۱۳۹۱ مهر ۲۹, شنبه

تلاش رسانه‌های برای انحراف افکار عمومی از گرانی‌ها ( + عکس/ تیتر جالب کیهان)




دیگربان : رسانه‌های محافظه‌کار در پی تشدید فشار‌های اقتصادی و افزایش نگرانی‌ها از آغاز اعتراض‌های خیابانی٬ همسو با تهدید نظامیان٬ تلاش‌ها برای «بحرانی» نشان دادن اقتصاد کشور‌های اروپایی را آغاز کرده‌اند.

روزنامه کیهان که زیر نظر نماینده علی خامنه‌ای اداره می‌شود در عنوان نخست شماره روز شنبه (۲۹ مهر) خود ادعا کرده بر اثر «بحران فلج کننده اقتصادی٬ شورش، تظاهرات و اعتصاب اروپا را فرا گرفته است.»
این روزنامه از یونان٬ ایتالیا٬ فرانسه٬ بریتانیا٬ اسپانیا٬ پرتغال و آلمان به عنوان کشور‌هایی یاد کرده که دچار «بحران اقتصادی» شده‌اند و در خیابان‌های این کشور‌ها مردم دست به اعتراض زده‌اند.
خبرگزاری «ایرنا» هم در گزارشی از گسترش «فقر» در سوئیس و اتریش خبر داده و ادعا کرده است در حال حاضر «یک میلیون فقیر در سوئیس زندگی می‌کنند.»
سایت محافظه‌کار «رجا‌نیوز» نیز روز شنبه گزارشی ادعا کرده در حالی که مردم اروپا در خیابان‌ها دست به اعتراض زده‌اند «سران اروپا در مهمانی‌ها، عیاشی می‌کنند.»
این سایت در گزارش خود از نیکلای سارکوزی٬ رئیس جمهوری سابق فرانسه و سیلویو برلوسکونی نخست وزیر سابق ایتالیا با عنوان «رهبران عیاش» در اروپا یاد کرده است.
گزارش‌های رسانه‌های محافظه‌کار درباره وضعیت اقتصادی کشور‌های اروپایی در شرایطی منتشر می‌شود که اقتصاد ایران بر اثر تحریم‌های بین‌المللی در وضعیت بسیار وخیمی به‌سر می‌برد.
درآمد‌های نفتی جمهوری اسلامی آن‌طور که اسد‌الله عسگراولادی٬ رئیس اتاق بازرگانی ایران‌ ـ‌چین گفته است بر اثر این تحریم‌ها۷۰ میلیارد دلار کاهش داشته و اقتصاد ایران به سمت «جیره‌بندی» در حرکت است.
افزایش سرسام‌آور نرخ کالا و خدمات به همراه سکه و ارز در ماه‌های اخیر٬ باعث بروز نگرانی‌های عمیقی در میان مقام‌های جمهوری اسلامی در خصوص آغاز اعتراض‌های مردمی شده است.
نیرو‌های سپاه و بسیج هم در قالب گردان‌هایی که وظیفه آن‌ها سرکوب اعتراض‌های خیابانی است٬ از ماه‌های گذشته برگزاری رزمایش‌های متعددی در شهر‌های مختلف ایران را آغاز کرده‌اند.
مقام‌های جمهوری اسلامی با استفاده از تهدیدات نظامی٬ تبلیغات گسترده٬ فراخواندن حامیان خود در خیابان‌ها به بهانه اعتراض به «اهانت» به مقدسات تلاش می‌کنند مانع از آغاز اعتراض‌های علنی در ایران شوند.
 

