۱۳۹۱ بهمن ۲۴, سه‌شنبه

سیداحمد خاتمی: هیات حل اختلاف میزان بی اخلاقی و تخلف سران کشور را مشخص کند


پس از آنکه حتی رهبری نتوانست فصل الخطابی باشد به اختلافات سران سه قوه، احمد خاتمی از هیات حل اختلاف خواست تا به این مساله رسیدگی کند.
عضو هیات رئیسه مجلس خبرگان رهبری با اشاره به تاثیر بد اخلاقی مسئولان ارشد کشور در روز استیضاح وزیر کار بر وقایع روز ۲۲ بهمن در قم ، پیشنهاد کرد که نهادهای واسطه ای مثل هیات حل اختلاف وارد صحنه شوند و اندازه تخلف و بی اخلاقی هریک از سران قوا را مشخص و به مردم اعلام کنند.
سید احمد خاتمی در گفتگو با خبرنگار مهر درباره وقایع رخ داده درمراسم ۲۲ بهم نقم در حرم حضرت معصومه گفت : آنچه در قم در مراسم ۲۲ بهمن اتفاق افتاد حرکتی بسیار ناشایست و کاری خلاف خط ترسیم شده رهبری بود.
عضو شورای مرکزی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم تاکید کرد: اولا ۲۲ بهمن روز وحدت بود. این جماعت کاری کردند پیام تفرقه از قم به دنیا مخابره شد. ثانیا حرم حضرت معصومه(س) جایگاه مقدسسی بود نباید حرمت این جایگاه را با اغتشاش حرمت می شکستند ثالثا آقای دکتر لاریجانی نماینده همین مردم بوده و در سمت ریاست مجلس قرار داشت. این افراد حتی نهاد ریاست مجلس را هم هتک کردند، گاهی یک نهاد هتک می شود گاهی یک جایگاه.
وی افزود: سخن این است که هیچکس نمی گوید مسئولان اشتباه ندارند اما می شد این انتقاد را طی نامه ای به مسئولان یا حضوری متذکر شد. حرکتی که اتفاق افتاد هم حرمت شکنی بود هم خلاف دستور صریح مقام معظم رهبری.
عضو هیات رئیسه مجلس خبرگان رهبری که خود از بانیان گروه های فشار است، با بیان اینکه باید فکری کرد تا در آینده شاهد حرکت های این چنینی نباشیم گفت: اینکه یک فرد و یک گروه خود را تجلی ولایت مداری بداند و ایجاد هرج و مرج کند مطلقا پذیرفتنی نیست.
وی ادامه داد: آنچنان که مراجع و مجلس خواسته اند باید با این دست اقدامات برخورد قانونی شود تا در آینده شاهد این تحرکات نباشیم.
خاتمی گفت: اگر اغتشاشگران می خواهند وزن کارشان را بدانند به رسانه های بیگانه نگاه کنند و ببینند که چگونه با اقدام خود حرکت معنوی و حضور ده ها میلیونی ملت در ۲۲ بهمن را تحت الشعاع قرار دادند.
وی در پاسخ به این سوال که این دست اغتشاشات در مراسم رسمی پیش از این هم وجود داشت و آیا بهتر نبود مسئولان پیش از این برخورد قاطع می کردند تا مانع تکرار آن شوند، گفت: کار زشت همیشه زشت است ، در همه جا و هر مکانی ناپسند است و مسئولان قضایی باید با این قبیل اقدامات برخورد قانونی کنند.
خاتمی در پاسخ به این سئوال که با توجه به وقایع جلسه استیضاح اخیر در مجلس آیا این گونه بی اخلاقی ها در میان مسئولان باعث سرایت و انتقال آن به جامعه نمی شود ، تاکید کرد: حتما این گونه است که هر بد اخلاقی از مسئولان تاثیر مستقیم در بد اخلاقی سطح جامعه دارد، اگر ز باغ رعیت ملک خورد سیبی ، برآوردند غلامان او درخت از بیخ.

