۱۳۹۲ مهر ۲۴, چهارشنبه

فرشاد مومنی: کم‌توجهی اقتصاد‌دانان به مفهوم بازار شرم آور است

غفلت حیرت‌انگیز اکثر قریب به اتفاق اقتصاد‌دان از تعریف و ماهیت بازار و هم‌چنین کم‌توجهی اقتصاد‌دانان به مفهوم و نظریه‌ی بازار شرم آور است.
به گزارش ایسنا، فرشاد مومنی درباره‌ی نشست هم‌اندیشی فرآیند‌های شکل‌گیری نهادهای بازار و توسعه آن با بیان این‌که در قلمرو علم اقتصاد و تاریخ اقتصاد مطالعات اندکی درباره‌ی بازار صورت گرفته و در نظریه‌ی اقتصاد مدرن نقش بازار از نقش بنگاه‌ها مبهم‌تر باقی‌مانده است، گفت: مفهوم بازار که یکی از کلیدی‌ترین مفاهیم در علم اقتصاد است، مورد توجه اندکی در پژوهش‌های اقتصادی قرار گرفته‌اند.
وی ادامه داد: همه ما می‌دانیم بحث راجع به تئوری‌ها و ویژگی‌های مشترک آنها در همه عرصه‌های علوم با گزاره‌های مشروط ارائه می‌شوند.
این اقتصاد‌دان با تاکید بر این‌که بخش بزرگی از مجادله‌ها در حوزه روش‌شناسی علوم انسانی قدرت تدوین، پیش‌بینی است، گفت: هم‌چنین این‌که روش‌ها تا چه حد تحت تاثیر واقعی‌بودن فرض‌ها قرار می‌گیرد نیز بخش بزرگی از مجادله‌ها را تشکیل می‌دهد.
به گفته وی در قلمرو علم اقتصاد و تاریخ اقتصادی مطالعات اندکی درباره‌ی مهم‌ترین نهاد اقتصادی یعنی بازار صورت گرفته و در این بین در نظریه اقتصادی مدرن نقش بازار مبهم‌تر از نقش بازار باقی مانده است.
این کارشناس اقتصاد در ادامه چند تعریف مهم از بازار را ارائه کرده و گفت: مدل تعادل عمومی والراس که در آن به کالاهای تک‌بعدی، مبادله‌های لحظه‌ای و نظارت و اجرای غیرمهم می‌پردازد یکی از مهم‌ترین تعاریف است.
مومنی در این باره افزود: براساس مجموعه مفروضات بازار به مثابه‌ی یک فضای بدون اصطکاک که همه مبادلات در آن به صورت لحظه‌ای انجام می‌شود و هم‌چنین در آن عرضه و تقاضای کالاهای مختلف به سرعت تسویه می‌شوند مدنظر قرار می‌گیرند.
وی در ادامه به تعریف بازار از نگاه فون مایزز پرداخت و در این باره تصریح کرد: براساس نگاه این اقتصاد‌دان تلقی از بازار به مثابه‌ی یک سازوکار تقسیم کار صورت گرفته و در آن بازار به مثابه‌ی نظام اجتماعی تقسیم کار بر پایه مالکیت خصوصی ابزار و محل مبادله‌های بسته‌های حقوق مالکیت تلقی می‌شود. البته نگاه به بازار به مثابه‌ی محل مبادله‌های بسته‌های حقوق مالکیت به عنوان تلقی مکانی از بازار از سوی کامونز مطرح شده است.
این اقتصاد‌دان با اشاره به تعریف کاوز که در آن بازار به مثابه‌ی یک نظام هماهنگی مطرح شده است، خاطر نشان کرد: از سوی دیگر بازار به مثابه‌ی یک مشترک لفظی درباره‌ی سه انگاره مهم از مبادله که براساس آن مبادله‌های شخصی محور متکی بر تجارت محلی و تولید کوچک‌مقیاس، مبادله‌های غیرشخص محور متکی بر پیوند‌های خویشاوندی و گروگان‌ها و تضمین‌های جمعی و مبادله‌های غیرشخص‌ محور همراه با نظارت دولت و مرتبط با قرار‌داد‌های پیچیده مطرح شده است.
مومنی درباره‌ی تعریف فوق افزود: تلقی ما از بازار در این تعریف مکانی یا براساس نظام های هماهنگی است، این در حالی است که خود نظام‌های هدفمند یکسان نبوده، بنابراین تعریف‌ها در طول تاریخ کاملا متفاوت است.
وی با تاکید بر این‌که در بحث عدم تقارن اطلاعات فرصت‌طلبی بروز می‌کند، تصریح کرد: در ادبیات مدرن اقتصاد راجع به بازار مربوط به تلقی سوم از بازار مدنظر قرار می‌گیرد و دوتای اول مربوط به تلقی از بازار در طول تاریخ می‌شود.
مبادله‌ها منحصرا در بازار صورت نمی‌گیرد
این کارشناس اقتصاد در ادامه‌ی بحث با مطرح‌کردن دو سوال عمده تصریح کرد: سوال اول این است که آیا با وجود همه تلقی‌های متفاوت درباره مفهوم بازار آیا همه مبادله‌ها لزوما به صورت انحصاری فقط در بازار اتفاق می‌افتد؟