پول نفت ما بر سر سفره چینی‌ها؛ وطن فروشی بی سر و صدا


کلمه – علی بردبار:
خلق ارزش های اجتماعی و حکومتی که در قلب توسعه متوازن توصیه می شوند، ارزش هایی هستند که توسعه هر یک بر دیگری تاثیر متقابل منفی یا مثبت می گذارند. به عنوان مثال وقتی در سال های اولیه اصلاخات بحث از تقدم توسعه اقتصادی یا توسعه سیاسی و دیگر توسعه ها بر یکدیگر می شد، اغلب کارشناسان معتقد بودند که با مدیریت رشد متوازن حوزه های مختلف، توسعه عمومی محقق می شود و توسعه بخشی اساسا در دراز مدت بدون توجه به توسعه سایر حوزه ها ممکن نیست.
این اصل اساسی محدود به ارزش های قابل اندازه گیری و مادی نیست. تجربه بشری نشان داده بین ارزش های اجتماعی و سیاسی مانند آزادی، عدالت و استقلال نیز نسبت مستقیمی برقرار است. یعنی حکومتی که به تحدید آزادی های عمومی دست می زند حتما از عدالت گستری باز می ماند و با نفی آزادی و عدالت و در واقع مقابله با مردم، استقلال حکومتی نیز خدشه دار می شود.
در واقع هشدار واقع بینانه میرحسین موسوی که می گفت دولت غیر مشروع مجبور به دادن باج به اجنبی می شود، رجز ساده ای در یک کل کل سیاسی با رقیب نبود، بلکه از جنس همان دغدغه هایی بود که او را پس از سال ها به معرکه ای تمام عیار در برابر آزادی ستیزی ها، عدالت کشی ها، نامردمی ها و در پی اش وطن فروشی ها و نفی استقلال کشور کشاند.
سال گذشته بود که پس از آنکه قطعنامه دان کشورهای قدرتمند خارجی در پی ماجراجویی های سیاسی مسئولان ما پاره نشد و تحریم ها وارد دور تازه ای از تحریم پولی و بانکی شد، روزنامه فایننشنال تایمز با اعلام خوشحالی چینی ها از این تحریم ها، خبر داد که چین به ایران پیشنهاد کرده است به جای پرداخت پول نفت وارداتی، به ایران کالای چینی بدهد یا اینکه پول نفت را با واحد پول چین یعنی یوان بپردازد.
این آغاز نفی استقلال ملی یک کشور است. اینکه ما کالایی مثل نفت را که کشور دیگری نیاز دارد به آنها بفروشیم، اما نتوانیم به اندازه ای که او آزادانه در بازار، کالای مورد نظرش و فروشنده اش را انتخاب کرده ما هم برای خرید کالای مورد نیازمان در بازار رقابتی برویم و انتخاب کنیم، بلکه مجبور می شویم برای نقد کردن پولمان که راه های دریافت آن بر ما به واسطه تحریم ها بسته شده، تن به واردات هر نوع کالای بنجلی بدهیم که ن خریدار نفتمان می خواهد. به گونه ای که فصل تازه ای از شعار “مشتری سرور ماست” را از منظری ذلیلانه به دنیا نشان دهیم!
دوشنبه هفته پیش بود که ناصر موسوی لارگانی٬ عضو کمیسیون اقتصادی مجلس گزارش‌ها در خصوص فروش نفت ایران به قیمت نازل٬ نگهداری پول نفت از سوی چین و واردات کالای «بنجل» به جای پول نفت را تائید کرد.
این در حالی است که طبق افشاگری سایت های نزدیک به برخی جریان های اصولگرا از جمله بازتاب امروز، «دولت چین علاوه بر آنکه پول خرید نفت ایران را نزد خود نگه می‌دارد، مدیریت این پول را نیز به عهده دارد و خود این پول را به ارزهای مختلف می‌تواند تبدیل کند.» به این ترتیب حداقل ۳۰ میلیارد دلار طلب ایران به روایت فایننشنال تایمز از چین، عملا در اختیار چشم بادامی های خوشبختی است که نان زبان کوتاه ما در برابرشان را به خاطر شرایط سخت بین المللی و عدم انسجام داخلی می خورند.
