۱۳۹۲ مرداد ۸, سهشنبه
مسئولین چطور میتوانند بخوابند؟
محمود استاد محمد، کارگردان و نمایشنامه نویس پیشکسوت، صبح روز، پنجشنبه (۳مردادماه)
۱۳۹۲ بر اثر عوارض ناشی از بیماری سرطان و نرسیدن به موقع دارو به ایشان، در بیمارستان جم،
دار فانی را وداع گفت.
پیکر این استاد ساعت ۱۰ صبح روز شنبه ۵مرداد ۱۳۹۲ از مقابل تالار وحدت بدرقه شد .
این هنرمند پس از دوسال دست و پنجه نرم کردن با بیماری سرطان درحالی چشم از جهان فرو
بست که طی ماه های اخیر به دلیل مشکلات ناشی از ترخیص دارو در گمرک با مشکلات زیادی
مواجه شد و یک ماه پایانی امر نتوانست به موقع از آنچه پزشکان تجویز کرده بودند بهره مند شود.
این هنرمند فقید چندی قبل با حضور در مجوعه تئاترشهر از عشق خود به حضور در سالن های
نمایش گفت و برای تمام هنرمندان این عرصه آروزی موفقیت کرد، و این درحالی بود استاد محمد در
دوران سلامتی همواره ابراز امیدواری کرده بود روزگاری بتواند نمایشنامه “آسید کاظم” را روی صحنه
ببرد که متاسفانه ممکن نشد.
استادمحمد ساعات پایانی روز چهارشنبه ۲ مردادماه در بخش I.C.U بیمارستان جم بستری شد و
صبح پنجشنبه ۳ مردادماه به دیار باقی شتافت.
میلیونها ایرانی، صدای محمود استاد محمد را از نمایش شهرقصه به یاد دارند… تک گویی او در
نقش خر خراط، یکی از به یادماندنیترین مونولوگهای تاریخ ایران است
زندگی استاد محمد
محمود استاد محمد در سال ۱۳۲۹ در محله دروازه دولاب تهران به دنیا آمد. وی فعالیت نمایشی خود
را در نوجوانی پس از آشنایی با استادش محمد آستیم و سپس نصرت رحمانی و عباس نعلبندیان و
با بازی در نمایش های بیژن مفید و عضویت در آتیله تئاتر آغاز کرد و در سال ۱۳۴۷ با بازی در نمایش
«شهر قصه» (در نقش خر خراط) به شهرت رسید. وی همچنین در سال ۱۳۴۸ در نمایش «نظارت
عالیه» به کارگردانی ایرج انور به ایفای نقش پرداخت. وی پس از انحلال آتیله تئاتر، در سال ۱۳۵۰ به
بندر عباس سفر کرد و در آنجا گروه نمایشی «پتوروک» را تشکیل داد. وی در سال ۱۳۵۱ دوباره به
تهران مراجعت نمود.
تا سال ۶۴ در ایران ماند و براى تلویزیون، نمایش کار کرد، سریال هم نوشت. «زیرسایه همسایه» از
همان دسته است و نمایش «گل یاس» و ده نمایش دیگر که کارکرد و اجرا نشد. کارکرد و ضبط نشد.
کارکرد و دور ریخته شد. نزدیک به چهل سال داشت که دور از وطن شد و مهاجر در یونان، اسپانیا و
کانادا.
در سال های غربت نشینی کمی کار کرد ازروزنامه نگارى تا نوشتن یک مجموعه قصه و و نمایشنامه
آخرین بازی.
مونولوگ معروف «خر خراط»:
آره . . . داشتیم چی میگفتیم. . ؟ بنویس:
ما رو دیوونه و رسوا کردی. . . حالیته؟
ما رو آوارۀ صحرا کردی. . . حالیته؟
آخه مام واسه خودمون معقول آدمی بودیم
دستِکم هر چی که بود آدم بیغمی بودیم. . . حالیته؟
ما رو آوارۀ صحرا کردی. . . حالیته؟
آخه مام واسه خودمون معقول آدمی بودیم
دستِکم هر چی که بود آدم بیغمی بودیم. . . حالیته؟
سر و سامون داشتیم
کس و کاری داشتیم.
کس و کاری داشتیم.
ای دیگه . . . یادش بخیر!
ننهمون جورابمونو وصله میزد.
ما رو نفرین میکرد.
ننهمون جورابمونو وصله میزد.
ما رو نفرین میکرد.
بابامون، خدا بیامرز
سرمون داد میکشید
بههممون فحش میداد
با کمربند زمونِ اجباریش پامونو محکم میبست
ترکههای آلبالو رو کفِ پامون میشکست. . . حالیته؟
سرمون داد میکشید
بههممون فحش میداد
با کمربند زمونِ اجباریش پامونو محکم میبست
ترکههای آلبالو رو کفِ پامون میشکست. . . حالیته؟
یادِ اونروزا بخیر!
چون بازم هر چی که بود،
سر و سامونی بود. . . حالیته؟
چون بازم هر چی که بود،
سر و سامونی بود. . . حالیته؟
ننهای بود که نفرین بکنه
بعد نصفهشب پاشه لحاف رو آدم بکشه
که مبادا پسرش خدا نکرده بچّاد،
که مبادا نور چشمش سینه پهلو بکنه. . . حالیته؟
بعد نصفهشب پاشه لحاف رو آدم بکشه
که مبادا پسرش خدا نکرده بچّاد،
که مبادا نور چشمش سینه پهلو بکنه. . . حالیته؟
بابایی بود که گاه و بیگاه
سرمون داد بزنه،
باهامون دعوا کنه،
پامونو فلک کنه،
بعد صبح زود پاشه ما رو تو خواب بغل کنه
اشگهای شب قبلو که روی صورتمون ماسیده بود،
کمکمک با دستای زبر خودش پاک بکنه. . . حالیته؟
سرمون داد بزنه،
باهامون دعوا کنه،
پامونو فلک کنه،
بعد صبح زود پاشه ما رو تو خواب بغل کنه
اشگهای شب قبلو که روی صورتمون ماسیده بود،
کمکمک با دستای زبر خودش پاک بکنه. . . حالیته؟
میدونی؟
بابامون چن سالِ پیش
عمرشو داد به شوما
ـ هر چی خاکِ اونه عمر تو باشه ـ
مَردِ زحمتکشی بود. . .
خدا رحمتش کنه.
بابامون چن سالِ پیش
عمرشو داد به شوما
ـ هر چی خاکِ اونه عمر تو باشه ـ
مَردِ زحمتکشی بود. . .
خدا رحمتش کنه.
ننه هم کور و زمینگیر شده،
ای دیگه. . . پیر شده.
بیچاره. . . غصۀ ما پیرش کرد،
غم رسوایی ما کور و زمینگیرش کرد. . . حالیته؟
ای دیگه. . . پیر شده.
بیچاره. . . غصۀ ما پیرش کرد،
غم رسوایی ما کور و زمینگیرش کرد. . . حالیته؟
اما راسش چی بگم؟
تقصیر ما که نبود،
هرچی بود، زیر سر چشم تو بود.
یه کاره تو راه ما سبز شدی
ما رو عاشق کردی
ما رو مجنون کردی
ما رو داغوون کردی. . . حالیته؟
تقصیر ما که نبود،
هرچی بود، زیر سر چشم تو بود.
یه کاره تو راه ما سبز شدی
ما رو عاشق کردی
ما رو مجنون کردی
ما رو داغوون کردی. . . حالیته؟
آخه آدم چی بگه، قربونتم
حالا از ما که گذشت
بعد از این اگه شبی، نصفهشبی،
به کسونی مثِ ما قلندر و مست و خراب
تو کوچه برخوردی
اون چشا رو هم بذار
یا اقلا دیگه این ریختی بهش نیگا نکن.
حالا از ما که گذشت
بعد از این اگه شبی، نصفهشبی،
به کسونی مثِ ما قلندر و مست و خراب
تو کوچه برخوردی
اون چشا رو هم بذار
یا اقلا دیگه این ریختی بهش نیگا نکن.
آخه من قربونِ هیکلت برم
اگه هر نیگا بخواد اینجوری آتیش بزنه
پس باهاس تموم دنیا تا حالا سوخته باشه! sabasab.blogspot.com
اگه هر نیگا بخواد اینجوری آتیش بزنه
پس باهاس تموم دنیا تا حالا سوخته باشه! sabasab.blogspot.com
واکنش علی مطهری به انتقاد توکلی: ضرورتی برای ادامه حصر موسوی و کروبی نیست/ این وضعیت تا کی باید ادامه داشته باشد؟
کلمه- گروه خبر: علی مطهری برای چندمین بار طی ماه گذشته بر رفع حصر از موسوی و کروبی تاکید کرد و گفت: ضرورتی برای ادامه حصر آنها نیست و اصولا مجازات بدون محاکمه شرعا و قانونا مجاز نیست.
