ناخوشایند و با آن که امروز روز کاری بود، گروهی که در میانشان آلمانی‌ها هم بودند، در مقابل سفارت جمهوری اسلامی تجمع کردند و خواستار همبستگی با نسرین ستوده و دیگر وکلای ‌زندانی شدند.»

به گفته حمید نوذری تجمع‌کنندگان در مقابل سفارت جمهوری اسلامی ایران در برلین خواستار آزادی دو وکیل زندانی، نسرین ستوده و عبدالفتاحی سلطلانی و آزادی همه زندانیان سیاسی شدند.

در این همایش برنیس بولو، (از هیئت رئیسه کانون وکلای جمهوریخواه آلمان) و رضوان مقدم، (فعال حقوق زنان) در دفاع از زندانیان سیاسی و برای رفع محدودیت‌های بوجود آمده برای نسرین ستوده سخنرانی کردند.
رضوان مقدم به رفتار با زندانیان سیاسی و خانواده‌هایشان به‌ویژه در ماه‌های اخیر صحبت کرد و با اشاره به مرگ ستار بهشتی در زندان اسامی بسیاری از زندانیانی را برشمرد که براثر سوءرفتار در زندان کشته شده‌اند.

حرکت اعتراضی حامیان ماداران پارک لاله

حامیان مادران پارک لاله نیز در دفاع از نسرین ستوده و برای آزادی همه زندانیان سیاسی، در شهر کلن جمع شدند و با در دست گرفتن عکس های زندانیان سیاسی و برخی کسانی که ظرف ۳۴ سال گذشته در ایران اعدام شده‌اند، تلاش کردند توجه اذهان عمومی را نسبت به وضع حقوق‌بشر در ایران جلب کنند.

در این تجمع خیابانی به صورت نمادین، تعداد زیادی کفش که صاحبان خود را از دست داده بودند به‌نشانه اعدام های اجرا شده در سال ۲۰۱۲ روی زمین گذاشته شده بود که توجه رهگذران را جلب می‌کرد.
خواست ‌آزادی زندانیان سیاسی، خواستی محوری در اطلاعیه‌ها و اعلامیه‌ها به مناسبت روز جهانی حقوق بشر بوده است.
خواست ‌آزادی زندانیان سیاسی، خواستی محوری در اطلاعیه‌ها و اعلامیه‌ها به مناسبت روز جهانی حقوق بشر بوده است.

حامیان مادران پارک لاله دورتموند نیز درهمبستگی با مادران داد خواه جان باختگان ۳۴ سال گذشته در ایران، در برنامه اعتراضی خود خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط همه زندانیان سیاسی-عقیدتی و لغو مجازات اعدام در ایران شدند.
این گروه همچنین با تاکید بر ۴۹ روز اعتصاب غذای نسرین ستوده و شرایط بحرانی جسمی و آسیب هایی که به سلامتی او وارد شده، خواستار مرخصی استعلاجی نسرین ستوده برای رسیدگی پزشگی فوری شدند.

اعلامیه ۴۵ گروه و کانون ایرانی

انجمن‌ها و کانون‌های مختلف ایرانیان مهاجر در آلمان و سایر کشورهای اروپا، آمریکای شمالی و کانادا از مدتی پیش از رسیدن این روز با انتشار اعلامیه و دعوت به تجمع، تلاش کردند اذهان را متوجه وضعیت وخیم زندانیان سیاسی در ایران و سرکوبی حقوق بشر در این کشور کنند.

شبکه همبستگی برای حقوق بشر در ایران که متشکل از ۴۵ گروه و کانون مختلف در اروپای مرکزی، کشورهای اسکاندیناوی، آمریکا و کاناداست، اعلامیه‌ای به این مناسبت منتشر کرد.در این اعلامیه آمده است:«پس از گذشت ۶۴ سال از تصویب اولین منشور جهانی حقوق بشر، هنوز در پاره‌ای از کشورهای تحت حکومت های خودکامه، از جمله کشور ما ایران، همان پیمان اولیه نیز رعایت نشده و هر روز حقوق اولیه انسان و خواست های دموکراتیک افراد و گروه‌های اجتماعی، بیشتر نقض می شود. متاسفانه در ایران، هیچ حوزه ی فردی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی از تسلط قدرت حاکم، در امان نمانده است.»

