۱۳۹۲ شهریور ۲۲, جمعه

پیامد خطرناک آلودگی هوا در تهران: سرطان بیداد می کند

سومین جلسه ستاد استقبال از مهر ۹۲ که به میزبانی معاونت حمل و نقل و ترافیک شهرداری تهران و با حضور نمایندگان دستگاه‌های اجرایی ذیربط برگزار شد، حاوی نکات تکان ‌دهنده‌ای از آثار و پیامدهای آلودگی هوا بود.
حسین همتی نماینده وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در این جلسه با اشاره به آثار ترافیک و آلودگی هوای ناشی از آن بر سلامت شهروندان تهرانی گفت: سرطان در تهران بیداد می‌کند.
همتی با بیان این که با توجه به شیوع بیماری سرطان، چاره‌ای جز اختصاص قسمت‌های بیشتری از ظرفیت مراکز درمانی به بیماران مبتلا به سرطان نداریم، افزود: بخش‌های ویژه سرطان در بیمارستان‌های تهران هر روز گسترش می‌یآبد.

شناسایی ۵۰۰ مدرسه پرخطر در معابر اصلی تهران
نماینده پلیس راهور تهران بزرگ نیز در این جلسه با اشاره با شناسایی ۵۰۰ مدرسه پرخطر در تهران گفت: این مدارس در معابر اصلی تهران واقع شده‌اند و دانش‌آموزان آن‌ها بیشتر در معرض خطر تصادفات رانندگی قرار دارند و پلیس راهنمایی و رانندگی تدابیر و تمهیدات ویژه‌ای را به منظور تامین ایمنی دانش‌آموزان این مدارس پیش‌بینی کرده است.
مراد مرادی با بیان این‌ که دستورالعمل طرح انتظامی ‌ـ ترافیکی بازگشایی مدارس به پلیس راهنمایی و رانندگی مناطق تهران ابلاغ شده، افزود: کنترل عملیاتی ناوگان حمل و نقل شهری به ویژه خودروهای سرویس مدرسه با هدف کاهش حوادث احتمالی و افزایش ایمنی دانش‌آموزان، از جمله مواردی است که در این دستورالعمل مورد توجه قرار گرفته است.

آماده‌باش صد در صدی پلیس در مهر ماه
نماینده فرماندهی انتظامی تهران با اشاره به آماده‌باش صد در صدی‌ نیروی انتظامی در دو بخش صف و ستاد گفت: عوامل انتظامی به همراه پلیس راهور در روزهای نخست آغاز سال جدید تحصیلی به صورت تمام وقت نسبت به کنترل همه جانبه مدارس و معابر اطراف آن اقدام خواهند کرد.
پرویز یعقوبی با بیان این که پاس‌های پیاده در معابر شهر به ویژه در محدوده مدارس افزایش می‌یابد، افزود: برخورد با فروشندگان مواد غذایی غیر بهداشتی و توزیع کنندگان مواد مخدر در سطح شهر و نیز مزاحمان خیابانی در اطراف مدارس دخترانه در این ایام در دستور کار نیروی انتظامی قرار دارد.

سیدمحمد خاتمی: نگران عزیزان در حصر و زندانی هستیم/ آزادی آنان به نفع انقلاب و مردم و رهبری است