وی از توکلی پرسید آیا وضع فعلی را می پسندند و اگر می پسندند این وضع تا کی باید ادامه داشته باشد؟ اکنون که اکثر هواداران اینها با نظام آشتی کرده اند، چه ضرورتی برای ادامه این وضع وجود دارد؟
علی مطهری در پاسخ به انتقاد احمد توکلی تصریح کرد: وضع فعلی قابل دوام نیست. آقای توکلی باید پاسخ دهد که آیا وضع فعلی را می پسندند و اگر می پسندند این وضع تا کی باید ادامه داشته باشد؟ اکنون که اکثر هواداران اینها با نظام آشتی کرده اند، چه ضرورتی برای ادامه این وضع وجود دارد؟
احمد توکلی روز گذشته با انتقاد از سخنان مطهری در نطق پیش از دستور مدعی شده بود که احمدی نژاد هم در فتنه خطاهای قابل توجهی داشت اما قابل مقایسه با فتنه گری های موسوی و کروبی نبود.
اما مطهری گفته است که حرف من این بود که اگر آنها باید عذرخواهی کنند آقای احمدی نژاد هم باید عذرخواهی کند این به این معنی نیست که اتهام یا جرم اینها مساوی است. در مواقع دیگر در این موضوع صحبت کرده ام. علاوه بر این گفتم باید تکلیف این دو نفر پس از آشتی ملی که در انتخابات اخیر رخ داد، روشن شود و ضرورتی برای ادامه حصر آنها نیست و اصولا مجازات بدون محاکمه شرعا و قانونا مجاز نیست.
اما مطهری گفته است که حرف من این بود که اگر آنها باید عذرخواهی کنند آقای احمدی نژاد هم باید عذرخواهی کند این به این معنی نیست که اتهام یا جرم اینها مساوی است. در مواقع دیگر در این موضوع صحبت کرده ام. علاوه بر این گفتم باید تکلیف این دو نفر پس از آشتی ملی که در انتخابات اخیر رخ داد، روشن شود و ضرورتی برای ادامه حصر آنها نیست و اصولا مجازات بدون محاکمه شرعا و قانونا مجاز نیست.
وی با تاکید بر رفع حصر ادامه داد: یا آزاد شوند یا محاکمه، البته در صورت محاکمه باید به طور همزمان به اتهامات آقای احمدی نژاد هم رسیدگی شود. وضع فعلی قابل دوام نیست. آقای توکلی باید پاسخ دهد که آیا وضع فعلی را می پسندند و اگر می پسندند این وضع تا کی باید ادامه داشته باشد؟ اکنون که اکثر هواداران اینها با نظام آشتی کرده اند، چه ضرورتی برای ادامه این وضع وجود دارد؟
روز گذشته علی مطهری در سخنان امروز خود در مجلس خواستار آزادی زندانیان سیاسی شد و تصریح کرد که باید تکلیف آقایان موسوی و کروبی نیز روشن شود.
نماینده مردم تاکید کرد: زندانیان سیاسی که اکثر آنها جرمی جز انتقاد ندارند آزاد شوند و تکلیف آقایان موسوی و کروبی نیز روشن شود.
علی مطهری پیش از ماه رمضان نیز در سخنانی گفته بود: ضرورتی برای ادامه این حصر نیست هرچند قبلا بارها اعلام کردهام که اساساً حصر بدون محاکمه، نباید انجام می شد. آقایان موسوی و کروبی اگر محاکمه میشدند، چون از خود دفاع کرده بودند و حرفهایشان را زده بودند و حقایق برای مردم روشن شده بود، وجه حقوقی و قانونی داشت اما به طور کلی مجازات بدون محاکمه از نظر حقوق شهروندی و از نظر قوانین مردود است.
امروز بار دیگر وی با مقصر دانستن احمدی نژاد در ایجاد حوادث سال ۸۸اظهار داشت: اگر این دو نفر باید عذرخواهی و توبه کنند آیا نیازی به عذرخواهی و توبه آقای احمدی نژاد که هیزم فتنه را با مناظره و رفتار های بعدی خود فراهم آورد نیست؟! حداقل این است که به آنها اجازه دفاع از خود داده شود. به هر حال مجازات و محروم شدن از حقوق اجتماعی بدون حکم دادگاه شرعا و عقلا پذیرفته نیست. امید است رئیس جمهور منتخب این مسئله را با تدبیر حل نمایند که استحکام وحدت ملی در سیاست خارجی و اقتصاد ما تاثیرگذار است.
چه کسی در برابر قانون تمکین نکرد؟
احمد توکلی، نماینده مردم تهران با انتقاد از نطق علی مطهری مدعی شده است که احمدی نژاد هم در فتنه خطاهای قابل توجهی داشت اما قابل مقایسه با فتنه گری های موسوی و کروبی نبود.
البته این اولین بار نیست که احمد توکلی اینگونه سخن گفته است. او پیشتر نیز در لحنی کاملا تند میرحسین موسوی را به خیانت متهم کرده بود. این بار توکلی اما با بیان اینکه تنازل سازی خطای موسوی و کروبی در فتنه ۸۸ مشکلی را حل نمیکند، ادعا کرده است: اینکه بگوییم جرم موسوی و کروبی کم است و خطاهای احمدی نژاد را هم اندازه با آن قرار دهیم به معنای اعتدال نیست.
وی با اشاره به اینکه علت اصلی فتنه خلافکاری ها و قانون شکنی های موسوی مدعی شد: موسوی به ادعاها و اظهارنظرهای قبلی خود نیز پایبند نماند و در مقابل قانون تمکین نکرد ولو اینکه اعتراض داشت باید مانند آیت الله هاشمی پس از رد صلاحیتش، در برابر قانون تمکین می کرد.
البته این نماینده مجلس توضیح نمی دهد کدامیک از اعمال موسوی جرم است. آیا درخواست مجوز برای یک تجمع اعتراضی جرم است یا استقامت بر دفاع از حقوق مردم.
اگر اعتراض قانونی موسوی به نتیجه انتخاباتی که حتی اصولگرایان در مجلس نهم به موارد “تقلب و غیرقانونی” بودنش اعتراض کردند، “جرم” است، پس کشتن مردم بی گناه در خیابان ها، شکنجه های غیر انسانی در زندانها، حمله به کوی دانشگاه، جنایت کهریزک، آتش زدن اموال عمومی، رد شدن ماشین نیروی انتظامی از روی مردم، اختلاس سه میلیارد تومانی، حراج منابع ملی و …. چه نام دارد.
توکلی نمی گوید که موسوی مجرم است که حکیمانه پیش بینی قانون شکنی های احمدی نژاد را کرده بود بود و هشدار داده بود به حیف و میل ها از بیت المال و گفته بود که آمده است تا تکلیف ”حسابهای میلیاردها تومان پول گمشده را روشن” کند مجرم است یا آقای توکلی که می دانسته است که چه حیف و میلی در بیت المال می شده و چه قراردادهای ننگینی به امضا رسیده است، اما آن را نه تنها کتمان کرده بلکه با رسانه ای شدن آن هم مخالف است. این نماینده مجلس نمی گوید، سکوت در برابر عاملان و آمران کهریزک و کوی دانشگاه ” جرم” است یا داد خواهی از مظلومان و حادثه دیدگان جنایات مستبدان.
جرم موسوی همان حمایت از حقوق از دست رفته مردم در برابر تقلب صریح انتخاباتی، جابجایی و خرید و فروش آرا و مهندسی انتخابات و اعتراض به عدم اجرای قانون اساسی، باند بازی و طایفه گری است.
توکلی بدون پرداختن به ریشه های جنبش اعتراضی مردم در خرداد پس از انتخابات مهندسی شده ریاست جمهوری مدعی شده است که موسوی می توانست با تمکین مقابل قانون در دوره دوم احمدی نژاد همچون اقلیتی پرقدرت حضور داشته باشد تصریح کرد: وی می توانست به اهرم نقد در جریان اقلیت رفتار احمدی نژاد را تعدیل کرده و به احتمال زیاد الان رئیس جمهور بود!