اعلامیه شبکه همبستگی برای حقوق بشر به پایمال شدن حقوق زنان، سرکوب سیستماتیک جنبش های دانشجوئی، زندانی کردن دانش آموختگان و فقدان آزادی عقیده و باورهای مذهبی در ایران اشاره کرده است.

نویسندگان اعلامیه همچنین بیکاری و فقر و سرکوب و بازداشت فعالین کارگری را محکوم کرده‌اند و بر افزایش اعدام‌ها، از جمله اعدام های پنهانی و بدون اطلاع وکیل یا خانواده زندانیان انگشت گذاشته اند.

خواست آزادی زندانیان سیاسی

به گفته سازمان‌های فعال برای احقاق حقوق بشر در ایران، این کشور به زندان بزرگی برای دگراندیشان و آزادیخواهان، دانشجویان و فعالان زن و نهادهای مدنی تبدیل شده است.

آزادی نسرین ستوده، وکیل زندانی و دیگر زندانیان سیاسی، از جمله خواست‌های محوری همه حرکت‌های اعتراضی امروز و هفته گذشته به مناسبت فرارسیدن روز جهانی حقوق بشر بود.

شبکه همبستگی برای حقوق بشر هشدار داده است: «زندان های ایران، پر از فرهیختگان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است. وکلایی که تنها بر حسب سوگند به وظیفه قانونی، دفاع از موکل خویش را برعهده گرفته اند، مادرانی که پی‌گیر شناسایی آمران و عاملان قتل جگر‌گوشه‌گان خود، به دادخواهی برخاسته اند، دانشجویان، روزنامه نگاران، وبلاگ نویسان و نویسندگانی که آزادی بیان را حق اولیه هر انسانی می دانند، زنان مبارزی که خواهان رفع تبعیض و نابرابری های جنسیتی اند، به جای داشتن عرصه‌ای برای فعالیت در جهت سازندگی و اعتلای ایران، روزهای گرانبهاشان را در کنج سیاهچال های مخوف نظام اسلامی می گذرانند.»