یک کارشناس نفتی مطلع خبر می داد که سالانه بین ۴ تا ۴٫۲ میلیون بشکه نفت خام، تولید داخلی ایران بود. این تولید اگر در طی سال فعالیت توسعه ای روی فناوری استخراج نفنمان نداشته باشیم، سالانه ۵ درصد معادل حدودا ۲۰۰ هزار بشکه استخراج نفت کاهش می یابد. این موضوع با توجه به مصرف داخلی ۱٫۶ میلیون بشکه ای در داخل، به معنای نیاز به واردات نفت در ۱۰ سال آینده، با فرض حفظ وضع موجود و بدتر نشدن آن خواهد بود. این در حالی است که در حال حاضر صادرات نفت ما زیر یک میلیون بشکه و بنا بر گفته احمدی نژاد در برخی جلسات داخلی، ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار بشکه است و بدین ترتیب اقتصاد وابسته به نفت ما شرایط بسیار سختی را پشت سر می گذارد.
در چنین آشفته بازاری که به دلیل تحریم ها، هزینه تمام شده استخراج نفت با استهلاک دستگاه های قدیمی به نحو فزاینده ای رو به رشد است، کشوری مثل چین پیدا می شود که در قحطی مشتری نفت که بعضا حکومت محبور می شود نفت را مانند دستفروش ها روی اسکله های نفتی به صورت خرده فروشی رد کند، ضمن بزخری نه تنها حدود ۲۵ تا ۳۰ میلیارد دلار ما را به بهانه تحریم ها یا نداشتن پول پیش خود نگه می دارد، بلکه همان پول در واقع بلوکه شده خودمان را از طریق وام هایی با چند درصد بهره به شرکت های ایرانی ما وام می دهد تا در کنار رد کردن اجناس بنجلش، بابت نگه داشتن پول ما مختصر سود بانکی هم ببرد!
سلطه چین بر منابع داخلی ما چنان عمق یافته که فرضا اگر جنسی را ایران بخواهد از کشور سومی تامین کند و پولش را از محل طلب های خود از فروش نفت به چین تامین کند، بنا بر قراردادی بین ایران و چین که طبق آن «دولت چین علاوه بر آنکه پول خرید نفت ایران را نزد خود نگه می‌دارد، مدیریت این پول را نیز به عهده دارد و خود این پول را به ارزهای مختلف می‌تواند تبدیل کند»، در چنین حالتی بنا بر گفته صریح اسدالله عسگر اولادی «چین هرگز قبول نمی‌کند پول فروش نفت را به صورت نقدی بدهد و ما کالاهای مورد نیاز خود را که چین فاقد آن است را از دیگر کشور‌ها تامین می‌کنیم با این تفاوت که پول آن کالا را چین به جای اینکه مستقیم به ما بدهد به کشور سوم پرداخت می‌کند.»
اینها یعنی پکن همه جانبه اختیاردار بخش مهمی از منایع مالی ماست. تا وقتی کالای بنجل روی دستشان مانده، آن را قالب می کنند، اگر این نشد مثل قیمی که پول صغیر را به دست خودش نمی دهد، پول خودمان را اگر لطف کند و بازی در نیاورد به فروشنده ثالثی که ما معرفی می کنیم می پردازد و آنگاه ما اسم این وطن فروشی ها را می گذاریم خلاقیت در دور زدن تحریم ها.
همه این گرفتاری ها حاصل همان پیش بینی میرحسین از باج دادن به اجنبی است و یادآوری بخشی از بیانیه شماره ۱۷ آن شاید بجا باشد که گفت: بنده و دوستان عزیزم که امروز بسیاری از آنها در زندانها محبوس هستند پای بندان سرسخت استقلال کشور هستیم و از اینکه بازار اسلامی ما تبدیل به یک بازار مکاره برای کالاهای بیگانه شده است رنج می بریم.