سید محمدخاتمی که در زادگاهش اردکان بسر می برد در دیدار با جمعی از اصلاح طلبان یزدی بار دیگر بر رفع حصر و زندان تاکید کرد و گفت: ما هم مثل شما که سوال کردید نگران وضع عزیزان محصور و زندانی هستیم؛ این حصرها و محدودیت ها بخصوص نسبت به کسانی که سنی از آنان گذشته است می تواند فشارهای عصبی ایجاد کند و سبب بیماری یا تشدید بیماری شود که این امور نگران کننده است.
وی در ادامه اظهار داشت: البته خوشبختانه می توان شاهد انعطاف در این زمینه ها بود و امیدوارم همه به این نتیجه برسیم که آزادی این عزیزان و زندانیان به نفع همه است در درجه اول به نفع انقلاب و مردم و رهبری و همه کسانیکه علاقه مند به آنها هستیم و بعد به نفع کشور و جامعه امیدواریم.
به گزارش روابط عمومی دفتر خاتمی، متن کامل سخنان رئیس جمهور پیشین به شرح ذیل است:
خیلی خوش آمدید محبت فرمودید؛
لازم می دانم در آغاز سخن مراتب تاسف و تسلیت خودم را برای فاجعه ای که این روزها پیش آمد اعلام کنیم البته چنین حوادثی برای هر کس باشد تاثر آور است ولی در این حادثه بیشترین مشکل برای یزدیها والبته اصفهانیها پیش آمد.
تصادف دو اتوبوس با همدیگر و از دست دادن جان تعداد زیادی از افراد و مجروح شدن و آسیب دیدن تعداد دیگری از انها بسیار بسیار باعث تاسف و تاثر است.
امیدوارم این مساله پیگیری جدی بشود همان طور که جناب رییس جمهور هم بلافاصله عکس العمل نشان دادند و دیگران. باید علل و عوامل اینها معلوم شود البته نمی شود گفت خدای نکرده عمدی بوده کسی که این کار را نمی کند ولی عیب و علت هایی در کار هست که ما شاهد این فجایع بزرگ هستیم. جان انسان باید بیشتر از اینها برای همه ما هم مردم هم حکومت هم مسئولین ارزش داشته باشد و بررسی کنیم و تا آنجا که ممکن است جلوی عوامل پیش آمدن این سوانح را بگیریم.
من به همه خانواده های داغدار تسلیت عرض میکنم و آرزوی شفا می کنم برای مجروحان این حادثه و آرزوی غفران برای کسانیکه جانشان را در این حادثه از دست دادند.
البته در طول سال ما شاهد حوادث این چنینی هستیم از جمله تا به حال عزیزانی که راهی راهیان نور بودند یا دانش اموزان و دانشجویانی که عازم اردو بودند که خیلی ادم تاثر پیدا می کند به خاطر بی توجهی ها به هر حال هر حادثه ای که باشد اینها برایمان رنج آور و درد آور است و امیدوارم با دقت بیشتری مسئولان ذیربط به این مساله بپردازند و ما شاهد این فجایع بزرگ و سوانح رنج آور نباشیم.
در دیدار قبل با دوستان مساله را عرض کردم که انعکاس خوبی نیز داشت و مساله ای را عرض کردم و روی آن تاکید کردم و همواره هم تاکید کردم که در جریان انتخابات این حادثه میمونی که پیش آمد و واقعه مبارکی که حاصل شد اصلا چیست؟و وقتی چیستی آن مطرح شد توقع ما هم از آن باید معلوم شود.
خدای نکرده اشتباه نکنیم که آنچه که بوده و آنچه بدست آمده یک چیزی خلاف واقع بوده باشد و ما توقعاتمان را بر اساس آن استوار کنیم و وقتی همه توقعات برآورده نشد ناراحت بشویم.
روندی که کشور ما داشت روند خطرناکی بود که اگر ادامه پیدا می کرد ما برای موجودیت ایران احساس خطر می کردیم. در اقتصاد؛ در مدیریت ،در نحوه هزینه کردن امکانات و بودجه های مملکت در بهره وری از منابع، در همه مسائل ما دچار مشکل بودیم. در روابط خارجی روابط داخلی مان و این روند روندی نبود که بشود ادامه پیدا بکند آنچه در این انتخابات رخ داد آن روند قطع شد یعنی این دستاورد؛دستاورد بسیار مهمی بود و دولتی روی کار آمد که کاملا شعارهایش شفاف و مشخص بود و من عرض کردم بین اینکه شکست اصلاح طلبان و هم اصلاح طلبی با پیروزی گفتمان اصلاح طلبی ما دومی را انتخاب کردیم چون اگر آن طور نبود گفتمان مشترک جناب آقای عارف و جناب آقای روحانی که هر دو اموری بود که ما می خواستیم پیروز شد. اگر بگویم اصلاح طلبی چیست همین هایی است که حضرات مطرح کردند با کمی بالا پایین. البته بهتر است بگوییم ملت و نظام و کشور پیروز شد و کسی نباید برای خود جایی ویژه باز کند.
بعد از ۸ سال عمدتا در تنگنا قرار گرفتن کامل این گفتمان و القاء این مساله که گفتمان باطلی است انحراف است خطرناک است و نیز برخوردهای شدید با کسانی که صاحب این گفتمان بودند از ایجاد محدودیت و حتی زندان کردن و تهمت زدن و در مقابل جریان تنگ نظری که خود را انحصارا صاحب و متولی انقلاب می دانست و هر کاری که می توانست کرد تا بگوید دیگران غیر انقلابی هستند. معلوم شد که ملت این رویه را نمی پسندند خوشبختانه نقش رهبری هم در پدید آمدن این تحول مهم بود و بالاخره معلوم شد که مردم به چه چیزی رای دادند و به چه چیزی رای ندادند. این دستاورد دستاورد کمی نیست، بزرگ است و باید حفظش بکنیم.
خود به خود هم فضا عوض شده است، فضایی که پیش آمده فضای متفاوت با گذشته است. مهم این است که ما که خواستار تحقق آرمان های انقلاب و سربلندی کشور و مردم هستیم از این فضا چگونه استفاده کنیم.
آیا می شود از این فضا طوری استفاده کرد که در محیط آرام تری بشود در متن جامعه حضور داشت ولو اینکه در حکومت هم حضور نداشته باشیم بتوانیم حرف هایمان را بزنیم بتوانیم دور هم جمع شویم بتوانیم رویمان به جامعه بکنیم وسطح دانش و بینش جامعه را ارتقا دهیم و نیز هر کسی در هر حوزه ای که می تواند کاری بکند بتواند کارش را انجام بدهد.
شما فکرنکنید در سالهای گذشته فقط عده ای زندان رفتند و حصر شدند نمونه کار مثلا جناب اقای سفید و دوستانشان که در مسائل فرهنگی و اجتماعی خوب خدمت می کنند دائما تحت فشار بودند یا هر یک از خود ما که در چارچوب نظام تشکیلاتی، قانون و اساسنامه ای بسیار خوب داشتیم. ولی فعالیت ها تقریبا تعطیل بوده است یا با موانع روبرو بوده است. به نظر بنده این فضا عوض شده است که در نوع خودش مبارک است و ما باید از این استفاده بکنیم و بدون اینکه ایجاد حساسیت بشود و کسانی دچار تفریط و افراط شوند تلاش کنیم اینک دل هایی که به هم نزدیک تر شده، کینه هایی که تا حدود زیادی رنگ باخته است و زمینه هایی برای همدلی با جاها و جریانات پدید آمده است اینها را تقویت کنیم. دیگر کینه و تقابل و دفع و حذف و حصر و زدن و بستن و با هم کنار نیامدن و متهم بودن و کردن بس است.
هم ما باید نگاه به آینده بکنیم هم امیدواریم حاکمیت و بخش هایی ازجامعه این نگاه را داشته باشند و ما از این فضا برای همدلی و همراهی استفاده کنیم.
اینکه در آینده چه خواهد شد، من نمی دانم و دقیقا نمی توانم پیش بینی کنم ولی می دانم که کشور با وضع خوبی مواجه نیست و به سادگی نمی شود مشکلات فراوان را حل کرد. مهم این است که در مسیر درست قرار بگیریم منتهی زمان هم زمان کمی است یعنی اگر ما نتوانیم در مدت کوتاهی لااقل برخی مشکلات اساسی را در عرصه اقتصاد و روابط خارجی و مسائل داخلی برداریم احتمال کارگر افتادن آن عوامل منفی که تا حالا بوده چه در خارج و چه در داخل هست ممکن است لطمه بزرگی به ما وارد شود و به همین دلیل باید بکوشیم هم دولت را کمک کنیم هم خودمان تلاش کنیم که انشالله تا حدودی مشکلات حل شود.
بنده به هیچ وجه قصد دخالت در امور ندارم با همه محبت و لطفی که مسئولان بزرگوار درباره من دارند بنده فقط کلیات را گفته ام کلیات را می گویم بنایم دخالت نیست اما بر روی یک چیز تاکید داشته ایم و حضورا خدمت جناب آقای دکتر روحانی گفته ام و در دیدارها هم تکرار کرده ام، و آن اینکه واقعا مردم به جناب آقای روحانی، جهت گیری ها و شعارهایشان رای داده اند؛ جهت گیری آقای روحانی متفاوت بود با دیگرانی که در معرض رای آوری بودند و مردم ایشان را انتخاب کردند.
آنچه ما می خواهیم پافشاری ایشان در رویکردی است که مردم به آن رای دادندتا آن بتواند در جامعه پیاده شود.جامعه هم باید این ظرفیت را داشته باشد تا خیال پردازانه با مسئله برخورد نکند نخواهد یک شبه همه انچه گفته شده پیاده شود مهم این است که رویکرد و جهت به آن سو باشد. وقتی مردم به آن رویکردها رای داده اند احترام به مردم و تامین نظر مردم این است که کسانی بیایند که به این رویکردها معتقد باشند وتوان انجام آن را داشته باشند. در یک کلمه اکثریت مردم افراط و تفریط را نفی می کنند و خواستار تغییر در درون نظام هستند نه تغییر نظام. مردم شیوه ها و روش هایی که همه از آن ضرر کردیم را نپسندیدند و شیوه های متناسب تر که در شعارها بوده برگزیدند. باید ابزارهای متناسب با این شعارها انتخاب شود و برای تحقق شعارها تلاش شود. همه ما باید کمک کنیم.
جناب آقای رییس جمهور انصافا پای بندی خودشان را به رویکردها و عهدی که با ملت بسته اند نشان داده اند و همواره گفته اند و تاکید کرده اند و در عمل هم خیلی جاها تصمیمات خوبی گرفته شده است؛گرچه من وقتی خودم را جای ایشان می گذارم اینقدر مسائل حاد زیادی وجود دارد و بخصوص در همین ماههای اخر دولت گذشته تصمیماتی گرفته شد که واقعا دست دولت آینده را در خیلی جهات می بندد ؛مشکلات فراوانی که وجود داشته اینها ذهن رئیس دولت را می گیرد مسائل معیشت مردم، دارویی مردم، ارتباطات مردم و مسائل مختلفی که در عرصه های مختلف هست و رییس جمهور خود را مکلف به حل سریع آنها می داند.
معلوم است که ذهن مسئول عالی سخت درگیر می شود و لازم است این فوریت ها را در نظر بگیرد.
من در جریانات مشکلات آقای روحانی هستم و مشکلات حاد و روزمره ای که بالاخره رییس دولت باید جوابگوی آنها باشد خود به خود انسان را مشغول می کند تا نتواند به مسائلی که کمی عمیق تر است و اثارش در دراز مدت مشخص می شود بپردازد.
مشکلات زیاد است امیدوارم چه در رویکرد داخلی و چه در رویکرد خارجی با حفظ اصول و معیارها و مسائل ما شاهد پیشرفت در همه امور باشیم واین فضای مبارکی که بوجود آمده نه تنها بسته نشود بلکه گسترده تر بشود.ازجمله با این بدبینی هایی که منجر شده است به دستگیری ها و با نگاه دیگری نگاه بکنیم و کم شدن فشارها و انشالله برداشته شدن انها در جامعه باشیم که خودش از نظر روحی برای جامعه می تواند مهم باشد.
یکی از کارهای مهمی که در این انتخابات شد یاس گرایش یابنده به یاس مطلق که در جوانان ما ایجاد شد این نه تنها با ان مقابله شد بلکه با امید جوانان ما در عرصه امدند و انشالله که این امید گسترش پیدا کند و جوانان ما امیدوار باشند و ما بتوانیم از وجود انبوه این جوانانی که هستند استفاده بکنیم.این همایش اخیری که جوانان در شهرکرد داشتند خودش یک گام به جلو بود که انشالله این گام باز هم شاهد باشیم که بلند تر برداشته شود.
آنچه مهم است و دارد روی آن فکر می شود یک نوع ارتباط میان جوانان و تشکل هایی که در سراسر کشور هستند که هماهنگ بتوانند کار بکنند و فعالیت اساسی شان را انجام بدهند.نباید کاری بکنیم که دیگران را نگران بکنیم و انها را به عکس العمل وا داریم. در مناسبت های مختلف می توان همه مردم و جوانان دور هم جمع شوند و نشان دهند که قصد خدمت به کشور و ملت را دارند.
ما هم مثل شما که سوال کردید نگران وضع عزیزان محصور و زندانی هستیم؛ این حصرها و محدودیت ها بخصوص نسبت به کسانی که سنی از آنان گذشته است می تواند فشارهای عصبی ایجاد کند و سبب بیماری یا تشدید بیماری شود که این امور نگران کننده است البته خوشبختانه می توان شاهد انعطاف در این زمینه ها بود و امیدوارم همه به این نتیجه برسیم که آزادی این عزیزان و زندانیان به نفع همه است در درجه اول به نفع انقلاب و مردم و رهبری و همه کسانیکه علاقمند به آنها هستیم و بعد به نفع کشور و جامعه امیدواریم.
همچنین در این دیدار که تابش نماینده مردم اردکان،حجت الاسلام محمد صدوقی؛سفید استاندار اسبق یزد؛مهندس سید علی خاتمی ودکتر محمدرضا خاتمی و…نیز حضور داشتند برخی از حاضران به بیان دیدگاه های خود درباره مسائل روز کشور و توقعات و انتظارات خود از رییس جمهور منتخب پرداختند.