مومنی در پاسخ به سوال فوق اظهار کرد: خیر مبادله‌های غیربازاری به دلایل گوناگون به صورت روز‌افزون در حال افزایش است هرچقدر مقیاس بنگاه‌ها افزایش پیدا کند وزن اهمیت مبادله‌های غیربازاری هم افزایش پیدا می‌کند. بنابراین همه مبادله‌ها منحصرا در بازار صورت نمی‌گیرد.
وی در این زمینه بیان کرد: فقط در ربع پایانی قرن بیستم در انگلستان بالغ بر ۸۰ نوع مبادله‌ی غیربازاری شناسایی شده که در همه آنها قیمت فاقد نقش تعیین‌کننده است.
این کارشناس اقتصاد با مطرح‌کردن سوال دومی مبنی بر این‌که آیا همه بازار‌ها در شرایط رقابت کامل و تعادل پایدار کار می‌کنند، ادامه داد: خیر ما بازار‌های واگرای زیادی داریم و به همین اعتبار مفاهیم بازار‌هایی فاجعه‌آفرین، متداول می‌شود. در سطح نظری بازاری که تلقی سومی است مبتنی بر مجموعه مفروضات نهادی و ساختاری است.
مومنی ادامه داد: مطرح‌شدن مفهوم هزینه‌ی مبادله از نظر اهمیت در تاریخ علم اقتصاد همزمان با تحول کینزی یاد می‌شود. کارکرد مفهوم هزینه‌ی مبادله از ابزار‌های هماهنگی، ایدئولوژی‌زدایی می‌کند.
به گفته وی فاصله‌گرفتن از فرض اطلاعات کامل به ظهور هزینه‌ی مبادله، فاصله‌گرفتن از فرض مبادله بدون اصطکاک و تعامل به ظهور انتخاب‌های بد و مخاطرات اخلاقی و در نهایت فاصله‌گرفتن از فرض ذره‌ای بودن بازیگران به ظهور سلسله مراتب و شبکه‌ها می‌انجامد.
بازار مستقل از نهادها بی‌اعتبار است
این کارشناس اقتصاد در ادامه‌ی سخنان خود به رابطه بین نهادها و بازار‌ها پرداخته و با تاکید بر این‌که بین بازار و نهادها یک درهم تنیدگی تمام‌عیار وجود دارد و بازار مستقل از نهادها اعتبار چندانی ندارد، گفت: در اینجا سه استدلال وجود دارد. در استدلال اول خود بازار یک نهاد بوده، در استدلال دوم وجود قاعده‌های تاثیر‌گذار در بازار مطرح است که براساس آن باید گفت بازار خود یک نهاد است که شدیدا طرز عمل آن تحت تاثیر نهادهای بالاتر قرار می‌گیرد و مشخص می‌کند چه مبادله‌هایی انجام شود و چه کسانی مبادله‌ها را انجام دهند.
مومنی ادامه داد: براساس استدلال سوم طرز رفتارهای بازار تنها تحت تاثیر نهادهای اقتصادی نیست و مناسبات فرهنگی و اجتماعی مثل مناسبات اقتصادی در رفتار بازار تاثیر‌گذار است.
وی افزود: براساس این استدلال گسترش و عمق بازار‌ها بیش از هر چیز تحت تاثیر نهادهای زیربنایی و حاکم بر مناسبات بازار است. هم بازار و هم مبادله‌هایی که در آن صورت می‌گیرد سرشار از انواع روابط پیچیده‌ی سیاسی – اقتصادی و اجتماعی است.
تاثیر‌گذاری طرز عمل جامعه مدنی در بازار
این اقتصاددان با تاکید بر این‌که نقش تعیین‌کننده طرز عمل جامعه مدنی بر طرز رفتار بازار به ویژه در زمینه‌ی درماندگی‌های بازار اهمیت دارد، بیان کرد: این در حالی است که در موارد شکست و درماندگی بازار در بین اقتصاددانان اتفاق نظر وجود دارد. اصل درماندگی بازار به رسمیت شناخته شده است.
به گفته مومنی حتی کارکرد آزادانه بازار تحت تاثیر نحوه‌ی مراقبت دولت از قرار‌داد‌های بین واحد‌های خصوصی بوده و از سوی دیگر انقلاب هزینه مبادله و ایدئولوژی‌زدایی از ابزار‌های هماهنگی است.
وی درباره‌ی این نکته تاکید کرد: هم در شرایط درماندگی بازار و هم در غیاب مداخله‌های ثمر‌بخش دولت بازار می‌تواند دچار ناکارآمدی‌ها و گمراهی شود.
این کارشناس اقتصاد با بیان این‌که وقتی کالاها در بازار از حالت یک بعدی خارج شده و مبادله با طیف وسیع از هزینه‌ها روبه‌رو می‌شود، تصریح کرد: این هزینه‌ها در عملکرد اقتصاد‌ها تاثیر‌گذار هستند. هزینه‌ی کسب اطلاعات، هزینه‌ی اندازه‌گیری ویژگی‌ها، هزینه‌ی تضمین مخاطرات و هزینه‌های اجرای ناقص از جمله هزینه‌های تاثیر‌گذار در عملکرد اقتصاد‌ها هستند.

