۱۳۹۱ اسفند ۲۴, پنجشنبه

نوری زاد به رهبر: شما به زودی با آمریکا کنار خواهید آمد!


بله، شما – که هم اکنون درحال مذاکره با آمریکا هستید – بزودی با آمریکا کنار خواهید آمد. خواسته های او را – مخلصانه – به او تقدیم خواهید کرد تا چیزی به اسم اقلام تشویقی از او دریافت کنید. چرا نگویم: شما به معرکه ی مذاکره با آمریکا داخل شده اید نه به این خاطرکه باری از دوش، و غباری از چهره ی مردم بربگیرید. بل، این در هم تنیدگیِ اوضاع اسفبار اقتصادی، و گسستِ پدید آمده در قلعه ی قدرت است که شما را به مذاکره با آمریکا ناگزیر کرده است. وگرنه، اگر خیال شما از بابت برقراریِ چهار ستون این نظمی که اسمش را نظام نهاده اید راحت بود، هرگز از بلندای عزم خود فرود نمی آمدید. گرچه ایستادن بر بلندای غروری به اسم: مذاکره نکردن با آمریکا، مایملک این سرزمین بلازده را به باد فنا بدهد.
من می توانم چند وقت دیگرِ این مذاکره را به خوبی تجسم کنم: صدا و سیما و رسانه های حکومتی هیاهوهایی از “پیروزی” به راه خواهند انداخت و مردمان گوش بفرمان را برای سردادن الله اکبربه بامها گسیل خواهند فرمود. که چه؟ که: آمریکا سرانجام ذلیلانه به حقوق حقه ی ما متقاعد شد. و من، نسلهایی را می بینم که به دنیا نیامده مقروض بی کیاستی های پشت در پشتِ مایند. مقروض فرصت های تباه شده و سرمایه های به تاراج رفته. اما چه خوب که با هردلیل – آری با هردلیل – به مذاکره راضی شده اید. به همین اندازه هم که از اراده ی گسست ناپذیر خود عدول فرموده اید از شما سپاس مندیم.
محمد نوری زاد
شانزدهم اسفند سال نود و یک

شش زندانی عرب همچنان در اعتصاب غذا هستند


شش زندانی عرب که محکوم به اعدام و ۲۰ سال زندان هستند، از ۱۲ اسفند در اعتصاب غذا به سر می‌برند. چهار دانش‌آموز بهایی در سمنان از سر کلاس درس به اداره اطلاعات برده شده‌اند و یک زن در مریوان قربانی قتل "ناموسی" شد.
شش فعال عرب زندانی از روز ۱۲ اسفند، دوم مارس دست به اعتصاب غذا زده‌اند. پنج نفر از این زندانیان محکوم به اعدام شده و حکم اعدام آنها نیز در شعبه ۳۲ دیوان عالی کشور تایید شده است. یک زندانی دیگر نیز محکوم به ۲۰ سال حبس شده است.

یاسر و مختار آلبوشوکه، هادی راشدی، هاشم شعبانی و محمدعلی عموری پنج زندانی محکوم به اعدامند. رحمان عساکره نیز به ۲۰ سال زندان محکوم شده است.کریم دَحینی فعال عرب مقیم لندن ضمن تایید این خبر به دویچه‌وله گفت که خانواده‌های این افراد روز چهارشنبه ۲۳ اسفند، ۱۳ مارس با این زندانیان دیدار کرده و اعلام ‌کرده‌اند که آنها همچنان در اعتصاب غذا هستند و حالی یکی از آنها نیز وخیم است.

سه تن از این زندانیان معلم هستند و به دلیل عضویت در موسسه "الحوار" دستگیر شده‌اند. "الحوار" یکی از ۲۳ موسسه فرهنگی‌ای است که در دولت خاتمی در اهواز آغاز به فعالیت کردند.

فعالیت‌های این موسسه به گفته کریم دحینی، حول تشکیل کلاس‌های کنکور، تدریس زبان و ادبیات عرب و برگزاری سمینارها و کنفرانس‌هایی با موضوع فرهنگ و ادبیات فولکلور منطقه بوده است.

کریم دحینی می‌گوید در برخی از این برنامه‌ها حتی مسئولان دولتی نیز دعوت می‌شدند و درباره مسائل قومیتی و زیست قوم‌ها در منطقه بحث و گفت و گو می‌شد.در حال حاضر پنج تن از اعضای این موسسه به اتهام محاربه، اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام به اعدام محکوم شده‌اند.

کریم دَحینی می‌گوید: «اخیراً عده‌ای از فرهنگیان و معتمدین منطقه تومارهایی را به تهران فرستادند و فعالیت‌های فرهنگی و مسالمت‌‌آمیز این زندانیان را برای مسئولان حکومت در تهران توضیح دادند و در حقیقت تأیید کردند که اینها تنها فعالیت فرهنگی می‌کرده‌اند».