او گمان دارد که هدف موسوی از ریاست جمهوری کسب قدرت است. حال آنکه موسوی می خواست در این مسند از حقوق مردم دفاع کند و بخشی از قانون اساسی را سالهاست معطل مانده است را به ظهور برساند. وقتی موسوی در مقام یک شهروند توانست در کنار سایر مردم بایستد و از حق آنان دفاع کند، این برای او بالاترین مقام است و نیازی ندارد چون سایر آقایان سالها بر ظلم و بی عدالتی سکوت کند تا بتواند در مسندی که اینان به او پیشکش می کنند، به خدمتی بپردازد که حاکمان و صاحبان قدرت را خوش بیاید.
آقای توکلی هم مثل سایر دوستانش هدف از حکومت را فراموش کرده اند وقتی می تواند در برابر همه مظالمی که طی دوران احمدی نژاد به این کشور وارد شده از به زیر خط فقر رفتن میلیونها ایرانی تا فروش منابع ملی و بی اعتباری ارزش پول کشور و بی آبرویی در محافل بین المللی، او را تحمل کنند تانکند پیش بینی موسوی و کروبی درست از آب در آید.
هر چند احمد توکلی طی سالهای ریاست احمدی نژاد بر قوه مقننه از منتقدان جدی وی بوده و بر این باور است که احمدی نژاد نه تنها کشور را با بحران های سیاسی و اقتصادی به لبه پرتگاه برده است بلکه شان ریاست جمهوری را نیز لحاظ نکرده و همواره با سخنان دور از شان یک رییس دولت جایگاه کشور را در عرصه بین الملل نیز تنزل داده است، اما جالب است وقتی به موضوع موسوی و کروبی می رسد، حتی می تواند به دفاع از احمدی نژاد بپردازد.
او با همه انتقاداتی که به احمدی نژاد دارد، اما می گوید که”البته احمدی نژاد هم در فتنه خطاهای قابل توجهی داشت اما قابل مقایسه با فتنه گری های موسوی و کروبی نبود!” از نظر توکلی گویی این همه مفاسد مالی و اداری و گریز از قانون و اشاعه فساد فحشا و خرافات و …. خلاف امنیت و فتنه گری نیست. تنها زمانی عملی خلاف امنیت صورت می گیرد که کسی از همه مظالم و مفاسدی که به نام دین می شود، پرسشگری کند و از اصول اجرا نشده قانون اساسی بپرسد. sabasab.blogspot.com
انباشت 330 تندارو در گمرکفرودگاه امام
ﻣﻌﺎﻭﻥ ﻓﻨﻲ ﻭ ﺍﻣﻮﺭ ﮔﻤﺮﻛﻲ ﮔﻤﺮﻙ ایران از انباشت 330 تن دارو در گمرک فرودگاه خمینی خبر داد و گفت: گمرک حاضر است اجازه ترخیص این داروها را با تعهد وزارت بهداشت صادر کند.
به گزارش ایسنا، محمدرضا نادری درباره آخرین وضعیت داروهای انباشت شده در گمرکهای داخلی توضیح داد: هماکنون حجم زیادی دارو در گمرک فرودگاه خمینی وجود دارد که بخشی از آن نیز در حال ترخیص است. رئیس کل گمرک به وزارت بهداشت نامهای ارسال و اعلام کرده است که گمرک حاضر است داروهای انباشت شده را با تعهد وزارت بهداشت ترخیص کند.
وی افزود: ظاهرا تاکنون تنها یک درخواست از سوی رئیس سازمان غذا و دارو به منظور ترخیص داروهای یک شرکت به گمرک ارسال شده و درخواست دیگری هنوز به دست گمرک نرسیده است.
او با تائید انباشت حجم قابل توجهی دارو در گمرک عنوان کرد: بانک مرکزی خواستار این است که واردکنندگان این داروها مابهالتفاوت نرخ ارز مرجع و مبادلهای را پرداخت کنند و بعد از آن اسناد ترخیص تحویل واردکنندگان شود.
به گزارش ایسنا، محمدرضا نادری درباره آخرین وضعیت داروهای انباشت شده در گمرکهای داخلی توضیح داد: هماکنون حجم زیادی دارو در گمرک فرودگاه خمینی وجود دارد که بخشی از آن نیز در حال ترخیص است. رئیس کل گمرک به وزارت بهداشت نامهای ارسال و اعلام کرده است که گمرک حاضر است داروهای انباشت شده را با تعهد وزارت بهداشت ترخیص کند.
وی افزود: ظاهرا تاکنون تنها یک درخواست از سوی رئیس سازمان غذا و دارو به منظور ترخیص داروهای یک شرکت به گمرک ارسال شده و درخواست دیگری هنوز به دست گمرک نرسیده است.
او با تائید انباشت حجم قابل توجهی دارو در گمرک عنوان کرد: بانک مرکزی خواستار این است که واردکنندگان این داروها مابهالتفاوت نرخ ارز مرجع و مبادلهای را پرداخت کنند و بعد از آن اسناد ترخیص تحویل واردکنندگان شود.
فیروزآبادی: کسی که ولایت را درک کند بهره هوشی بیشتری دارد
به گزارش ایسنا، سردار سرلشکر سیدحسن فیروزآبادی، رئیس ستادکل نیروهای اظهار کرد: کسی که ایمان و ولایت دارد و ولایت را درک میکند، یعنی اینکه عقل هم دارد و فکرش از بقیه بازتر و بهره هوشیاش از بقیه بالاتر است که آمده و بهترین را انتخاب کرده است.
فیروزآبادی در ادامه صحبتهای خود افزود: همه کارهایی که ما در سایه ولایت در محل کار و در منزل انجام میدهیم و حتی خواب ما عبادت بزرگی است که در حد جهاد برای همه ما نوشته میشود و همین مجاهدتها است که آن انوار الهی و نسیم اسماء حسنی الهی را میآورد، همینها ما را جزو رفقای پیامبر میکند.
وی خاطرنشان کرد: همه بیست و چهار هزار پیامبر هم توسلشان به همین معصومین ما بوده است ولی ما همه یک مجموعه هستیم، اگر برای خودت دعا کنیم ممکن است مستجاب نشود اما اگر غایب برای غایب دعا کند یعنی من جایی که در حضور شما نیستم برای شما دعا کنم، مستجاب خواهد شد.
آنسوی شمایلِ “پلیس فتا” – بقلم محمد نوری زاد
در نظام اسلامیِ حاکم بر ایران، بسیار بیش از آنکه بنابر فهم مردمان باشد، بر نفمیدن مردمان تأکید و ترویج می شود. این خاصیت، برگرفته از شاکله ی روحانیتی است که از دوردستهای تاریخ بدینسوی، هماره خود را “عالم” می دانسته و دیگران را “جاهل”. که روحانیانِ این روزهای ایران برای مردمانی که بفهمند، و برای مردمانی که خودشان برای ترمیم نیازمندی های علمی خود خروج کنند هیچ سخن تازه ای ندارند. در این میان، گرچه برآمدن تشکیلاتی به اسم پلیس فتا، با توجیه بازدارندگی کاربران اینترنتی از ورود به مفاسد اخلاقیِ این پدیده تبلیغ شده است، اما ذات این تشکیلات بنابر سرک نکشیدن مردمان به ذات فهم دارد.
کاربری که در جستجوی مفسده باشد، به اینترنت قناعت نمی کند. که اینترنت، یک فضای مجازی است و کام مفسده جویان با توصیف و ترویج یک لذت مجازی اقناع نمی شود. ما هرگز آسیب های اینترنتی را – در هر شکل و شمایلش را – نفی نمی کنیم بل فروفشردن یک مفهوم کلی در یک واژه ی خاص به اسم مفسده، توهین به همان فهمی است که روحانیان ما از رواجش بیم دارند.
این روزها در ایران، سالهاست که معدلِ فهم و دانش غیرروحانیان بر روحانیان چربیده است. و این چربش علمی و اطلاعاتی، روحانیت کم هوش و کم دانش را با بحرانی بزرگ مواجه کرده است. سابقاً اکثریت مردم بی سواد بودند و روحانیان بخاطر درس خواندگی در نگاه عوام به “آخوند” یا – آقا خوانده – شاخص می شدند. سواد یا همان سیاهه خوانیِ روحانیان در محدوده ی علم فقه، تا همین اواخر بر سواد دیگران برتری داشت. اما کار از آنجا به ورطه ی بحران درافتاد که سواد و آگاهی دیگران بر سواد و آگاهی روحانیان سایه انداخت. به گمان رهبران روحانی ایران، سرک کشیدن کاربران به هزارتوی شبکه های اجتماعی و اینترنتی است که به همان علم و آگاهیِ برتر سرعت می بخشد و آینده را از حضور مؤثر روحانیان تهی می کند.