ظلم به خانواده میرحسین و وظیفه اخلاقی و سیاسی ما


کلمه – علی بردبار:
بازداشت دختران میرحسین موسوی و حاشیه های آن، مهم تر از ابعاد سیاسی مساله، ابعادی انسانی و وجدانی دارد که اگر به این موضوعات به درستی توجه نشود کنش سیاسی و حتی مبارزات جنبشی راه به جایی نخواهند برد.
 کاش می شد مصاحبه دیروز کلمه با زهرا و نرگس موسوی را پرینت گرفت و نزد تک تک کسانی که در ایران داعیه کار سیاسی و مواعظ اخلاقی دارند برد و از آنها نظر خواست. گرایش سیاسی افراد در این بین اهمیتی ندارد، مهم این است که بدانیم پدر و مادر این دو دختر مدت هاست در شرایط حبس و حصرند. شرایطی که هنوز ابعاد آن به جامعه اطلاع رسانی کافی نشده و انشالله به زودی بخش هایی از آن در کلمه منتشر خواهد شد. انواع و اقسام فشارها به خانواده ای که پیش از این تمایل چندانی به سیاست نداشته اند وارد شده است. سیدعلی موسوی، عضوی از خانواده آنها را در خیابان کشته اند، اسباب مشکلات خانوادگی برای آنها فراهم کرده اند، شغلشان را از آنها گرفته اند، رفت و آمدهای آنها را کنترل می کنند، تصادف های ساختگی بر سر راهشان ایجاد می کنند، اجازه ملاقات با پدر و مادرشان را گاه تا چندین ماه نمی دهند، هر زمان که مامورانشان بخواهند با آنها تندی کرده و امر و نهی می کنند، ظاهرا آزادند اما در بدتر از شرایط حبس و تحت فشارهای روانی مختلف به سر می برند. در چنین شرایطی از فشارهای ما سبزها هم در امان نبوده اند. بارها مورد اعتراض فعالان جنبش سبز قرار گرفتند که شما سیاسی نیستید و باید اطلاع رسانی بیشتری کنید.
 همه اینها تاکنون تحمل شده است. اما پس از اینکه دیدند هیچ گشایشی در وضعیت پدر و مادرشان صورت نگرفته و با توجه به نظر صریح میرحسین موسوی برای انتقال اخبار و پیام های او به مردم، مقداری اطلاع رسانی محدود صورت گرفت و همان طور که انتظار می رفت باعث واکنش حاکمیت شد. تصور می شد که به آنها اعتراض کنند که اطلاع رسانی نکنید تا ما خودمان شرایط را بهتر کنیم، تصور می شد حتی به دروغ که لقلقه زبانشان است، اطلاع رسانی های دختران را تکذیب کنند، اما دست به کار دیگری زدند. آنها را بازداشت کردند که چرا بلایی که به سر شما و پدر و مادرتان می آوریم را اطلاع رسانی می کنید! این ها را اگر نسل های بعدی فقط در کتاب ها بخوانند شاید باورشان نشود. حتی برخی کسانی که از نزدیک با نیروهای امنیتی حکومت برخورد نداشته اند شاید تصور کنند که اغراقی در کار است. آنها صراحتا می گویند ما هر کاری از دستمان بر بیاید برای آزارتان انجام می دهیم، قانون خودمان را هم به هیچ نمی گیریم، رسانه های داخلی را از انعکاس بلایی که بر سر منتقدانمان می آوریم بر حذر داشته ایم و حتی به سایت ها و روزنامه های خودشان هم می سپارند که دروغ پشت دروغ علیه زندانیان و خانواده هایشان گرفته تا رهبران در حصر جنبش و خانواده هایشان منتشر کنند، اما شما حق ندارید با دیگران هم در میان بگذارید. زورگویی نانجیبانه از این بیشتر قابل تصور است؟
