۱۳۹۱ آبان ۲۲, دوشنبه

کمیته امداد امام، «بازوی اصلی» نفوذ ایران در افغانستان


رادیو فردا  : روزنامه «وال‌استریت جورنال» با استناد به سخنان مقامات آمریکایی و افغان می‌نویسد که حکومت ایران با گسترش فعالیت خیریه و کمک‌رسانی و همزمان توسعه شبکه اطلاعاتی خود در افغانستان می‌کوشد تا خلاء ناشی از خروج نظامیان آمریکا از خاک این کشور در سال ۲۰۱۴ را پر کند.

با وجودی‌که ابعاد مالی طرح‌ها و فعالیت‌های کمک‌رسانی ایران به هیچ وجه با بودجه چندین میلیارد دلاری که آمریکا صرف می‌کند قابل مقایسه نیست توانایی ایران در سازمان دادن شبکه‌های مردمی و کار نزدیک با خود افغان‌ها باعث می‌شود که نفوذ و تاثیرگذاری این کشور به مراتب بیشتر از آمریکا باشد. در صورت وقوع رویارویی نظامی بین ایران و آمریکا چنین شرایطی می‌تواند زمینه مناسبی برای ضربه زدن به اهداف آمریکایی در خاک افغانستان را فراهم کند.

«وال‌استریت جورنال» به نقل از یک مقام ارشد در دفتر ریاست جمهوری افغانستان بدون ذکر نام وی می‌نویسد: «ایران در اینجا نفوذ واقعی و جدی دارد. با یک اشاره دست می‌توانند بیست هزار افغان را بسیج کنند. این بسیار خطرناک‌تر از پدیده بمب‌گذاری انتحاری است که معمولا از پاکستان می‌آیند. در مورد شورشیان و مهاجمان حداقل می‌توان آنها را تشخیص داد و با آنها جنگید اما نفوذ سیاسی و فرهنگی ایران را نمی‌توان به راحتی دید و بنابر این مقابله با آن بسیار دشوارتر است.»

شمار زیادی از مقامات ارشد دولت افغانستان طی سال‌های گذشته از ایران کمک دریافت کرده‌اند. حامد کرزی رئیس جمهور افغانستان دو سال پیش اعتراف کرد که دفتر وی بارها از ایران کمک دریافت کرده و گاهی چمدان‌های حاوی یک میلیون یورو پول نقد در مقابل داشتن روابط صمیمانه معاوضه شده‌است.

افغانستان به عنوان کشوری که با ایران مناسبات دوستانه دارد می‌تواند در اقدامات تهران برای مقابله با انزوای بین‌المللی نقش مهمی داشته باشد. به خصوص در شرایطی که سوریه یعنی تنها هم‌پیمان منطقه‌ای ایران درگیر جنگ داخلی است و گروه حزب‌الله لبنان نیز تحت تاثیر این بحران به موضع تدافعی افتاده‌است نفوذ ایران در افغانستان اهمیت بیشتری پیدا می‌کند.

ایران با نیمی از مردم افغانستان پیوندهای فرهنگی و زبانی نزدیکی دارد. حدود پنجاه درصد از افغان‌ها به لهجه‌های مختلف فارسی صحبت می‌کنند. میلیون‌ها نفر از افغان‌ها در سال‌های جنگ داخلی آن کشور ساکن ایران بودند و هنوز هم رقمی بالغ بر یک میلیون نفر در ایران مشغول به کار هستند. ایران تامین‌کننده برق مناطق غربی افغانستان و از جمله شهر هرات است که فاصله آن با مرز ایران کمتر از صد کیلومتر است. در عین حال اقلیت قابل توجهی از افغان‌ها شیعه‌مذهب هستند.

گزینش دقیق

روزنامه «وال‌استریت جورنال» می‌افزاید که بازوی اصلی نفوذ ایران در غرب افغانستان کمیته امداد امام خمینی است که در حقیقت یک شبکه پنهانی از فعالیت‌های گوناگون است که علاوه بر ایران در بسیاری از کشورهای دیگر فعالیت می‌کند. دولت آمریکا دو سال پیش شاخه این تشکیلات در لبنان را به خاطر کمک به گروه حزب‌الله در فهرست سیاه قرار داد.

برخلاف «اداره توسعه و کمک‌های بین‌المللی دولت آمریکا» که کمک‌های خود به مردم افغانستان را از طریق پیمانکاران و واسطه‌های بخش خصوصی سازماندهی کرده و حتی در مواردی آمریکایی بودن کمک‌ها را پنهان می‌کند، کمیته امداد امام خمینی مستقیما با خود افغان‌ها کار می‌کند و در فعالیت‌های خود کمک‌های اقتصادی و عمرانی را با گستراندن شبکه‌های اطلاعاتی ترکیب می‌کند.

روزنامه «وال‌استریت جورنال» از قول یک مرد افغان که برای شبکه امداد امام خمینی کار کرده می‌نویسد که به هنگام استخدام این افراد باید از یک روند گزینش دقیق عبور کرده و تمام اطلاعات مربوط به سابقه و خانواده خود را ارائه دهند. مقامات آمریکایی معتقدند که کمیته امداد امام خمینی از یک چنین روش‌هایی استفاده می‌کند تا کمک‌های خود را فقط به افرادی برساند که به نوعی به حکومت ایران وفادار هستند.

سفارت جمهوری اسلامی ایران در کابل و کنسولگری این کشور در شهر هرات حاضر نشدند در این موارد با خبرنگاران این روزنامه گفت‌وگو کنند.

یک مقام ارشد آمریکایی پیش بینی می‌کند که تمام تلاش‌های ایران به شکست خواهد انجامید چون اکثر افغان‌ها به ایران و اقدامات آن کشور سوء ظن دارند. به گفته وی افغان‌ها می‌دانند که دوست واقعی آنها چه کشوری است. آمریکا یک رابطه طولانی‌مدت با افغانستان دارد و این مناسبات پابرجا خواهند ماند ولی مناسبات با ایران چنین نیست.

در شهر هرات کمیته امداد امام خمینی علاوه بر وام مسکن سهمیه‌های ماهانه نفت، شکر، چای و دارو در میان ساکنان توزیع می‌کند. یک مرد افغان به نام علی می‌گوید: «به عنوان انسان ما از هر کسی که به ما کمک کند کمک دریافت می‌کنیم. آمریکایی‌ها این جا غایب‌اند.»

یکی از دریافت‌کنندگان کمک‌های کمیته امداد امام خمینی زن جوانی است به اسم معصومه کریمی. وی و نامزدش قبل از ازدواج برای تامین هزینه‌های عروسی و بخشی از مبلمان و وسایل آشپزخانه از این تشکیلات کمک دریافت کرده‌اند. زوج دیگری نیز که هزینه مراسم عروسی خود را از این کمیته دریافت کرده‌اند می گویند: «ایرانی‌ها از آمریکا کمک و فعالیت بیشتری می‌کنند. اکنون ایران در تمام جنبه‌های زندگی ما است.»

این دو زوج ساکن یکی از محلات شهر هرات به نام «جبرئیل» هستند. بخش زیادی از ساکنان این محله از قوم هزاره هستند که مثل اکثریت جمعیت ایران شیعه‌مذهب‌اند. کمیته امداد امام خمینی در این محله مدرسه، کتابخانه، درمانگاه و راه‌های آسفالت شده ساخته‌است که هنوز هم در افغانستان پدیده‌های نادری هستند. در یکی از روزهای اخیر انبوهی از کتاب‌های جدید چاپ ایران که روی جلد آنها تصویر آیت‌الله خامنه‌ای چاپ شده‌است در کتابخانه محله انبار شده و منتظر توزیع بین کودکان بود.

خبرنگار روزنامه «وال‌استریت جورنال» در ادامه گزارش خود از شهر هرات می‌نویسد که کتابخانه کمیته امداد خمینی فقط محلی برای تبلیغات مذهبی و به نفع رژیم ایران نیست. یکی از اتاق‌های کتابخانه مخصوص آموزش زبان انگلیسی به دختران نوجوان است. علاوه بر این کلاس‌هایی هم برای آموزش کامپیوتر، علوم و ریاضیات برگزار می‌کند. مدیر این کتابخانه می‌گوید: «مسلما من خوشحال می‌شدم اگر آمریکایی‌ها یک چنین کمک‌هایی به ما می‌کردند ولی اینطور نیست. به همین خاطر من از کمک‌های ایران استفاده می‌کنم.»

البته یکی از کارکنان کتابخانه می‌گوید که آنها قدرت انتخاب زیادی ندارند. مقامات کنسول‌گری جمهوری اسلامی ایران در شهر هرات چند ماه پیش تهدید کرده بودند که اگر کتابخانه برنامه‌های بیشتری برای معرفی و تبلیغ به نفع ایران نداشته باشد بودجه و کمک‌ها را قطع خواهند کرد.

به گفته این کارمند کتابخانه یکی دیگر از خواست‌های مقامات ایرانی برگزاری مراسمی به مناسبت روز درگذشت آیت‌الله خمینی رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بوده‌است. کتابخانه که به کمک‌های دولت ایران محتاج است موافقت کرده که کلاس‌های مربوط به معرفی فرهنگ ایرانی را افزایش دهد.

روزنامه «وال‌استریت جورنال» می‌افزاید که «قدرت نرم» تنها طرح و شیوه عمل ایران نیست. مقامات ولایت هرات می گویند که در دوره‌های اخیر میزان فعالیت گروه‌های شورشی مسلح که از سوی ایران حمایت می‌شوند افزایش یافته‌است. داود صبا رئیس دولت محلی هرات می‌گوید: «این شورشی‌ها در ایران منطقه امن دارند و علیه دولت افغانستان می‌جنگند.»

در ماه اوت همین روزنامه گزارش داد که حکومت ایران به گروه طالبان اجازه داده که در ایران دفتر باز کنند. ایران با هدف اعمال فشار به نیروهای خارجی مستقر در افغانستان و تسریع زمان خروج آنها در دوره اخیر از گروه‌های مسلح که با دولت افغانستان و نیروهای آمریکایی می‌جنگند حمایت بیشتری می‌کند.

محمود احمدی‌نژاد رئیس جمهور ایران در ملاقاتی با حامد کرزی رئیس جمهور افغانستان گفت اگر آمریکا و یا اسرائیل به خاک ایران حمله کنند ایران نیز در مقابل به نیروهای آمریکایی مستقر در افغانستان حمله خواهد کرد.

دیپلمات‌های غربی معتقدند که افزایش فعالیت‌های ایران در افغانستان واکنشی است به فشارهای غرب و به خصوص تحریم‌های اقتصادی که در سال اخیر فشار زیادی به ایران وارد کرده‌اند. یک مقام ارشد دولت افغانستان می‌گوید: «ایرانی‌ها نمی‌توانند به لندن و یا واشنگتن حمله کنند ولی می‌توانند به افغانستان حمله کنند.»

بودجه کلان رسانه‌ای

مقامات افغان می گویند که دستگاه دیپلماتیک ایران از مدت‌ها پیش بودجه‌های کلانی را به رسانه‌های افغان اختصاص داده‌است و در ماه اوت امسال مقامات سفارت ایران در کابل در تلاش برای ایجاد شبکه‌ای از رسانه‌های افغان که صدا و دیدگاه‌های ایران را منعکس کنند با مدیران شبکه‌های تلویزیونی و سه روزنامه افغان دیدار کرده‌اند. دستگاه امنیتی افغانستان به این اقدام واکنش نشان داد و چند خبرنگار ایرانی را به اتهام جاسوسی دستگیر کرد. هنوز هم یکی از خبرنگاران خبرگزاری حکومتی فارس در زندان است.