معلوم است که: تأسیس پلیس فتا یا تشکیلاتی به اسم سپاه سایبری، برای مهار اطلاعات و تحلیل ها و دریافت های سیاسی و اجتماعیِ آزاد و غیردولتی بوده است. مأموریتی که در همان بدو کار شکست خورده و ناپایدار می نمود. چرا که انسداد اندیشه، بسیار دشوارتر و فرساینده تر از بستن یک روزنامه یا یک دکه ی روزنامه فروشی است.
ظهور سایت ها و وبلاگهای فزاینده ی فردی و جمعی، آنچنان عرصه را بر حاکمان و سانسورگران تنگ کرد که در وسعتی کم نظیر به مسدود کردن و فیلترکردن آنها شتاب کردند. سپاه سایبری به استخدام جمعیتی از جوانان پرداخت که هم جویای کار بودند و هم به قدمهای سپاه در این عرصه معتقد بودند. که: سایت های مفسده جوی را باید هک و نابود کرد. حتی سایت های دانشمندان و بزرگان ایرانی که با سیاست های نظام اسلامی مختصری زاویه داشته و دارند.
اگر سپاه سایبری در چارچوب قانون نمی گنجد و مثل بسیاری از کارهای سپاه و بسیج خارج از قاعده ی کلی قانون است، پلیس فتا اما تأسیس شد تا هم با متخلفین برخوردی قانونی بکند و هم کاربران شبکه های اجتماعی همیشه سایه ی یک دستگاه قانونی را بالای سرخود حس و لمس کنند.
ظهور سایت ها و وبلاگهای فزاینده ی فردی و جمعی، آنچنان عرصه را بر حاکمان و سانسورگران تنگ کرد که در وسعتی کم نظیر به مسدود کردن و فیلترکردن آنها شتاب کردند. سپاه سایبری به استخدام جمعیتی از جوانان پرداخت که هم جویای کار بودند و هم به قدمهای سپاه در این عرصه معتقد بودند. که: سایت های مفسده جوی را باید هک و نابود کرد. حتی سایت های دانشمندان و بزرگان ایرانی که با سیاست های نظام اسلامی مختصری زاویه داشته و دارند.
اگر سپاه سایبری در چارچوب قانون نمی گنجد و مثل بسیاری از کارهای سپاه و بسیج خارج از قاعده ی کلی قانون است، پلیس فتا اما تأسیس شد تا هم با متخلفین برخوردی قانونی بکند و هم کاربران شبکه های اجتماعی همیشه سایه ی یک دستگاه قانونی را بالای سرخود حس و لمس کنند.
پلیس فتا امروز پرونده های فراوانی را سامان داده و به دستگاه قضایی سپرده است. در این پرونده ها گاه به موضوعات خنده داری برمی خوریم که یک انسان آنسوی مرزها را به غش غش خنده وا می دارد. این که: چرا در سایت خود به شکوه هخامنشیان پرداخته ای؟ و یا: چرا دانشجو را صاحب حق اعتراض و اعتصاب دانسته ای؟
از سال هشتاد و هشت بدینسوی، تقلیل شأنِ “اقدام علیه امنیت ملی” و اطلاق جرائمی چون: نشر اکاذیب به نوشته ای با الفاظ متفاوت آنهم در یک وبلاگ شخصی آنچنان شتاب گرفته که جمعی از زندانیان این روزهای پس از سال هشتاد و هشت، بنوعی با همین نویسندگی و وبلاگ داری و گردانندگی سایتها مرتبط اند. این همه هجوم به محدوده ی آگاهی و فرارویِ مردمان بویژه جوانان، همان نگرانی حاکمانی است که از فهم مخاطبانِ بی واسطه ی خود هراس دارند. وگرنه اینان خود بهتر می دانند که ایجاد تنگنا برای یک جوان، حتماً او را برای فروشدن به همان خواسته ی ممنوعه ی حکومتی حریص تر می کند.
این روزها پلیس فتا در ایران، برای خود صاحب قانون و تشکیلات و ساختمان و مأموران مخصوص است. این پلیس مستقیماً به اشاره ی رهبری تأسیس و پرداخته شده و شرح وظایفش پیشاپیش مشخص گردیده است. داستان اینگونه آغاز شد که بیت رهبری، که تا دیروز همه ی نشریات را با یک بخشنامه ی دوخطی مجاز به احترامی اجباری و رعایت خط قرمزهای حکومتی می کرد، ناگهان خود را سینه به سینه با فضایی درندشت و گسترده و به تعبیری “لجام گسیخته” یافت که مطلقاً این ترتیبات و اجبارات را برنمی تافت و اتفاقاً مصر است که: عقده های تلنبار خود را بر صفحه ی مونیتور بیفشاند و آن را برای هزاران فرد دیگر نیز ارسال کند. اینجا بود که آن تقدس بخشنامه ای ترک خورد. و بعدها همین خروج خواسته های از بند رسته در کمال ناباوریِ بیت رهبری در شعارهای سال هشتاد و هشت بر زبان مردم جاری گشت.
من گاه خود را در کنار مأموران فتا می بینم. که اشتهار این روزهای خود را مدیون خون ستار بهشتی می دانند. که چه؟ تا چاره ای برای مخمصه ها و ناچاری های این تشکیلات پلیسی و اینترنتی بیندیشم. می بینم اما: مشکل از آنجا پای به اطراف می پراکند که: موضوع محوریِ مأموریت پلیس فتا، یک تکنولوژیِ فرامرزی است. چیزی که اگر امروز با توپ و تشر و تکنولوژی جلویش را بگیری فردا از منفذی دیگر و به شکلی دیگر چشم و تن به اندرون می ساید. و چون اراده و ریسمان این تکنولوژی در دست دیگرانی است که خودشان آن را پردازش کرده اند، همان دیگران – خواسته یا ناخواسته – محل چندانی برای جولان پلیس فتا باقی نمی گذارند.
پیشنهاد من به همه ی بزرگان و صاحب منصبان و بیت رهبری این است که برای راه بستن بر یک رود پرخروش، خود را در مقابل دریای پرتلاطمِ فهم مردمان قرار ندهند. بخصوص آنجا که وسعت فهم مردمان بر حاکمان می چربد. به این فکر کنند که آلات و ابزار قتل و غارت و مفسده از کبریت و چاقوی آشپزخانه گرفته تا تلفن و ماهواره و خیلی گونه های دیگر دمِ دست همگان است. که اگر یکی بخواهد خودش را یا دیگری را بکشد کافی است دست به همان چاقوی آشپزخانه ببرد. یا با فشردن یک فندک جایی را به آتش بکشد. یا سنگی از پیش پا بردارد و بر فرق کسی بکوبد.
بهترین راه برای ایزوله کردن و واکسینه کردن مردم یک جامعه از آسیب های اجتماعی، تحکم های پلیسی نیست. تحکم های بیش از اندازه ی پلیسی، دولتمردان و رهبران یک جامعه را از چشم مردم می اندازد و آنان را در سیبل غاصبان جای می دهد تا مرتب در معرض شماتت و مضحکه و ناسزاهای مردمان قرار گیرند. ما باید بیش از آنکه راه را برمردم خود ببندیم، باید راه را برای آنان بگشاییم. این سخن و این پیشنهاد من مطلقاً در خانه ی مراجع تقلید ایران خریدار ندارد. آنها معتقدند: به زور هم که شده مردم را باید به بهشت برد. حالا کدام بهشت؟ لابد همان بهشتی که دم دروازه اش همین آقایان مراجع و روحانیان حکومتی ایستاده اند.
محمد نوری زاد
هفتم مردادماه سال نود و دو
هفتم مردادماه سال نود و دو
سخنان تند رهبری در پاسخ به پیشنهادهای کدام دانشجو بود؟
کلمه- گروه خبر: در حالی که معترضان با چشم بستن بر فجایع و بی عدالتی های چند ساله گذشته برای حفظ منافع ملی در انتخابات شرکت کردند تا کشور را از گزند دشمن خارجی حفظ کنند. رهبری در سخنانی عتاب آلود خیل عظیم معترضان به نتیجه انتخابات سال ۸۸ را ” نانجیب ” خواند و از آنان خواست که عذرخواهی کنند.