نامه زیبا کلام به مکارم شیرازی و مهدوی کنی: چرا در قبال هزاران دختری که داوطلب تحصیل در دانشگاه علامه می بودنداما بدلیل سیاست های حجت الاسلام شریعتی از ورودشان به آن دانشگاه جلوگیری شد، هیچوقت احساس مسئولیت و تکلیف نکردید؟

صادق زیباکلام در خصوص انتقادات به عزل و نصب های توفیقی، سر پرست وزارت علوم،  نامه سرگشاده به آخوند مکارم و مهدوی کنی نوشت.
به گزارش خبرانلاین، متن نامه بدین شرح است:
با سلام و آرزوی طول عمر پربرکت آن مراجع عظام،اخیرا هر دو آن بزرگواران در خصوص عزل و نصب های صورت گرفته توسط سرپرست وزارت علوم اظهار نگرانی فرموده بودند که "مبادا مدیران مفسد جایگزین مسئولین صالح و دلسوز شوند". خطیب ارجمند نماز جمعه تهران، حضرت سید احمد خاتمی دامت بقاه هم در نماز جمعه هفته گذشته با عنایت به همین دغدغه اظهار داشتند که " ما هیچ توقعی از دولت جدید نداریم فقط ازشان می خواهیم که به همان اصل اعتدال و میانه روی که از جانب خودشان مطرح شده پایبند بمانند و بر طبق آن عمل کنند".
دغدغه آن بزرگوار هم همچون آن آیات اعظام، نگرانی از بابت برخی عزل و نصب های دکتر توفیقی سرپرست وزارت علوم می باشد. و باز هم مشخص تر گفته باشیم، از بابت برکناری جناب حجت الاسلام دکتر صدرالدین شریعتی ریاست محترم دانشگاه علامه طباطبایی و در مرتبه بعدی رئیس دانشگاه صنعتی اصفهان.نگرانی از عزل چنین روسایی سبب گردید تا برخی از نمایندگان تندرو اصولگرای مجلس هم به این فکر بیافتادند که اساسا حق عزل و نصب ها را از وزیر جدید علوم بگیرند. به همین منظور طرحی با قید دو فوریت به صحن علنی مجلس آوردند تا بر اساس آن سرپرست وزارت خانه حق نقض تصمیمات وزیر قبلی را نداشته باشد.اما دو فوریت آن رای نیاورد و بعنوان طرح یک فوریتی در صف انتظار طرحها و لوایح دیگر قرار گرفت.
بنده روی سخنم در این نامه خطاب به آن آیات اعظام است و مشخص تر گفته باشم فقط یک سوال از آن مراجع عظیم الشان دارم. من ضمن آنکه احساس مسئولیت آن بزرگواران را از عزل جناب حجت الاسلام شریعتی درک می کنم، پرسش مشخصم آن است که آیا آن جنابان در قبال عملکرد ایشان هرگز احساس مسئولیتی ننمودند؟ آیا آن حضرات در قبال صدها دانشجویی که جناب شریعتی مانع از ادامه تحصیلشان شده و از دانشگاه اخراج شدند،احساس مسئولیتی ننمودند؟ آیا آن حضرات در قبال خیل عظیم اساتید دانشگاه علامه که در دوران آقای دکتر شریعتی بدلیل آنکه افکار و عقایدشان خیلی با آرا حکومت همخوانی تداشت،اخراج، بازنشسته و ممنوع التدریس شدند، هرگز احساس وظیفه و مسئولیتی احساس ننمودند؟
 آیا در قبال هزاران دختری که داوطلب تحصیل در دانشگاه علامه می بودنداما بدلیل سیاست های حجت الاسلام شریعتی از ورودشان به آن دانشگاه جلوگیری شد، هیچوقت احساس مسئولیت و تکلیف نکردید؟ آیا در قبال تعطیل شدن تشکل های دانشجویی مستقل و جلوگیری از فعالیت های صنفی و سیاسی دانشجویان در دوران مدیریت جناب حجت الاسلام شریعتی احساس وظیفه و تکلیف نکردید؟ آیا در قبال پذیرفته شدگان دوره های فوق لیسانس و دکترا که گزینش بدلایل سیاسی از ثبت نام آنها جلوگیری کرد احساس وظیفه و تکلیف نکردید؟ آیا در قبال سقوط غم انگیز جایگاه علمی بهترین دانشگاه علوم انسانی کشور در نتیجه سیاست های تنگ نظرانه جناب حجت الاسلام شریعتی هیچ وقت احساس مسئولیت و وظیفه نکردید؟ آیا در قبال یک دو جین استاد برجسته رشته اقتصاد دانشگاه علامه که تنها جرم شان برای اخراج و بازنشستگی اجباری آن بود که در نامه ای سرگشاده سیاست های اقتصادی رئیس جمهور پیشین آقای دکتر احمدی نژاد را مورد انتقاد قرار داده بودند، هیچ گاه احساس وظیفه و تکلیف نکردید؟
حضرات آیات ارجمند جنابان مکارم شیرازی و مهدوی کنی بزرگوار ، چگونه است که این احساس تکلیفی که در نتیجه قریب به یک ماه تصدی دکتر توفیقی سرپرست وزارت علوم می نمایید،در قبال هشت سال عملکرد شورای عالی انقلاب فرهنگی،وزارت علوم و روسایی امثال حجت الاسلام شریعتی در فاصله 84 تا 92 اصلا ننمودید؟آیا هرگز تصور کرده اید که یک جوان بیست و چند ساله که با همه امید و آرزو و در نتیجه تلاش عظیم توانسته در آزمون دکترا موفق شود،اما "گزینش" مانع از ورود وی به دکترا می شود چه احساسی پیدا می کند و چگونه با سرنوشت و زندگی اش بازی می شود؟ جسارتا می خواهم پرسشی را که بسیار در دانشگاه در معرض آن قرار گرفته ام اما هیچگاه پاسخی برای آن پیدا نکرده ام با آن حضرات در میان بگذارم.
در هر سال تحصیلی من ده ها بار با این پرسش از سوی داوطلبینی که گزینش ها یا کمیته های انضباطی مانع از تحصیل و ثبت نامشان شده اند مواجه شده ام که می پرسند " کجای قانون اساسی ما می گوید که حق تحصیل فقط محدود به کسانی میشود که طرفدار دولت و حکومت هستند؟" ؛ "آیا اگر کسی به حق یا ناحق طرفدار حکومت نبود، می بایست از حق تحصیل محروم شود؟" ؛ "آیا اگر کسی منتقد یا حتی مخالف حکومت بود، می بایستی از تحصیل محروم شود؟" ؛ "آیا در جوامع دیگر، در هند، ژاپن، برزیل، آرژانتین، ترکیه، مالزی و ... هم ورود به دانشگاه و حق برخورداری از تحصیلات عالیه منوط به آن است که متقاضی مخالف یا منتقد دولت نباشد؟"؛ "آیا اساسا در جوامع دیگر، دستگاهی و ممیزی وجود دارد که داوطلبان ورود به دانشگاه را مورد تفتیش عقاید سیاسی و عقیدتی قراردهد؟"

نمی دانم پاسخ صریح آن بزرگان در این فقره ها چه می باشند.اما این را می دانم که ظرف هشت سالی که اصولگرایان هر استادی را که "نامطلوب" تشخیص دادند از دانشگاه اخراج نموده و یا جلوی تدریسش را گرفتند، هر دانشجویی را که از نظر سیاسی نامطلوب تشخیص دادند از تحصیل محرومش ساختند و برای هر کس که از نظر سیاسی هم مرام شان بود حکم استادی در این یا آن دانشگاه زدند،آن حضرات حتی یکبار هم زحمت کوچکترین اعتراضی را به خود ندادند. کانه اساتید و دانشجویانی که با زندگی شان بازی شد، نه شهروندان جمهوری اسلامی بودند، نه مسلمان بودند و نه از هیچ حق و حقوقی برخوردار می بودند.