زنان بالای ۴۰ سال هم برای دریافت‌ گذرنامه "اجازه ولی" می‌خواهند


یک عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس اعلام کرد که در مورد اجازه‌ گرفتن از "ولی قهری" برای صدور گذرنامه، قید سن برای زنان مجرد برداشته می‌شود. بدین ترتیب زنان بالای ۴۰ سال هم برای خروج نیاز به اجازه ولی دارند.
در حالی که مخالفت‌ها و انتقادها به مصوبه کمیسیون امنیت ملی مجلس مبنی بر لزوم اجازه ولی قهری برای خروج زنان مجرد زیر ۴۰ سال از کشور همچنان ادامه دارد، یک عضو این کمیسیون اعلام کرد که قید سن ۴۰ سال در این مصوبه منتفی شده است.
صفر نعیمی‌رز در گفت‌وگو با خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) گفته: «نظر کمیسیون این بود که قید سن برای گرفتن اذن ولی قهری و یا حاکم شرع در صدور گذرنامه برای بانوان مجرد برداشته شود که بر این اساس قید سن ۴۰ سال منتفی شد».این نماینده مجلس اضافه کرد: «به باور اکثر اعضای کمیسیون، صدور گذرنامه برای بانوان چه مجرد و چه متاهل منوط به داشتن رضایت از ولی قهری و یا حاکم شرعی است بدان معنا که بانوان مجرد برای این امر به رضایت ولی قهری، پدر، جد پدری و یا حاکم شرع احتیاج داشته و بانوان متاهل نیز تنها در صورت داشتن اذن شوهر، ولی قهری یا حاکم شرع می‌توانند گذرنامه داشته باشند».
وی البته تاکید کرد که اتخاذ تصمیم نهایی در این رابطه به جلسه بعدی مجلس موکول شده است. این مصوبه باید ابتدا در صحن علنی مجلس به رای گذاشته شود و در صورت تصویب برای تایید نهایی به شورای نگهبان برود.
نقش دولت احمدی‌نژاد در محدودیت زنان
لایحه محدودی صدور گذرنامه برای زنان مجرد از سوی دولت تسلیم مجلس شورای اسلامی شده است. این لایحه روز ۲۴ آبان ( ۱۴ نوامبر)، به تصویب کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی رسید. بر اساس این لایحه زنان مجرد زیر ۴۰ ساله برای دریافت گذرنامه نیاز به اجازه رسمی ولی قهری یا حکم حاکم شرع دارند.
این مصوبه از همان ابتدا با مخالفت‌های زیادی از سوی فعالان حقوقی، زنان و نمایندگان پیشین مجلس روبرو شد. توران ولی مراد، دبیر ائتلاف اسلامی زنان، فریده غیرت، وکیل دادگستری، الهه کولایی، نماینده سابق مجلس و استاد دانشگاه، شهلا لاهیجی، مدیر انتشارات مطالعات زنان و بهمن کشاورز، حقوقدان از جمله کسانی هستند که تاکنون مخالفت خود را با این لایحه اعلام کرده‌اند.
همچنین گروهی از سینماگران و هنرمندان، نامه سرگشاده‌ای را خطاب به مسئولین جمهوری اسلامی منتشر کرده‌ و نسبت به این لایحه اعتراض کرده‌اند. رخشان بنی اعتماد، فاطمه معتمد آریا، هما روستا، لادن مستوفی و پگاه آهنگرانی از جمله این هنرمندان هستند. این نامه تا کنون به امضای بیش از ۲۵۰۰ نفر رسیده است.