رفع حصر خانگی و رهایی حصرشدگان؛ بخشش مجرمان یا احقاق حق مظلومان؟

این روزها پیرامون موضوع آزادی زندانیان سیاسی و شکستن حصر رهبران “جنبش سبز” مباحث و تحلیل های گوناگونی در فضای رسانه ای کشور، به ویژه در رسانه های مجازی مطرح شده است. نفس این امر طبیعی است و قابل انتظار، زیرا جو نسبتاً امیدبخش پس از انتخابات ریاست جمهوری ۲۴ خرداد ۹۲ تا حدودی زمینه را برای طرح این گونه مباحث و اساساً فضا را برای بازخوانی و واکاوی مطالبات سیاسی و اجتماعی ملت ایران فراهم ساخت. اگر چه باید به یاد داشت که انتخابات ۹۲ و فضای پس از آن خود حاصل و بازتاب بخشی از این مطالبات است و در واقع اگر اعتراضات بعد از انتخابات خرداد ۸۸ و حبس ها و حصرهای پس از آن نبود و اگر تحمل مشقات سنگین و پرداخت هزینه های طاقت فرسای معترضان و زندانیان سیاسی و خانواده های آنان در چهار سال گذشته نبود هرگز معلوم نبود که حاکمیت یکدست و یکپارچه اقتدارگرایان تن به چنین انتخاباتی دهد و یا اجازه دهد در فضای یخ زده و منجمد سیاسی حاکم رخنه ای ایجاد شود.
پایبندی و ایستادگی مثال زدنی رهبران جنبش سبز بر مواضع بحق این جنبش و همدلی و همراهی عمیق آنها با مردم در تمامی مراحل جنبش و مقاومت ستودنی سایر زندانیان سیاسی و بالاخره خواست و اراده ملت بر همه موانع فایق آمد و به رغم اراده صاحبان زر و زور و تزویر، سرنوشت دیگری برای ملت مظلوم ایران رقم زده شد و فضای جدیدی به وجود آمد و بار دیگر ثابت شد که بنا به تعبیر قرآن کریم، ان مع العسر یسرا (۱) و یا به تعبیر دیگر، ان الله لا یغیر مابقوم حتی یغیروا ما بانفسهم(۲).
آزادی تعدادی از زندانیان سیاسی در ماه های اخیر مولود و محصول همین فضا و برخاسته از مطالبات ملی و آزادیخواهانه ملت ایران است، اما این فضا نیز بستر مناسبی بود تا بار دیگر مطالبات تاریخی و انباشته شده ملت در رسانه های ارتباط جمعی به بحث گذاشته شوند. مصداق و گواه روشن این امر، جشن و سرور مردم در روزهای پس از انتخابات در سراسر کشور و شادی و شتیاق آنها برای آزادی زندانیان سیاسی، بویژه شکستن حبس و حصر موسوی و کروبی و رهنورد بود که با در دست داشتن عکس و پوستر آنها در قالب شعارهایی از قبیل “روحانی یادت باشه، موسوی باید باشه” ابراز می شد. امروزه، بر همه مردم حق طلب و آزادیخواه ایران و خصوصا بر شخص رئیس جمهور و دولتمردان و همکاران او فرض است که قدر این فرصت را و ارزش زحمات و تلاش های زمینه سازان واقعی آن را بدانند و با آگاهی از هزینه های سنگین پرداخت شده در این راه و با وقوف بر موانع و ناهمواری های مسیر، از آن پاسداری و بهره برداری شایسته کنند و خصوصا آنرا از خطر هولناک مصادره شدن محفوظ نگهدارند و بالاخص همگان مراقب باشند که به رغم همه مشکلات و معضلات موجود و مبتلابه کشور در داخل و خارج، به هیچ وجه رهایی حصرشدگان و آزادی زندانیان دربند از اولویت نخست خارج نشود.