درخواست ۴۲ زندانی سیاسی زندان رجایی شهر از رییس قوه قضاییه برای آزادی ۱۶ زندانی بیمار

بیش از چهل تن از زندانیان سیاسی و عقیدتی زندان رجایی شهر کرج در نامه ای به رییس قوه قضاییه با ارائه شرح حالی از زندانیان بیمار خواستار آزادی سریع آنان شده اند.
به گزارش کلمه در این نامه که به امضای ۴۲ زندانی سیاسی زندان رجایی شهر رسیده و رونوشت آن به وزیران اطلاعات، دادگستری و کمیسیونهای مجلس ارسال شده، با ذکر نام و بیماری زندانیان بالای ۶۰ سال آمده است: آزادی این افراد در شرایط کنونی، افزون بر التیام دردهای ناشی از قانون گریزی درگذشته، اقدامی انسان دوستانه تلقی شده و می تواند در روند کاهش بحران های جاری و حرکت در راستای سیاست تدبیر و امید نیز مفید واقع شود.
زندانیان سیاسی در نامه خود هشدار داده اند.: ما امضا کنندگان این متن به عنوان هم بندیان این افراد به مسئولان قضایی و افکار عمومی ایران و جهان به جد هشدار می دهیم که استمرار وضعیت کنونی و تداوم تحمیل کیفر حبس بر این افراد می تواند لطمات و پیامدهای جبران ناپذیری بر سلامت و حتی جان ایشان وارد آورد و از هم اینک می توان، وقوع فجایع تلخ آتی و افزایش قربانیان را پیش بینی کرد. بنابراین از جنابعالی به عنوان عالی ترین مقام قضایی کشور و کسی که به حکم قانون اساسی مسئول اصلی حفظ امنیت شهروندان و آحاد ملت ایران محسوب می شود، انتظار می رود که با نگاهی پیش گیرانه و با بینشی عدالت گرایانه و توام با شفقت انسانی و عدل و احسان، نسبت به آزادی خوری زندانیان بیمار و در معرض خطر جانی، ضمن موافقت، مراتب را اعلام فرمایید.
سال گذشته در کمتر از یک هفته ۷ زندانی در زندان رجایی شهر کرج جان خود را از دست دادند. سه تن از این هفت نفر در اثر سکته جان باختند و یک نفر از این تعداد زندانی سیاسی بوده است. ضرب و شتم زندانیان سیاسی در زندان رجایی‌شهر متداول است و نگهبانان و مسئولان زندان، زندانیان و به ویژه زندانیان سیاسی را به هر بهانه‌ای مورد آزار و اذیت قرار می‌دهند.
متن کامل نامه زندانیان سیاسی، عقیدتی و امنیتی زندان رجایی شهر به رییس قوه قضاییه به شرح زیر است:
به نام خداوند جان و خرد ۹/۶/۱۳۹۲
ان الله یامر بالعدل و الاحسان
جناب آیت الله آملی لاریجانی
رئیس محترم قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران
با سلام و احترام
سخن گفتن از عدالت مبتنی بر حاکمیت قانون و توام با حقوق بنیادین ملت، ضرورت دادگستری و نفی هر گونه ستم گری و سلطه گری و برپاداشتن قسط و عدل در فرهنگ و تمدن چند هزارساله ایرانی، امری غریب نیست که نیاز به توضیح فراوان داشته باشد. چه پیش و چه بعد از اسلام، همواره عدالت، معیار ممیزه و شاخص اصلی ارزیابی مطلوبیت و مشروعیت حکومت ها و عملکرد حاکمان در ایران محسوب می شده است. امروزه در سراسر جهان، ایرانیان به منشور کوروش کبیر افتخار می کنند و آن را به عنوان نماد و سرلوحه تحقق حقوق طبیعی انسان ها گرامی می دارند. دین اسلام و الگوی انسانی آن –پیامبر اکرم (ص)- که به تعبیر قرآن مجید، رحمت جهانیان نامیده می شود نیز همواره بر آزاد اندیشی و عدالت همراه با اخلاق و بشردوستی تکیه داشته اند. هم از این رو می توان به ضرورت طرح توامان عدالت و احسان درآیه صدر الذکر پی برد و به واکاوی رفتار پیامبر اسلام و آزاد سازی اسرای پیر، بیمار و مجروح در غزوات و نبردها پرداخت. از همین رو به نظر می رسد که تاسی حاکمیت که ادعای اسلامی بودن دارد به رفتار پیامبر (ص) انتظاری نابجا محسوب نشود. جنبش آزادی خواهی ملت ایران از مشروطه بدین سو نیز مبتنی بر مطالبات عدالت خواهانه و نیازهای مادی و معنوی بشری بوده است و از همین رو، حاکمیت ملت (دموکراسی) همواره در تاریخ معاصر ما همراه با حقوق ملت (حقوق بشر) طرح شده است.
اصل ۱۵۶ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، رسیدگی به دادخواهی ها، احیای حقوق عامه و گسترش عدل و آزادی های مشروع و نظارت بر حسن اجرای قوانین را از جمله وظایف قوه قضاییه بر می شمارد که باید مستقل بوده و پشتیبان حقوق فردی و اجتماعی آحاد ملت و مسئول تحقق بخشیدن به عدالت باشد. در این میان، حق حیات و به ویژه حق حیات جسمانی و امنیت جانی و روانی شهروندان ایرانی، تکلیف و مسئولیتی اساسی بر عهده نظام جمهوری اسلامی است که به موجب اصل ۲۲ قانون اساسی مورد تاکید قرار گرفته است و حفظ امنیت و جان زندانیان و به ویژه زندانیان سیاسی و عقیدتی که به تعبیر اندیشمندان علم حقوق از آنان به عنوان محکومان به جرایم با حسن نیت یاد می شود، از اولویت دوچندان برخوردار است. در نظر داشتن توان جسمانی و روانی محکومان قضایی در سراسر جهان و از جمله نظام کیفری ایران، از جمله شاخص هایی است که به موجب قانون و اصول و قواعد معتبر کیفری در اجرای احکام جزایی باید مورد ملاحظه قرار گیرد. در گذشته و حتی تا مدتی پس از انقلاب نیز به موجب قواین سابق ملاک سنی تحمل کیفر ۶۰ سال اعلام شده بود.
جناب آیت الله لاریجانی
بخش عمده ای از محکومان به اتهامات سیاسی و عقیدتی ایران که این روزها در زندان های امنیتی به سر می برند، در غیاب دادرسی عادلانه و امکان ارائه دفاعیات، در محاکم فاقد صلاحیت قانونی و به حکم قضات و دادرسان فاقد بی طرفی به حبس های طویل المدت محکوم شده اند که البته این بحث بارها مطرح شده و هرگز پاسخی مسوولانه بدان داده نشده است. بنابراین صرفنظر از ایرادات شکلی و ماهوی اساسی مندرج در احکام صادره، یادآوری می کند که در سالیان اخیر و در میان زندانیان سیاسی و عقیدتی، کم نبوده اند کسانی که هزینه بی توجهی مسئولان قضایی و امنیتی و کارکنان سازمان زندان ها در رعایت بایسته ها و استانداردهای قضایی را در مرحله اجرای احکام با جان خود پرداخته اند. اوج این فاجعه درمرگ دلخراش و تردیدآمیز زنده یادان هدی صابر در اوین و افشین اسانلو در رجایی شهر دیده شد. در زندان رجایی شهر تنها در دو و نیم سال گذشته، پنج نفر در نتیجه کمبودها و فشارهای جسمی و روانی و در اثر سهل انگاری و قانون شکنی مقامات قضایی و امنیتی جان باخته اند و در حال حاضر نیز افرادی در بند سیاسی عقیدتی زندان رجایی شهر به سر می برند که به علت کهولت سن و ابتلا به بیماری های حاد، در معرض خطر جانی قرار دارند.
ما امضا کنندگان این متن به عنوان هم بندیان این افراد به مسئولان قضایی و افکار عمومی ایران و جهان به جد هشدار می دهیم که استمرار وضعیت کنونی و تداوم تحمیل کیفر حبس بر این افراد می تواند لطمات و پیامدهای جبران ناپذیری بر سلامت و حتی جان ایشان وارد آورد و از هم اینک می توان، وقوع فجایع تلخ آتی و افزایش قربانیان را پیش بینی کرد. بنابراین از جنابعالی به عنوان عالی ترین مقام قضایی کشور و کسی که به حکم قانون اساسی مسئول اصلی حفظ امنیت شهروندان و آحاد ملت ایران محسوب می شود، انتظار می رود که با نگاهی پیش گیرانه و با بینشی عدالت گرایانه و توام با شفقت انسانی و عدل و احسان، نسبت به آزادی خوری زندانیان بیمار و در معرض خطر جانی، ضمن موافقت، مراتب را اعلام فرمایید.
بدیهی است که فهرست کامل زندانیان سیاسی و عقیدتی بیمار بالای ۵۰ سال این بند محدود به اسامی اعلام شده نیست و اسامی زیر بر اساس دو معیار توامان کهولت ( بالای ۶۰ سال ) و بیماری تنظیم شده است.
در خاتمه اعلام می دارد که آزادی این افراد در شرایط کنونی، افزون بر التیام دردهای ناشی از قانون گریزی درگذشته، اقدامی انسان دوستانه تلقی شده و می تواند در روند کاهش بحران های جاری و حرکت در راستای سیاست تدبیر و امید نیز مفید واقع شود.
اسامی زندانیان مبتلا به کهولت و بیماری حاد در بند سیاسی ، عقیدتی زندان رجایی شهر براساس حروف الفبا به شرح زیر است :