پیوند اعتراضات بازار و جنبش سبز، به روایت سید مصطفی تاجزاده



کلمه- سیدمصطفی تاج زاده:
وقتی سخنگوی کودتای انتخاباتی، زنجیره سبز راه آهن-تجریش در روزهای انتخابات ۸۸ را “فتنه” می خواند و برای توجیه عملیات سرکوب علیه کمپیین انتخاباتی آقای میر حسین موسوی، همگرایی جنبش های اجتماعی پایتخت را “توطئه محفل صبحانه به سرکردگی بهزاد نبوی” و امثال او معرفی می کرد آیا می توانست تصور کند که روزی در نتیجه همین کودتا ارزش پول و پرچم و پاسپورت ایران به چنین سقوطی دچار خواهد شد و ایران به دست کودتاچیان وارد جرگه کشورهای دست چندم منطقه و کشور‌های دسته‌ی آخر جهانی خواهد شد؟ کجایند کیفر خواست نویسانی که در جریان محاکمه فعالین انتخاباتی و در متن کیفر خواست به دفاع از میلوسویچ قصاب مسلمانان و کروات های بالکان پرداخته سرنگون شدن او را ضربه انقلاب های مخملی به “مقاومت علیه سیطره و هژمونی علیه غرب” دانستند که اکنون به سوریه بنگرند و نتیجه حمایت از جنایات میلوسویچ سوریه در کشتار سی هزار سوری واز آن جمله بیش از دوهزارکودک را به دیده عبرت نگریسته ویک بار هم که شده استغفار کنند وعذر تقصیر به پیشگاه ملت سوریه ببرند؟
وقتی نظامیان کیفرخواست نویس درهمان جملات نخستین متن رسوای خود، ماجرای برافتادن میلوسویچ رئیس جمهور صربستان را نمونه انقلاب مخملی و براندازی نظام های “مخالف هژمونی وسیطره غرب” خواندند آیا می دانستند که عاقبت این شبیه سازی و همسان سازی خود با قصاب صرب منجر به حمایت از جنایات میلوسویچ سوریه خواهد شد و این مرکب، راکب خود را در دمشق و تهران بر زمین مذلت خواهد کوبید؟
آیا هنگامی که سفیر احمدی نژاد در دمشق درهمان آغاز تظاهرات مسالمت آمیز مردم سوریه، جنبش آنان را “تکرار نسخه فتنه سبز” نامید آیا می دانست که بر مبنای چنین راهبرد گمراه کننده‌ای نه فقط شرط دوستی حقیقی را با نظام بعثی به جا نمی آورد بلکه آخرین فرصت بشار اسد برای همسویی با مطالبات اصلاحی را تبدیل به ضد خود می‌کند و با سرکوب مسلحانه راه تجزیه ارتش را می‌گشاید و زمینه مسلحانه شدن مخالف و جنگ داخلی را به دست دیکتاتور فراهم می سازد؟
شعوری اجتماعی که در پشت شعار “سوریه را رها کن” جلوه می‌کند حاکی از آن است که بازار نیز همچون خیابان های جنبش سبز دید روشنی در باره پیوند میان ارزش زدایی از پول ملی با ارزش زدایی از پرچم و هویت و پاسپورت ایرانی دارد و آنجا که پرچم ایران در نتیجه حمایت اقتدارگرایان از جنایات بی شمار بشار اسد به زیر پای تظاهر کنندگان خشمگین وبه جان آمده از دیکتاتوری سوریه افکنده می‌شود، ارزش پول ایران و پاسپورت و شناسنامه‌ ایرانی نیز به‌یغمای اقتدارگرایان ایران و سوریه می رود.
آنها که در جریان تدوین نقشه‌ی راه کودتا علیه انتخابات کودتای ۸۸ می گفتند سرکوب جنبش سبز نطقه اتصال جنبش های اجتماعی ایران در میعاد گاه انتخابات را به زیر ضرب خواهد برد اکنون کجایند که به بازار آیند و ببینند نه فقط چیزی از تعداد و کمیت و کیفیت جنبش های اجتماعی کم نشده بلکه‌ یک جنبش نوخاسته‌ی دیگر به نام جنبش اجتماعی و اقتصادی علیه ارزش زدایی نظامیان از پول و از حیثیت ملی ایرانیان در حال تولد است. با درنظر گرفتن اینکه جنبش بازار عمدتا اقشار وسیع طبقه‌ی متوسط سنتی را نمایندگی می‌کند به وضوح می توان دریافت که در حال حاضر فرصتی بسیار مهم برای یک ائتلاف وسیع ملی بین اقشار مدرن شهری و اقشار سنتی طبقه متوسط به وجود آمده که می تواند نویدبخش یک مقاومت مدنی علیه جنگ افروزی بیگانه و بهانه سازی و زمینه سازی و بی کفایتی مدیریتی حاکمان فعلی برای یک جنگ خانمان سوز باشد.