 بله، قابل تصور است. اینها در ظلم همواره می توانند غافلگیر کنند. می توانند در کوچه به زنی تنها، با ۷ – ۸ مرد مزدور هجوم ببرند، دستش را بکشند و به خانه ببرند، تهدید به پرت کردنش از پنجره و قتلش بکنند، دست بالا ببرند که بر صورت او سیلی بزنند، به او و خانواده و پدر و مادر در حبس و حصرش شنیع ترین توهین ها را بکنند و هر آنچه شایسته خود و اربابان بی اخلاقشان است را به این دختران بی دفاع بگویند. این دختر، دختر پدر و مادری در حصر است. پدری که ۸ سال نخست وزیر کشور در شرایط سخت جنگ بود، نشسته می خوابید تا خوابش سنگین نشود و بتواند زود از خواب برخیزد تا کاری زمین نماند، پس از مسئولیتش هم از همه مزایایی که می توانست داشته باشد گذشت و زندگی عادی در پیش گرفت. مدت ها در سکوت بود و تا احساس خطر نکرد، همین خطری که امروز همگان به آن شهادت می دهند و در حل آن در مانده اند، به میدان سیاست نیامد. مادرش از بزرگان انقلاب بود و هست. زنی قرآن پژوه که هیچ غیر مغرضی در حق بزرگ او به فرهنگ و عرصه علم و دین کشور به خود شک راه نمی دهد. با دختر بی پناه آنها چنین کرده اند. ظلم نانجیبانه از این بیشتر قابل تصور است؟
 باز هم بله. سابقه نشان داده که از آنکه ترمز بریده هر کاری برمی آید. این بار دست بالا برده که بزند، دفعه بعد می زند. چرا نزند؟ مهارش چیست؟ اخلاق؟ دین؟ اصالت؟ بزرگ تر و روسای اخلاقی تر از خودش؟ چه چیزی مهار تداوم این ظلم است؟ جز نیرویی که در برابر آن بایستد؟ آن نیرو کجاست؟ از کجا نشات می گیرد؟ صریح تر بگویم، جامعه کجاست؟ نخبگان کجایند؟ مراجع و علمای دین نگران چه هستند؟ قرار است مرز ظلم تا کجا ادامه یابد؟ آن غیرت و حساسیتی که روزی در این جامعه موج می زد کجاست تا به داد زن مظلومی که در میان ۷ – ۸ مرد نانجیب تهدید به کتک خوردن و پرت شدن از پنجره می شود، تکانی بخورد؟ اختلافات داخلی خودشان بالاست که بالاست، انتخابات است که باشد، چه اهمیتی دارد که حساب دو دو تای سیاست در این شرایط چه می گوید، اصلا حرف کسانی که می گویند آنها این کارها را می کنند تا ما عصبانی شویم. یعنی چه؟ یعنی چون ممکن است کسی ظلمی کند تا ما عصبانی شویم، پس باید رگ هایمان خشک شود؟ ظلم که حد یقف ندارد، مرز ما برای پذیرش ظلم کجاست؟
 چه کسی است که این ماجراها را بخواند و ناخودآگاه به یاد کربلای حسین نیفتد؟ قصد شبیه سازی نیست. لا یوم کیومک یا اباعبدالله. عاشورا واقعه تکرار ناشدنی تاریخ است، اما شباهت هایی که بر ذهن می نشیند که بی دلیل نیست. قصد حق و باطل سازی مطلق در عرصه سیاست نیست، اما اینها دیگر از حوزه سیاست و حتی مسایل امنیتی با متوهمانه ترین تحلیل ها گذشته است. عاشورا را کسی به نقد سیاسی نمی نشیند و اگر این کار را کرد، دخالتی به داوری اخلاقی اش درباره آنچه بر حسین (ع) و فرزندانش گذشت نمی دهد. آنچه در عاشورا گذشت، ورای همه این بحث ها بود. آن دست نانجیبی که ولایتش به بالا برده تا بر صورت زنی بی پناه بنشیند، مگر در کربلا با نام خدا و تحت ولایت حاکم جنایت نمی کرد؟ این، همان نیست ولی در همان خط که هست. اگر نبود که این همه در جامعه شبیه سازی نمی شد.
آنچه دیروز انجام شد، برای سرپوش گذاشتن بر اختلافات داخلی باندهای قدرت بود، برای ارعاب بود، برای مدیریت انتخابات و هراس از نزدیکی سالگرد ۲۵ بهمن بود. همه این اهداف سیاسی را داشت، اما ربطی به مسئولیت همگان در برابر این اتفاق تلخ درباره فرزندان کسانی که پای عهدشان ایستاده اند، ندارد. ظلم آشکار شایسته فریاد و مقابله است. در آخر هم برای آنها که هر حرکتی را بر مبنای محاسبه انجام می دهند، این قاعده را یادآور می شویم که این رفتارها دومینویی است که اگر در برابر آن نایستید، نوبتش به همگان خواهد رسید. حتی همان ها که دستی بر دستور این جنایات دارند.
 اگر “بگم بگم” ها مرز داشتند، این جنایات هم مرزپذیرند.