اسامی امضا کنندگان برحسب حروف الفبا به شرح بیوست :
۱-آزموده فرید
-احمدی آمویی بهمن
۳-اسکندری مصطفی
۴-اقدامی جعفر
۵-بایمانی افشین
۶-براقی رسول
۷-ترحمی بهزاد
۸-تیزفهم وحید
۹-ثنایی فرهمند
۱۰-حاتمی ایرج
۱۱-حاتمی حجت
۱۲-حردانی خالد
۱۳-حیرتیان افشین
۱۴-خانجانی فواد
۱۵- خانجانی نوید
۱۶-خلقتی کملو
۱۷-چینیان شهرام
۱۸-رحیمیان کامران
۱۹-رحیمیان کیوان
۲۰-رضایی سعید
۲۱-رضایی هوشنگ
۲۲-زمانی شاهرخ
۲۳-زیبایی رامین
۲۴-زیاری کوروش
۲۵-سعیدی رمضان
۲۶-شهیدی اتیان
۲۷-صادق الحسینی جمشید
۲۸-صدری سیامک
۲۹-عیسی پور بهروز
۳۰-فراهانی رضا
۳۱-فهندژ فرهاد
۳۲-فهندژ فواد
۳۳-کاشانی کمال
۳۴-کشفی پیمان
۳۵-محمودیان مهدی
۳۶-مرادی زانیار
۳۷-مرادی لقمان
۳۸-مرکزی پیام
۳۹-معتمدی مهر مهدی
۴۰-نعیمی عفیف
۴۱-نگاری شاهین
۴۲-یوسفی ناصح
رونوشت :
• وزیر محترم اطلاعات
• وزیر محترم دادگستری
• کمیسیون محترم امنیت ملی مجلس شورای اسلامی
• کمیسیون محترم اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی
• کمیسیون حقوق بشر قوه قضاییه

بیش از یک سال ناپدیدی آرش صادقی؛ چه کسی مسئول است؟

ARASH SADEGHI:
Er ist ein iranische Student, der seit 2 Jahre in Gefängnis ist und niemand hat ihn nicht gesehen.
Das Foto gehört zu ein Kampagne für seine Freiheit und der Sprecher dieser Kampagne hat uns das Bild geschickt und die Benutzung für Iran Redaktion ist gestattet.
بعد از اظهار نظر دادستان کل کشور درباره آرش صادقی و اعلام این که چنین کسی در زندان اوین نیست، دو گروه موافق و مخالف پرسش از دستگاه قضایی و امنیتی ایران در مورد سرنوشت این فعال دانشجویی به وجود آمد.
آرش صادقی دانشجوی دانشگاه علامه طباطبایی و عضو ستاد دعوت از خاتمی برای انتخابات سال ۱۳۸۸ بود که اولین بار در ۱۸ تیر ۸۸ دستگیر و در شهریور ماه بدون تفهیم اتهام آزاد شد. وی بار دوم در آذر ۸۸ دستگیر و در اسفند همان سال باز هم بدون صدور حکم آزاد شد.

این فعال دانشجویی بار دیگر در خرداد ماه ۱۳۸۹ دستگیر شد و شهریور ماه همان سال آزاد شد. او پس از آزادی توسط وکیلش، محمود علیزاده طباطبایی، باخبر شد که شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباسی او را در این چند دوره بازداشت به اتهام "تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی" به ۶ سال حبس محکوم کرده است.

به همین دلیل بود که برای اجرای حکم خود را معرفی نکرد اما ماموران ساعت چهار صبح ۸ آبان ۱۳۸۹ به منزل او هجوم می‌آورند. در اثر این هجوم مادر آرش صادقی دچار سکته قلبی شد و فوت کرد.

پس از این واقعه آرش صادقی در ۳۰ آذرماه ۱۳۸۹ خود را به اوین معرفی می‌کند. در این دوره به شهادت کسانی که با او هم‌بند بوده‌اند، صادقی را به شدت شکنجه می‌دهند تا رسما اعلام کند مرگ مادرش ارتباطی با ورود ماموران به منزل آنها نداشته است.

پدرش در یک مصاحبه در این باره گفته بود: «بدترین شکنجه‌ای که به او داده بودند این بود که بازجو موهای بدنش را یک به یک می‌کند و در اثر سیلی‌های مداوم بیهوش می‌شده. یک دندان او هم شکسته بود».

پیمان عارف نیز که آن زمان هم‌بند او بود به دویچه‌وله می‌گوید که وقتی آرش صادقی را به بند ۳۵۰ آوردند کتفش شکسته بود و نمی‌توانست دست راستش را بلند کند. یک سال بعد در ۲۳ آذر ۱۳۹۰ آرش صادقی از زندان آزاد می‌شود.

آخرین دستگیری

۲۵ دی ماه ۱۳۹۰، سایت "راه سبز آزادی" خبر داد که آرش صادقی مجددا بازداشت شده است. سحام نیوز نیز پنج روز بعد از آن خبر داد که وی با پدربزرگش تماس گرفته و گفته در بند امنیتی ۲۰۹ زندان اوین است.

۱۵ اردیبهشت سال ۱۳۹۱ مسیح علی‌نژاد خبرنگار مستقل با پدر آرش صادقی گفت‌وگو و فایل صوتی این مصاحبه را در فضای مجازی منتشر کرد. در این گفت‌وگو پدر آرش صادقی از ملاقات پدربزرگ آرش با او در سالن ملاقات بند ۲۰۹ خبر داد و گفت که او بسیار لاغر شده و موهای سرش را هم تراشیده‌اند.

به گفته پیمان عارف، خانواده‌های برخی زندانیان سیاسی گفته‌اند که پدربزرگ آرش صادقی را در سالن ملاقات اوین دیده‌اند.

۱۸ خرداد ۱۳۹۱ پدربزرگ آرش صادقی بعد از انجام یک مصاحبه و اعلام اینکه نوه‌اش در حمایت از حسین رونقی ملکی دست به اعتصاب غذا زده، دستگیر شد و یک هفته در بازداشت ماند.
پیمان عارف از جمله کسانی است که معتقد است باید از قوه قضائیه پرسید آرش صادقی کجاست؟پیمان عارف از جمله کسانی است که معتقد است باید از قوه قضائیه پرسید آرش صادقی کجاست؟
خرداد ۹۲ اخباری منتشر شد مبنی بر این که آرش صادقی به علت بدرفتاری ماموران زندان با او در اعتصاب غذا به سر می‌برد.

سازمان عفو بین‌الملل و سه تن از نمایندگان پارلمان اروپا نیز در این مدت نسبت به وضعیت آرش صادقی ابراز نگرانی کردند.