مجموع اینها باعث امیدواری مردم و ایجاد گشایشی نسبی در فضای بسته و غبارآلودی بود که از انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ بر کشور حاکم شده و با دو قطبی کردن جامعه ایرانی و کنارگذاشتن نخبگان و انزوای آنها و تحقیر و تحدید روزافزون شان در فضایی پلیسی- امنیتی بذر کین و نفاقی در این جامعه افکنده شد که به آسانی و در کوتاه مدت نمی توان ثمرات تلخ و زیانبار آن را از دامن جامعه زدود. این در حالی است که انتخابات ۸۸، نقطه اوج شعور و آگاهی ملتی بود که ساله است با عبرت گرفتن از تجارب گذشته و با اتکا به درون و نیز با بهره گیری از نیروها و منابع بومی، در پی حاکمیت خرد و قانون و اخلاق در این سرزمین است و این سرآغاز تکوین و شکل گیری جنبشی موسوم به جنبش سبز (اسمی با مسمی و معنادار) بود؛ جنبشی که به مثابه مرحله متکامل مطالبات تاریخی ملت ایران به شمار می آید. مطالباتی که به لحاظ زمانی، دست کم ریشه در جنبش تنباکو و نهضت مشروطیت دارد و پس از آن در نهضت ملی شدن نفت و انقلاب اسلامی ادامه یافته و سپس در انتخابات ۲ خرداد ۷۶ و تحت نام “جریان اصلاحات” به گونه ای دیگر و پیشرفته تر از قبل ظاهر شده و نهایتاً در انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ به شکلی مدنی و عقلایی و در قالب “جنبش سبز” تجلی یافته و متکامل شده است. جنبش سبز، یک جنبش اجتماعی روزآمد، با مبانی فکری روشن و متقن و دارای چارچوبی ایجابی و عقلانی برای “زیست مسلمانی” در عصر حاضر است.
امروزه، نماد و سمبل بارز جنبش سبز، حجت الاسلام مهدی کروبی، مهندس میرحسین موسوی و دکتر زهرا رهنورد می باشند که از همان آغاز تکوین این جنبش (و قبل از آن) خط مشی فعالیت خود را در چارچوب قانون اساسی تعریف کرده و در عمل نیز تا آخر بدان پایبند مانده اند و به طور مکرر بر “اجرای بدون تنازل قانون اساسی” پای فشرده اند و همین عبارت به صورت شعار محوری جنبش سبز درآمده است. این خط مشی قانونی و عقلایی، مبنای برخی حرکت های مدنی و مسالمت آمیزی قرار گرفت که در تاریخ معاصر ایران حرکتی نظیر آنها نمی توان یافت (مثل اعتراضات و راهپیمایی های آرام و توأم با سکوت پس از انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ همچون آنچه که در ۲۵ خرداد در تهران رخ داد).
اما، متأسفانه این نیروهای افراطی و غیر منطقی بودند که با در پیش گرفتن شیوه های قهرآمیز و خشونت بار حرکت آرام و مدنی جنبش سبز ملت ایران را به خاک و خون کشیدند و با حبس و حصر جمعی از بهترین فرزندان این مرز و بوم و به سیاهچال انداختن آنها و با به شهادت رساندن تعدادی دیگر، یک فرصت تاریخی و استثنایی دیگر برای تجربه یک حرکت مدنی مترقی و متکامل را از ملت ایران سلب کردند. نتیجه سلب این فرصت و ماحصل نادیده گرفتن رأی مردم و سرکوب حرکت مدنی آنها، چیزی جز عوام فریبی و جهل پروری و حاکمیت “امپراتوری دروغ” بر کشور و اتفاقات کمرشکن و بنیان برافکن پس از آن نبود که آنچنان ساختارهای مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه را متزلزل و دیگرگون ساخت که به وضعیت اسفبار کنونی انجامید و ملت ستمدیده ایران را به چنین روز سیاهی نشاند که هم اینک و سال های سال پس از این همچنان شاهد آثار و پیامدهای منفی و خسارت بار آن خواهیم بود.