وقتی جنبش بازار شعار “سوریه را رها کن-فکری به حال ما کن” را سر می دهد به روشنی می توان دریافت که اقتصادی ترین مطالبه‌ی اقشار ملت پیوندی ناگسستنی با سیاست دارد و همان سیاست های ایران بر باد ده که در سوریه و جهان عرب منجر به سوزاندن پرچم های ایران در جریان تظاهرات ضد بعثی در سوریه و کشورهای اروپایی شده ارزش پول و ارزش پاسپورت ایران را به پایین ترین درجه‌ی خود تنزل داده است. و به طور کلی همه آن بی اخلاقی‌های حاکمیتی و همه‌ی ارزش زدایی‌های معنوی از چهره رحمانی اسلام و نقض گسترده و همه جانبه حقوق بشر تاثیر مستقیم خود را در تنزل ارزش شاخص ها مادی و از آن جمله پول بر جای گذاشته است.
اگر مناظره های انتخاباتی و بیانیه های آقای میرحسین موسوی با توجه به رخداد های کشور و منطقه بازخوانی شود خواهیم دید که همه‌ی آن هشدار‌ها و آن اعلام خطرها و آن پیش بینی‌ها در حکم طوماری است که به تدریج در بستر زمان باز می‌شود و هر بار قسمتی از آن به اثبات می رسد. پرچم سوزی سوری‌های خشمگین و به جان آمده از ستم و قتل عام و نسل کشی و کودک کشی بشار اسد و نیز سایر تحقیر‌هایی که در فرودگاه ها و مجامع و جوامع مختلف و سایر حوزه های افکار عمومی جهانی علیه شهروندان ایرانی روا داشته می‌شود، نشان می دهد که هشدار میر حسین موسوی درباره “مشکل دار شدن پاسپورت ایرانی” تحت حاکمیت اقتدارگرایان تا کجا آینده نگرانه بوده و بصیرت حقیقی به معنای توان آینده نگری، برازنده کدام‌یک از دو طرف ماجراست، اقتدار‌گرایان حاکم یا جنبش سبز و رهبرانش. گویی آن روز که آن سید مجاهد از “قجری شدن” نظام بانکی و پولی تحت سیطره نظامیان و اقتدارگرایان سخن می گفت پرتوی بر امروز انداخته و سرمه چشم بصیرش پرده های حال و فردا را شکافته بود. همچنین بصیرت آینده نگرانه و خیر خواهی ملی مهندس موسوی در قبال “کاغذ پاره شدن سند چشم انداز” را با توجه به چشم اندازی روشن که ترکیه پسا نظامی و پسا اقتدارگرایی برای آینده خود ترسیم می‌کند معنی کرد و به‌ این سوال جواب داد که امروز دموکرات مسلمان های ترکیه کجایند و سرکوب گران دموکراسی و مردم سالاری در ایران کجا؟
ترکیه امروزاز کشور وام گیرنده‌ی صندوق جهانی پول تبدیل به کشور وام دهنده به همان صندوق جهانی شده و این درحالی است که ما به لطف شکل دیگری از سیاست بازی حقیر نظامیان کودتاچی به همان روزهایی برمی گردیم که ترکیه از آن عبور کرد و از جمله به لطف همین عبور، شش صفر تنزل دهنده ارزش پول خود را پاک کرد. آزادی بیان و مطبوعات و گسترش آزادی‌های دموکراتیک در ترکیه سایه شوم نظامیان را از آسمان اقتصاد و سیاست دور کرد و امروز وقتی اردوغان بر پایه دستاوردهای کنونی، چشم انداز ارتقا کشورش به ده کشور نخست جهان را در مقابل دیدگان نسل جوان ترسیم می‌کند سرداران و ژنرال‌های کشورش بر خلاف نسخه‌ایرانی خود جرئت نمی کنند سند چشم انداز کشورشان را به ورق پاره‌ای بی ارزش و تهی از مضمون و معنا تبدیل کنند. تا زمانی که در ترکیه مافیای نظامی-اقتصادی مداخله گر به عمق سلول‌های بنیادی حکومت نفوذ کرده بودند، این کشور نمی‌توانست به اقتصاد خود سر و سامان دهد. فقط به پاسخ کشاندن پاسخ‌گو کردن نظامیان کودتاچی و دور کردن شبه نظامیان از آسمان سیاست و اقتصاد و بسط آزادی‌های دموکراتیک بود که مدل ترکیه را الگوی جهان عرب کرد تا آنجا که خالد مشعل در کنگره حزب توسعه و عدالت آن کشور را تجلی “چهره روشن اسلام” در برابر چهره تاریک اسلام بنیادگرا و ضد دموکراسی بنامد. محمد مرسی نیز قبل از آمدن به تهران آن چنان بر جنبه صرفا تشریفاتی بودن و بر چهار ساعته بودن سفرش تاکید می کرد تا همگان به وضوح دریابند گویی آمدنش به تهران امری مکروه است و باید در قبال آن لحن پوزشگرانه داشت و به افکار عمومی توضیح داد که به لحاظ تشریفاتی چاره دیگری وجود ندارد. اما همین محمد مرسی دعوت اردوغان برای نشست کنگره حزب توسعه و عدالت را با کمال افتخار می پذیرد و بر خلاف سخنان کوبنده اش در تهران کاملا در چارچوب گفتمان حاکم بر فضای اسلامگرایی ترکیه سخنرانی می‌کند. واضح است که همه‌ این تحقیر‌ها و تنزل جایگاه‌ ایران در افکار عمومی مردم و آزادیخواهان منطقه ریشه در سیطره نظامیان بر شریان‌های رانتی سیاسی-اقتصادی کشورمان دارد که بستن مجاری تنفسی سیاست و اقتصاد و جامعه مدنی محصول ناگزیر آن است.