رهبری همچنین اعتراضات گسترده مردم را اردوکشی خیابانی خواند و اظهار داشت: «چرا و به چه دلیل مدعیان تقلب در انتخابات ٨٨ برای مواجهه با مسئله، به خیابانها اردوکشی کردند؟ بارها و بارها این سوال را نه در مجامع عمومی بلکه به شکلی که قابل پاسخ دادن باشد مطرح کرده ایم پس چرا جواب نمی دهند، چرا عذرخواهی نمی کنند؟»
واکنش تند رهبری در پاسخ به سخنان دانشجویی بود که در کلامی آرام و متین بر اجرای بدون تنازل قانون اساسی تاکید کرد و خواستار ایجاد فضای باز رسانه ای و سیاسی و نیز برداشتن محدودیتهای امنیتی ایجاد شده پیرامون برخی دلسوزان و خیرخواهان مردم و انقلاب و نظام شد.
دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران در این سخنان اظهار امیدواری کرد که همه گروههای سیاسی با عبرت از گذشته و نگاه یه آینده سِلم و ثبات بدست آمده را قدر خواهند دانست و همه احساس پیروزی خواهند کرد.
متن سخنان دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران در دیدار دانشجویان با رهبری به شرح زیر است:
اللهم طهر قلبی من النفاق و عملی من الریا و لسانی من الکذب و عینی من الخیانه
با سلام و درود بر نبی رحمت حضرت محمد مصطفی (ص) و خاندان مطهرش و با سلام بر مهدی موعود که خواهد آمد و زمین را از عدل و صلح پر خواهد کرد.
با سلام و درود بر نبی رحمت حضرت محمد مصطفی (ص) و خاندان مطهرش و با سلام بر مهدی موعود که خواهد آمد و زمین را از عدل و صلح پر خواهد کرد.
اکنون که در آستانه شهادت مولای متقیان قرار داریم آغاز سخن را مدد می گیریم از کلام رهایی بخش آن حضرت:
«از گفتن حق یا رای زدن در عدالت باز مایستید، که من نه برتر از آنم که خطا کنم، و نه در کار خویش از خطا ایمنم، مگر که خدا مرا در کار نفس کفایت کند که از من بر آن تواناتر است»
«از گفتن حق یا رای زدن در عدالت باز مایستید، که من نه برتر از آنم که خطا کنم، و نه در کار خویش از خطا ایمنم، مگر که خدا مرا در کار نفس کفایت کند که از من بر آن تواناتر است»
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران در هفتاد و دومین سال از حیات خویش بعنوان «بقیت السیف» جریان اصیل دانشجویی، به خود می بالد که در دورانی که تندروی سکه رایج طیف های مختلف سیاسی بود ، همواره کوشیده است با تکیه بر سه اصل دین داری ، اعتدال و عقلانیت چشم نگرانِ جامعه باشد و تا آنجا که مقدور بوده، نسبت به انحرافات و کج روی هایی که احساس می کند، مشفقانه مشی انتقادی پیشه کند و به آرمانگرایی و آزادیخواهی بر مبنای اسلام رحمانی وفادار بماند. چنانکه در کلام پیر روشن ضمیر جماران نیز آمده است:
«اسلام دین مستند به برهان و متکی به منطق است ؛ و از آزادی بیان و قلم نمی هراسد، و از طرح مکتبهای دیگر، که انحراف آنها در محیط خود آن مکتبها ثابت ودر پیش دانشمندان خودشان شکست خورده هستند، باکی ندارد. شما دانشجویان محترم نباید با پیروان مکتبهای دیگر با خشونت و شدت ، رفتار و درگیری و هیاهو راه بیندازید.»
نظیر همین معنا در مطالبات مکرر دانشگاهیان و نیز خواستۀ بحق جنابعالی با عنوان «کرسیهای آزاد اندیشی» نیز بارها و بارها یادآوری شده است.
اما نگاهی نادرست و صورت زده به کرسی های آزاد اندیشی باعث می شود که علی رغم تاکیدات مکرر حضرتعالی حاصلی جز چند مراسم فرمایشی برجای نمانَد و نتیجه ای جز نقض غرض به بار نیاورَد. از نگاه ما کرسی آزاد اندیشی یک کرسی ویژه با یک عنوان خاص نیست، چنانچه تنگ نظری ها از فضای دانشگاه کنار رود، کرسی های آزاد اندیشی از میان همین کرسی های تدریس و تحصیل و اظهارنظر موجود در دانشگاه خواهد رویید و خود را نشان خواهد داد. در سالهای گذشته شمار زیادی از استادان و همدرسان ما به بهانه های سیاسی و امنیتی از کرسی های تدریس و تحصیل محروم و برخی محبوس شدند و نیز معیارهای سیاسی و غیر علمی بر روند جذب اساتید و پذیرش دانشجویان حاکم شد و فی الجمله: آنچه پیش از آن استثنا بود مبدل به قاعده شد. باید افسوس خورد که کرسی های آزاد اندیشی نیز مانند برخی دیگر از آرمان های بلند انقلاب اسلامی از کوته بینی ها آسیب دیده است. برخی گمان کردند آزادی و آزاد اندیشی بخشنامه ایست و هیچ تلاشی برای بسترسازی در تحقق آن نکردند.
* آنچه از آن به عنوان «اسلامی شدن دانشگاهها» تعبیر میشود نیز راه حلی چنین دارد. فروکاهش «اسلامی شدن دانشگاه» به یک پروژه دولتی همانقدر نادرست است که انکار ضرورت و فایده آن. اگر به «اسلامی شدن دانشگاه» به مثابه یک فرایند تدریجی فرهنگی و اجتماعی بیندیشیم راه حلی جز ایجاد فضای آزاد نقد و بررسی و کرسی های آزاداندیشی و نظریه پردازی ندارد. اما چنانچه «اسلامی کردن دانشگاه» به مثابه پروژه ای فرمایشی مراد باشد، باید راه را در دست بردن به ترکیب اساتید و دانشجویان و جرح و تعدیل سلیقه ای مواد درسی و سهمیه بندی و تفکیک جنسیتی جستجو کرد. راهی که ره به ناکجا میبرد.
آمار کم یا زیاد داشجویان دختر نه افتخار انگیز است و نه تهدید آمیز. بلکه نگاه به دانشجو باید نه بر اساس جنسیت، که بر مبنای دانش ، بینش و مهارت او باشد. امیدواریم تا در افق پیش رو، مسئولان به دنبال آن نباشند که با تداوم سهمیه بندی جنسیتی و بومی بجای حل مسائل، صورت مسئله را پاک کنند. این تصمیمات ناعادلانه و غیرکارشناسانه باعث صدمه دیدن وجهه علمی کشور و پیامدهای ناگوار اجتماعی خواهد شد. نادیده گرفتن حقوق نیمی از افراد جامعه و تصمیم گیری های خودسرانه در مورد آینده جوانان کشور ظلمی بیّن به دخترانی است که قصد ورود به دانشگاه را دارند.
* دانشگاهی که میخواهد در جامعه پیشرو تاثیرگذار باشد نباید صرفا محدود به علمآموزی باشد. و این مهم میسر نیست مگر با گسترش و بالندگی فعالیتهای همه جانبه دانشجویی از قبیل فعالیت های سیاسی و فرهنگی. یکی از بسترهای فعالیت سیاسی و فرهنگی در دانشگاه، تشکلهای دانشجویی هستند. اما در سالهای اخیر فشارهای زیادی بر تشکلها و کانونهای دانشجویی نظیر شوراهای صنفی، انجمن های علمی، کانون فرهنگی و تشکلهای منتقدی چون انجمن اسلامی دانشجویان وارد شده است به گونه ای که بسیاری از این انجمن ها و تشکل ها تعطیل گشته یا توسط نهادهای غیردانشگاهیی تغییر ماهیت پیدا کرده اند. ایجاد محدودیت و سنگ اندازی در برگزاری برنامههای علمی، فرهنگی و سیاسیِ دانشجویی و برخورد با متولیان برگزاری این برنامهها، فضای دانشگاه را به محیطی کمنشاط بدل کرده است.