به هرحال، اکنون که فضای عمومی کشور تا حدودی تغییر یافت و گشایشی نسبی و کمرنگ در فضای امنیتی و روند امور ایجاد شده، قاطبه ملت ایران به حق انتظار دارند که هر چه سریعتر رهبران جنبش سبز به شکلی آبرومندانه و عزتمندانه آزاد شوند و به آغوش ملت برگردند و پا به پای ملت، فرآیند تحقق مطالبات اجتماعی و سیاسی بر زمین مانده را طی نمایند. در طول چهار سال گذشته، بارها و بارها از سوی تعداد کثیری از فقها، حقوقدانان، وکلا، اساتید دانشگاه، روحانیون، روشنفکران دینی و غیردینی و دیگر صاحبنظران، با استدلال های متقن و مستحکم مطرح شد که حصر این رهبران هم غیرحقوقی و غیرقانونی است و هم غیرشرعی و غیر انسانی و هم غیر اخلاقی و غیر منطقی؛ چرا که اصل مقوله حصر از لحاظ حقوقی نه در قوانین ملی و موضوعه ما، و نه در قوانین و مقررات بین المللی هیچ جایگاهی ندارد و اصلاً این مقوله یک مقوله حقوقی و تعریف شده نیست. در آموزه های دینی و شریعت اسلامی و بویژه در مکتب تشیع نیز نه تنها مقوله حصر مقوله ای مجاز و پذیرفته شده نیست بلکه اساساً به عنوان یک مقوله غیردینی و غیراخلاقی مذموم و ناپسند دانسته شده است. شاهد این مدعا، حصر غیرقانونی و غیرشرعی تعدادی از امامان شیعه در مقاطعی از تاریخ است که توسط خلفای جور و غاصب صورت گرفته بود. مصداق روشن این مدعا وضعیت حصر و حبس امام موسی کاظم (ع) است که با کمال تأسف باید اذعان کرد شباهت های فراوانی با حصر و حبس رهبران جنبش سبز دارد. شرح و بسط آن حصر و مقایسه اش با حصر و حبس خانگی رهبران جنبش سبز مجالی دیگر می طلبد.
نیازی به توضیح نیست که امروزه اگر در یک کشور (خواه متمدن و توسعه یافته، خواه عقب مانده و درحال توسعه) کسی مرتکب جرمی شده و یا متهم به اتهامی است، می بایست بر اساس عرف و اخلاق و مطابق قوانین ملی و شرعی و به صورت علنی محاکمه و مجازات شود، وگرنه بلاتکلیفی و سرگردانی انسان ها و در هاله ای از ابهام نگه داشتن آنها نه تنها توجیهی ندارد بلکه قبل از هر چیز مبین ضعف حاکمیت است و نشانگر میزان خصومت و کینه توزی آن نسبت به فعالان سیاسی است. این امری است بدیهی و مسلم و بی نیاز از هر گونه برهان و استدلال. به راستی رهبران جنبش سبز و ده ها زندانی سیاسی به نام و گمنام دیگر چه جرمی مرتکب شده اند که می بایست این گونه مورد قهر و غضب حاکمیت واقع شوند؟ جرم آقایان کروبی و موسوی و خانم رهنورد چیست که این چنین خود و فرزندانش تحت انواع فشارها و شکنجه های روحی و روانی قرار می گیرند؟ اگر مجرمند چرا محاکمه نمی شوند و اگر مجرم نیستند- که نیستند- حبس و حصر آنها چه معنایی دارد؟ اصولاً ترس و واهمه حصرکنندگان از محاکمه و مجازات اینان نشانه چیست؟ آیا نشانه قوت و استحکام آنهاست یا دلیل ضعف و متذبذب بودن آنها؟ آیا این وضعیت بلاتکلیفی و سرگردانی خود نشانه بی گناهی و بی تقصیری حصرشدگان نیست؟
به هر حال، اینک که فضای کلی کشور با روی کار آمدن دولتی جدید نسبت به گذشته تلطیف گشته است، تداوم حصر و زندانی پاک ترین و سالم ترین انسان های این جامعه، بویژه رهبران شجاع و محبوب جنبش سبز، وضعیتی متناقض و پارادوکسیکال بوجود آورده و رفع این تناقض، امری گریزناپذیر و به لحاظ منطقی غیرقابل اجتناب است. افزون بر این، فضای بین المللی نیز پس از سفر اخیر ریاست جمهوری و هیأت دیپلماتیک کشورمان به نیویورک به سمت آشتی و حل و فصل اختلافات کهنه میان ایران و غرب (به ویژه آمریکا) سوق یافته است و هم اینک مقدمات برقراری مجدد رابطه ایران و انگلیس و استقرار کاردار در سفارتخانه های دو کشور آماده شده و از سویی پس از مذاکره و گفتگوی مقامات کشورمان با دولتمردان آمریکایی سخن از ایجاد رابطه بین دو کشور به میان آمده و برقراری خط پروازی مستقیم و برگزاری مسابقات ورزشی دوستانه در دستور کار قرار گرفته است.