مبارز رشیدی معاون وزارت فرهنگ و اطلاع‌رسانی افغانستان می‌گوید که ائتلاف بین‌المللی به رهبری آمریکا نیز برای منعکس نمودن دیدگاه‌های طرفدار غرب رسانه‌های متعددی را در افغانستان دایر کرده‌اند. ولی او بر یک نکته اساسی در تمایز فعالیت‌های رسانه‌ای تاکید کرده و می‌گوید که افغانستان از کار رسانه‌هایی که به آزادی اطلاع‌رسانی معتقد هستند حمایت و استقبال می‌کند.

روزنامه «وال‌استریت جورنال» می‌افزاید برخلاف آمریکا که اکثر کمک‌های مالی و عمرانی آن روی ولایت‌های ناامن و مناطق نفوذ طالبان متمرکز شده‌است ایران فقط به افراد و بخش‌هایی کمک می‌کند که به نوعی از ایران طرفداری می‌کنند.

کسب روادید یا اجازه ورود به ایران یکی از ابزارهای نیرومند برای جلب حمایت یا پاداش به طرفداران حکومت ایران است. یک مقام غربی در شهر هرات می‌گوید که کنسولگری ایران در هرات فقط به آن عده از افغان‌هایی که وفاداری خود را به جمهوری اسلامی ایران ثابت کنند اجازه می‌دهد که برای معالجه و یا زیارت به ایران سفر کنند.

غلام سید راشد مدیر اداره بهداشت ولایت هرات در سال ۲۰۰۸ با نمونه‌ای از سختگیری‌های ایران مواجه شد. وی به عنوان مقام مسئول بهداشتی منطقه قصد داشت از درمانگاه سبز پارسیان که محل تعیین افرادی است که برای معالجه به ایران اعزام می‌شوند بازدید کند. ولی مسئولان این درمانگاه که با بودجه ایران اداره می‌شود به وی اجازه ورود ندادند.

این مقام دستور داد که تا زمان انجام این بازرسی درمانگاه را تعطیل کنند ولی دو روز بعد یک مقام ارشد در ولایت هرات دستور وی را لغو کرد و درمانگاه به کار خود ادامه داد. مسئول فعلی این درمانگاه می‌گوید که از این مشکل بی‌اطلاع است و وجود هرگونه فعالیت به نفع ایران را در محیط این درمانگاه تکذیب می‌کند. اما آقای راشد می‌گوید که از آن زمان به بعد وی و اعضای خانواده‌اش از دریافت ویزای ایران محروم شده‌اند.

لغو کنسرت علیرضا قربانی در مشهد، ساعاتی قبل از اجرا/ عوامل «خودسر» پوسترهای برنامه را هم پاره کردند


کنسرت گروه «آهنگ اشتیاق» به سرپرستی علی قمصری که قرار بود در تاریخ‌های ۲۱ و۲۲ آبان به خوانندگی علیرضا قربانی در دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شود، ساعاتی قبل از اجرا لغو شد.
به گزارش ایسنا، قمصری با اعلام این خبر گفت: چندی پیش مدیر برنامه‌های ما پیشنهادی برای دو شب اجرا در تاریخ‌های ۲۱ و۲۲ آبان در دانشگاه فردوسی مشهد دریافت کرد و با توجه به شرایط سخت اجرا در مشهد این فرصت را غنیمت شمردیم تا دیداری با دوستداران موسیقی در این شهر داشته باشیم.
او ادامه داد: متاسفانه امروز و نیم ساعت قبل از پرواز، خبری به ما رسید که طبق آن، با وجود طی شدن تمام مراحل قانونی و کسب مجوز، گروه ما و دانشجویان و مسئولان دانشگاه از برگزاری این کنسرت منع شده‌اند.
قمصری بیان کرد: باید به کسانی که بصورت خودسرانه و غیر قانونی قدرتشان را در پاره کردن پوسترها، بی احترامی کردن به عوامل فرهنگی دانشگاه و قلدری خرج می‌کنند، بگویم «درست است که شانس دیدار با هنردوستان مشهد را از دست دادیم ،اما این مسئله در مقابل چیزی که شما از دست می‌دهید ذره‌ای بیش نیست.»
بر اساس گزارش ها، تعداد کنسرت‌هایی که در یک ماه اخیر لغو شده‌اند کم نیست. اما اکثر گروه‌های موسیقی ترجیح داده‌اند که موضوع را رسانه‌ای نکنند تا دست‌کم شانسی برای اجراهای بعدی داشته باشند.
اواخر شهریور گذشته، کنسرت محمدرضا لطفی، آهنگساز و نوازنده تار به دلیل عدم دریافت مجوز در بابلسر از شهرهای استان مازندران لغو شد‌. محمدرضا لطفی در واکنش به این موضوع به ایسنا گفت: مدیر اداره ارشاد بابلسر در آخرین روزهای مانده به کنسرت، از دادن مجوز خودداری کرد و دیگر نهادهای شهری را مقصر دانست.
این آهنگساز و نوازنده تار با انتقاد از چنین رویه‌ای تاکید کرد که بیش از ۴۵ سال سابقه فعالیت دارد و در این مدت تلاش کرده که رشد موسیقی در کشور کمک کند اما حتی حمایت‌های کوچکی صورت نگرفته است.
او از مقامات مسئول خواست که رسیدگی‌های لازم را برای برطرف کردن این مشکل بزرگ در شهرستان‌ها انجام دهند و این سوال را مطرح کرد که «آیا دولت ما مرکز تصمیم گیر واحد ندارد؟ آیا وزیر ارشاد قادر نیست این گونه مسائل را در چار چوب یک اساسنامه واحد به اجرا درآورد؟»
اواسط تیرماه هم قرار بود کنسرت شهرداد روحانی، رهبر ارکستر ایران ‌در شهر کرمان برگزار شود اما برگزاری این کنسرت از نظر مسئولان کرمان نامناسب تشخیص داده و لغو شد.
اوایل همین ماه نیز کنسرت احسان خواجه امیری، خواننده جوان پاپ که قرار بود ‌در شهرستان نور در شمال ایران برگزار شود، به خاطر مخالفت رهبر کنسرت با اجرای طرح «تفکیک جنسیتی» میان شرکت‌کنندگان لغو شد.
لغو کنسرت گروه قمر به سرپرستی سالار عقیلی، خواننده موسیقی سنتی ایران نیز در شهر همدان به علت مخالفت رئیس اداره ارشاد شهرستان همدان و با وجود موافقت مدیرکل و معاون ارشاد این استان از دیگر مواردی بود که در همین روزها اتفاق افتاد.

ترویج «عصمت استراتژیک» ولایت فقیه؛ تلاشی برای توجیه حمایت رهبری از احمدی نژاد


کلمه – گروه معارف:
وقتی تلاش برای “امام” خواندن رهبری با شکست رو به رو شد، اینک با طرح عصمت استراتژیک ولی فقیه عده ای القا می کنند که آیت الله خامنه ای در تعییین خطوط اصلی و حیاتی و گفتمان نظام اشتباه نخواهد کرد!
به گزارش کلمه، در هفته های اخیر جزوات و مباحثی با عنوان “عصمت استراتژیک ولی فقیه” در قم و تهران مطرح شده که اشاعه دهندگان این مباحث می خواهند از باب قاعده لطف برای ولی فقیه جایگاه عصمت و مصون از خطا را اثبات کنند.
آن طور که مشرق نیوز نوشته است هرچند مطرح کنندگان این مباحث دارای سوابق انقلابی و چهره های متدینی هستند اما طرح این مباحث در رسانه ها و مجالس عمومی بر خلاف مصالح کشور است.
این رسانه نزدیک به اقتدارگرایان نامی از این افراد “انقلابی و متدین” نمی برد، اما طی سال های گذشته از سوی مصباح یزدی و شاگردانش تلاش گسترده ای برای دادن صفات و ویژگی های خارق العاده به آیت الله خامنه ای انجام شده است.
ماه گذشته نیز مصباح یزدی که طی سالهای گذشته جایگاه منحصر به فردی برای آیت الله خامنه ای بیان کرده بود، بر امام خواندن ایشان تاکید کرد.
مصباح یزدی پیش از این نیز گفته بود که «همانند مقام معظم رهبری به هیچ عنوان نمی‌توان بر روی زمین و آسمان‌ها پیدا کرد چرا که ایشان نمونه برجسته‌ای از ائمه اطهار و اجدادشان است.»
همزمان و به طور موازی، منصوبان و منتسبان به رهبری نیز در تلاش اند تا با اغراق و زیاده گویی، شخصیتی ماورایی از وی ارائه دهند.
موج زیاده گویی ها و مبالغه ها در خصوص ویژگی های رهبری هم اولین بار توسط مصباح یزدی و شاگردانش مطرح شد که تلاش می کردند مقام ولایت فقیه را تا سطح ائمه و پیامبر و ارتباط خاص با امام زمان بالا ببرند.
پس از آن بود که سعیدی امام جمعه منصوب رهبری در قم در یک سخنرانی و به نقل از خواهر رهبری گفته بود که وی هنگام تولد وقتی می‌خواست از بدن مادر خارج شود «یا علی» گفته و قابله هم در پاسخ گفته است: علی نگه‌دارت!
محمدی گلپایگانی رییس دفتر رهبری هم اخیرا ادعا کرد “رهبر معظم انقلاب دانشمندی است که در تمام رشته‌های علمی اطلاعات دارد”!
اکنون نیز به نظر می رسد که انتشار جزوه عصمت استراتژیک در ادامه همان تلاش ها باشد.
بهار سال گذشته مطلبی در وبلاگ “یار باران” منتشر شد که که با تبیین انواع عصمت تلاش داشت عصمت تازه ای را برای ولی فقیه تبیین کند.
در این مقاله، نویسنده تلاش کرده بود با ذکر آیات و روایات به این نتیجه برسد که “امام” در زمان غیبت صغری باید در تببین سیاست های کلان دارای عصمت باشد. در بخشی از این مطلب آمده بود که “تبیین عصمت استراتژیک امام و امت در عصر ظهور صغرا (جمهوری اسلامی ایران)؛ معصومیت از اشتباه یا گناه استراتژیک این است که امام/امت، در یک مساله حیاتی، مثل انتخاب ریاست جمهوری یا هر کار تعیین کننده در اعتلای حق و استفال باطل از خطای عمدی یا سهوی، معصوم باشد. از این رو، مردم مسلمان ایران و ولیّ فقیه آنان در عصر ظهور صغرا، باید دارای عصمت استراتژیک باشند. امام/مردم در مورد انتخاب بازرگان، بنی صدر، موسوی، هاشمی و خاتمی هم اشتباه نکردند، التبه تحلیل آن قدری پیچیده است.”
در این یادداشت، نویسنده بارها به جلسات درس خارج آیت الله خامنه ای ارجاع داده بود، و از ایشان به عنوان “امام” یاد کرده بود.
پس از اینکه انتشار این یادداشت حتی با واکنش سایت محافظه کار مشرق رو به رو شد، نویسنده مقاله با بیان دلیل اصلی از نگارش چنین مقاله ای به انتقادهای موجود در جامعه اشاره کرد. وی در خصوص حمایت رهبری از دولت احمدی نژاد اشاره می کند و نویسنده مدعی می شود که “اگر این فرض باطل، درست باشد، معنایش این است که رهبری شرط تدبیر و مدیریت را ندارد و لذا لازمه منطقی ادعای باطل حامیان موسوی این است که امام خامنه ای حق رهبری ندارد. قطعا این ادعا هم اشتباه است!”
وی مدعی است که خواسته فرمول بندی ای ارائه کند که کسی نتواند بگوید رهبری هم رهبر است و ما قبولش داریم و هم اینکه نمی تواند شاخص های اساسی گفتمان انقلاب را تشخیص دهد!
اینها در حالی است که چندی پیش که موج جدیدی از سخنان اغراق آمیز در مورد جایگاه ولی فقیه مطرح شد، در مطلبی در پایگاه اطلاع رسانی رهبری، از افراط و شعارزدگی در مورد رهبری به شدت انتقاد شد و آمد: برخی تعابیر موجود در مدح رهبری همچون «کشتی ولایت» و «نوح ما»، مورد اعتراض ایشان قرار گرفته است. آیت الله خامنه ای در سخنان اخیر خود در نوشهر گفته است: «من به شما عرض می‌کنم، به همه هم این را می‌گویم و گفته‌ام و تکرار می‌کنم: مبادا آن صفاتی، خصالی، مناقبی که متناسب با وجود ولی‌عصر ارواحنافداه هست، این‌ها را تنزل بدهیم در سطح انسان‌های کوچک و ناقصی مثل این حقیر و امثال این حقیر.»