در مقابل، مقاومت مدنی اقشار گوناگون جامعه علیه جنگ افروزان صهیونیستی و علیه بی کفایتی‌ها و بی تدبیری‌ها و بهانه سازی‌های حاکمیت کنونی هنگامی به فرجام نهایی خود خواهد رسید که جنبش‌های اجتماعی کشور و از آن جمله طبقه متوسط مدرن و سنتی و سخن گویان اصلاح طلب و اصول گرای این جنبش اعتراضی، حول مهم ترین مشترکات ملی یعنی حول تجدید و اعاده ارزش‌ها و اعتبارهای به‌یغما رفته هویت، پاسپورت و پول ملی به‌یک ائتلاف وسیع در فراسوی همه اختلافات و تفاوت ها (و البته ضمن حفظ تفاوت‌های فی مابین و بدون انحلال و ذوب هویت های مستقل) دست یابند و اجرای بدون تنازل قانون اساسی را مطالبه کنند.
جنبش سبز پیشاپیش بستر و زبان این اعتراض را فراهم کرده و اعتراض مدنی بازار نشان داد که از این پس هر حرکت اعتراضی دیگر، حتی اگر اقشار معترض جدید تبار سبز نداشته باشند، باز هم در همان چارچوب بیانی و گفتمانی سبز به نمایش در خواهد آمد و یا نسبتی نزدیک و همدلانه با آن برقرار خواهد کرد. اگر چیزی به نام جنبش سبز با همه ذخایر معنوی و مدنی آن وجود نداشت بیم آن می رفت که با آشکار شدن نتایج کودتای انتخاباتی و بی کفایتی مدیریتی حاکمیت برخاسته از آن کودتا، جامعه وارد زنجیره‌ای از بحران‌ها و شورش‌های کور شود، اما تجربه و تمرین مدنی مردم در جریان جنبش‌های اعتراضی و نیز منشور مدون جنبش سبز به عنوان یک چراغ راهنما هم راه حل عبور از بحران را نشان داده و هم شیوه‌های مقاومت مدنی و خشونت پرهیز اعتراض را در دسترس جامعه نهاده است. یعنی بعد از آن نقطه عطف و بازگشت ناپذیر اعتراض سبز دیگر مسئله‌ این نیست که مردم چه نمی‌خواهند بلکه تدوین مطالبات ملی در قالب “اجرای بدون تنازل قانون اساسی” و نیز شیوه‌های مقاومت مدنی جنبش سبز ذخیره‌ای بسیار غنی از گفتار‌ها و شیوه‌ها‌ی مبارزاتی تولید کرده که مطالبات ایجابی سایر اقشار جامعه نیز به راحتی می‌تواند در قالب آن فرموله شود. اکنون دیگر سایر اقشاری که دموکراسی و حقوق بشر، مطالبه بلاواسطه آنان نبوده و عمدتا بر دغدغه‌های روزمره معیشتی تمرکز داشتند اندک اندک در می‌یابند که نسبتی مستقیم میان بستن روزنامه و انحلال حزب با بستن مجاری معیشتی و اقتصادی ملت وجود دارد. همه اقشار ملت و از آن جمله اقشاری از طبقه متوسط سنتی که لزوما تبار سبز نداردند اکنون شاهد آن هستند که به انفعال کشاندن جوانان و اقشار مدرن جامعه و به حاشیه راندن بازیگران نوین اجتماعی که بر بستر انتخابات شکوفا شدند منجر به افزایش توان بازیگری انحصاری اقتدارگرایان نمی‌شود بلکه بازی خوردگی سرکوبگران درچارچوب پروژه‌های جنگ افروزانه صهیونیستی را به دنبال می آورد. شعار “سوریه را رها کن” دراین باره پیام روشنی دارد و می‌گوید بشار اسد را رها کنید که خود پاسخگوی جنایاتش باشد و ایران را وارد تنازعات مذهبی و قومی منطقه که آن سویش ناپیداست نکند.
جنبه‌ی ایجابی این شعار یعنی “فکری به حال ملت کردن” هم روشن است و نشان می دهد که بن بست هسته‌ای و زیستی و معیشتی و سیاسی و اقتصادی چنان تعمیق شده و چنان شکافی بیم ملت و دولت پدید آورده که جز از طریق یک همبستگی عظیم ملی که از مسیر همبستگی طبقه متوسط سنتی و مدرن و همگرایی همه جنبش های اجتماعی حول یک امر مشترک یعنی حفظ ایران و حفظ جمهوری اسلامی ایران با همه مولفه های اسلامیتی و جمهوریتی آن عبور می‌کند، میسر نخواهد شد. سخن در این است که باید با توکل به خدای متعال از هزینه‌های دفاع از هستی و کیان کشور و نظام برخاسته از انقلاب نهراسید، در مقابل ارزش زدایی از پول و پاسپورت و پرچم ایران ایستاد و از جامعه در مقابل تهدید بیگانه و تهاجم اقتدارگرایان به دستاورد های انقلاب و قانون اساسی دفاع کرد.