در چنین فضایی، ادامه حصر و تداوم زندانی نیروهای انقلابی و وفادار به قانون اساسی و متعهد به آرمان های انقلاب اسلامی چه توجیهی دارد؟ چگونه می توان در خارج سخن از صلح و آشتی و مذاکره با مخالفین به میان آورد ولی در داخل بر زندان و حبس و بکارگیری داغ و درفش پای فشرد؟ آیا این است عمل به قرآن که می فرماید اشداء علی الکفار رحماء بینهم و آیا این وضعیت مصداق آیه اتأمرون الناس بالبر و تنسون انفسکم(۴) نیست؟
خلاصه کلام آنکه امروزه شکستن حصر و آزادی زندانیان سیاسی نه فقط یک خواست و مطالبه اجتماعی و ملی، بلکه یک ضرورت منطقی و اجتناب ناپذیر است و هیچ راه دیگری جز این نیست و هر چه و به هر میزان که این اقدام با تأخیر انجام پذیرد، به همان میزان نیز کشور بیشتر متضرر، اعتماد ملی تضعیف و فرصت ها یکی پس از دیگری از دست می رود. رفع حصر سران جنبش سبز و آزادی زندانیان سیاسی دربند از جانب حاکمیت نه ناشی از عجز و ناتوانی است و نه از سر ترحم و گذشت؛ بلکه بخشی از احقاق حق ضایع شده آنهاست که قریب هزار روز (و بعضاً بیشتر از آن) از بهترین دوران عمر خود را در سختی و عسرت گذرانده اند. با این توصیف، سخن از عفو و گذشت به میان آوردن از جانب هرکس و در هر مقام و جایگاهی که باشد، سخنی انحرافی است که اگر از سر جاهلیت و ناآگاهی نباشد، با قصد و غرض خاصی صورت می گیرد که نه در راستای مصالح و منافع ملی است و نه در جهت وحدت و آشتی ملی و نه با آموزه های دینی و اخلاقی نسبتی دارد. کدام عقل سلیم رهایی یک انسان بی گناه را عفو و بخشش می پندارد؟ بر مبنای کدام آموزه دینی و اخلاقی احقاق حق انسان های مظلوم و دربند را می توان عطوفت و رأفت اسلامی خواند؟ اگر بنا بر عفو و بخشش باشد، این محبوسین و محصورین بی گناه هستند که می بایستی عاملان حبس و حصر خود را ببخشایند و نه بالعکس. کوتاه سخن اینکه، رفع حصر رهبران جنبش سبز نه از سر اغماض و مسامحه است و نه از روی ترحم و دلسوزی و نه هرگز در قالب عفو و بخشش می گنجد، بلکه در خوشبینانه ترین حالت، نوعی احقاق حق و جبران مافات است- البته اگر جبران شدنی باشد – و این خواسته امروزه به صورت خواسته ای ملی، منطقی و گریز ناپذیر در آمده و حداقل انتظار از دولت تدبیر و عقلانیت است.
دانشگاهیان همراه جنبش سبز
—–
۱-  هر آینه در پی دشواری آسانی است.(الشرح ، آیه ۶)
۲-  خداوند حال قومی را تغییر نمی دهد تا آنان حال خود را تغییر دهند(الرعد، آیه ۱۱)
۳- محمد رسول الله والذین معه اشداء علی الکفار رحما بینهم: محمد فرستاده خداست و کسانی که با او هستند در برابر کفار سرسخت و در میان خود مهربانند. ( سوره فتح آیه ۲۹)
۴- مردم را به نیکی فرمان می دهید و خود را فراموش می کنید. (سوره بقره آیه ۴۴)