امروز در دانشگاههای کشور تقریبا اثری از گروههای منتقد نمانده است و تشکلهای موجود نه تنها بازنمود تکثر در دانشگاه نیستند، بلکه صرفا تعدد گروههایی هستند که صدای یکسانی از آنان به گوش میرسد. این در حالی است که جریان ها و سلایق دیگری هستند که به دلیل تنگ نظری مسئولان، امکان فعالیت قانونی در دانشگاه را نمییابند. رویکرد ایجاد فضای تک صدایی در کنار عدم تخصیص عادلانه منابع و محدودیتهای پیش روی محققان و پژوهشگران باعث از دست رفتن پویایی فضای دانشجویی و مهاجرت یکسویه نخبگان به خارج از کشور شده است. امید است کسانی که قرار است در آینده تصدی دستگاه آموزش عالی و دانشگاههای کشور را در دست بگیرند علاوه بر علم آموزی به نقش فرهنگی و سیاسی دانشجویان نیز توجه کنند و نگاهی همه جانبه و بردبارانه به فعالیت های دانشجویی داشته باشند. اگر در مدیریت فضای دانشگاه و جامعه با درایت و داهیانه عمل شود و دلسوزان نظام با کج سلیقگی و بی انصافی ، غیرخودی شناخته نشوند و برای مدیریت به عرصه ی اداره کشور باز گردند، فضای قانونگریزی به قانونگرایی تبدیل شده و نزاعهای گروهی جای خود را به اتحاد ملی و همبستگی عمومی میدهند.
* تهاجم به کوی دانشگاه تهران در سالهای ۷۸ و ۸۸ وقایع دردناکی است که بارها و بارها شرح آن رفته، ظلمی که دل رهبری را خون کرد تا از آن تعبیر به جنایت کنند. اما علیرغم اعلام صدور احکام قضایی و رسیدگی به این دو پرونده، یک سوال همچنان در ذهن دانشجویان باقی مانده، و آن اینکه چرا هنوز عاملان اصلی تعدی به حریم دانشجویان و جوانان که با ظلم آشکار، حرمت لباس خدمت به نظام را هتک کردند به مردم معرفی نگردیده اند؟!
ما از تاکیدات جنابعالی بر پیگیری حادثه کوی دانشگاه آگاهیم. حتما شما هم میدانید که تنها نتیجه این پرونده محکومیت شماری از دانشجویان بوده است. اگر ما همواره بر پیگیری این حادثه تاکید کرده ایم و می کنیم نه از سر کینه توزی و انتقام جویی، بلکه ازین روست که راه بر تکرار چنین فجایعی بسته شود و آسیبهای وارد آمده به دانشجویان جبران گردد. به باور ما نه تنها جبران صدمات وارد آمده و دلجویی از دانشجویان آسیب دیده لازم و ضروری است، بلکه آنچه حقیقتا دلها را آرام و جانها را امیدوار می کند همانا ایجاد فضای آشتی و همدلی و علاج زخمهای کهنه و شکافهای سیاسی است که دامنه های آن متن جامعه را نیز جریحه دار کرده است.
امروز به یمن مشارکت مردم و تحقق حماسه سیاسی، امید به ایجاد فضای آشتی و همدلی در سایه رقابت سالم گروههای سیاسی بیش از پیش است. درمان شکافهای سیاسی شاید با برگزاری یک انتخابات میسر باشد، اما التیام جراحت های کهنه و پنهان اجتماعی فرایندی تدریجی و مسیری طولانی است که حماسه ۲۴ خرداد گام اول در این مسیر بود. تداوم این راه منوط به گذشت همه آسیب دیدگان از هرطرف و پایمردی همه خیرخواهان و تدبیر شایسته رهبری نظام بعنوان شخصیتی فراجناحی و رهبری برای همه مردم، و در یک کلام درگرو اجرای بدون تنازل قانون اساسی است. ایجاد فضای باز رسانه ای و سیاسی و نیز برداشتن محدودیتهای امنیتی ایجاد شده پیرامون برخی دلسوزان و خیرخواهان مردم و انقلاب و نظام بی تردید به ایجاد فضای مبارک آشتی و همدلی و زدودن کدورتها کمک خواهد کرد و به یاری خدا همه گروههای سیاسی با عبرت از گذشته و نگاه یه آینده سِلم و ثبات بدست آمده را قدر خواهند دانست و همه احساس پیروزی خواهند کرد.
والعاقبه للمتقین
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران
اعتراض ۴۴ زندانی سیاسی به تبعید شاهد آثار شکنجه در بدن ستار بهشتی
۴۴ زندانی سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین در بیانیه ای به تبعید ابوالفضل عابدینی به زندان اهواز اعتراض کرده و خواستار بازگرداندن وی به زندان اوین شدند.
به گزارش کلمه، این زندانیان سیاسی در بیانیه ی خود تصریح کرده اند: عابدینی در طول دوران حبس، علی رغم محدودیت های شخصی، نسبت به تضییقات و ستمهای که در قبال دیگر زندانیان سیاسی اعمال میشود، برخورد مسئولانه داشته است که یکی از بارزترین آنها، شهادت شجاعانه او به وجود آثار شکنجه در بدن مرحوم ستار بهشتی بود. بنابراین، این گمان بیراه نخواهد بود اگر تصور کنیم، تبعید وی عکس العمل تلاش او برای جلوگیری از پایمال شدن خون ستار بهشتی بوده است.
روز شنبه کلمه خبر داد که ابوالفضل عابدینی که در مدت حضور ستار بهشتی در بند ۳۵۰ زندان اوین شاهد علائم شکنجه های روی بدن وی بود و نزد شهریاری بازپرس تحقیق علت مرگ ستار بهشتی شهادت داده بود،ظهر امروز به زندان اهواز تبعید شد. وی بدلیل اعتراض به تبعید غیرقانونی به هنگام خروج از زندان اوین اعلام اعتصاب غذا نامحدود کرده و گفته تا زمان بازگشت به زندان اوین اعتصاب غذای خود را ادامه خواهد داد.
گزارش های پرونده ی ستار بهشتی، وبلاگ نویس منتقدی که در بازداشتگاه پلیس و تحت شکنجه جان خود را از دست داد به همراه عملکرد سیستم قضایی با افرادی که پیگیر این پرونده بوده و یا شاهد رفتار و اعمال غیر قانونی و غیر انسانی دستگاه قضایی بوده اند، حاکی از آن است که عزمی برای اصلاح این روند و پیگیری عادلانه ی این پرونده وجود ندارد و در حالی که مجرمان این پرونده بی هراس به کار خود ادامه می دهند، افرادی چون ابوالفضل عابدینی که متعهدانه به آنچه دیده بود شهادت داد به زندان اهواز تبعید می شود تا صدای هر معترضی در نطفه خفه شود.
متن این بیانیه و اسامی امضا کنندگان آن که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
شنبه این هفته ابوالفضل عابدینی زندانی جنبش سبز که قریب چهار سال است در حبس بدون مرخصی به سر میبرد، بدون هیچ توجیه قانونی از بند ۳۵۰ زندان اوین به اهواز تبعید شد. وی به عنوان یک فعال ایراندوست، در عنفوان جوانی، صرفا به دلیل پیگیری مجدانه اهداف و منافع ملی و فعالیتهای حقوق بشری، همچون بسیاری دیگر از کوشندگان جنبش سبز دستخوش احکام شدید و ناعادلانه شده و به دوازده و نیم سال حبس محکوم گردیده است.
عابدینی در طول دوران حبس، علی رغم محدودیت های شخصی، نسبت به تضییقات و ستمهای که در قبال دیگر زندانیان سیاسی اعمال میشود، برخورد مسئولانه داشته است که یکی از بارزترین آنها، شهادت شجاعانه او به وجود آثار شکنجه در بدن مرحوم ستار بهشتی بود. بنابراین، این گمان بیراه نخواهد بود اگر تصور کنیم، تبعید وی عکس العمل تلاش او برای جلوگیری از پایمال شدن خون ستار بهشتی بوده است.
ما امضا کنندگان زیر ضمن تقبیح تبعید ناعادلانه و بدون توجیه ابوالفضل عابدینی، خواستار بازگشت هر چه سریعتر وی هستیم و از دستگاه قضایی قویا میخواهیم به رویههای جاری نسبت به زندانیان سیاسی که به طور وسیع آمیخته با احکام سنگین و تبعیدهای بیحساب است خاتمه دهد.