صد روز از قتل ستار بهشتی گذشت؛ پرونده هنوز در دادسرا خاک می‌خورد


کلمه – گروه سیاسی: از روزی که با خانواده ستار بهشتی تماس گرفته شد که به فکر یک «قبر» برای فرزندشان باشند، بیش از ۱۰۰ روز می گذرد؛ روزهایی که برای جریان حاکم فرصتی کافی بود تا – اگر می خواست – وضعیت پرونده قتل این وبلاگ نویس را به سرانجام برساند؛ اما اینگونه نشد و با گذشت بیش از سه ماه و نیم از این جنایت، یعنی قتل بر اثر شکنجه در زندان، هنوز پرونده ستار بهشتی به دادگاه هم ارسال نشده است.
به گزارش کلمه، یکصدمین روز کشته شدن ستار که از قضا همزمان با جشن سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی شد، در حالی است که هنوز نه تنها  آمران و عاملان آن به طور کامل معرفی و مشخص نشده اند که حتی حاکمیت با مسیر همراه با تعلل و اغماضی که در این پرونده طی کرده، آشکارا سعی دارد زیر بار این جنایت نرود و مجازات عاملان آن را منتفی کند یا لااقل به تعویق بیندازد.
ستار بهشتی یک کارگر ۳۵ ساله بود که دغدغه عدالت و آزادی داشت، دغدغه کودکان کار، دغدغه گرانی و دغدغه های بسیار دیگر که در وبلاگ خود با زبانی ساده می نوشت. بیان همین دغدغه ها اما بعد از بازداشت و شکنجه، قتلی را نصیب او ساخت که یکی از آن تعبیر به شوک روانی می کند و دیگری سابقه بیماری و مواردی از این دست؛ هرچه هست غیر از واقعیت موجود.
اما به هر صورت مسئولان رسمی پذیرفته اند که ستار بهشتی در بازداشتگاه غیر قانونی بوده، شکنجه شده و در نهایت در زندان نظام جان خود را از دست داده است، این سه مورد چیزهایی نیست که بتوانند از آن شانه خالی کنند، و هریک به تنهایی برای رسیدگی جدی قضایی کافی هستند، البته اگر چنین اراده ای وجود داشته باشد.
میهمان ۹ روزه ی بازداشتگاه غیر قانونی پلیس جمهوری اسلامی، چرا باید سر از قبرستان در بیاورد؟ این سوالی است که نه امروز دنیا و نه فردای قیامت، از رهبر نظام و رئیس قوه قضاییه و فرمانده نیروی انتظامی تا ماموران معذور زندان و پلیس؛ هیچ یک پاسخی برای آن ندارند. ستار روز هفتم آبان ماه سر از زندان در آورد و ۱۶ آبان ماموران پلیس امنیت به خانواده ی او اطلاع دادند که به فکر یک قبر باشند. به کدامین گناه؟! کسی نمی داند.
طبق آخرین اظهارنظر وکیل اولیای دم ستار بهشتی، بازپرس پرونده این زندانی سیاسی مقتول وعده داده بود که تا آخر بهمن پرونده شکایت اولیای دم از ماموران پلیس فتا، به دادگاه برود. تا امروز بیست و چهار روز از ماه بهمن گذشته است و هنوز خبری نیست! از سوی دیگر وکیل خانواده ستار بهشتی اعلام کرده که متهمان قتل این وبلاگ نویس کاملا مشخص اند اما فشارهای امنیتی بر دستگاه قضایی تاکنون مانع از ارسال پرونده به دادگاه شده است.