نامه فخرالسادات محتشمی پور به علی مطهری: چه بر سر زندانیان گمنام خواهد آمد؟


فخرالسادات محتشمی پور در یادداشتی خطاب به علی مطهری نماینده تهران در مجلس ضمن تشریح وضعیت جسمانی و شرایط نگهداری سیدمصطفی تاجزاده در زندان نوشته است: گویا حب جاه و کبر جلال و جبروت قدرت، چشم ها و گوش ها را پر کرده و قلب ها را مهر زده است! بیش از ۲۰ روز است که کلیه امکانات ارتباطی ما با زندان بانان واقعی همسرم یعنی نمایندگان قرارگاه ثارالله که وظیفه پرونده سازی و صدور حکم بازداشت موقت و بازجویی های سهمگین و ایراد فشارهای وارده و تدارک دادگاه نمایشی (عمومی-علنی و اختصاصی-غیرعلنی) و کمک به صدورحکم فرمایشی علیه ایشان را به عهده داشته اند و با سرباززدن از وظایف اصلی هم چنان به پرونده سازی هایشان ادامه می دهند، قطع شده و این مسئله نگرانی ما را نسبت به وضعیت سلامت تاجزاده عزیز تشدید کرده است.
به گزارش کلمه، همسر این زندانی سیاسی در بخشی دیگر از این نامه با اشاره به نامه هایی که پیش از این مصطفی تاجزاده خطاب به مطهری نوشته است می نویسد: من به عنوان یک شهروند مسئول از شما به عنوان نماینده شهرم سوال می کنم اگر چون تاجزاده ای با آن سابقه انقلابی و خدمتگزاری که نیاز به شرح و وصف ندارد، اینک در زندان جمهوری اسلامی از حداقل حقوق خود محروم است دیگر زندانیان بی گناه و گمنام که نه نامی دارند و نه زبان گویایی برای مطالبه حقوقشان چه بر سرشان خواهد آمد. آیا آن چه بر سر قربانیان کهریزک رفت و بر سر ستار بهشتی رفت بر جوانان عزیز دیگری هم خواهد گذشت؟ و آیا سیستم قضائی ما تنها نسبت به اتباع دول غربی رأفت و مرحمت نشان می دهد و نسبت به فرزندان خود هم چنان خصومت و عناد خواهد ورزید؟
متن کامل این نامه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
برادر آزاده و بزرگوار
جناب آقای دکتر علی مطهری
با سلام و احترام
مستحضرید که خانواده های زندانیان سیاسی نامه های زیادی را با خطاب مستقیم و یا به صورت رونوشت به رئیس محترم مجلس شورای اسلامی در ادوار جدید، نوشته و ارسال داشته اند که متأسفانه همه بدون پاسخ ماند و هیچ رسیدگی رسمی از سوی خانه ملت نشینان برای بهبود حال و اوضاع آزادگان دربند و توجه به خواسته های قانونی خانواده هایشان از جانب ایشان صورت نگرفت.
این جانب نیز با عنوان همسر آزاده دربند روزه دار سیدمصطفی تاجزاده رونوشت نامه های متعدد خود و خانواده محترم تاجزاده را برای ایشان ارسال داشته ام و نیز نامه هایی خطاب به نمایندگان واقعی ملت نگارش کرده ام که جمله بی جواب مانده است. من به دنبال پی جویی علت بی اعتنایی های مجلس به خواسته های مشروع بخشی از مردم یعنی موکلان کرسی نشینان خانه ملت نیستم و این بار تنها خطاب به شما که به آزادگی و شرف و استقلال رأی و وارستگی تان اعقتاد دارم، حرف دل می گویم:
جناب آقای مطهری
ابتدا برای من عجیب بود که همسرم چرا شما را به عنوان مخاطب اولین نامه ای که از آن انتظار جواب می داشت، انتخاب کرده است. اما پاسخ متین شما به آن نامه که در عین حال متضمن دیدگاه های مخالفتان با ایشان بود، و البته صرف پاسخ گویی تان واکنش تند بخشی از اصولگرایان بی منطق و هیاهوگر را برانگیخت، مرا متوجه این مسئله کرد که مخاطب شناسی همسرجان نیز چون بسیاری ویژگی های مثبت دیگرش قابل اعتناست. این بود که درخواست پاسخ به نامه های بعدی شان را نیز حضوراً خدمتتان اعلام کردم تا علیرغم فضای پلیسی و امنیتی ایجاد شده پس از انتخابات، جوانان این سرزمین نیز فرصت و مجال شنیدن دیدگاه های مخالف و اقوال متفاوت را با بیانی معقول و متین داشته باشند تا بتوانند به تعبیر قرآن از بهترینش پیروی کنند. هم چنین با توجه به شرافت ذاتی و حمیت خانوادگی و مروتی که از شما سراغ داشتم بسیاری از مشکلات خاص زندانیان سیاسی را حضوری، تلفنی و یا باواسطه به شما منتقل کردم، باشد که با استفاده از موقعیت نمایندگی مردم بتوانید در رفع آن کمک کنید و اطمینان دارم که در این زمینه آن چه از دستتان برمی آمده دریغ نفرموده اید.
آقای دکتر مطهری