مانور سپاه پاسداران برای مقابله با اغتشاشات











































 مانور شهری بسیج در روز دوم رزمایش الی بیت المقدس
هیچ رژیمی در دنیا مانند رژیم اسلامی ایران در ترس دائم از سزنگونی و خیزش نهائی مردم بسر نمیبرد

یکی از مسئولان حراست در شاه عبدالعظيم همه‌کاره تلویزیون است


علی‌اصغر پورمحمدی مدیر برکنار شده شبکه ۳ می‌گوید عزت‌الله ضرغامی رئیس صداوسیما دو سال است که تلویزیون را رها کرده است. به گفته او فردی كه قبلا رئيس حراست يک فروشگاه در شاه عبدالعظيم بوده، به مدیران شبکه‌ها دستور می‌دهد.
به گفته علی‌اصغر پورمحمدی مدیر برکنار شده شبکه ۳ تلویزیون جمهوری اسلامی، عزت‌الله ضرغامی رئیس صدا و سیما دو سال است که تلویزیون را رها کرده است. آن‌طور که مدیر سابق شبکه ۳ گفته است، گروهی آمدند و به عزت‌الله ضرغامی گفتند "شما به تلویزیون کاری نداشته باشید زیرا ما می‌دانیم چگونه آن را اداره کنیم"‌.‌
بنا بر گزارش‌ها علی‌اصغر پورمحمدی مدیر برکنار شده شبکه ۳ تلویزیون جمهوری اسلامی در مراسمی که در تالار ایوان شمس با حضور کارکنان، هنرمندان و مجریان شبکه ۳ برگزار شد، درباره نحوه مدیریت تلویزیون افزوده است: «فردی كه قبلا رئيس حراست يک فروشگاه در شاه عبدالعظيم بوده نبايد به مدیران شبکه‌ها دستور بدهد. نبايد جوری باشد که در تلويزيون ، بر يک عده مدير با تجربه يک آدم بی‌هنر مسلط شود.»
پورمحمدی مدیر برکنار شده شبکه ۳ در سحنان خود اشاره کرد که در دیدار با عزت‌الله ضرغامی از او خواسته است برای انتصاب مدیران تلویزیون امتحان هنر نه، لااقل امتحان عقل از آنان گرفته شود.
در روزهای اخیر علی دارابی معاون رئیس سازمان صدا و سیما، علی‌اصغر پورمحمدی مدیر شبکه ۳ تلویزیون جمهوری اسلامی را برکنار و به‌جای او مجید زین‌العابدین را به عنوان مدیر جدید این شبکه معرفی کرده بود. پیش از این سایت هنرآنلاین دلیل كنار رفتن علی‌اصغر پورمحمدی از مدیریت شبکه ۳ تلویزیون را انتقاداتی به نحوه‌ مدیریت معاون رئیس سازمان صدا و سیما عنوان کرده بود.
عملکرد "کاملا ضعیف" صدا و سیما بر اساس نظرسنجی
به گزارش سایت "کافه سینما" پس از این سخنان، حضار مدیر سابق شبکه ۳ را تشویق کرده‌اند اما علی‌اصغر پورمحمدی گفته است: «دست نزنيد چون من يک موقع جوگير می‌شوم، يک حرف‌هايی می‌زنم كه برای خودم بد است. الا ن چرا ما در اين جلسه (در تالار ایوان شمس) جمع شديم؟ چون عقل نبود. ما هميشه در نمازخانه شبكه سه كه به زور ۱۵۰ نفر درش جا می‌شود، جلسه توديع و معارفه می‌گذاشتيم. می‌گوييد اين آقا در شبكه ممنوع است. مگر ما چه كار می‌خواستيم بكنيم كه ممنوع بود. اگر من پورمحمدی خودی نيستم پس كی ديگر خودی است؟»
بنا بر نظرسنجی‌ها، بسیاری از مخاطبان عملکرد تلویزیون دولتی ایران را ضعیف می‌دانند. خرداد سال ۱۳۸۹ نیز روزنامه همشهری در یک نظرسنجی از مخاطبان خود درباره عملکرد صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پرسیده بود. طبق نظرسنجی روزنامه همشهری، ۸۳ درصد شهروندان ایرانی، عملکرد صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران را «کاملا ضعیف» توصیف کرده بودند.