یک نماینده مجلس: دولت می خواهد در یکی دو هفته آینده، قیمت دلار را به چهار تا پنج هزار تومان برساند


عضو هیأت نظارت بر رفتار نمایندگان با بیان اینکه طبق خبرهای به دست آمده به نظر می‌رسد یکی از برنامه‌های دولت قبل از طرح سوال تزریق نکردن ارز به بازار باشد، افزود: چنانچه نماینده‌ای هنگام سوال از رئیس‌[دولت] آبستراکسیون کند رفتار وی مورد بررسی و برخورد قانونی قرار می‌گیرد.
عوض حیدر‌پور شهر‌ضایی در گفت‌وگو با خانه ملت، با بیان اینکه طرح سوال از رئیس [دولت] اقدامی قانونی از جانب نمایندگان مجلس شورای اسلامی است، گفت: زمانی مشکلات کشور با حضور وزرا در مجلس حل می‌شود اما در شرایط کنونی کشور مسئله تنها قیمت ارز نیست چرا که نوسانات بازار ارز معیشت مردم را تحت تاثیر قرار داده است.
نماینده شهرضا و سمیرم سفلی با بیان اینکه سوال از رئیس [دولت] مطالبه مردم است، افزود: رئیس [دولت] در جلسه سوال با پاسخی متین، منطقی و مستند جواب ملت را می‌دهد.
وی با یادآوری قانع‌کننده نبودن پاسخ نمایندگان رئیس [دولت] در کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات، تصریح کرد: وقتی نمایندگان دولت در این کمیسیون عامل بسیاری از اقدامات اقتصادی را شخص رئیس [دولت] معرفی کردند اکنون از وی خواسته‌ایم تا شخصا به مجلس پاسخ دهد.
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با یادآوری مناظره چند شب گذشته بین علی مطهری و علی اصغر زارعی، تاکید کرد: ‌در این برنامه زارعی بیان کرده بود که با اقدامات موثر دولت قیمت ارز در کشور کاهش پیدا کرده و تا حدودی آرام شده است در حالی که ممکن است با طرح سوال از رئیس [دولت] بازار دوباره متلاطم شود و قیمت‌ها افزایش پیدا کند.
این نماینده مجلس نهم یادآور شد:‌ پیش بینی می‌کنیم دولت در یک یا دو هفته آینده ارز مورد نیاز بازار را برابر روش معمول در مرکز مبادلات ارزی و بازار آزاد تامین نکند و به طور مصنوعی قیمت ارز را ۴ یا ۵ هزار تومان برسانند و دلیل این افزایش قیمت را سوال از رئیس جمهور اعلام کند.
وی با بیان اینکه طبق خبرهای به دست آمده به نظر می‌رسد یکی از برنامه‌های دولت قبل از طرح سوال تزریق نکردن ارز به بازار باشد، توضیح داد: دولت باید ارز مورد نیاز بازار را براساس نیازمندی‌ها تامین کند و اگر تا زمان طرح سوال مشکلاتی در بازار ارز پدید بیاید شخص رئیس [دولت] باید پاسخگو باشند.
نماینده شهرضا درباره نگرانی‌های برخی نمایندگان از پاسخ‌های رئیس [دولت]، گفت: مردم همواره و در موارد مختلف از جمهوری اسلامی دفاع کرده‌اند و در این میان رئیس [دولت] هم جزیی از ملت است.
وی درباره اعلام نظر برخی نمایندگان مجلس مبنی بر آبستراکسیون در روز سوال از رئیس [دولت] افزود: آبستراکسیون در جمهوری اسلامی و درشرایط کنونی زشت‌ترین عملی که یک نماینده می‌تواند انجام دهد.
نماینده سئوال‌کنندگان از رئیس‌[دولت] تصریح کرد: مجلس به هیچ عنوان آبستراکسیون را قبول ندارد چون در آیین نامه داخلی مجلس برای آبستراکسیون ماده‌ای پیش بینی نشده است.
وی در پاسخ به افرادی که به دنبال آبستراکسیون هستند، توضیح داد:‌ نمایندگانی که موضوع آبستراکسیون را مطرح می‌کنند بدانند ایچاد اشکال در روند کاری مجلس موضوعی است که امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری به شدت با آن مخالفت کرده‌اند و ملت هم با ابن اقدام احتمالی برخورد می‌کنند.
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی، آبستراکسیون را مخالفت با یکی از ارکان جمهوری اسلامی ایران خواند و گفت: آبستراکسیون به معنای برخورد غیر منطقی با یکی از قوای ایران است و چنانچه نماینده‌ای این عمل را انجام دهد اقدام وی از سوی هیات نظارت بر رفتار نمایندگان مورد بررسی و برخورد قانونی قرار می‌گیرد.

احمدی‌نژاد: می‌خواهیم پول در جیب ملت بگذاریم، عده‌ای نمی‌گذارند

همزمان با تصویب کلیات طرح متوقف کردن برنامه حذف یارانه‌ها، موسوم به هدفمندی یارانه ها، در مجلس ایران، محمود احمدی‌نژاد گفته است "به محض این که دولت تصمیم می گیرد که مقداری پول در جیب مردم بگذارد، شروع به سر وصدا می‌کنند و از چندین جا بسیج می شوند که نگذارند".آقای احمدی نژاد در جمع تعدادی از بازنشستگان گفته است: "هنگامی که دولت می خواهد کاری را انجام دهد از چندین جا می آیند و قیچی می کنند. ثروت، پول و خاک، همه برای ملت است."

نمایندگان مجلس روز یکشنبه ۲۱ آبان کلیات طرح توقف مرحله دوم برنامه حذف یارانه ها را تصویب کردند که با تصویب جزئیات آن، دولت اجازه افزایش قیمت کالاها و خدمات موضوع برنامه حذف یارانه ها را در نخواهد داشت و هر گونه افزایش یارانه نقدی نیز برای امسال ممنوع می شود.
برنامه حذف یارانه ها بیست و سه ماه پیش شروع شد و بر اساس آن در اولین مرحله، قیمت برخی کالاها و مواد سوختی افزایش یافت و دولت هم قرار بود نیمی از درآمدهای حاصل از افزایش قیمت ها را بین خانوارها به صورت نقدی توزیع کند و بقیه نیز به بخش های تولیدی و پروژه های عمرانی اختصاص پیدا کند، اما دولت عملا تمام پولی را که از این محل به دست آورد به صورت یارانه نقدی به خانوارها داد.
با وجود اختصاص همه درآمد حاصل از افزایش قیمت ها، گزارشها رسمی نشان می دهد که دولت برای پرداخت یارانه نقدی در سال گذشته ۱۵ هزار میلیارد تومان کسری داشت و این پول را با قرض از بانک مرکزی و استفاده از بودجه وزارتخانه های نفت و نیرو پرداخت کرد.
دولت امیدوار بود که با اجرای مرحله دوم برنامه حذف یارانه ها و افزایش قیمت ها، هم کسری بودجه خود را بپوشاند و هم به یارانه نقدی اضافه کند، اما مجلس با طرح ضربتی دولت برای افزایش قیمت ها مخالفت کرد و بودجه ۱۳۵ هزار میلیارد تومانی پیشنهادی اش در سال جاری را رد کرد و نصف آن را تصویب کرد.دولت با بودجه ۶۶ هزار میلیارد تومانی مجلس برای اجرای برنامه حذف یارانه های امسال مخالف بود، در حالی که مجلس می گفت که دولت قادر به تامین همین مبلغ هم نخواهد بود.
در ماههای اخیر با افزایش شدید قیمت کالاها، بروز بحران ارزی و تشدید تحریم های بین المللی، دولت تمایلی به اجرای مرحله دوم برنامه حذف یارانه ها نشان نمی داد ولی با افزایش شدید قیمت ارز دولتی، این بحث مطرح شد که دولت سعی دارد با فروش ارز به قیمتی بیشتر از دو برابر بودجه مصوب، یارانه نقدی خانوارها را افزایش دهد.
برخی نمایندگان مجلس نسبت به وجود چنین طرحی در دولت معترض بودند و برای همین سعی کردند تا جلوی اجرای آن را بگیرند و حتی طرح سئوال از رئیس جمهور را برای دومین بار در تاریخ جمهوری اسلامی به جریان بیندازند که در باره بحران ارزی و شائبه عمدی بودن افزایش قیمت ارز است.