«آزار و تهدید خانواده روزنامه‌نگاران»؛ موضوع نامه‌ای به روحانی

گروهی از کاربران و نیز فعالان اینترنتی در ایران و خارج از این کشور در نامه‌ای به حسن روحانی، رئیس‌جمهوری ایران، نگرانی خود را در مورد گزارش‌هایی که به «آزار و تهدید اعضای خانواده خود در ایران» می‌پردازند، بیان کرده‌اند.

به گزارش رادیو فردا، امضاءکنندگان این نامه سرگشاده که برای دفتر رئیس‌جمهوری ایران ارسال شده است، «تهدید افراد به برخورد قضایی، به‌دلیل فعالیت فرزند یا افراد نزدیک در رسانه‌های خارج از ایران» را «استفاده‌ی غیرقانونی از ابزارهای غیرسیاسی‌ای» نامیده‌اند که «هر جامعه‌ای برای حفظ سلامت خود به آن‌ها احتیاج دارد».

در بخشی دیگر از این نامه خطاب به آقای روحانی آمده است «بسیاری از خبرنگارانی که روایت‌هایی از آزار بستگان خود را منتشر کرده‌اند، افرادی هستند که ما آن‌ها را برای رویه‌ی منطقی و دیدگاه‌های واقع‌گرایانه‌شان در سال‌های اخیر شناخته‌ایم. فعالیت‌های این افراد در حیطه‌ی تخصصی‌شان، به ایجاد فضایی از گفت‌وگوی منطقی در سطح وب و عقب‌زدن تندروی مخرب کمک کرده‌است… ما می‌خواهیم که در رسانه‌های خارج از ایران افرادی فعال باشند که ایران را می‌شناسند و گذشته از دل‌بستگی و علاقه‌ی شخصی، هنوز در آن ریشه دارند».

خبرها در مورد آزار و تهدید خانواده روزنامه‌نگاران ایرانی که برای رسانه‌های خارج از ایران کار می‌کنند، چندین بار منتشر شده و حتی واکنش برخی دولتمردان کشورهایی که این رسانه‌های در آن‌ها مشغول‌اند را همراه داشته است. این موضوع واکنش انتقادآمیز ساز و کارهای مدافع حقوق روزنامه‌نگاران را نیز همراه داشته است.

در شهریور ماه گذشته اديو اروپای آزاد/ راديو آزادی، در بيانيه‌ای از ادامه فشارها بر خانواده خبرنگاران شاغل در راديو فردا خبر داد و گفت در ماه گذشته ميلادی (دو ماه پیش) خانواده ۵ نفر از کارمندان راديو فردا به نهادهای اطلاعاتی و امنيتی احضار شده و از آنها بازجويی شده است.

در آن زمان کوين کلوز، ریيس راديو اروپای آزاد/ راديو آزادی، اين فشارها را «سانسور به شيوه ديگر» توصيف کرد و گفت «اين روش‌ها به همان زشتی تهديد مستقيم روزنامه نگاران است».