اسامی امضا کنندگان:
۱- محمد ابراهیمی
۲- حسن اسدی زیدآبادی
۳- امیر اسلامی
۴- رضا انتصاری
۵- ابراهیم بابایی
۶- مصطفی بادکوبه ای
۷- عماد بهاور
۸- امید بهروزی
۹- قربان بهزادیان نژاد
۱۰- سیدعلیرضا بهشتی شیرازی
۱۱- کامیار پارسا
۱۲- مسعود پدرام
۱۳ مهدی تاجیک
۱۴- نادر جانی
۱۵- امین چالاکی
۱۶- سیاوش حاتم
۱۷- علی خدابخش
۱۸- مهدی خدایی
۱۹- مصطفی دانشجو
۲۰- محمد داوری
۲۱- امیر خسرو دلیرثانی
۲۲- علیرضا رجایی
۲۳- محمد رضایی
۲۴- عیلرضا روشن
۲۵- سید حسین رونقی ملکی
۲۶- مصطفی ریسمان باف
۲۷- حسین زرینی
۲۸- عبدالفتاح سلطانی
۲۹- مصطفی عبدی
۳۰- فیض الله عرب سرخی
۳۱- بهزاد عرب گل
۳۲- سیامک قادری
۳۳- افشین کرم پور
۳۴- حمید کرواسی
۳۵- جعفر گنجی
۳۶- حمیدرضا مرادی
۳۷- سعید مدنی
۳۸- عبدالله مومنی
۳۹- محسن میردامادی
۴۰- نصور نقی پور
۴۱- محمد امین هادوی
۴۲- سید احمد هاشمی
۴۳- فرشید یدالهی
۴۴- محمد حسن یوسف پور
اسباب کشی احمدی نژاد و دوستان به ساختمان لادن
این روزها پاستور نشین ها سخت سرگرم جمع و جور کردن کارهایشان و اسباب کشی هستند.
به گزارش آینده آنلاین، بسیاری از یاران احمدی نژاد از جمله بقایی و مشایی در حال تکمیل برگه های تسویه هستند و نکته قابل تامل آنکه برگه های تسویه بقایی، در نهاد ریاست جمهوری بدون تاریخ امضاء شده است!
شنیده ها حکایت از آن دارد که احمدی نژاد و رفقا در حال آماده کردن ساختمانی معروف به لادن برای روزهای پس از تحویل امورات به دولت جدید هستند.
ساختمان لادن در ونک که پیش از این در اختیار سازمان مدیریت و برنامه ریزی بود، چند سال پیش به کنترل نهاد ریاست جمهوری درآمد و پس از بازسازی در اختیار سعید لو قرار گرفت.
پس از مطرح شدن موضوع راه اندازی دفتر رییس جمهور سابق، گفته می شود این ساختمان راسا توسط تیم احمدی نژاد برای این منظور در نظر گرفته شده است.
بقایی نیز در حرکتی گاز انبری، ساختمان را از چنگ سعیدلو درآورده و سعیدلو هم به ناچار و با ناراحتی به ساختمانی در خیابان الوند، میدان آرژانتین نقل مکان کرده است.
این روزها بقایی بیشترین وقت خود را در لادن می گذراند و گویا بسیار امیدوار است دولت روحانی با راه اندازی و استقرار دفتر رییس جمهور سابق در آن محل موافقت کند!
به گزارش آینده آنلاین، بسیاری از یاران احمدی نژاد از جمله بقایی و مشایی در حال تکمیل برگه های تسویه هستند و نکته قابل تامل آنکه برگه های تسویه بقایی، در نهاد ریاست جمهوری بدون تاریخ امضاء شده است!
شنیده ها حکایت از آن دارد که احمدی نژاد و رفقا در حال آماده کردن ساختمانی معروف به لادن برای روزهای پس از تحویل امورات به دولت جدید هستند.
ساختمان لادن در ونک که پیش از این در اختیار سازمان مدیریت و برنامه ریزی بود، چند سال پیش به کنترل نهاد ریاست جمهوری درآمد و پس از بازسازی در اختیار سعید لو قرار گرفت.
پس از مطرح شدن موضوع راه اندازی دفتر رییس جمهور سابق، گفته می شود این ساختمان راسا توسط تیم احمدی نژاد برای این منظور در نظر گرفته شده است.
بقایی نیز در حرکتی گاز انبری، ساختمان را از چنگ سعیدلو درآورده و سعیدلو هم به ناچار و با ناراحتی به ساختمانی در خیابان الوند، میدان آرژانتین نقل مکان کرده است.
این روزها بقایی بیشترین وقت خود را در لادن می گذراند و گویا بسیار امیدوار است دولت روحانی با راه اندازی و استقرار دفتر رییس جمهور سابق در آن محل موافقت کند!
آیت الله صانعی: اگر مدعی عدالت هستیم از امام علی (ع) بیاموزیم
آیت الله العظمی صانعی در مراسم احیاء که در دفتر این مرجع تقلید در شهر قم برگزار شد با اشاره به ایّام شهادت مولی الموحدین علی ابن ابی طالب (علیه السلام)، زندگانی آن حضرت را سبب سعادت دنیا و آخرت مردم عنوان کردند و فرمودند: «آن امام بزرگوار تمام وسیله های سعادت و خوشبختی دنیا و آخرت مردم را با خودش دارد، در دنیا برای مردم خیر بود، رحمت بود، عدل بود، آزادی بود، حسنه دنیا و همه خوبی های دنیا را داشت و برای آخرت هم همة وسیله های شفاعت مردم را با خود دارد.»
ایشان در ادامه با اشاره به مظلومیت امیر المومنین (ع) ریشه دشمنی با ایشان را دشمنی با رسول الله (ص) عنوان کردند و فرمودند:«دشمنان و منافقان چون نمی توانستند به خود رسول الله (صلی الله علیه و آله) حمله کنند تمام حملات خود را متوجه امیرالمومنین (علیه السلام) ـ به اعتبار ارتباطش با رسول الله ـ می کردند اگر در زمان رسول الله نتوانستند به خانه آن حضرت حمله کنند، اگر نتوانستند بیایند در خانه پیامبر، بکوبند و بزنند و همسر پیامبر را با تازیانه بزنند و بکشند و بعد هم بگویند رجاله ها بودند که کشیدند و بردند، آمدند و این دشمنی را در حق امیرالمومنین(ع) کامل کردند.»
آیت الله صانعی افزودند: «باید متوجه باشیم که مسکن و خانه امنیتش از همه چیز بالاتر است. بارها عرض کردم سیدنا الاستاد (س) هم می فرمودند، خانه و مسکن انسان اهمیتش از همه چیز بیشتر است.
بنده معتقد هستم از نظر موازین فقهی نمی شود به خانه کسی حمله کرد ولو اینکه مجرم در خانه باشد، چه برسد به اینکه حمله بشود و غیر مجرم را مجرم تلقی بکنند و به فرموده امام برسد به جایی که بیش از آنی که به او گفته اند برود و بررسی کند، گفته کلاه بیاور سربیاورد، پناه به خدا پناه به خدا پناه به خدا.»
این فقیه عالیقدر در ادامه سخنانشان به یکی از ابعاد مظلومیت امیر المومنین (ع) اشاره کردند و فرمودند:«اگر بیعت آزاد است و یک حق انسانی است پس چرا آن حضرت را مجبور به بیعت کردند، آخر بیعت اجباری چه فایده و نتیجه ای دارد؟»
ایشان خانه نشینی امام علیه السلام که به فرموده پیامبر مدینة العلم بود را یکی دیگر از ابعاد مظلومیت امام عنوان کردند و اظهار داشتند: «امام را با تبلیغات سوء و سخنان سوئی که برای یکی از آن سخنان تمام جهنم هم کم است خانه نشین کردند.»
آیت الله صانعی افزودند: «گاهی اثرات یک سخن به اندازه ای مخرب است که همه جهنم هم برایش کم است. انسان اگر با سخنانش یک فرد را بکشد، یک جریان فکری را بکشد، جزای این کار چیست ؟«نَارَ جَهَنَّمَ خَالِداً فِیهَا» اگر خدای ناکرده انسان با یک جمله انسانی را اسیر کند، این جور نیست که در قبر چند تا شلاق به او بزنند و تمام شود، بلکه به تعبیر قرآن جزای چنین کسی خلود در آتش جهنم است چون این مساله مرگ یک انسان است، مرگ یک انسان گاهی به این است که او را گمراه کنی یا اینکه او را درجایی نگه داری که هیچ استفاده ای از او نشود و جامعه را از فیض وجود او محروم کنی. کاری بکنی که سرمایه های ملتی که برایشان خرج شده همه به هدر برود، این کشتن یک انسان است، کما اینکه گمراه کردن انسان هم بر اساس روایات کشتن یک انسان است.»
آیت الله صانعی در ادامه سخنان خود، عدالت امیرالمومنین(ع) را الگوی بی بدیل تاریخ بشریت عنوان کردند و فرمودند:«امیرالمؤمنین (ع) با این که امیر المومنین بود اما حقوق خود را با حقوق مردم مساوی می دانست، بیت المال را مساوی تقسیم می کرد و برای کسی امتیاز خاصی قائل نبود، او بیت المال را جارو می زد اما توجه داشته باشیدکه جاروی امیر المومنین غیر از جارو کردن ماست.»