نگرانی مجلس

احمد توکلی، نماینده تهران در مجلس ایران امروز یکشنبه ۲۱ آبان در جلسه علنی مجلس به عنوان موافق طرح توقف مرحله دوم حذف یارانه گفت که "آثار شوک های اقتصادی ظاهر شده و سوء مدیریت دولت، زمینه تحریم های دشمنان شده که اگر این شرایط درست نشود، تورم غیرقابل کنترل خواهد شد."
با وجود تاکید قانون بر اجرای برنامه حذف یارانه ها در مدت پنج سال، دولت سعی داشت آن را در مدت کوتاهتری تمام کند و در مرحله دوم حذف یارانه قیمت ها را به قیمت نهایی برساند، اما مجلس با آن مخالفت کرد.
آقای توکلی گفت که علاوه بر گزارش محرمانه ای به شما نمایندگان داده ام، حرف های گذشته را نیز یادآوری می کنم که "اگر تند روی کنید مجبور می‌شوید ترمز دستی را بکشید که بایستید یا عقب گرد کنید الان متاسفانه همین اتفاق افتاده بنده عرض می کنم شوک‌های اقتصادی، آثارش با وقفه ظاهر می شود و الان آثارش ظاهر شده است. علاوه بر آن در طول یک سال اخیر سوء‌مدیریت و سوء سیاست دولت در بازار ارز ضمیمه تحریم های دشمنان ملت شده و ارزش پول ملی از نصف کمتر شده است."برخی نمایندگان مجلس می گویند که بحران ارزی اخیر کشور، و افزایش شدید قیمت ارز سبب شده که مرحله اول افزایش قیمت ها به طور کلی اثر خود را از دست بدهد. بنابر قانون مصوب مجلس قیمت مواد سوختی باید به حدود قیمت های خلیج فارس برسد که با دو تا سه برابر شدن قیمت ارز، اکنون قیمت ها باید افزایش شدیدی پیدا کند.
به عنوان مثال تا پیش از این تصور می شد که قیمت بنزین اگر حدود مثلا یک دلار در خلیج فارس عرضه می شود دولت می تواند بنزین را با مثلا ۱۰۰۰ تا ۱۲۰۰ تومان در بازار داخلی بفروشد و به سطح قیمت های منطقه برساند اما اکنون با افزایش قیمت ارز، دولت برای این کار باید بنزین را دست کم با قیمت ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ تومان بفروشد.
آقای توکلی در صحن علنی مجلس گفت که "چه کنیم که با دولتی طرف هستیم که باید با این اقدامات فشار سیاسی را بر آن زیاد کنیم که اقدامات غیرقانونی صورت ندهد."
این نماینده مجلس تاکید کرده که "هشدار می دهم که اگر این طرح تصویب نشود و نمایندگان مجلس همت نکنند همان طور که در نامه محرمانه خدمت شما نوشتم وضع به شکل غیرقابل قبولی در خواهد آمد."
نگرانی اصلی برخی نمایندگان مجلس این است که طرح دولت مشکلاتی را بوجود آورد که نتوان عواقب آن را به سادگی کنترل کرد، اما آقای احمدی نژاد می گوید: "متاسفانه در این میان عده‌ای مانع می‌تراشند و هر راهی که می‌رویم بر آن قفل می‌زنند و اگر از راهی دیگر برویم قفل‌های بیشتری به آن می‌زنند."
به گفته آقای احمدی نژاد، "ما می‌خواهیم پولی که از ملت می‌گیریم به خودشان بدهیم و کسی که بنزین بیشتر مصرف می‌کند پول بیشتری بدهد تا به اقشار ضعیف کمک شود، اما می‌گویند این تورم‌زا است و نقدینگی ایجاد می‌کند."
دولت پیش تر اعلام کرده بود که تمایلی به اجرای مرحله دوم حذف یارانه ها ندارد، ولی اکنون به نظر می رسد که آقای احمدی نژاد طرح توقف مرحله دوم حذف یارانه ها در سال جاری را بهانه ای یافته است تا مشکلات موجود را به گردن نمایندگان مجلس بیندازد و بگوید که دولت می خواهد پول بیشتری به مردم بدهد اما مجلس نمی گذارد و مانع اصلی عدم موفقیت طرح دولت است در حالی که مجلس می گوید که نحوه اجرای دولت باعث بروز مشکلات اقتصادی فعلی شده است.

ورود و خروج پول توسط مسافران تنها تا ۵۰۰ هزار تومان مجاز است


بانک مرکزی ایران سقف پول رایج کشور برای مسافران را مشخص کرد. بر اساس مقررات بانک مرکزی ایران مسافران می‌توانند تا ۵۰۰ هزار تومان پول رایج کشور را به همراه داشته باشند.


به گزارش ایسنا، خبرگزاری دانشجویان ایران، همه مسافران ایرانی و خارجی باید به این موضوع توجه داشته باشند و با متخلفان برطبق ماده ۴۲ قانون پولی و مالی ایران رفتار خواهد شد.

همچنین میزان طلای همراه مسافران نیز تعیین شده است و آنها تنها حق دارند تنها برای مصرف شخصی خود طلا حمل کنند. میزان زیورآلات همراه مسافر براساس ضوابط تعیین شده ۱۵۰ گرم است.

واکنش ۴ وبلاگ نویس اصولگرا به سکوت حاکمیت درباره ستار بهشتی: پاسخگو باشید


کلمه: در حالی که ۵ روز از اعلام خبر جان باختن ستار بهشتی، کارگر وبلاگ نویس توسط خواهرش به رسانه ها می گذرد و هنوز هیچ کدام از مراجع و نهادهای مربوطه پاسخی به چگونگی حادث شدن این واقعه نداده اند و این ماجرا به همراهی رسانه های وابسته به جریان قدرت در سکوت خبری به سر می برد، تعدادی از وبلاگ نویسان اصولگرا در اعتراض به این فاجعه و سکوت مسئولان امر در نوشته های خود به ابعاد این قضیه پرداخته اند.
در همین حال صبح امروز پس از پنج روز سکوت، در جلسه علنی مجلس و در پی تذکر احمد توکلی نماینده مردم تهران نسبت به سکوت دستگاه قضایی و وزارت خارجه محمد حسن ابوترابی فرد نایب رئیس مجلس از پیگیری مجلس در این زمینه خبر داد.
احمد توکلی در نطق میان دستور به مساله مرگ ‘ستار بهشتی’ پرداخت و خواستار ‘ارائه توضیحات دستگاه قضایی و اطلاعاتی کشور’ در این‌خصوص شد و گفت: به جای برخورد با رسانه‌ها با آن مسئولین فاسدی که وضع معیشتی مردم را سخت کرده‌اند، برخورد کنید.
خواسته ی احمد توکلی خواسته ی بسیاری از افرادی است که هرچند زاویه ی نگاه متفاوتی با ستار بهشتی یا برخی دیگر از منتقدان دارند اما رفتارهای برگرفته از بی توجهی به قانون و منش انسانی اجازه ی سکوت را از آنها گرفته و در یادداشت های خود به عملکرد مسئولان امر اعتراض کرده اند.
متن یادداشت های برخی از این وبلاگ نویسان را با هم می خوانیم:
مرگ ستار بهشتی؛ تشویش اذهان عمومی و فعالیت علیه نظام/ احسان رستگار
بسم الله الرّحمن الرّحیم
خطاب به کسانی که هر نظر مخالفی را دلیلی کافی برای نابودی آن فرد می دانند:
«استاد شهید آیت الله مرتضی مطهری: عده ای در استدلالهای خود برای اینکه پشتوانه ای برای نظریات سیاسی استبداد مآبانۀ خود پیدا کنند به مسألۀ خدا چسبیدند و مدعی شدند که حکمران در مقابل مردم مسئول نیست، بلکه او فقط در برابر خدا مسئول است ولی مردم در مقابل حکمران مسئول اند و وظیفه دارند. مردم حق ندارند حکمران را بازخواست کنند که چرا چنین و چنان کرده ای؟». (مجموعه آثار ج۱، ص ۵۵۳)
موضع نگارنده در قبال نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و مخالفان وی کاملاً روشن است؛ پس اصلاً این مطلب به قصد هم صدایی با معاندین خارج نشین و ضد انقلاب داخل نشین نیست. اگرچه این اولین بار نبوده که چنین فاجعه ای رخ داده ولی ان شاء الله که آخرین بار باشد؛ پس هدف بنده اصلاح و پیشگیری از تکرار این چنین حوادثی است و نه تخطئه ی نظام و یا مشروعیت زدایی از آن.
۱-پلیس فتا یا همان پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات ایران در سال ۱۳۸۹، پیرو تصویب قانون جرایم رایانه ای در مجلس شورای اسلامی و لزوم تعیین ضابطه ی قضایی برای این قانون، به دستور سردار اسماعیل احمدی مقدم (فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران) تشکیل گردید. در کار ویژه هایی که برای این پلیس در سایت رسمی پلیس فتا تبیین شده، مواردی هم چون کلاهبرداری های اینترنتی، جعل داده ها و عناوین، سرقت اطلاعات، تجاوز به حریم خصوصی اشخاص و گروه ها، هک و نفوذ به سامانه های اینترنتی، هرزه نگاری و جرایم اخلاقی و برخی جرایم سازمان یافته ی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ذکر شده اند.