دوست تر می داشتم که در این نامه باز هم در اندیشه منافع عموم و مصالح جوانان این دیار که مظلوم ترین و آسیب دیده ترین اقشار جامعه هستند، شما را دعوت به ادامه مناظره های قلمی و مکتوب با همسرجان و پاسخ به نامه های بعدی ایشان کنم تا ضمن آموزش روش گفتگو به مخاطبان و منطق رویارویی صاحبان اندیشه های متفاوت در جامعه آسیب دیده مان به لحاظ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی، راه هایی نوین برای برون رفت از بحران های ایجاد شده گشاده شود.اما افسوس که اینک اضطرار مرا برآن داشته تا زبان به شکوه از بیدادی بگشایم که انحصاراً بر همسر عزیزتر از جانم می رود.
جناب آقای مطهری
مستحضرید که تاجزاده عزیز از زمان احضاربه زندان اوین برای گذراندن دوران محرومیت، در شرایط ایزوله و قرنطینه و شبه انفرادی (یعنی زندگی انفرادی در یک اتاق و اخیرا در یک بند جز چند ماه که یک هم اتاق یا هم بندی داشته است) بوده است. این اقدام غیرقانونی بارها از جانب او و خانواده اش مورد اعتراض قرار گرفته که پاسخ رؤسای سابق و اسبق اوین رسیدگی به این وضع بوده که پس از چندی به عدم داشتن اختیار در این زمینه اعتراف کرده عذر خواسته اند! و پرسش ها و مکاتبات خانواده نیز به جایی نرسیده است.
در این مدت ملاقات ها به شکل کابینی فقط برای اینجانب بوده و هر از چندگاهی به طور غیرمنظم با پی گیری های مستمر خانواده ملاقات حضوری در اتاق ملاقات بند دوالف (متعلق به سپاه) برای همه بستگان درجه اول ممکن می شده است. این در حالی است که کلیه زندانیان از ملاقات بستگان درجه یک خود در همه ملاقات ها برخوردارند. امکان تماس تلفنی نیز جز چند ماه اول کاملا قطع می باشد به نحوی که فرزند بزرگ من که در خارج از ایران سکنی دارد تنها در زمان مرخصی های بسیار محدود و احیاناً مواقعی که به پدرش به بیمارستان برای مداوا اعزام می شود آن هم به شکل نا به هنگام به دلیل فاصله مکانی و تبعا زمانی می تواند صدای پدرش را بشنود.
مرخصی های نامنظم که در طول سال یک یا دوبار به شکل بسیار محدود با پی گیری های فراوان خانواده و منت بسیار داده می شود بیش از این که موجب رفع دلتنگی شود، بار مشکلات عاطفی و روانی را برما و عزیزدلمان افزون می کند.
و از همه این ها مهم تر این که مشکلات جسمی که برای همسرم در زندان به وجود آمده و به طور خاص مشکل تاری چشم که نیاز به مداوای مستمر و رعایت جوانب احتیاط بسیار دارد با اهمال و سستی و بی توجهی فراوان روبه رو شده است. برای مثال حدود سه ماه طول کشید تا اولین اعزام به بیمارستان فارابی برای تشخیص اولیه انجام شود و پس از آن نیز اعزام برای تزریق داخل چشم با تأخیر انجام شد و هنوز هم قرارهای پزشکی که با نحوه سلامت و جان بیمار ارتباط مستقیم دارد، به هیچ گرفته می شود. این در حالی است که زندانی اعم از عادی و سیاسی امانتی در دست سازمان زندان هاست که در این زمینه شخص دادستان تهران باید پاسخ گو باشد که متأسفانه نبوده و نیست و دادیار ناظر هم با اعلام این که پرونده تاجزاده، زندانی خاص جمهوری اسلامی در اختیار سپاه است، از خود سلب مسئولیت می کند. و به این ترتیب ما می مانیم و درب های بسته و تلفن های خاموش و مسئولین بی مسئولیت غیرپاسخ گو!
نماینده محترم تهران
این جانب به عنوان همسر سید مصطفی تاجزاده که شرعاً و عرفاً در قبال سلامتش مسئولیت دارم، بارها خدمت آقایان مسئولین قضائی و نیز مأموران امنیتی سپاه اعلام داشته ام که اجازه نمی دهم با همسرم که بدون ارتکاب هیچ عمل خلاف قانون تنها به دلیل انتقاد سازنده و مشفقانه به بند ستم کشیده اند، به مثابه یک گروگان رفتار کنند و هرگاه خواستند حقوق حداقلی اش را بدهند هرگاه اراده کردند حداقل هایی چون اقدامات درمانی را نیز از او دریغ دارند. و بارها به آنان هشدار داده ام که مسئولیت ایجاد کوچکترین مشکل برای او را برعهده ایشان می دانم و در هر حال حق او، خودم و همه خانواده اش را بی کم و کاست مطالبه خواهم کرد. اما گویا حب جاه و کبر جلال و جبروت قدرت، چشم ها و گوش ها را پر کرده و قلب ها را مهر زده است! بیش از ۲۰ روز است که کلیه امکانات ارتباطی