آغاز نگرانی‌ها و شایعات

بر اساس گزارش‌ها، خانواده آرش صادقی از اردیبهشت ۱۳۹۱ تا به امروز دیگر نه او را دیده‌اند و نه تماس تلفنی با او داشته‌اند. غلامحسین محسنی اژه‌ای دادستان کل کشور روز ۱۸ شهریور (۹ سپتامبر) در نشست خبری خود در پاسخ به سوالی درباره آرش صادقی گفت: «گفته شده که این فرد در زندان اوین اعتصاب غذا کرده است در حالی که در زندان اوین در سال ۹۱ و ۹۲ چنین فردی وجود نداشته است. البته در سال ۸۹ فردی با این نام دستگیر شده و به یک سال حبس محکوم شده است که بعد از سپری کردن محکومیت آزاد شده است، ولی اگر تشابه اسمی هم بوده چنین فردی در سال ۹۱ و ۹۲ در زندان اوین وجود نداشته است».

این اولین بار بود که یک مقام قضایی درباره آرش صادقی اظهار نظر می‌کرد. بعد از سخنان اژه‌ای دو گروه در فضای مجازی تشکیل شد؛ یک گروه معتقد بود که بر اساس همین حرف، آرش صادقی در زندان نیست و باید از خانواده او پرسید که او کجاست.

کسی که خود را دوست نزدیک آرش صادقی معرفی می‌کند و نخواست نامش فاش شود در گفت‌وگو با دویچه وله تصریح می‌کند که "استدلال آنها [گروه اول] برای اینکه معتقدند آرش در زندان نیست تنها به حرف‌های محسنی اژه‌ای برنمی‌گردد بلکه چون در گذشته نیز "عدم صداقت" از او دیده شده، می‌توان به این نتیجه رسید که این بار هم ممکن است بخشی از حقیقت پنهان شده باشد".

به گفته این فرد، آرش صادقی در ابتدای بازداشتش گفته بوده که عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه "علامه طباطبایی" بوده که این حرف بعدا از سوی دبیر این انجمن تکذیب شد؛ او همچنین رشته تحصیلی خود را فلسفه اعلام کرده بود که بعد معلوم شد ادبیات عرب می‌خوانده است.

اما به گفته او، بدترین این مسائل مربوط به حکم زندان صادقی بوده است. این فرد می‌گوید: «آرش و خانواده‌اش همه‌جا اعلام کرده بودند که حکم او ۶ سال زندان است در حالی که وقتی کپی ابلاغیه حکم برای او آمد، هم‌بندیانش دیده‌اند که او تنها به یک سال حبس تعزیری و پنج سال تعلیقی محکوم شده و درست بعد از پایان یک سال هم از زندان آزاد شد».

پیمان عارف که هم‌زمان با آرش صادقی در زندان بوده، اما روایت دیگری از ماجرا دارد. او به دویچه‌وله می‌گوید: «رای بدوی آرش صادقی ۶ سال زندان تعزیری بوده که به وکیلش علیزاده طباطبایی هم اعلام [و نه ابلاغ] شد. آرش هم همان ۶ سال را مبنا قرار داده بود. آذر ۸۹ بعد از مرگ مادرش آرش بالاخره خودش را تسلیم کرد. با فرض اینکه شش سال حکم داشته و به شدت هم از افسردگی ناشی از فوت مادرش رنج می‌برد، تقاضای صورت وضعیت نمی‌کرد. با توجه به اینکه به تلفن دسترسی نداشت و وکیلش آقای علیزاده طباطبایی هم ملاقات نمی‌آمد آرش از رای دادگاه تجدیدنظر باخبر نمی‌شود. در این بین پرونده به تجدیدنظر می‌رود و حکم ۶ سال سر جایش می‌ماند و تایید می‌شود اما ۵ سال آن به صورت تعلیقی در می‌آید که بازجوی آرش گفته بود بخاطر مرگ مادرش ما با تعلیق بخشی از محکومیتش موافقت کردیم و یک سال تعزیری هم باقی ماند. دو هفته مانده به پایان یکسال بالاخره آرش صورت وضعیت می‌گیرد و می‌بیند که حکمش یکسال شده. این کل ماجرا بود و دروغی در کار نبود».
ماجرای اعتصاب غذا و آزادی از زندان
کسی که خود را دوست صمیمی آرش صادقی معرفی کرده ماجرای دیگری را نیز دلیلی بر "صادق نبودن" او می‌داند و آن خبری بود مبنی بر اعتصاب غذای این زندانی و اینکه در اثر اعتصاب غذا به کما رفته است.
پیمان عارف در این باره می‌گوید: «اگر منظور اعتصابش در اعتراض به شهادت هاله سحابی است که در آن اعتصاب غذا با من بود و من صحت و پایبندی‌اش را کاملا تایید می‌کنم. حتی در اعتصاب غذا حالش بسیار بد شد و وسط بند استفراغ کرد و تمام مایعات محتوای معده‌اش بالا آمد ولی حتی ذره‌ای غیر از مایعات در استفراغش وجود نداشت. کما رفتنش هم دسیسه خبری یک باند سیاسی بود برای خراب کردن این بچه مظلوم و خودش هم به من گفت که به خانمت بگو این خبر را تکذیب کند و منم به همسرم گفتم تکذیبیه فرستاد. اگر خودش خبر دروغ منتشر کرده بود که توسط من تکذیبش نمی‌کرد».
نکته دیگر مورد استناد کسی که خود را دوست صمیمی آرش صادقی معرفی می‌کند، جریان آزادی او از زندان در سال ۱۳۹۰ است. این فرد می‌گوید: «ما از طریق یکی از بچه‌های [بند] ۳۵۰ که آزاد شده بود روز آزادی آرش بهمان اطلاع داده شد. آن شب و سه شب بعدش روبروی اوین بودیم تا آزادی آرش رو تبریک بگیم ولی جمعه روزی که جلوی اوین بودیم باخبر شدیم سایت کلمه خبر آزادیش رو کار کرده. بعد دو روز آرش به من اس ام اس داد و گفت که مدتیه آزاد شدم ولی شماره‌تون رو نداشتم و به خونه هم نرفتم. می‌گفت این روزها خونه‌ی پدربزرگم بودم».
و روایت پیمان عارف از ماجرای آزادی آرش صادقی در آذرماه ۱۳۹۰: «من خودم رفتم جلوی زندان، اون جمعیت رو من خودم جمع کردم برای روز آزادیش جلوی زندان. دقیقا طبق تقویم زندان روز آزادیش می‌شد ۲۴ آذر ۱۳۹۰. من خودم به دلیل بازداشت در بهشت زهرا در ۸ آبان ۹۰ تا ۲۰ آذر در ۳۵۰ پیشش بودم یعنی خودم چهار روز قبل از آزادی آرش رفتم دادگاه و شبش آزاد شدم و خبر اینکه حکم آرش شده یک سال رو آوردم بیرون و این خبر رو که ۲۴ آذر (چهار روز بعد از من) آزاد خواهد شد. ۲۴ آذر می‌شد پنجشنبه. ما پنجشنبه رفتیم و بچه‌ها ایستادند تا شب ولی آرش نیومد. نگو زندان دیشبش [یک شب قبل از زمان تقویم] ساعت ۱۰ شب تو سرمای اواخر آذر آرش رو آزاد کرده. این بچه چون پدرش بعد از مرگ مادرش طردش کرده بود و خونه‌شون رو هم عوض کرده بود و آرش جایی نداشت که بره آزاد می‌شه بی ریالی پول. پیاده راه می‌افته اتوبان یادگار امام رو می‌آد پایین. تا صبح تو خیابون‌ها راه می‌ره که یخ نزنه. بعد میره تو پارک خانه هنرمندان (جایی که ازش خاطره داشته و می‌شناخته) فکر می‌کرده که پدربزرگه هم طردش کرده. بالاخره با خستگی و گرسنگی تصمیم می‌گیره شانسش رو امتحان کنه و بره خونه پدربزرگش. پدربزرگش خوشبختانه آغوشش رو باز می‌کنه. ما بعد از دو روز انتظار آزادی و نیومدن آرش در روزهای پنجشنبه و جمعه ۲۴ و ۲۵ آذر می‌ریم دنبال باباش. باباش می‌گه خبری ازش نداره. بعد بالاخره از طریق داییش فهمیدیم که رفته پیش پدربزرگش».
پیمان عارف تاکید می‌کند که آرش شب چهارشنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۰ نه از انفرادی بلکه از بند عمومی ۳۵۰ و با بدرقه ۲۰۰ زندانی سیاسی آزاد شده و در این موضوع نمی‌توان تردید کرد.
پدر آرش ارتشی است و در خانه‌های سازمانی ارتش اقامت دارد. او قبلا به رسانه‌ها گفته بود که حفاظت اطلاعات ارتش بارها او را احضار و تهدید کرده که اگر با آرش ارتباطی داشته باشد، هم حقوقش قطع می‌شود و هم باید خانه سازمانی را ترک کند.
تلاش‌های چندروزه دویچه وله برای تماس با پدر و وکیل آرش صادقی بی‌نتیجه ماند. بعد از چند روز تماس با منزل پدری آرش صادقی، بالاخره خانمی جواب تلفن را داد. او ابتدا گفت پدر آرش صادقی شهرستان است؛ بعد گفت ما همین الان همگی در شهرستان هستیم و مکالمات را به خط تلفن شهرستان منتقل (دایورت) کرده‌ایم.
شماره موبایل علیزاده طباطبایی وکیل سابق آرش صادقی نیز در هنگام تماس‌های دویچه وله خاموش بود.
حالا چندین کمپین با این پرسش که "آرش صادقی کجاست" فعال شده‌اند. بیشتر این کمپین‌ها دستگاه قضایی و امنیتی ایران را که سابقه‌ای ناخوشایند از ربودن‌ها و زندانی‌کردن‌های خودسرانه و اعلام‌نشده دارند، مورد پرسش قرار داده‌اند. گروهی دیگر نیز همچنان بر این عقیده هستند که باید خانواده آرش صادقی در این مورد پاسخگو باشد.
آنچه مسلم است اما این است که از اردیبهشت ۱۳۹۱ تا کنون دیگر کسی آرش صادقی را ندیده است.