با آنکه نماینده ویژه مجلس برای تحقیق درباره ستار بهشتی قبلا گفته بود علت تامه ی مرگ ستار بهشتی، ایراد ضرب عمدی و شوک های فیزیکی و روانی است، گزارش کمیته تحقیق و تفحص مجلس که با تاخیر و به صورت ناقص و سانسورشده در صحن علنی مجلس خوانده شد، به این مساله تصریح نداشت و بعدا با تذکرات نمایندگان مشخص شد که این بخش از گزارش که مربوط به علت مرگ بوده، قبل از قرائت در صحن علنی از آن حذف شده است.
گیتی پورفاضل، وکیل خانواده بهشتی، بعد از قرائت گزارش مجلس اینگونه از آن انتقاد کرد: آن طور که بازپرس پرونده گفت، بر اساس آخرین نظر پزشکی قانونی نیز گفته شده که ستار بهشتی به مرگ طبیعی فوت نکرده است و گزارشی هم که در مجلس در این باره قرائت شده ناموجه است زیرا یک گزارش سطحی بوده است.
سعی جریان حاکم در تحریف علت اصلی قتل ستار بهشتی در حالی است که زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین که ستار بهشتی یک شب را در آنجا سپری کرده بود، روایت کرده اند که بدن این جوان زیر ضرب و شتم له شده بود و به گفته آنها حتی یک جای سالم در بدنش نبود.
درباره شکنجه و ضرب و شتم او، هم شهادتنامه ۴۱ زندانی سیاسی بند ۳۵۰ به ثبت رسیده و هم سند شکواییه ای که با دستخط خود ستار بهشتی است که شکایت خود را از کسانی که وی را مورد ضرب و شتم قرار داده بودند، تنظیم کرده و این رفتار غیر انسانی و غیر قانونی را مورد اعتراض قرار داده بود.
وی در حضور افراد متعددی در بند ۳۵۰ گفته بود که در مقر پلیس امنیت از سقف آویزان شده و درهمان حال مورد ضرب و شتم قرار گرفته است، سپس پلیس دست و پاهای وی را به صندلی بسته و مجددا وی را مورد ضرب و شتم قرار داده است. در مواقعی دست های وی را با دستبند به صورت قپانی بسته و کتک می زدند و در مواقعی دیگر وی را بر روی زمین انداخته و با پوتین ضربه های شدیدی به سر و گردن وی وارد می کردند. در ضمن این شکنجه ها، زشت ترین فحش های رکیک ناموسی نیز نثار وی می شده است و مکررأ تهدید می کردند که وی را می کشند؛ شکنجه هایی که برای همیشه به نام اقتدارگرایان غاصب جمهوری اسلامی در تاریخ ثبت خواهد شد.
به گفته زندانیان، زمانی که ستار به بند ۳۵۰ آورده شد آثار شکنجه در تمام قسمت های مختلف بدنش مشهود بود و وی در شرایط کاملا دردناک و مجروحی قرار داشت. صورت وی زخمی، سر او متورم، مچ دست های او کبود شده بود و آثار آویزان شدنش از سقف روی مچ های او به چشم می خورد. در بخش هایی از بدن وی از جمله دور گردن، شکم و کمر وی آثار ضربه و کبودی دیده می شد.