ایشان افزودند :«اگر مدعی عدالت هستیم باید از امام علی (ع) بیاموزیم. باید رفتارمان برگرفته از رفتار امام (ع) باشد. این عدالت نیست که گفته می شود عده ای از مردم یک ماه می گذرد و نمی توانند گوشت تهیه کنند و بخورند، اما عده ای دیگر از پرخوری نمی دانند چه بکنند. یک عده ای دارای مناصب و مشاغل فراوان و زیادی هستند با اینکه روح قانون اساسی بیش از یکی یا دو تا را نمی پذیرد، اما عده دیگر نمی دانند از فرط بیکاری چه بکنند.»
این فقیه عالیقدر اقسام عدالت را در تناسب با افراد و جایگاه آنان توصیف کردند و فرمودند:«عدالت فقط به نماز خواندن و روزه گرفتن نیست، عدالت هر کسی به نسبت خودش است، عدالت یک شخصیت مذهبی به این نیست که مشروب نمی خورد، خوب او اگر مشروب بخورد آبرویش می ریزد، گناه چنین شخصی مشروب خوری و قمار بازی نیست تا اگر مرتکب شود از عدالت بیفتد، عدالت یک شخصیت مذهبی غیر از عدالت دیگری است. بلکه اگر چنین شخصی سر مردم کلاه بگذارد و مردم را بفریبد از عدالت ساقط است. خیلی عجیب است، در تاریخ داریم که مردی از کوفه تا مدینه امام جماعت بود، بعد معلوم شد یهودی است. ای جوانانی که حرف من را می شنوید بیدار باشید، آقایان روحانیون توجه کنید و در ذهنتان نگه دارید، شخصی از کوفه تا مدینه امام جماعت بود به نحوی ترفند به کار برد که همه شیعیان پشت سرس نماز اقامه کردند، آنجا که رسیدند معلوم شد او اصلاً یهودی بوده است.»
ایشان در پایان فرمودند: «خدایا ما دلمان می خواست که با حرکت امام امت (سلام الله علیه) بتوانیم معارف و مناقب امیرالمومنین (علیه السلام) را به دنیا معرفی کنیم، بتوانیم علی(ع) را آن چنان که هست با گفتار معرفی کنیم. به دنیا بگوییم که امام ما صاحب حکومتی بود که آدم بی دست و پا و بی پارتی و ضعیف و… اصلاً نمی ترسید که علی به او ظلم کند، محال بود علی به او ظلم کند، آن داستان را شنیدید و خوانده اید که می گوید والله اگرهمه دنیا را به من بدهند که یک پوست جو از دهان مورچه در بیاورم چنین نخواهم کرد، مورچه نه روزنامه دارد، نه رادیو دارد، نه لشکر دارد، نه بیت المال دارد و .. اما خدا دارد و چون خدا دارد، امام حاضر نیست پوست دانه جو را از دهانش در بیاورد و به مورچه ای ظلم کند، خدایا کی می شود ما اسلام امیرالمومنین را که اسلام راستین است به دنیا معرفی کنیم، خدایا به فرق شکافته علی (علیه السلام) تو را سوگند می دهیم شرایطی فراهم شود که مسلمانان مخصوصاً شیعیان بتوانند تشیع امیر المومنین را معرفی کنند. به دنیا بگویند «لایخاف الضعیف من جوره، ولایطمع القوی فی میله» قدرتمند می دانست با تملق نمی تواند میل علی را جلب کند، با دروغ هم نمی تواند، ضعیف هم می دانست در حکومت او حقش پایمال نمی شود .»
مخالفت خامنه ای با 4 وزیر کلیدی دولت حسن روحانی
سحام نیوز: خامنه ای با حضور ۴ تن در کابینه حسن روحانی مخالفت نموده است.
بنا به گزارش سحام، ابتدای هفته گذشته و پس از هفته ها رایزنی و گفتگو، حسن روحانی لیست نهایی وزرای دولت یازدهم را به رهبر جمهوری اسلامی معرفی می کند. در این دیدار آقای خامنه ای نسبت به حضور آقایان یونسی و احمد مسجد جامعی در کابینه واکنش نشان داده و خواهان حذف نام این افراد از لیست وزرا می شود.
پس از آن دیدار، چهارشنبه گذشته حسن روحانی مجددا برای اخد تایید نهایی رهبری نسبت به تغییرات لیست کابینه به دیدار ایشان می رود و این بار مجددا آقای خامنه ای نسبت به دو نام دیگر در کابینه واکنش نشان داده و خواهان حذف آقایان جعفر توفیقی و سردار علایی از وزارتخانه های علوم، تحقیقات و فناوری؛ و دفاع در کابینه می شوند که این دستور رهبری هم از سوی آقای روحانی پذیرفته می شود.
جعفر توفیقی در دولت اصلاحات نیز به عنوان وزیر علوم انتخاب شده بود. همچنین سردار حسین علایی از فرماندهان سپاه پدر طول دوران جنگ ۸ ساله بوده است. آقای علایی سابقه ریاست ستاد مشترک سپاه و قائممقامی وزارت دفاع و ریاست سازمان صنایع هوایی وزارت دفاع را نیز در کارنامه خود دارد.
همچنین لازم به توضیح است که قرار بوده آقای احمد مسجد جامعی به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به مجلس معرفی شود. وی در دولت سید محمد خاتمی، مسئولیت وزارت ارشاد را پس از عطاالله مهاجرانی بر عهده داشت.
علی یونسی نیز در دولت اصلاحات مسئولیت وزارت اطلاعات را بر عهده داشته است. اکنون مشخص نیست دلیل مخالفت آقای خامنه ای با وزارت یونسی از چه روی است. محمود احمدی نژاد نیز در دوره ریاست جمهوری اش بر سر مدیریت این وزارتخانه، تقابل جدی با رهبر جمهوری اسلامی پیدا نمود.
به این ترتیب ۴ وزارتخانه کلیدی دولت با نظر رهبری دچار تغییر و تحولات اساسی شدند تا دولت روحانی در آینده با چالش های بیشتری مواجه شود.
بنا به گزارش سحام، ابتدای هفته گذشته و پس از هفته ها رایزنی و گفتگو، حسن روحانی لیست نهایی وزرای دولت یازدهم را به رهبر جمهوری اسلامی معرفی می کند. در این دیدار آقای خامنه ای نسبت به حضور آقایان یونسی و احمد مسجد جامعی در کابینه واکنش نشان داده و خواهان حذف نام این افراد از لیست وزرا می شود.
پس از آن دیدار، چهارشنبه گذشته حسن روحانی مجددا برای اخد تایید نهایی رهبری نسبت به تغییرات لیست کابینه به دیدار ایشان می رود و این بار مجددا آقای خامنه ای نسبت به دو نام دیگر در کابینه واکنش نشان داده و خواهان حذف آقایان جعفر توفیقی و سردار علایی از وزارتخانه های علوم، تحقیقات و فناوری؛ و دفاع در کابینه می شوند که این دستور رهبری هم از سوی آقای روحانی پذیرفته می شود.
جعفر توفیقی در دولت اصلاحات نیز به عنوان وزیر علوم انتخاب شده بود. همچنین سردار حسین علایی از فرماندهان سپاه پدر طول دوران جنگ ۸ ساله بوده است. آقای علایی سابقه ریاست ستاد مشترک سپاه و قائممقامی وزارت دفاع و ریاست سازمان صنایع هوایی وزارت دفاع را نیز در کارنامه خود دارد.
همچنین لازم به توضیح است که قرار بوده آقای احمد مسجد جامعی به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به مجلس معرفی شود. وی در دولت سید محمد خاتمی، مسئولیت وزارت ارشاد را پس از عطاالله مهاجرانی بر عهده داشت.
علی یونسی نیز در دولت اصلاحات مسئولیت وزارت اطلاعات را بر عهده داشته است. اکنون مشخص نیست دلیل مخالفت آقای خامنه ای با وزارت یونسی از چه روی است. محمود احمدی نژاد نیز در دوره ریاست جمهوری اش بر سر مدیریت این وزارتخانه، تقابل جدی با رهبر جمهوری اسلامی پیدا نمود.
به این ترتیب ۴ وزارتخانه کلیدی دولت با نظر رهبری دچار تغییر و تحولات اساسی شدند تا دولت روحانی در آینده با چالش های بیشتری مواجه شود.
اشتراک در:
پستها (Atom)