سران اتحادیه اروپا ایران را تهدید به افزایش تحریم‌ها کردند


در نشست سران اتحادیه اروپا در بروکسل، رهبران اروپایی ایران را تهدید کردند که در صورت ادامه‌ی غنی‌سازی با تحریم‌های بیشتری مواجه خواهد شد. آن‌ها همچنین به حمایت کامل از اخضر ابراهیمی برای حل بحران سوریه تاکید کردند.
رهبران کشورهای عضو اتحادیه اروپا در نشست سران این اتحادیه در بروکسل تاکید کردند که اگر ایران برنامه‌ی اتمی مناقشه‌برانگیز خود را ادامه دهد، تحریم‌های اقتصادی علیه ایران را شدیدتر خواهند کرد.

این در حالی است که اتحادیه اروپا در هفته‌ی جاری(۱۵ اکتبر) تحریم‌های تازه‌ای را علیه ایران تصویب و اعلام کرد. دور تازه‌ی تحریم‌ها شرکت ملی نفت ایران و ۲۵ شرکت وابسته به آن، شرکت ملی گاز ایران و شرکت ملی پالایش و پخش فراورده‌های نفتی ایران را نیز در لیست تحریم‌ها قرار داد.

رهبران اتحادیه اروپا روز جمعه ۱۹ اکتبر با انتشار بیانیه‌ای در نشست سران، تاکید کردند که جمهوری اسلامی ایران با "نقض فاحش" پیمان عدم گسترش سلاح هسته‌ای و مقررات آژانش بین‌المللی انرژی اتمی همچنان در مسیر تولید سلاح هسته‌ای گام برمی‌دارد.با این حال در این بیانیه تاکید شده است که اگر ایران غنی‌سازی را متوقف و با کشورهای غربی همکاری کند، تحریم‌ها علیه این کشور متوقف خواهد شد. در این بیانیه‌آمده است: «رژیم ایران می‌تواند رفتار مسئولانه در پیش گیرد و با رفتار مسولانه به تحریم‌ها پایان دهد.»سران اتحادیه اروپا در این بیانیه تاکید کردند: «تا زمانی که جمهوری اسلامی ایران به شیوه‌ی فعلی خود ادامه دهد، اتحادیه اروپا در همکاری بین‌المللی با سایر کشورها به تحریم وافزایش فشارها به ایران ادامه خواهد داد.»در این بیانیه همچنین ابراز امیدواری شده است که بار دیگر مذاکرات بر سر برنامه‌ی اتمی مناقشه‌برانگیز ایران آغاز شود. سران کشورهای غربی در نظر دارند بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری در ایالات متحده‌ی آمریکا، مذاکرات با ایران را از سر گیرند.