در آخرین فشار به خانواده بهشتی، پدر ستار بهشتی بلافاصله پس از امضای وکالتنامه برای شکایت از قاتلان پسرش، ناگهان ناپدید شد. برای مدت ۱۰ روز خانواده از او بی اطلاع بوده اند، تا آنکه در نهایت فرزندان “سید سردار بهشتی” او را در حالی می بینند که شوکه بوده و مدام با گریه می گفته: ستار را کشتند! این احتمال وجود دارد که او را ربوده باشند. این نگرانی وجود دارد که بخواهند شکایت او را بی اعتبار جلوه دهند.
خانواده ستار بهشتی که از زمان قتل فرزندشان با تهدیدهای مختلفی مواجه بودند، در تلخ ترین برخورد، در مراسم چهلم ستار از سوی ماموران مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. مادر ستار همچنین می گوید به دخترش حکم بازداشت نشان داده و او را تهدید کرده اند که حرف نزند؛ و همچنین دیگر اعضای خانواده را. او تاکید می کند که در روزهای پس از انتشار خبر، تحت تعقیب و کنترل شدید بوده اند. برخی گفته اند که ماموران برای چند روز آنها را در خانه خود حصر کرده بودند تا از ارتباطشان با رسانه های مستقل و انتشار اخبار مربوط به این زندانی مقتول جلوگیری کنند.
به هر روی دستگاه قضا این بار نیز چنانچه قابل پیش بینی بود، با سکوت ابتدایی و تناقض گویی های بعدی، کارنامه سیاهی را از خود برجا گذاشته است. اما مسئول جان ستار حاکمان فعلی هستند، این مسئولیت قابل انکار نیست و مشمول مرور زمان هم نخواهد شد. این پرونده هم مثل پرونده های مشابه مثل پرونده هدی صابر، هالی سحابی، زهرا کاظمی، زهرا بنی یعقوب و… اگرچه هنوز خاک می خورد، اما چه زود و چه دیر، بالاخره روزی عاملان و آمران و تسهیلگران چنین جنایت هایی، و نیز آنها که با سکوت و تعلل خود با ظلم های اینچنینی همراهی کردند، همه باید پاسخگو باشند.
چرا راه دور می رویم. سه سال از جنایت کهریزک گذشت. قوه قضائیه هنوز در مورد جنایتکار کهریزک اقدامی نکرده است؛ آن هم به خاطر بده بستان های درون حکومتی که هر چه  زمان می گذرد ابعاد آن برای افکار عمومی آشکارتر می شود. نمونه بارز آن فیلم منتتشر شده از متهم اصلی پرونده کهریزک و برادران لاریجانی ها.
اما مگر کسی تردید دارد که خون پاک قربانیان این بازداشتگاه پر از جنایت بالاخره روزی دامن مسئولان بی مسئولیت فعلی را خواهد گرفت؟ و مگر همین دعای مردم در این روزها که می گویند «اللهم اشغل الظالمین بالظالمین»، اولین جلوه از همین دامنگیری خون مظلوم نیست؟
‌‌
‌* * *
مجموعه گزارش های قبلی کلمه درباره شکنجه و قتل ستار بهشتی در بازداشتگاه پلیس، جزئیات روند تدریجی افشای این موضوع، واکنش های رسمی به آن، حمله نیروهای امنیتی به مراسم چهلم او، وضعیت معلق پرونده قضایی این قتل و همه آنچه را باید درباره این قربانی مظلوم بدانید، در صفحات زیر بخوانید. این خبرها به ترتیب زمانی، از آخر به اول، مرتب شده است:

عکس/ صفحه اول امروز روزنامه ها، سه شنبه 24 بهمن، 12 فوریه
























رفسنجانی: رهبری اگر بخواهد می‌تواند مسیر کشور را تغییر دهد

رادیو فردا : اکبر هاشمی رفسنجانی،‌ رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام،‌ بار دیگر اظهار داشت که خامنه‌ای می‌تواند مسیر کشور را تغییر دهد و تاکید کرد که باید رای مردم محترم شمرده شود.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در مصاحبه با سایت خبرآنلاین گفت که باید «جامعه و افکار عمومی را بیش از این به حساب بیاوریم و بدون آنها نمی‌شود کار کرد.»

 

وی پیش از این هم به دفعات گفته بود رفع مشکلات با دولت برآمده از انتخابات آزاد ميسر است و خواستار برگزاری انتخاباتی آزاد، شفاف و قانونی در ايران شده بود.
 
این سخنان اکبر هاشمی رفسنجانی با انتقاد مخالفانش مواجه شد و حتی رهبر جمهوری اسلامی نسبت به استفاده از لفظ «انتخابات آزاد» هشدار داد و گفت که انتخابات در ایران پس از انقلاب اسلامی همواره «آزاد» بوده است.

به نوشته سایت خبرآنلاین،‌ رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، همچنین با اشاره به اینکه «معیار برای خیلی‌‌ها حفظ قدرت شده است»‌ افزود:‌ «شرایط مناسبی برای کشور نیست و مشکلات زیاد است.»
 
‌او گفت: «انسان‌های باسواد، متفکر و مخلص و باایمان الان فراوان هستند که از این وضع قانع نیستند و بعضی‌‌ها ناراضی و بعضی‌‌ها مخالف هستند و بعضی‌‌ها از روند جاری ناراضی و درصدد اصلاح اشتباهات هستند و با حفظ اصول اسلامی انقلاب و اسلام، در جهت تکامل آن تلاش می‌کنند.»
 
اکبر هاشمی رفسنجانی در این مصاحبه که روز دوشنبه ۲۳ بهمن منتشر شده، در عین حال گفت که از آینده مایوس نیست و افزود: «در مجموع بدنه جامعه دارد به سمتی می‌رود که شرایط کشور در آینده بهتر می‌شود.»
 
رئیس مجمع تشخیص مصلحت در این مصاحبه به نقش علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، برای تغییر در کشور اشاره کرد و گفت: «فکر می‌کنم در شرایط کنونی این تغییرات از بالا مقدور است. رهبری می‌توانند. چون ایشان از جوانی تفکراتشان تفکرات انقلابی اسلامی بوده و اسلام را هم خوب می‌شناسد و به اندازه کافی هم باهوش هستند. ایشان می‌توانند الان اگر تصمیم بگیرند شرایط را به آن مسیری که اهداف اولیه انقلاب بوده در همان مسیر بیاورند.»

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز گفت:‌ «من فکر می‌کنم الان زمان مناسبی برای اصلاح قانون اساسی نیست و اگر هم زمانی تصمیم به اصلاح گرفته شد، باید خیال ما راحت باشد که در جهت درست اصلاح می‌شود.»

وی در بخش دیگری از این مصاحبه به ظرفیت‌های قانون اساسی در دفاع از حقوق مردم پرداخت و گفت: «شما قانون اساسی را ببینید، چهل و چند اصلش حقوق مردم است. اگر همان‌‌ها اجرا شود، همه آزادی‌‌ها خیلی و بیش از آنچه فکر می‌کنید وجود دارد. آن محدودیت‌ها و مجازات‌هایی که برای تجاوز به حقوق مردم گذاشته شده و جلوگیری از سانسور و شکنجه و حقوقی که به هر شهروند داده‌اند، انصافاً آنها سطح بالایی است. ایده‌آل است. قانون اساسی در همه دنیا بعد از چند سال بعضی قسمتش عوض می‌شود. اینجا هم اگر ضرورت پیش آمد و لازم بود، می‌تواند بشود و مشکلی نیست. در خودش هم شیوه اصلاح قانون اساسی هست. مشکل آن گونه ندارد. به نظرم ساختار خوب تنظیم شده و عمل به ساختار اشکال دارد.»
 