پیشتر نیز مديران تلويزيون فارسی بی‌بی‌سی بارها از فشارهای وارد شده بر خانواده کارکنان خود انتقاد کرده و از مسئولان جمهوری اسلامی خواسته بودند که اين فشارها را متوقف کنند.

بخش فارسی صدای آمريکا هم از وجود چنين فشارهايی خبر داده است.

در میانه مهر ماه نیز گزارشگران بدون مرز -نهاد ناظر بر آزادی خبرنگاران در جهان- در بیانیه‌ای آن چه را «تهديدهای زنجيره‌ای عليه روزنامه‌نگاران تبعيدی و خانواده‌های آنها در ايران» خوانده محکوم کرده و رفتار مقام‌های جمهوری اسلامی با خانواده‌های این روزنامه‌نگاران را «گروگان‌گیری» توصیف کرده بود.

برخی از روزنامه‌نگاران از جمله آرش سیگارچی، صدای آمریکا، اخیرا به طور جداگانه‌ای در این مورد نامه‌هایی را منتشر کرده‌اند.

آقای سیگارچی در بخشی از نامه خود به حسن روحانی نوشته بود علاوه بر بستگان درجه یک او که احضار شده‌اند، مقام‌های امنیتی تهدید کرده‌اند که «عمه، دایی، خاله و عموی» او نیز «احضار و زندانی» خواهند شد.

کاربران و فعالان فضای مجازی که نامه سرگشاده تازه‌ای را منتشر کرده‌اند با اشاره به فعالیت حسن روحانی در اینترنت می‌گویند «دفاع از کارکردهای شما و تیم شما در اینترنت کار ساده‌ای نیست. ما از شما برای فعالیت در زمینه‌ای که صحیح می‌دانیم کمک اضافه‌ای نمی‌خواهیم. ما فضایی را می‌خواهیم که در آن فعالان رسانه‌ای نگران آزار پدر و مادر و خواهر و برادر خود نباشند و با ذهنی آرام وضعیت را تحلیل کنند و به گفت‌وگو دامن بزنند».

امضاءکنندگان این نامه از رئیس‌جمهوری ایران خواسته‌اند از اختیارات قانونی خود برای پایان دادن به نگرانی روزنامه‌نگاران و فعالان رسانه‌ای خارج از ایران در مورد خانواده‌های خود در داخل کشور استفاده کند.

نزدیک به صد نفر از فعالان فضای مجازی در ایران و خارج از آن این نامه را امضاء کرده‌اند. 

خطیب نماز عید قربان: مسلمانان با پیروی از نعمت ولایت می توانند از ظلمت خارج شوند!

آخوند موحدی کرمانی در خطبه های نماز عید قربان با بیان اینکه مسلمانان با پیروی از نعمت ولایت می توانند از ظلمت خارج شوند، گفت: در جامعه ما هم افرادی هستند که جایگاه امام زمان را می شناسند اما جایگاه ولی فقیه را نمی شناسند که این افراد باید بینش خود را زیاد کنند.
به گزارش خبرنگار مهر خطیب نماز عید سعید قربان در تهران در خطبه نخست این نماز که صبح امروز چهارشنبه در دانشگاه تهران برگزار شد، با تبریک عید سعید قربان به همه امت اسلامی ، نمازگزاران را به تقوا سفارش کرد و گفت : همواره باید در مقابل فرامین الهی و خواست الهی تسلیم باشیم.

خطیب نماز عید با بیان اینکه دشمنان می کوشند مسلمین همواره در ظلمت باشند، افزود : مسلمانان با پیروی از نعمت ولایت می توانند از این ظلمت خارج شوند.
 
وی تاکید کرد: آنها که تبعیت از ولی فقیه را گردن نهادند عزیز شدند و عزتی که نصیب این کشور و ملت شده به سبب تبعیت دیروز از امام راحل و پیروی امروز از جانشین او و ولی فقیه است.
 
آخوند موحدی کرمانی در پایان گفت: مسلمانان به برکت بیداری اسلامی که از ایران الگو گرفتند ، توانستند تعدادی از بت ها و گوساله های زمانشان را بشکنند و اگر می خواهند در جهان عزیز باشند باید همواره طاغوت ها و گوساله ها را بشکنند.