ما با زندان بانان واقعی همسرم یعنی نمایندگان قرارگاه ثارالله که وظیفه پرونده سازی و صدور حکم بازداشت موقت و بازجویی های سهمگین و ایراد فشارهای وارده و تدارک دادگاه نمایشی (عمومی-علنی و اختصاصی-غیرعلنی) و کمک به صدورحکم فرمایشی علیه ایشان را به عهده داشته اند و با سرباززدن از وظایف اصلی هم چنان به پرونده سازی هایشان ادامه می دهند، قطع شده و این مسئله نگرانی ما را نسبت به وضعیت سلامت تاجزاده عزیز تشدید کرده است. من زمانی که بر حسب تصادف در یکی از جلسات بازپرسی ایشان حاضر شدم از بازپرس محترم سوال کردم کدام قاضی دستوراجرای حکم همسرم را در شرایط قرنطینه و انفرادی داده است و کدام مسئولی مانع از مداوای او می شود و نهایتا چه کسی مسئولیت جان این عزیز خدمتگزار مردم و کشور را به عهده دارد اما متأسفانه ایشان سر به زیر انداخته از آن جا که پاسخی برای سوالات ساده و بدیهی من نداشتند، سکوت اختیار کردند. این ها همه حکایت از آن دارد که کار نه به دست سازمان زندان هاست نه به دست دادستان و قاضی و دیگران بلکه ظاهراً حکایت همان حکایتی است که تاجزاده بارها به آن اشاره داشته است که پرونده من به دست آقازاده ای است که در یک تیم سه چهار نفره تصمیم گیری ها را می کند و دستور اجرا می دهد.
جناب آقای مطهری
من به عنوان یک شهروند مسئول از شما به عنوان نماینده شهرم سوال می کنم اگر چون تاجزاده ای با آن سابقه انقلابی و خدمتگزاری که نیاز به شرح و وصف ندارد، اینک در زندان جمهوری اسلامی از حداقل حقوق خود محروم است دیگر زندانیان بی گناه و گمنام که نه نامی دارند و نه زبان گویایی برای مطالبه حقوقشان چه بر سرشان خواهد آمد. آیا آن چه بر سر قربانیان کهریزک رفت و بر سر ستار بهشتی رفت بر جوانان عزیز دیگری هم خواهد گذشت؟ و آیا سیستم قضائی ما تنها نسبت به اتباع دول غربی رأفت و مرحمت نشان می دهد و نسبت به فرزندان خود هم چنان خصومت و عناد خواهد ورزید؟ بگذارید مرا که همه عمرم به مبارزه با ظلم و بیداد گذشته است به همه جرائم واهی متهم کنند و حتی شما را به شنیدن صدای مظلوم و پی گیری حقوق مظلوم متهم کنند. بگذار پرونده های من و شما که هر یک در جایگاهی متفاوت آن چه از تعالیم قرآنی آموخته ایم را تمرین و ممارست می کنیم، به نفاق قدیم و جدید متهم کنند. ما در برابر خدای یکتا وظیفه داریم که بدون لکنت حقمان را مطالبه کنیم و مسند نشینان وظیفه دارند حق ما را بی کم و کاست بدهند و در این میان بهره ای که بیگانه از این بدکرداری ها و بدرفتاری های مسئولین با شهروندان مظلوم می برد گناهش به گردن ما نیست که پرونده مان را سنگین تر کند.
برادر ارجمندم فرزند خلف استاد شهید مطهری
من اینک به عنوان همسر یک زندانی سیاسی از شما به عنوان نماینده مجلسی که باید در رأس امور باشد و باید عصاره فضائل ملت باشد انتظار دارم در اسرع وقت پاسخ سوال های تاجزاده و خانوده او را از مقامات مسئول بگیرید و در اختیارما قرار دهید:
۱- چرا تاجزاده بدون ارتکاب هیچ عمل خلاف قانون بازداشت و محاکمه ومحکوم شده است؟! (با توجه به صدور حکم بازداشت او و جمعی از دوستانش سه روز قبل از انتخابات)چرا او رابه شکل غیرقانونی در شرایط قرنطینه، ایزوله وانفرادی قرار داده اند که در اعتراض به این اقدام غیرقانونی دست به روزه داری اعتراضی مستمر بیش از دو سال بزند و سلامتش را به مخاطره اندازد؟!
۲- چرا به شکایاتش از آقای جنتی و سردار مشفق و همکاران کودتاگرش رسیدگی نمی کنند؟!
۳- چرا او را از حقوق اولیه اش (ملاقات منظم با همه اعضای خانواده- تماس تلفنی- مرخصی های منظم) محروم کرده اند؟!
۴- علت توقف مراحل درمانی او چیست و چرا نسبت به سلامت و حفظ جانش بی دقتی و بی توجهی می شود؟!
۵- چرا برای اعضای خانواده اش پرونده سازی می شود و برای آنان محکومیت ها و محرومیت هایی اعجاب آور در نظر گرفته می شود؟!
۶- و نهایتا چرا در مورد پرونده آقای تاجزاده و مسائل حقوقی او هیچ مقام قضایی نمی تواند پاسخ گو باشد؟!
با پوزش از تصدیع
و با آرزوی توفیق برای شما در انجام وظیفه خطیر نمایندگی مردم
فخرالسادات محتشمی پور