۲-وبلاگ نویسی به نام ستار بهشتی –که وبلاگ نویسی ۳۵ ساله و کارگری ساده اهل رباط کردیم بوده- در هفتم آبان ماه ۹۱ توسط پلیس فتا دستگیر می شود. جرم ستار بهشتی قطعاً در رابطه با وبلاگ نویسی اش بوده و نه کارگری اش! تا آن جا که بنده مطلع شدم، مواضع مطالب وبلاگ وی، علیه نظام بوده است. گویا پلیس فتا از ستار بهشتی بازجویی می کند و احتمالاً به دلیلی شبیه ناکامی در بازجویی، وی را تحویل پلیس آگاهی می دهد. از این که آیا به پلیس آگاهی تحویل داده شده یا این که حین بازجویی توسط پلیس آگاهی این فاجعه رخ داده، هیچ اطمینانی ندارم؛ اطلاعاتم فقط در حد شنیده هاست. بر اساس همین شنیده ها، وی حین بازجویی توسط پلیس آگاهی فوت می کند.
۳-قطعیتی که وجود دارد فوت وی حین بازجویی است. اگر این اتفاق حین بازجویی توسط پلیس فتا رخ داده، یک اشتباه و اگر حین بازجویی توسط پلیس آگاهی رقم خورده، دو اشتباه صورت پذیرفته است. فلسفه ی وجودی پلیس فتا پیگیری مسائل مرتبط با فضای رسانه ای است؛ پس ورود پلیس اگاهی به این مبحث (در صورت صحت این ورود) باطل و نادرست است. مثل این است که فدراسیونی به عنوان فدراسیون فوتسال تأسیس شود، ولی باز هم شاهد باشیم که رئیس فدراسیون فوتبال بعضاً در امورات فدراسیون فوتسال دخالت و ورود می کند. ان شاء الله اساساً دخالت پلیس آگاهی کذب باشد ولی اگر صحت دارد، تأمل برانگیر است.
۴-باز می گردیم به ابتدای داستان؛ این که اصلاً چرا یک وبلاگ نویس باید دستگیر شود؟ حوزه ی اثرگذاری یک وبلاگ و یک وبلاگ نویس در وضعیت فعلی کشور ما کاملاً محدود است. مثلاً نهایت اتفاقی که ممکن است رخ دهد این است که وبلاگ نویسی مطلبی موهن و مزخرف علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بنویسد و آن را در وبلاگش منتشر کند و بعد سایت های خبری-تحلیلی داخلی و خارجی هر کدام متناسب با سیاست گزاری های خود و اهداف خود مطالب را به گونه ای منتشر می کنند. بعد از آن هم در بهترین حالت ممکن مطلب در یکی دو روزنامه ی داخلی بازنشر می شود و تمام. علی مطهری دیشب در بخشی از مناظره اش در برنامه ی دیروز، امروز، فردا جمله ی زیبایی گفت: “ما نظام را یک نهال ضعیف و کوچک در نظر می گیریم که با یک باد این طرف و آن طرف می شود و ما هم مدام نگران می شویم که مبادا اتفاقی برایش بیفتد. خیر نظام بیدی نیست که با این بادها بلرزد.”[نقل به مضمون] اما حال چه شده؟ وبلاگ نویسی کاملاً گم نام در رباط کریم توسط پلیس فتا دستگیر شد، حین بازجویی فوت کرد، در عرض کم تر از یکی دو روز خبر فوتش در رسانه های داخلی و خارجی منتشر شد و حالا هم بی بی سی، هم صدای آمریکا و همه ی دشمنان نظام ما و مردم ما فرخنده دلند.
۵-بسیاری از سیاست مداران و فعالان سیاسی و رسانه ای که اکنون در زندان اوین بازداشت هستند، با عنوان جرمی شبیه فعالیت علیه نظام و تشویش اذهان عمومی متهم و محکوم شده اند. به نظر حقیر برخی از آنان واقعاً این چنین بوده اند و واقعاً هم مجرمند، همان طور که شاید برخی از آنان مجرم نباشند. تصمیم مجرم بودن آن متهمان با قاضی است، ولی آن چه بدان یقین دارم، این است که کسانی که منجر به این فاجعه و آبرو ریزی چه برای نظام و چه برای جامعه ی ایران اسلامی شده اند، خیلی بیش از برخی از زندانیان سیاسی فعلی مرتکب فعالیت علیه نظام جمهوری اسلامی ایران و تشویش اذهان عمومی شده اند. چگونه ممکن است عده ای بگویند که “ببینید چه نظامی است؛ به یک وبلاگ نویس هم رحم نمی کنند و به خاطر مطالب چرند و ضد سیاست هایشان وی را می کشند” و ما خودمان را به نفهمی بزنیم و به این نتیجه نرسیم که این نظرات و عقاید مردم کاملاً به ضرر نظام است و موجب بی اعتمادی جامعه ی بین الملل و مهم تر از آن مردم خودمان به نظامشان می شود. تشویش اذهان عمومی بیشتر از این که مردم بترسند از اظهار نظر و بهراسند از انتقاد و حتی گلایه از نظامشان و مسئولانشان؟!
۶-تنها اظهار نظر یکی از مسئولان رسمی کشورمان را در رابطه با این پرونده یافتم و آن مصاحبه ی چهار خطی منصور حقیقت پور با خبرگزاری ایلنا بود. وی گفته بود: “در خصوص ستار بهشتی مسأله به گونه ای نیست که از سوی کمیسیون نیاز به ورود باشد و قطعاً در صورت لزوم دستگاه های متولی به این مسأله خواهند پرداخت و تا این لحظه نیز گزارشی در این زمینه به کمیسیون امنیت ملی نرسیده است.” واقعاً نفهمیدم چرا برخی فکر می کنند که حتماً باید بمبی در کشور منفجر شود یا فتنه ای برپا گردد یا حرکتی تروریستی صورت پذیرد تا آن موضوع به مبحث امنیت ملی یا کمیسیون امنیت ملی مجلس مربوط شود! آیا فوت یک نفر –که بر فرض هم فردی با عقاید ضد با نظام بوده- حین بازجویی توسط نیروهای امنیتی و نظامی جمهوری اسلامی ایران، مسأله ای نیست که رسیدگی به آن را بتوان ذیل امنیت ملی و مسائل و مصالح نظام و مردم تعریف کرد؟! فقط شهدای هسته ای –که مایه ی افتخار ما هستند- مهمند؟ فقط فتنه مهم است؟ فقط کهریزک خون به دل رهبری می کند؟ آیا واقعاً مثلاً آقای حقیقت پور گمان می کند که رهبری از چنین بلایی که سر یک وبلاگ نویس آمده خون به دلشان نمی شود و غصه دار نمی شوند؟
۷-چرا ما این قدر با مقتضیات و ذات فضای مجازی و وبلاگ بیگانه ایم؟ چرا وبلاگ نویسان از همه ی طیف ها مدام احضار می شوند به نهادهای امنیتی و نظامی؟ از امیرحسین ثابتی که بسیجی است گرفته تا امثال ستار بهشتی که ضد نظام است مغضوب نهادهای امنیتی، قضایی و سیاسی اند. چرا هنوز درک نکرده ایم که وبلاگ، یک خلأ در فضای پر خط قرمز رسانه ای کشور است که باید پر شود؟ چرا هنوز درک نکرده ایم که یک جوان حزب اللهی مانند امیر حسین ثابتی وقتی در وبلاگش –حتی به ناحق- به هر کس حتی علی لاریجانی یا هر شخص دیگری- اظهار نظر تندی می کند، نباید وی را تهدید به زندانی شدن کرد. چرا اصولاً نمی فهمیم که اصولاً اصول اخلاقی و تقیدات اخلاق اسلامی حکم می کند که اصولاً باید بر اساس اصولی، اصولی عمل کنیم و روا نیست که به محض مشاهده ی مطلبی خلاف اصول، کرکره ی آن وبلاگ را پایین بکشیم یا نویسنده اش را پای میز محاکمه. این هم جهت اطلاع آقای زارعی، نماینده ی مجلس شورای اسلامی که دیشب در مناظره حرفی جز “آقای مطهری این چه وضعه حرف زدن است؟ پستو یعنی چه؟!” برای گفتن نداشت. برادر عزیز! جای تعامل و تساهل و تسامح این جاست! وقتی شما با عده ای از شهروندان و جوانان این کشور طرف هستی، آن جاست که باید با آنان تعامل کنی، صحبت کنی، بحث کنی تا قانع شوند یا لا اقل مرزها را بیشتر بشناسند و رعایت کنند؛ نه این که با رئیس جمهور که به قول خودش شخص دوم مملکت است از موضع ضعف و ترس وارد شوی و خواهش کنی که تو رو خدا ما را بدبخت نکن آقای احمدی نژاد! تو رو خدا ملاحظه ی جیب خالی مردم و گرانی اقلام بازار و جرأت کم ما مجلسی ها را بکن آقای احمدی نژاد! آری برادر! اگر مرد تعاملید، بیایید و با مسئولان ذیربط تعامل کنید تا ببینید چه کسی مسئول مرگ ستار بهشتی، هاله سحابی، زهرا کاظمی و زهرا بنی یعقوب بوده اند.
۸-مگر نه این است که رهبری فرمودند که هر کس نظری دارد ولو غیر نظر ما بگوید و مگر غیر از این است که شهید مطهری می فرمایند که جوانان حزب انقلابی از آزادی دادن و فرصت دادن به مخالف برای اظهار نظر هراسی نداشته باشند؟ پس چرا ما از سایه ی خودمان هم می ترسیم؟
۹ -یک پیکر بی روح، فراوان سؤال، تهمت های بسیار، شایعه های بی سر و ته، تزریق سردی و ترس و یأس در بدنه ی جامعه، سوء استفاده ی دشمنان ما از این پاشنه ی آشیل و معروف کردن یک فرد گم نام در بزرگ ترین ابعاد ممکن ثمره ی کسانی است که به هر نحوی موجب فوت ستار بهشتی شدند.
* * *