بدهی بابک زنجانی به وزارت نفت ۲ میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار اعلام شد

یک نماینده مجلس از تشکیل "کمیته ویژه" در مجلس درباره بدهی بابک زنجانی به وزارت نفت خبر داده و گفته معلوم نیست که بابک زنجانی درست می‌گوید و مشخص نیست پول کجاست. بابک زنجانی اما از خود سلب مسئولیت کرده است.
جلیل جعفری عضو کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی گفته بدهی بابک زنجانی به وزارت نفت "دو میلیارد‌ دلار نیست، بلکه دو میلیارد و ۸۰۰ ‌میلیون دلار است".
در گزارشی که پنج‌شنبه ۲۱ شهریور ۱۳۹۲ در روزنامه "شرق" منتشر شده به اطلاعیه بابک زنجانی در این‌باره اشاره شده و از قول او آمده: «کل مبلغ فروش ۱۹۰۰ میلیون یورو بوده که ۷۰۰ ‌میلیون یورو آن را دریافت نموده‌اند و مابقی هم در حساب آن شرکت موجود است. این مبلغ توسط اتحادیه اروپا و آمریکا بلوکه نشده، علت عدم انتقال آن به حساب‌های خزانه کشور، تحریم ‌بودن حساب‌های معرفی شده است و هیچ بانکی آمادگی دریافت مبلغ را ندارد و این موضوع به بنده مربوط نمی‌شود.»
جلیل جعفری عضو کمیسیون انرژی مجلس اما گفته "معلوم نیست که بابک زنجانی درست می‌گوید و مشخص نیست پول کجاست."
آن‌طور که این نماینده مجلس گفته "کمیته ویژه" از چندی قبل درباره این موضوع تشکیل شده است. او گفته: «قرار بر این شد که تحقیق و تفحص وارد صحن علنی مجلس شود و هنوز تصمیم‌گیری نهایی انجام نشده است. روشن است که نفت و میعانات گازی فروخته شده و آقای بابک زنجانی قرار بوده که این پول را بازگرداند، منتها آن پول در حساب بانکی وی بلوکه شده و پول بازنگشته است.»
جلیل جعفری همچنین از ارجاع پرونده بدهی ۲ میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلاری بابک زنجانی به روسای قوه مقننه و قضائیه خبر داده است.
در روزهای اخیر بیژن نامدار زنگنه وزیر نفت دولت حسن روحانی اعلام کرد بابک زنجانی ۲ میلیارد دلار از پول نفت به فروش رفته کشور را هنوز برنگردانده است. وزیر نفت درباره دلیل بابک زنجانی برای برنگرداندن این رقم ادامه داد: «او گفته پول به حسابم واریز شده اما از جانب آمریکایی ها این حساب بلوکه شده است.»
زنجانی: ۱۷ میلیارد دلار منابع مالی را ما وارد کشور کردیم
بابک زنجانی اما در گفت‌وگویی ویدئویی که در پاسخ به وزیر نفت منتشر شده خود را "بسیجی اقتصادی" نامیده و گفته: «در دو، سه سال گذشته بیشتر از ۱۷ میلیارد دلار منابع مالی را ما به داخل کشور انتقال دادیم. اگر قرار بود سوء نیتی باشد یا قرار بر همکاری نبود نسبت به این ۱۷ میلیارد دلار صورت می‌گرفت، نه به این ته مانده یک میلیارد و خرده‌ای که باقی مانده است.»
جمهوری اسلامی ایران به دلیل تحریم‌های جامعه جهانی قادر به انتقال درآمدهای ارزی حاصل از فروش نفت و محصولات نفتی به کشور نیست. با افزایش فشار تحریم‌ها در سال‌های اخیر فعالیت دلالان نفتی فزونی گرفت. در این دوره نام دلالانی چون بابک زنجانی رسانه‌ای شد.
«معاملات مشکوک وزارت نفت با بابک زنجانی»
در این مدت وزارت نفت جمهوری اسلامی ایران فروش صدها محموله نفتی را بر عهده دلالانی از جمله بابک زنجانی نهاد که میزان نفت دریافتی‌شان هنوز روشن نیست. پیش از این نیز رسانه‌های داخلی از "معاملات مشکوک" وزارت نفت با بابک زنجانی دلال و تاجر ایرانی گزارش داده بودند.
وزارت خزانه‌داری آمریکا پنج‌شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۲ اعلام کرد، بابک زنجانی، بازرگان ایرانی را به اتهام پولشویی و دور زدن تحریم‌های جمهوری اسلامی تحریم کرده است.
وزارت خزانه‌داری آمریکا اعلاک کرد، زنجانی و شبکه شرکت‌های متعلق به او میلیاردها دلار را به درخواست دولت ایران، از جمله برای واحد مهندسی سپاه پاسداران جابه‌جا کرده‌اند.
زنجانی صاحب شرکت‌های متعدد و مختلفی است. او مدیر عامل هلدینگ "سورینت" مالک و رئیس هیئت مدیره باشگاه فرهنگی ورزشی راه‌آهن تهران، رئیس "هواپیمایی قشم ایر" و ... است.
پس از آنکه نام بابک زنجانی بر روی لیست افراد تحریمی آمریکا قرار گرفت، تمام شرکت‌های وابسته به او نیز تحریم شدند.

رئیس اتحادیه پیراهن دوزان تهران: جنگ به اندازه رکود اقتصادی به اصناف ضربه وارد نکرد

رئیس اتحادیه پیراهن دوزان تهران گفت: با وجود آنکه نوسانات اقتصادی سال گذشته روند واردات و قاچاق منسوجات خارجی به داخل کشور را محدود کرد اما اکثر تولیدکنندگان به دلیل گران بودن مواد اولیه نیمه فعال‌اند.
«جواد درودیان» در این باره به ایلنا گفت: تا پیش از نوسانات اقتصادی اخیر، با وجود همه سختی‌ها کارگران هر روز پشت چرخ خیاطی مشغول دوخت و دوز پیراهن بودند.
وی بابیان اینکه در این اتحادیه حدود ۴ هزار کارگاه عضویت دارند، گفت: از زمانی که قیمت دلار تصاعدی گران شد، قیمت قواره‌های پارچه گران‌تر از قبل شد بطوری که بیشتر واحد‌ها در بهترین حالت بخشی از فعالیت خود را متوقف کردند و بازدهی خود را تا حدود یک سوم هم کاهش دادند.
این فعال صنفی بابیان اینکه در نتیجه این تورم و رکود اقتصادی، بسیاری از کارگران شاغل در کارگاه‌های پیراهن دوزی اخراج و راهی یافتن شغل جدید شدند، گفت: اکثر کسانی که امروز در سر چهار راه‌ها با موتور به کار جابجایی مسافر و کالا مشغول‌اند تا پیش از گرانی‌های اخیر در یکی از واحدهای صنفی به کارگری و تولید مشغول بوده‌اند.
درودیان گفت: هرچند در سالهای اخیر صنف منسوجات به ویژه پیراهن دوزان از قاچاق آزادانه و واردات بی‌رویه منسوجات خارجی بسیار لطمه خورده‌اند اما تحمل شرایط رکودی کنونی بسیار سخت تر است.
وی افزود: هرچند بعد از انتخابات ریاست جمهوری در فضای کسب و کار انگیزه‌هایی برای فعالیت تولید کنندگان قوت گرفته است اما همچنان با شرایط پیش از نوسانات اقتصادی فاصله داریم.