بازداشت 30 نفر در ارتباط با " استودیوهای زیرزمینی"


خبرگزاری امنیتی "باشگاه خبرنگاران" وابسته به صدا و سیما  : یک منبع آگاه از کشف تعداد قابل توجهی استودیوی زیرزمینی و مرتبط با "عناصر ضدانقلاب و بیگانگان"  و نیز بازداشت حدود 30 نفر از عوامل و همکاران آن استودیوهای غیرقانونی پرده برداشت.
این منبع آگاه افزود: شبکه گسترده‌ای از عوامل همراهی کننده با شبکه‌های ماهواره‌ای بیگانه، ضدانقلاب، شبکه‌های مارک‌دار وابسته به سرویس‌های جاسوسی دشمنان ملت ایران و متصل به فرقه ضاله جهانی بهائیت ایجاد شده بود که با دریافت وجوه کلان، آن هم از مجاری و روش‌های موسوم به «پولشوئی» و با اغفال تعدادی از افراد ساده‌لوح، به تامین برنامه‌ برای شبکه‌های ضدانقلاب، مبتذل و ضداسلامی می‌پرداختند و خطوط قرمز اخلاقی، اعتقادی و فرهنگی جامعه را زیر پا گذاشته بودند، شناسایی و منهدم گردید.
این منبع مطلع افزود: با توجه به پیچیدگی اقدامات این تیم‌های زیرزمینی که با رعایت حداکثر ملاحظات حفاظتی و به شکل کاملا دستوری-تشکیلاتی عمل می‌کردند، به ناگزیر دستگاه امنیتی کشور تصمیم به ورود به این پرونده را گرفت و پس از انجام شناسایی دقیق، به سرعت با همکاری دستگاه قضایی، موفق به اقدام همزمان و بازداشت متهمین گردید.
در پي پيگيري‌هاي خبرنگار باشگاه خبرنگاران مشخص شد، یکی از مهمترین شكارهایی که به احتمال زیاد عملیات فوق‌الذکر را تسهیل نمود، بازداشت مدتی پیش مدیر یکی از شبکه‌های ماهواره‌ای معاند (مستقر در آمریکا) بود که با دام‌گذاری دقیق و هدفمند، این فرد به تور ضابطین قوه قضائیه افتاده و احتمالا بخشی از پشت پرده‌های ماجرای استودیوهای زیرزمینی را افشا کرده بود.

عکس / صفحه اول امروز روزنامه ها، سه شنبه 21 آذر، 11 دسامبر