آیا «ول‌ش کنیم هیچی نگیم»، به نفع جمهوری اسلامی‌ست؟/ میثم رمضانعلی
سال هشتاد و هشت و روزهای اولیه‌ی پس از انتخابات که تهران آبستن اتفاقات بود و در بعضی از خیابان‌ها نیز درگیری‌ها شروع شده بود، تلویزیون، مملکت را گل و بلبل نشان می‌داد. دریغ از پخش خبر و یا گزارش از این اتفاقات. تنها کاری که بعد از جند روز تلویزیون انجام داد، شرکت کنندگان در آشوب‌ها را در قالب معدودی آشوب‌طلب جلوه داد. «بایکوت» راهبرد تلویزیون بود. راهبردی که به طور مشخص با شکست مواجه شد و اعتماد بسیاری را به تلویزیون از بین برد و باعث شد، شبکه‌های خبری معاند، رسانه‌های بهتری برای پیگیری اخبار اتفاقات جلوه کنند.
بسیاری می‌دانستند و می‌دانند که شبکه‌های ماهواره‌ای چون بی‌بی‌سی و وی‌ئو‌ای بناست به تهییج مردم بپردازد و با روش‌های تبلیغی و با ایجاد جنگ روانی، کشور را به سمت آشوب پیش ببرند. اما این همه باعث نمی‌شد که کسی اخبار را از آن رسانه‌ها پیگیری نکند. آن‌ها «تنها» منبع اخبار و اتفاقات بودند. عکس‌ها و فیلم‌ها در مواردی به سرعت در این شبکه‌ها نمایش داده می‌شد و این برای مردمی که در آن دوره با حساسیت مسائل را پیگیری می‌کردند اهمیت داشت. «صدق‌نمایی» و احترام به شعور مخاطب، مخاطبان این رسانه‌ها را بیش‌تر کرده بود.
ماجرای ستار بهشتی، چند روزی‌ست جز در رسانه‌های معاند قابلیت پیگیری ندارد. رسانه‌ها و شخصیت‌های داخلی هیچ واکنش جدی‌ئی در مورد این اخبار نداشته‌اند.این در حالی‌ست که موضوع از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و بسیاری پیگیر موضوع خواهند شد.
من واقعا متوجه نمی‌شوم که چرا در بسیاری از اتفاق‌ها ما سعی در پنهان کردن و بایکوت اتفاقات می‌کنیم و بازی را به نحوی پیش می‌بریم که اعتماد افکار عمومی نسبت به نهادها و رسانه‌های داخلی کاهش یابد. به عنوان مهم‌ترین نهاد، پلیس فتا که در اخبار گفته شده است که ستار بهشتی را دستگیر کرده است، چرا نباید در مورد این اتفاق حرفی بزند؟ حتما باید پرونده و اتفاقی چنین وحشتناک به پرونده‌ای برای فشار بر ایران تبدیل شود تا برخی احساس کنند که باید حرفی بزنند؟ این جدای از صحت این خبر است. یعنی چه اخبار دروغ باشد و چه راست، واکنش حداقلی به این اخبار، «طبیعی‌ترین» رفتاری‌ست که می‌بایست اتفاق می‌افتاد.
فکر نمی‌کنید این سکوت، مثل بسیاری رفتارهای دیگر منجر به تخریب اعتماد عمومی به رسانه‌های داخلی و در کل مایه‌ی کاهش اعتماد به نظام خواهد شد و بار سنگین آن بر دوش نظام سنگینی می‌کند؟
* * *
لطفا یک نفر حرف بزند!/ امید حسینی
از دو روز پیش تا حالا که اخبار مربوط به درگذشت یک وبلاگ نویس ایرانی در رسانه های بیگانه منتشر شده، هنوز مسئولی از قوه قضائیه، نیروی انتظامی و یا پلیس فتا به خودش زحمت نداده تا حرفی، نظری و یا توضیحی درباره این خبر ارائه دهد. فقط معاون کمیسیون امنیت ملی مجلس حرف زده که با حرف نزدنش فرقی نمی‌کند!
این سکوت و این نحوه‌ی برخورد، آن هم در قبال موضوعات و اخباری که به سرعت در کل دنیا منتشر می‌شود و فشارهای سیاسی و تبلیغاتی زیادی را علیه نظام به همراه دارد، نشان دهنده بی‌تفاوتی مسئولان نسبت به نتیجه عملکرد خود و بازتاب آن در رسانه‌هاست. برداشت ما این است که آن مسئول و یا آن نهاد محترم، کاری به رسانه‌ها، افکار عمومی و یا تبلیغات دشمن ندارد و اصلا احساس نمی‌کند که باید درباره‌ی عملکردش پاسخگو باشد.
یک نفر به عنوان وبلاگ نویس توسط پلیس فتا بازداشت شد و بعد از چند روز ناگهان از دنیا رفت. همه رسانه های ضدانقلاب هم مدعی هستند که وی در اثر شکنجه و یا بدرفتاری موقع بازجویی درگذشته است. طبعا با توجه به موارد مشابه (زهرا بنی یعقوب و حادثه کهریزک) چنین ذهنیتی فورا بوجود می‌آید. در این شرایط کمترین وظیفه مسئولان مربوطه (در این مورد خاص پلیس فتا) این است که حرفی بزنند. اگر ادعای رسانه ها اشتباه است، آن را تکذیب کنند و در صورت صحت خبر، درباره اصل ماجرا توضیح بدهند. اگر هم اشتباهی صورت گرفته با مقصر آن برخورد کنند. پس سکوت فعلی چه دلیلی دارد؟ چرا فلان مامور، مسئول و یا نهاد مربوطه، با سکوت خود، بار سنگین دیگری را بر دوش نظامی می‌گذارد که این روزها با انواع و اقسام فشارهای سیاسی و تبلیغاتی روبرو است؟
به هرحال «ستار بهشتی» یا به مرگ طبیعی از دنیا رفته و یا در اثر حادثه‌ای در دوران بازداشتش. از این دو حال که خارج نیست. اگر به مرگ طبیعی از دنیا رفته، ثابت کنید؛ اگر هم بر اثر شکنجه، مسئولیتش را بپذیرید! چرا سکوت؟ نتیجه طبیعی این سکوت این است که ماموران و مسئولان مربوطه می‌خواهند مسئولیت اقدام ِخود را متوجه نظام بکنند! (یعنی هر کسی خودش می‌شود نماد و نماینده‌ی نظام! غیر از این است؟)
البته من درباره جرم و اتهام وی حرفی نمی‌زنم چون اطلاعاتی ندارم. در همین یکی دو روز گذشته وبلاگ منتسب به وی را پیدا کرده و مطالبِ عمدتا غیرمنصفانه‌اش را خوانده‌ام. پس کاملا معلوم است که با او و نظراتش اصلا و ابدا موفق نیستم؛ اما این دلیل نمی‌شود که از مرگش آن هم با این وضعیتِ پر از شبهه خوشحال باشم. حتی اگر جرم کسی آنقدر سنگین باشد که مستحق شدیدترین و سنگین‌ترین مجازات باشد، نحوه و شیوه‌ی مجازات او کاملا مشخص است. بگذریم از اینکه ستار بهشتی فقط یک وبلاگ نویس بود و مگر یک وبلاگ نویس ساده چه جرم بزرگی می‌تواند مرتکب شود که مستحق مرگ باشد؟! یعنی این نظام با نوشتن و خواندن چند تا پست وبلاگی به خطر می‌افتد؟! …
*****
پی نوشت: امشب فیلم «سفر سنگ» ساخته مسعود کیمیایی از تلویزیون پخش شد. اگر تاریخ تولیدش را اعلام نمی‌کردند و اگر با مسعود کیمیایی آشنا نبودیم، گمان می‌کردیم این فیلم در سال‌های بعد از انقلاب ساخته شده! فیلمی که به بهترین شکل ممکن مصیبت‌ها و سختی‌های دوران ارباب رعیتی را نشان داده. فیلمی که هم تاریخی است و هم خودش تاریخ است. یعنی از دل حادثه و از بطن ماجرا بیرون آمده. باور پذیر است چون شعار نمی‌دهد. عملا نشان می‌دهد که کجا بودیم و چطور زندگی می‌کردیم؟ حیف که بعد از سی سال از پیروزی انقلاب، سینما هنوز چشمانش را به روی تاریخ بسته.
حالا حرف من درباره فیلم و سینما نیست. امشب موقع تماشای «سفر سنگ» ذهنم رفت به سمت تاریخ و آن سفر دویست ساله‌ی اخیر در راه آزادی و استقلال و رهایی از استبداد و استعمار که رسیدیم به بهمن ۵۷ و انقلاب شکوهمند اسلامی. انقلابی که حالا حالاها باید باقی بماند و روحِ جهان مرده‌ی کنونی باشد. پس چرا ما به جانش بیفتیم؟ لطفا یک نفر حرف بزند! …
* * *
ستار بهشتی با کدام مصلحت و اولویت/ علی اصغر شفیعیان
حتی اگر یک دهم از آنچه در مورد «ستار بهشتی» در رسانه‌های غیر رسمی منتشر شده واقعیت داشته باشد، احساسات هر انسانی و هر مسلمانی و هر کسی با هر دین و مسلکی تحریک می‌شود که آیا ممکن است با «یک انسان» چنین برخوردهایی در زندان بشود، آن هم در کشوری که مدیرانش خود را پیرو امیر المومنین علی(ع) می‌دانند؛ همو که ربودن خلخال از پای زن یهودی را تاب تحمل نداشت.
بی خبر گذاشتن مردم و عدم اطلاع رسانی دستگاه‌های رسمی و تقویت غیر مستقیم شایعه‌ی کشته شدن شخصی به نام «ستار بهشتی» در زندان آن هم در زیر بازجویی‌ها، باعث شده کسی که خبر را می‌شنود باور کند که کل نظام جمهوری اسلامی در آن دخیل بوده و این بدترین خیانت‌هاست به انقلاب مردمی اسلامی ۱۳۵۷؛ این خیانت هم به اسلام است و هم به جمهوریت، خیانت به اعتماد مردمیست که زندان‌ها و دستگاه عدیله را برای رسیدگی شرعی و قانونی، دو دستی در اختیار مسوولان کنونی قرار داده‌اند.
در همین کشور به طور میانگین روزانه ۷۰ ایرانی در تصادفات جاده‌ای کشته می‌شوند، همه‌ی آنها اتفاق است و به خاطر تخلف از قانون و اشتباهات و کوتاهی‌های آدم‌ها و البته استاندارد نبودن امکانات. لذا این احتمال هم هست که کسی بدون دستور و بر خلاف قانون در یک زندان دست به عملی بزند، اما سکوت مسوولان در مورد این حجم از اخبار غیر رسمی درباره‌ی ستار بهشتی، مخاطب خبر را به این نتیجه نمی‌رساند که «اتفاق» است و آن را برنامه ریزی شده و روال فرض خواهد کرد.
اینطور که رسانه‌های غیر رسمی می‌گویند، ستار بهشتی وبلاگی داشته که خیلی‌ها در این چند روز آن را دیده‌اند و بر مبنای آن، او یک فرد وبلاگ نویسی بوده که دیدگاهش مورد پسند یک اقلیت ناچیز هم نبوده است و اگر شایعات واقعیت داشته باشد مشخص نیست که چرا شخص و دستگاه برخورد کننده با او برای چنین کسی اینقدر هزینه به جمهوری اسلامی بار کرده است؟ هر چند اساسا با مخالف و یا منتقد سیاسی نباید برخورد عجیب داشت اما بالاخره در تشخیص سیاسی هم اینقدر پرت بودن قابل فهم نیست، مثل این است که امروز اگر کسی بخواهد یک میلیون تومان وام بگیرد با او سخت می‌گیرند اما با کسی که ۳۰۰۰ میلیارد دلار اختلاس کرده، در نقطه‌ی آخر برخورد شده است.
مردم می‌پرسند آیا واقعا برخورد با یک وبلاگ نویس ساده که کمترین مخاطبی نداشته برای مسوولان مهم‌تر است یا رسیدگی به وضعیت اقتصادی کشور؟ آیا برخورد با یک شخص ناشناس و کشف او به خاطر نوشتن تعدادی یادداشت بی مخاطب مهمتر است یا پیگیری پرونده‌ی برخی مقامات مسوول از جمله آقایان رحیمی که بر پست معاون اولی ریاست جمهوری تکیه زده است؟ آیا گذشتن از کنار موضوع ستار بهشتی در اولویت است یا رسیدگی به متهمان اصلی پرونده‌ی جنایت کهریزک، از جمله آقای مرتضوی؟ واقعا اولویت‌ها چیست؟
اگر مردم ما فهمیده هستند که می‌توانند سره را از ناسره تشخیص بدهند، حقیقت را به آنها باید گفت، مردم فرق بین اشتباه و رویه را می‌فهمند، به خدا می‌فهمند و نیازی به «مصلحت سنجی» نیست که چه خبری را به آنها بدهیم و کدام را مخفی کنیم. چطور در آمریکایی که «شیطان بزرگ» است، آقای کلینتون در دوران ریاست جمهوری به خاطر یک نیشگون رسوا می‌شود، اما در ایران ما که ادعاهایمان سر به فلک دارد جان آدمی آنقدر بی ارزش است که به خاطر « مصلحت » می‌توان از آن گذشت ؟
تاخیر در اطلاع رسانی هم توجیه نشدنی ست، همانقدر که افکار عمومی، تاخیر صداوسیما در پرداختن به زلزله‌ی آذربایجان را نپذیرفت، در این مورد هم اطلاع رسانی به موقع حق مردم و باعث فروکش کردن احساسات تحریک شده و حیران مانده‌ی آنان می‌شد که متاسفانه نشد و بخشی از جامعه هنوز نمی‌داند آیا ممکن است چنین اتفاقاتی افتاده باشد؟ آیا واقعا ممکن است؟
کسانی که این مصلحت سنجی‌های غلط را می‌کنند باید پاسخگوی احساسات جریحه دار شده باشند، حداقل اندک نمایندگان مستقل مجلس که اسیر این مصلحت سنجی‌ها نیستند هر چه سریعتر از مسوولان سوال کنند و آنها را به پاسخ وادارند؛ به شخصه از امثال آقایان پزشکیان و مطهری و امثالهم انتظار دارم و سعی می کنم با آنها تماس بگیرم و بخواهم که پاسخ رای اعتماد به خود را با پیگیری این قضیه بدهند.
تا یکی از اشتباهات ما این بود که بخشی از مردم سرخورده از انتخابات‌های گذشته در انتخابات مجلس نهم شرکت نکردند تا امروز اکثریتی یا حداقل یک اقلیت نسبتا خوب و قوی در مجلس جسارت و شجاعت پیگیری خواسته‌هایمان باشد و در این موارد مرد و مردانه به میدان بیاید، وگرنه به این مجلس نمی‌توان امیدی بست، مجلسی که پنج روز پس از چنین اخباری، هیچ واکنشی نشان نداده است.
و اما بیش از مسوولان کشوری که خب به واسطه‌ی بر عهده داشتن مسوولیت اجرایی می‌بایست طبق قانون عمل کنند، ولی از آقایان علما بیشتر از اینها انتظار می‌رود، نه به واسطه ی قانون بلکه به واسطه ی شرع شما باید پناهگاه مردم باشید. مردم به قانون التزام دارند اما به شرع اعتقاد دارند و انتظار می‌رود در چنین مواقعی این آنها باشند که پیش و بیشتر از مردم پیگیر باشند و فریاد برآورند که چه اتفاقی دارد می‌افتد؟
پی نوشت: اگر اصلا اتفاقی نیافتاده باشد و فردا در یک برنامه ی تلویزیونی مشخص شود که همه سر کار بوده ایم، در آن صورت نیز با احساسات مردم بازی شده و سناریویی نوشته شده که دست آگاتا کریستی، داستان نویس مشهور کتاب های پلیسی را از پشت بسته اند اما این نه پیروزی بلکه شکستی تلخ است؛ زیرا با هیچ هدفی چنین سناریوی پیچیده ای قابل توجیه نیست بهتر است دست اندرکارانش تمام هوش و ذکاوتشان را برای باز کردن گره ای از گره های ملت به کار ببرند.