رئیس اتحادیه پیراهن دوزان تهران با یادآوری اینکه رکود و محدودیت‌های یک سال گذشته حتی در سالهای جنگ هم تجربه نشده بود، گفت: در حال حاضر شاید تنها رقیب تولید کنندگان داخلی کالاهای خارجی که توسط مسافران وارد می‌شوند باشند اما از دولت توقع داریم که فضا را برای تولید کنندگان داخلی بهبود ببخشد.

ادامه فشار نیروهای امنیتی ایران بر خانواده های خبرنگاران رادیو فردا

راديو اروپای آزاد/ راديو آزادی عصر روز چهارشنبه در بيانيه ای از ادامه فشارها بر خانواده خبرنگاران شاغل در راديو فردا خبر داد.
به گزارش رادیو فردا،  بر اساس اين بيانيه در ماه گذشته ميلادی خانواده ۵ نفر از کارمندان راديو فردا به نهادهای اطلاعاتی و امنيتی احضار شده و مورد بازجويی قرار گرفته اند.

به گفته آرمان مستوفی مدير راديو فردا خواسته های مطرح شده در اين بازجويي ها از خانواده کارکنان راديو فردا، همان موارد مطرح شده در احضارهای قبلی از جمله درخواست قطع همکاری بستگان آنها با راديو فردا است.

اين احضارها نخستين مورد از ادامه فشارها بر خانواده کارکنان راديو فردا از زمان آغاز به کار حسن روحانی رئيس جمهوری تازه ايران محسوب ميشود.

موضوعی که در بيانيه راديو اروپای آزاد/راديو آزادی که راديو فردا از رسانه های زيرمجموعه آن به شمار ميرود هم مورد توجه قرار گرفته و در آن آمده که اين فشارها در شرايطی بر خانواده خبرنگاران راديو فردا اعمال ميشود که در ايران انتظارات گسترده ای مبنی بر درپيش گرفتن سياسته ای ميانه روانه از سوی آقای روحانی وجود دارد.

کوين کلوز رئيس راديو اروپای آزاد/ راديو آزادی نيز در واکنش به اين فشارها  آن را سانسور به شيوه ديگر توصيف کرده و گفته اين روشها به همان زشتی تهديد مستقيم روزنامه نگاران است. به گفته کوين کلوز اگر دولت حسن روحانی قصد نشان دادن نشانه هايی از تغيير سياست هايش نسبت به دولت قبلی دارد «ميتواند اين روشها را متوقف کند.»

او گفته حسن روحانی ميتواند از موقعيت خودش به عنوان رئيس جمهوری ايران در جهت محکوم کردن چنين روشهايی استفاده کند و دستور تحقيق درباره اين روشها را بدهد. به گفته آقای کلوز هنوز در روزهای ابتدايی رياست جمهوری حسن روحانی هستيم اما واکنش او ميتواند نشانه تعيين کننده ای در مواجهه با اين موارد باشد.

آرمان مستوفی مدير راديو فردا نيز با بيان اينکه «واضح است هنوز عواملی از دولت گذشته بر سر کار هستند و ايجاد تغيير در دولت کار سختی است» اما گفته اگر اراده سياسی کافی در توقف اين روشها وجود داشته باشد، اقدام در اين زمينه غيرممکن نيست.

 احضار و بازجويی از خانواده خبرنگاران رسانه های فارسی زبان خارج از ايران تازگی ندارد. پيش از اين غير از راديو فردا، مديران تلويزيون فارسی بی بی سی نيز بارها از فشارهای وارد شده بر خانواده کارکننانش انتقاد کرده و از مسولان جمهوری اسلامی خواسته بودند که اين فشارها را متوقف کنند.

 بخش فارسی صدای آمريکا نيز پيشتر از وجود چنين فشارهايی خبر داده بودند. علاوه بر مديران رسانه های فارسی زبان، نهادهای بين المللی از جمله کميته بين المللی حمايت از روزنامه نگاران خواستار توقف اين فشارها شده بودند. آرمان مستوفی مدير راديو فردا در واکنش به اين فشارهای تازه گفته همان طور که اقدامات قبلی تغييری در روند و برنامه های اين رسانه نگذاشته فشارهای تازه نيز تاثيری بر محتوای برنامه های راديو فردا نخواهد گذاشت. 

نامه دو روزنامه‌نگار زندانی به حسن روخانی

دونفر از روزنامه‌نگاران و فعالان مدنی شهرستان مهاباد (مسعود و خسرو کردپور) که از اواسط اسفند 91 در زندان به‌سر می‌برند در نامه‌ای به حسن روحانی درخواست کردند پرونده‌شان مورد بررسی مجدد قرار گیرد.
به گزارش ایلنا؛ در بخشی از این نامه آمده است: «در حالی‌که اطلاع‌رسانی، انتقاد و درخواست اجرای قانون، جزو کار روزنامه‌نگاری و فعالیت مدنی است، بنابراین با‌توجه به خلق حماسه سیاسی توسط مردم و انتخاب حضرت‌عالی به‌عنوان رییس‌جمهوری، که شعار خود را رعایت حقوق شهروندی، اجرای فصل سوم قانون اساسی و اداره کشور از راه تدبیر و امید قرار داده‌اید و همچنین سخنان مقامات عالی نظام که سیاست کشور را جذب حداکثری و دفع حداقلی و رعایت مر قانون و حفظ حقوق شهروندی اعلام و بارها تاکید کرده‌اند که تمام کسانی که به قانون اساسی التزام دارند حق فعالیت و اظهارنظر دارند، خواهشمند است اقدامات و دستورات لازم را جهت بررسی پرونده و آزادی اینجانبان به وزرای محترم اطلاعات و دادگستری صادر فرمایید.

شش نفر از نمایندگان مجلس که از حوزه‌های انتخابی شهرستان‌های کرد‌نشین به مجلس راه یافته‌اند نیز با ارسال نامه‌ای به رییس‌جمهوری، از وی خواسته‌اند وضعیت پرونده دو روزنامه‌نگار فعال حقوق مدنی و کارگری در منطقه کردستان را بررسی کند.

رئیس دفتر علی خامنه ای: امروز اگر در دنیا سراپا هستیم به یمن وجود امام زمان است

رئیس دفتر علی خامنه ای، گفت: اقداماتی جدید برای اینکه مسجد جمکران آوازه بیشتری پیدا کند باید صورت گیرد و تولیت جدید باید سعی کند تا برای همه سنین که در این مسجد حضور می‌یابند برنامه‌های مختلف فرهنگی داشته باشد.
به گزارش خبرنگار مهر از قم، آخوند محمد محمدی گلپایگانی، ظهر پنج شنبه در مراسم تودیع و معارفه تولیت مسجد مقدس جمکران با بیان اینکه مسجد جمکران پایگاه امام زمان  است، گفت : برخی‌ها در جراید می‌نویسند که این مسجد همانند سایر مساجد است و فرقی ندارد، حرام باد لقمه‌ای که از امام زمان می‌خورید.
وی با اشاره به داستان‌هایی از فضیلت مسجد جمکران و همچنین ارادات بزرگان و علما به این مکان مقدس، ابراز داشت: امروز اگر در دنیا سراپا هستیم به یمن وجود و حضور امام عصر است و ما هر چه داریم از ایشان داریم و به همین دلیل است که دشمنان با شیعه مخالفند و دشمنی می‌کنند چرا که آنان می‌دانند حضرت با آمدنش ریشه آنها را خواهد زد.

رئیس دفتر خامنه ای، عنوان داشت: اقداماتی جدید برای اینکه این مسجد مقدس آوازه بیشتری پیدا کند باید صورت گیرد و تولیت جدید باید سعی کند تا برای همه اقشار و سنین که در این مسجد حضور می‌یابند برنامه‌های مختلف فرهنگی داشته باشد.