وی به این پرسش خبرآنلاین که آیا احتیاج به بازنگری در قانون اساسی وجود دارد،‌ گفت: «ساختار این قانون خوب تنظیم شده است و عمل به ساختار اشکال دارد.»
 
اکبر هاشمی رفسنجانی در دی ماه خواستار عمل به قانون اساسی شده و گفته بود: «در قانون اساسی ما آزادی مطبوعات، اجتماعات و احزاب و نیز آزادی‌های فردی و اجتماعی به وضوح تصریح شده است و لازم است توجه بیشتری به بخش حقوق مردم در قانون اساسی و نقش تأثیرگذار آنان صورت گیرد.»

بحث دولت وحدت ملی نیز که چندی پیش توسط رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام مطرح شد در این مصاحبه نیز مورد اشاره قرار گرفت. اکبر هاشمی رفسنجانی گفت که سخنانش مربوط به محور نیروهای خانواده انقلاب و نظام اسلامی و بهره‌گیری از جریان‌های سیاسی مختلف ایران بوده است.
 
اکبر هاشمی رفسنجانی همچنین اعلام کرد که در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده ایران نامزد نخواهد شد.
 
وی در اوایل بهمن، گفته بود در شرايطی خاص حاضر است در رقابت‌های انتخاباتی رياست جمهوری خرداد سال آینده شرکت کند.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت در پاسخ به مصاحبه‌کننده که از وی درباره انتخابات در پیش رو و نامه چهار سال پیش او به خامنه‌ای‌ پرسید، گفت: «رهبری در مورد آن نامه معروف به خود من فرمودند درباره محتوی نامه ملاحظه‌ای ندارم اگر با من مشورت می‌کردید می‌گفتم بعد از انتخابات منتشر کنید.»

اکبر هاشمی رفسنجانی، در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ در نامه‌ای سرگشاده به آیت‌الله خامنه‌ای خواستار پاسداری از رای مردم شده بود. این نامه با واکنش تند هواداران آیت‌الله خامنه‌ای مواجه شد.

وی در ادامه این مصاحبه با اشاره به انتخابات ریاست جمهوری آینده گفت: «توصیه من به طور کلی این است که ما باید هم در سیاست داخلی خودمان یک مقدار تغییر ایجاد کنیم و به طرف مردم برویم. یعنی جامعه و افکار عمومی را بیش از این به حساب بیاوریم و بدون آنها نمی‌شود کار کرد. اصلاً پیروزی ما با اینها بود و همیشه تنفس ما در دوران مبارزه با مردم بود با جای دیگری که ارتباط نداشتیم. پیروزی انقلاب به دست مردم رقم خورد. ما در زندان بودیم. مردم به خیابان‌‌ها آمدند و ما را از زندان آزاد کردند. دفاع ما هم با مردم بود و همه این‌گونه بود.»

هاشمی رفسنجانی درباره اهمیت رای مردم گفت: «فکر می‌کنم ما باید کاملاً مردمی عمل کنیم. آرای مردم مهم است. مردم ببینند که روی آرایشان حساب می‌شود، یک رای هم می‌تواند یک جریانی را تغییر دهد.»
 
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در مورد سیاست خارجی اظهار داشت:‌ «حتی‌المقدور برای خودمان دشمن درست نکنیم که در داخل بگوییم که به خاطر دشمنی خارجی، مثلاً ما داریم این کارها را می‌کنیم.»

وی افزود: «گاهی افراد دشمن‌تراشی می‌کنند برای اینکه در داخل بگویند ما مشکل داریم. در حالی که به گفته او،‌ اگر خودمان سالم عمل کنیم و با دنیا هم سالم رابطه داشته باشیم از این مشکلات کمتر می‌شود.»
 
رئیس مجمع تشخیص مصلت نظام نیز در مورد مذاکره مستقیم بین آمریکا و ایران با تکرار موضع پیشین خود گفت که آمریکا با حسن‌نیت برای مذاکره بیاید و نه به خاطر مسائل دیگر.