شعبون بی مخ ها و خانه ی روستایی محمد نوری زاد


شعبون بی مخ ها و خانه ی روستایی محمد نوری زاددرنیمه شب دیشب (بیستم آبانماه) عده ای از شعبون بی مخ ها با قوطی های رنگ پاش به در خانه ی روستایی محمد نوری زاد که پدر و مادر او در آنجا زندگی می کنند می روند و در و دیوار آنجا را با ناسزاها و فحش های متداول خود آلوده می کنند. همان کاری که با در و دیوار خانه ی سردار علایی کردند. و با در و دیوار خانه ی حجة الاسلام کروبی.

مادر نوری زاد می گوید: اگر اینطور که اینها بر در خانه ی ما نوشته اند، خانه ی ما خانه ی فساد و خانه ی شیطان است، پس ببین خانه ی آنهایی که شب و روز از دیوار مردم بالا می روند و همچنان وزیر و وکیل اند خانه ی چیست؟ وی می گوید: در سالهای جنگ، گاه می شد که چهار تن از اعضای خانواده ی من همزمان در جبهه بودند (همسرم که اکنون پیر است و نای حرکت ندارد و سه پسرم محمد و احمد و صمد). چگونه است که حالا خانه ی من که مادر یک جانباز هفتاد درصدم خانه ی فساد شده و خانه ی دزدان و خیانت کاران خانه ی خدا؟
سال گذشته بعد از آنکه یازده نفر از مأموران اداره ی اطلاعات سپاه به همین خانه ی روستایی داخل شده و ابزار و وسایل فیلمبرداری نوری زاد را بار می کنند و می برند، مادر نوری زاد کمی دیر سر می رسد و از ماجرا خبردار می شود. همو به نوری زاد می گوید: برو به این مأمورها که وسایلت را بار کرده و برده اند بگو: یک بطری بسازید قد منِ نوری زاد. و مرا داخل آن بکنید و درش را محکم ببندید. من با همان چند نفسِ باقی مانده روی شیشه ی این بطری بخار ایجاد می کنم و با انگشتم عقایدم را روی آن می نویسم.
چندی پیش نیز نوری زاد در جریان بازدید از نمایشگاه مطبوعات – که لابد باید فرهنگی ترین مکان کشورباشد – با جماعتی از همین شعبون بی مخ ها مواجه می شود. شعبون بی مخ ها شعار سرمی دهند: نوری زاد بی بی سی، پیوندتان مبارک. و: منافق برو گمشو. این شعارها با ضرب وشتم همراه بود. عده ای از جوانان غیرتمند به مدد نوری زاد می روند و به کمک حراست نمایشگاه وی را از سالن خارج می کنند. عده ای از شعبون بی مخ ها خود را به اتومبیلی که نوری زاد را به بیرون می برد می رسانند و با ضربات لگد خسارت فراوانی به آن وارد می کنند.
شعبون بی مخ ها و خانه ی روستایی محمد نوری زاد
شعبون بی مخ ها و خانه ی روستایی محمد نوری زاد

تشکیل کمیته ویژه پیگیری مرگ ستار بهشتی در مجلس ایران


در پی انتشار وسیع خبر شکنجه و مرگ ستار بهشتی، وبلاگ‌نویس جوان، در زندان و اعتراض برخی کشورها، شخصیت‌ها و سازمان‌های مدنی و سیاسی به سکوت مسئولان ایران، کمیته ویژه پیگیری مرگ ستار بهشتی در مجلس تشکیل شد.
به گزارش خبرگزاری مهر، روز یکشنبه (۲۱ آبان / ۱۱ نوامبر ) نایب رئیس مجلس شورای اسلامی ایران، محمد حسن ابوترابی فرد، از تشکیل کمیته ویژه بررسی مرگ ستار بهشتی در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس خبر داد. این خبرگزاری می‌نویسد، در جلسه روز یکشنبه مجلس "در پی تذکر احمد توکلی، نماینده مردم تهران، نسبت به سکوت دستگاه قضایی و وزارت خارجه در پی جنجال رسانه‌های ضد انقلاب و خارجی" پیرامون مرگ ستار بهشتی، نایب رئیس مجلس از پیگیری مجلس در این زمینه خبر داد.
حسن ابوترابی فرد گفت، کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس موضوع را بررسی کرده و در این خصوص کمیته‌ای تشکیل داده است. وی افزود، از علاء‌الدین بروجردی، رئیس کمیسیون، خواسته است که گزارش تحقیقات درباره "این ادعا" هر چه سریع‌تر تهیه و به مجلس داده شود.
ستار بهشتی، وبلاگ‌نویس جوان ایرانی، روز ۹ آبان (۳۰ اکتبر) در منزل خود در رباط کریم توسط پلیس فتا (پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات) به اتهام "اقدام علیه امنیت ملی از طریق فعالیت در شبکه اجتماعی و فیس‌بوک" بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل شد. رسانه‌های اینترنتی منتقد و مخالف حکومت ایران ستار بهشتی را یکی از "فعالان و خبرنگاران گمنام سبز" و "از فعالین مدنی در فضای مجازی و وبلاگ‌نویس" معرفی کرده‌اند.
هفت روز پس از بازداشت این وبلاگ‌نویس، به خانواده وی اطلاع داده شده که فرزند آنان فوت کرده است و باید جنازه‌اش را از سردخانه کهریزک تحویل بگیرند.
روز شنبه (۲۰ آبان / ۱۰ نوامبر) ۴۱ تن از زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ اوین، از جمله وکلا و چهره‌های سرشناس زندانی چون محمدعلی دادخواه، عبدالفتاح سلطانی، علیرضا رجایی و عبدالله مؤمنی، در نامه‌ای سرگشاده گواهی دادند که ستار بهشتی هنگام بازجویی توسط پلیس امنیت شکنجه شده و وضعیت جسمی و روحی دردناکی داشته است.
انتقاد احمد توکلی از سکوت دستگاه قضایی
به گزارش خبرگزاری مهر، روز یکشنبه احمد توکلی، نماینده مردم تهران، در نطق میان دستور خود خواستار توضیح مسئولان درباره مرگ ستار بهشتی در زندان اوین شد. توکلی بیش از هر چیز بر انعکاس بین‌المللی این خبر تاکید کرد و گفت: « این اتفاق باعث شده که رسانه‌های خارجی در روزهای اخیر موضع‌گیری‌هایی را در این خصوص داشته باشند. دولت‌های خارجی در این باره غوغا به پا کردند چرا وزارت خارجه و دستگاه قضایی در این خصوص توضیح نمی‌دهند، مرگی اتفاق افتاده و باید توضیح داده شود.»
احمد توکلی، نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی، خواستار توضیح درباره مرگ ستار بهشتی در زندان اوین شداحمد توکلی، نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی، خواستار توضیح درباره مرگ ستار بهشتی در زندان اوین شد
در کنار بریتانیا و فرانسه که پیش از این خواستار روشن شدن سرنوشت ستار بهشتی شده بودند، دولت آمریکا روز شنبه مرگ ستار بهشتی در زندان را "خبری تکان‌دهنده" خواند و ضمن همدردی با خانواده این وبلاگ‌نویس، از دولت ایران خواست، چگونگی این "قتل" را بررسی کند.
احمد توکلی خواستار برخورد قوه قضائیه با مقصران شد و گفت: «فراخوان یک وبلاگ‌نویس چقدر می‌تواند تاثیر داشته باشد؟» او که در ابتدای نطق میان دستور خود درباره افزایش تورم و وضعیت اقتصادی کشور سخن گفته بود، افزود: «توصیه می‌کنم بجای سخت‌گیری به وبلاگ‌نویسان به دنبال مسئولان و صاحب‌منصبان فاسد و متهم به فساد باشید که این گونه بلاها را به سر مردم می‌آورند.»
«نبود حساسیت از سوی جامعه زندانیان را آسیب‌پذیر می‌کند»
جبهه مشارکت ایران اسلامی نیز در روز یکشنبه با صدور بیانیه‌ای "شکنجه و قتل" ستار بهشتی را محکوم کرد و خواهان ابهام‌زدایی از سرنوشت او و برخورد با مسببان آن شد. در این بیانیه نخست از عدم موضع‌گیری مقام‌های مسئول، تایید یا تکذیب خبر قتل این زندانی سیاسی انتقاد شده؛ خبری که به موج نگرانی و انتشار شایعه در جامعه دامن زده است.به گزارش سایت اینترنتی "امروز"، در بیانیه جبهه مشارکت مرگ ستار بهشتی با مواردی چون "قتل زهرا کاظمی، زهرا بنی‌یعقوب، جنایات کهریزک و فوت پرابهام هدی صابر" مقایسه شده که مواردی سیاسی بوده‌اند. در عین حال جبهه مشارکت به وضعیت کلی زندان‌ها اشاره می‌کند و موارد برشمرده را نمونه‌های آشکار شده‌ای می‌داند که نشان می‌دهند "در فضای زندان‌ها، زندانیان بی‌پناه در معرض خطرات گوناگونی هستند که یکی از آنها مرگ در اثر ضرب و شتم بی‌رحمانه است". به گفته جبهه مشارکت، در نبود حساسیت از سوی جامعه نسبت به سرنوشت زندانیان عادی، همه زندانیان "در معرض آسیب‌های جدی ناشی از آنچه به اصطلاح بازجویی فنی نامیده می‌شود، هستند" و چه بسا در این روند از پا درمی‌آیند.
شروطی برای پیشگیری از جنایت در زندان‌ها
جبهه مشارکت از مسئولان ارشد کشور به عنوان مسئول فجایعی که در زندان‌ها رخ می‌دهد نام می‌برد و می‌گوید: «مسئولان تنها در صورت برخورد جدی با مسببان و مباشران این جنایات می‌توانند جامعه ایران را قانع کنند که این حوادث سیستماتیک و از قبل برنامه‌ریزی شده نیست.»
جبهه مشارکت ضمن انتقاد از قوانینی که دست بازجویان را برای اعمال خشونت علیه زندانیان و قطع رابطه آنان با خویشاوندان، وکلا و نهادهای مدافع حقوق بشر باز می‌گذارد، چند گام را برای پیشگیری از جنایاتی که در زندان‌ها اتفاق می‌افتند برمی‌شمرد: نخست "برخورد قاطع با تمام فجایعی که در طول سال‌های قبل در زندان‌ها اتفاق افتاده و متاسفانه حتی در یک مورد هم با آنها برخورد جدی نشده است"، دوم "اجازه نظارت مستمر بر بازداشتگاه‌ها و زندان‌ها توسط نهادهای مستقل و مورد اعتماد جامعه"، سوم "برچیدن فوری همه زندان‌ها و بازداشتگاه‌های غیررسمی" و سرانجام "اصلاح قاطع قوانین در جهت حمایت از زندانیان و محدود کردن اختیارات بی حد و حصر بازجویانی که نه تنها به هیچ کس پاسخ‌گو نیستند بلکه در بسیاری از موارد برای قضات و نهادهای قضایی تعیین تکلیف هم می‌کنند".
"کدام نهاد می‌بایست پاسخگو باشد؟"
به گزارش "ادوار نیوز"، سایت اینترنتی سازمان دانش‌آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت)، این سازمان نیز روز شنبه با صدور بیانیه‌ای از "سکوت محض نهادهای مسئول از به اصطلاح نمایندگان مردم در مجلس گرفته تا دولت مدعی مهرورزی و مقامات مسئول در قوه سابقا قضا در قبال این فاجعه" انتقاد کرده و خواستار پاسخگویی مقام‌های جمهوری اسلامی در مورد سرنوشت "این شهروند معترض" و "شفاف‌سازی و تحقیق قابل باور درباره همه حقایق مرگ زندانیان سیاسی در زندان" شد.
ادوار تحکیم وحدت در بیانیه خود از عدم پاسخگویی مقام‌های مسئولان انتقاد می‌کند و می‌نویسد: «خبر قتل این وبلاگ‌نویس جوان ایرانی در زندان‌های جمهوری اسلامی ایران گرچه حکایت تازه‌ای از برخوردهای رایج سیستم امنیتی ایران با معترضان نیست، اما آنچه که این فاجعه را تحت‌الشعاع خود قرار داده است بی‌مسئولیتی، بی‌کفایتی، بی‌تفاوتی و عدم پیگیری و پاسخگویی مناسب نسبت به سرنوشت یک شهروند ایرانی از سوی مقامات مسئول است.»
این سازمان می‌گوید، واضح است که اگر مسئولان و جریان‌های سیاسی از سال‌ها پیش در مقابل دیگر موارد شکنجه و قتل در زندان‌ها سکوت نمی‌کردند و "به جای ارتقاء درجه عاملان و آمران این قتل‌ها، بازخواست و محاکمه قانونی آنها را در دستور کار قرار می‌دادند و ملت را از نتیجه این رفتار غیرقانونی آگاه می‌کردند، امروز شاهد آن نبودیم که جوانی معترض به صرف نگارش نظرات و عقایدش، به بی‌رحمانه‌ترین وجه ممکن شکنجه شود و مادر پیر و خواهر جوانش این گونه در غم فراق او بسوزند و تازه از سوی ماموران تحت فشار و تهدید نیز قرار بگیرند بی‌آنکه یار و یاوری داشته باشند".
ادوار تحکیم وحدت از "به اصطلاح نمایندگان مجلس" انتقاد می‌کند که "بجای پیگیری این ماجرا سرگرم جدال قدرت با دولتمردان و از میدان به در کردن رقیب سیاسی خود هستند" و می‌پرسد: «به راستی کدام نهاد در جمهوری اسلامی می‌بایست پاسخگوی افکار عمومی در خصوص این پرونده باشد؟» و خود پاسخ می‌گوید: «بی‌شک مسئولان زندان، نهادهای امنیتی دخیل در پرونده این زندانی سیاسی و فراتر از آن حاکمیت جمهوری اسلامی باید نسبت به وقوع اینگونه رخدادهای ننگین و ضد بشری در محضر ملت پاسخگو باشند.»
این سازمان همچنین از نهادهای بین‌المللی حقوق بشری و سازمان ملل متحد درخواست کرده که ضمن نظارت دقیق بر وضعیت زندانیان سیاسی، جمهوری اسلامی را وادار به رعایت حقوق زندانیان کنند.
در روزهای اخیر نهادهای بین‌المللی حقوق بشری از جمله عفو بین‌الملل، دیده‌بان حقوق بشر، کمپین بین‌المللی حقوق بشر برای ایران، فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر و جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران خواستار روشن شدن چگونگی مرگ ستار بهشتی حین بازجویی شده‌اند.

اتهام جدید محمود احمدی‌نژاد به مجلس شورای اسلامی

رئیس جمهوری اسلامی ساعتی پس از تصمیم مجلس ایران در مورد چگونگی اجرای مرحله دوم طرح "هدفمندی یارانه‌ها" از آن انتقاد کرد. احمدی‌نژاد در بخشی از سخنان خود بار دیگر موضوع جنجالی ‌"فرهنگ و تمدن ایرانی" را پیش کشید.
محمود احمدی‌نژاد ظهر یکشنبه (۱۱ نوامبر/ ۲۱ آبان) به تازه‌ترین تصمیم مجلس شورای اسلامی در مورد ادامه‌ی اجرای قانون "هدفمندی یارانه‌ها" تلویحا انتقاد کرد.
رئیس دهمین دولت جمهوری اسلامی در مراسم "تجلیل از بازنشستگان نمونه کشوری" گفت: «به محض اینکه دولت قصد دارد تا تصمیمی برای ارائه خدمت به مردم و یا در پرداخت تسهیلاتی به آنها به انجام برساند، برخی به بهانه‌های مختلف شروع به مخالفت و مانع‌تراشی می‌کنند».

ساعتی پیش از سخنان محمود احمدی‌نژاد مجلس شورای اسلامی بررسی اجرای مرحله دوم قانون "هدفمندی یارانه‌ها" را در دستور کار خود داشت. به نوشته‌ی خبرگزاری مهر، نمایندگان مجلس در جلسه علنی روز یکشنبه کلیات طرحی یک فوریتی برای اصلاح بندهای ۴۴ و ۴۵ قانون بودجه‌ی سال ۱۳۹۱ را تصویب کردند. در صورت تصویب نهایی این طرح، افزایش بهای حامل‌های انرژی و سایر کالاها و خدماتی که در قانون "هدفمندی یارانه‌ها" ذکر شده‌اند در سال ۱۳۹۱ ممنوع خواهد بود. بر این اساس یارانه‌های نقدی نیز در ماه‌های باقیمانده از سال جاری افزایش نمی‌یابند.
طرح سوال از محمود احمدی‌نژاد در مورد سیاست‌های ارزی دولت تسلیم هیأت رئیسه مجلس شورای اسلامی شده استطرح سوال از محمود احمدی‌نژاد در مورد سیاست‌های ارزی دولت تسلیم هیأت رئیسه مجلس شورای اسلامی شده است
به زعم رئیس جمهوری اسلامی، ایران در حال حاضر با دو مشکل مواجه است؛ مشکلی "موقتی" به نام "محدودیت‌های دشمن" و مشکلی که از حالت "موقتی" و آن هم «برخی افراد و بعضی نگاه‌ها در داخل کشور نسبت به تصمیمات و اقدامات دولت» است.

محمود احمدی‌نژاد پیش از این هم از "توطئه بدخواهان" در مسیر اجرای قانون یادشده سخن رانده بود و مدعی شده بود که مراکز جهانی خواستار استفاده از طرح هدفمندی یارانه‌ها و بهره‌گیری از تجربه متخصصان ایرانی در این زمینه شده‌اند.

لزوم جلوگیری از "تندروی‌های دولت"

مجلس شورای اسلامی به ریاست علی لاریجانی پیش از این از اجرای مرحله دوم قانون هدفمندی یارانه‌ها با مختصات مورد مطالبه دولت پیشگیری کرده بود. لاریجانی برای این منظور حتی نامه‌ای به علی خامنه‌ای نوشته و از رهبر جمهوری اسلامی خواسته بود از اختیارات خود برای توقف اجرای مرحله دوم قانون یادشده استفاده کند.

روز یکشنبه همچنین پایگاه اینترنتی "خبر آنلاین" به نقل از احمد توکلی، نماینده‌ی تهران در مجلس شورای اسلامی، نوشت که «مجلس باید جلوی تندوری‌های دولت را بگیرد». توکلی از منتقدان سرسخت سیاست‌های اقتصادی دولت محمود احمدی‌نژاد به شمار می‌آید.

این نماینده مجلس در جلسه علنی روز یکشنبه گفته بود که دولت دهم «بارها بر اساس مصلحت‌سنجی خود از قانون عدول کرده است». به گفته توکلی شرایط ایران از نظر تورمی بسیار حساس شده است.

این عضو کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس شورای اسلامی، سیاست‌های نادرست دولت جمهوری اسلامی در حوزه‌های اقتصادی، مدیریت ارز و اجرای قانون "هدفمندی یارانه‌ها" را سبب افزایش تورم، بروز رکود اقتصادی و کاهش ارزش ریال در برابر ارزهای خارجی دانسته است. به اعتقاد توکلی، «گرچه قانون وجود دارد ولی چه کنیم که با دولتی طرفیم که باید با این اقدامات فشار سیاسی را زیاد کنیم تا جلو اقدامات غیرقانونی او را بگیریم».

"مباحثی که باید روزی مطرح شوند"

محمود احمدی‌نژاد نیز در سخنان روز یکشنبه خود به بحران ارزی اخیر اشاره کرد: «اکنون آمده‌اند و بر روی ارز، جنگ اقتصادی درست کرده‌اند و قیمت‌ها را به طور مصنوعی بالا می‌برند. اگر اکنون فرد یا باند یا دسته‌ای قیمتی روی ارز بگذارد و پولی ببرد به او کاری ندارند، اما به محض این‌که دولت بگوید ما می‌خواهیم مقدار پول در دست مردم بگذاریم می‌گویند اقتصاد به هم می‌خورد». رئیس دولت دهم از این موارد به عنوان "مباحثی" یاد کرده که «بالاخره باید روزی مطرح شود و مطرح نیز خواهد شد».
احمد توکلی معتقد است که باید از تندروی‌های دولت جلوگیری کرداحمد توکلی معتقد است که باید از "تندروی‌های دولت" جلوگیری کرد
رئیس جمهوری اسلامی اشاره‌ی نزدیک‌تری به "فرد" یا "باند" مورد نظر خود یا کسانی که در مسیر حرکت دولت وی مانع‌تراشی می‌کنند، نکرده است. پیش از این اخباری در مورد دستگیری برخی از "اخلالگران" بازار ارز ایران منتشر شده بود. جمشید بسم‌الله نامی بود که معاون اول محمود احمدی‌نژاد مطرح کرد. به ادعای محمدرضا رحیمی، این فرد نرخ ارز در بازار آزاد ایران را تعیین می‌کرده است.

پایگاه اینترنتی "الف" متعلق به احمدی توکلی جمشید بسم الله را "جمشید الف" و یکی از دلالان پاساژ افشار در خیابان منوچهری تهران معرفی کرد که «با خرید و فروش کاغذهای رنگینی به نام ارز کاسبی می‌کنند».

تأکید دوباره بر مکتب ایرانی؟

محمود احمدی‌نژاد در بخش دیگری از سخنان روز یکشنبه خود از "علاقه ملت ایران به سرزمین و وطن خویش" و همچنین "فرهنگ و تمدن" ایران سخن گفت. این دست سخنان محمود احمدی‌نژاد و نزدیکان او به تأکید بر "مکتب ایرانی" تعبیر می‌شود؛ "مکتبی" که برای نخستین بار از سوی اسفندیار رحیم مشایی، رئیس دفتر رئیس دولت دهم، مطرح و در ادامه با انتقاد شدید برخی از روحانیان و جریان‌های محافظه‌کار در ایران مواجه شد. منتقدان این نظریه تأکید بر این موضوع را "ملی‌گرایی" برمی‌شمرند و "مکتب اسلامی" را در مقابل "مکتب ایرانی" مطرح می‌کنند.

اسدالله ایمانی، نماینده‌ی آیت‌الله خامنه‌ای در استان فارس و امام جمعه شیراز، مدتی پس از طرح موضوع "مکتب ایرانی"، «علم‌کردن تخت جمشید و پاسارگاد و حافظیه» را «خیانت و جنایت» خوانده بود.

احمد توکلی، علی مطهری، غلامعلی حداد عادل، سرلشگر حسن فیروزآبادی و آیت‌الله محمد تقی مصباح یزدی و آیت‌الله جوادی آملی از جمله چهره‌هایی هستند که پس از طرح "مکتب ایرانی" به شدت در مقابل آن موضع گرفتند و از محمود احمدی‌نژاد خواستند مرزهای خود با طراحان این نظریه را روشن کند.