به گفته کریم دحینی در حال حاضر چهار زندانی دیگر نیز در شهر شادگان (فلاحیه) به اعدام محکوم شده‌اند. همچنین چهار زندانی در شهر حمیدیه به محاربه متهم شده‌اند ولی هنوز حکم‌شان تأیید نشده است.

احمد شهید گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در آخرین گزارش خود به این زندانیان اشاره کرده و گفته بود که این افراد تحت شکنجه مجبور به اعتراف شده‌اند.

بازداشت چندساعته دانش‌آموزان بهایی در کلاس درس

چهار دانش‌آموز بهایی در روز ۱۵ اسفند، ۵ مارس، در کلاس درس دستگیر و برای بازجویی به ستاد خبری وزارت اطلاعات سمنان منتقل شده‌اند.
رهبران جامعه بهاییان که هریک به ۲۰ سال زندان محکوم شده‌اندرهبران جامعه بهاییان که هریک به ۲۰ سال زندان محکوم شده‌اند
به گزارش جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی اسامی این چهار نفر به این قرار است: سینا فنائیان که پدرش عادل فنائیان در حال گذراندن ۶ سال حبس در زندان سمنان است، یونس خانجانی، رامین امیری و آرمین الله‌وردی.

بر اساس این گزارش در بازجویی‌ها از این دانش‌آموزان خواسته شده تا اطلاعاتی درباره اردشیر فنائیان یکی از اعضای جامعه بهائیان که اواخر بهمن ماه بازداشت شده در اختیار ماموران بگذارند.

در این مدت خانواده فنائیان نیز تحت فشار و تهدید بوده‌اند و از آنها خواسته شده تا خود را به اداره اطلاعات سمنان معرفی کنند.

سیمین فَهندِژ سخنگوی جامعه جهانی بهائیان به دویچه‌وله می‌گوید: «در چند سال اخیر فشار روی بهاییان در تمام ایران بسیار زیاد شده به طوری که ما شاهد دو برابر شدن تعداد زندانیان بهایی هستیم که همه‌شان هم فقط به دلیل بهایی بودن در زندان هستند. به‌خصوص در شهر سمنان حکومت دارد سعی می‌کند که فشار زیادی را که می‌خواهد روی تمام بهاییان وارد کند، اول روی سر بهاییان سمنان وارد کند.»

سیمین فهندژ می‌گوید علیرغم فشارهای بسیار زیاد چند سال اخیر بر بهاییان، بازداشت دانش‌آموزان در سر کلاس درس تا کنون سابقه نداشته است و این اقدام که به گفته وی قطعا با هماهنگی وزارت آموزش و پرورش و مسئولان این مدارس بوده، نقض کامل حقوق دانش‌آموزان است.

سخنگوی جامعه جهانی بهاییان می‌گوید: «ما در چند سال اخیر شاهد بدرفتاری‌های زیادی از سوی مقامات مدارس علیه دانش‌‌آموزان بهایی بوده‌ایم. مواردی که به طور مثال روحانیون مسلمان به کلاس‌های درس در سمنان دعوت شدند تا سخنرانی‌های توهین‌آمیزی در مورد آیین بهایی ایراد کنند. یا این که حتی مسئولان مدارس از ثبت‌نام کودکان بهایی خودداری کرده‌اند و حتی تشویق هم شده‌اند که به دانش‌آموزان بهایی آسیب جسمانی وارد کنند. این‌ها همه نشان می‌دهد که فشار روی بهاییان هر روزه بیشتر و بیشتر می‌شود تا دانش‌‌آموزان بهایی را وادار کنند دین‌شان را تغییر دهند».
قتل "ناموسی" در مریوان

سایت "فرات نیوز" گزارش داده که روز ۱۸ اسفند، ۸ مارس هم‌زمان با روز جهانی زن، یک زن در شهر مریوان به دست خانواده‌اش به قتل رسیده است.

بر اساس این گزارش که منابع محلی نیز آن را تایید کرده‌اند، "زعفران محمدی" از همسرش جدا شده بوده و قصد ازدواج با مرد دیگری را داشته است اما خانواده او با این موضوع مخالف بوده‌اند.

زعفران با مرد مورد علاقه‌اش فرار می‌کند و با هم به خانه او می‌روند. پدر مرد به پدر زعفران خبر می‌دهد که دخترش آنجاست. پدر به آن خانه می‌رود و دخترش را با دست خود خفه می‌کند؛ جنازه او را به روستای خودش می‌برد و در میدان روستا به همه اعلام می‌کند که "این لکه ننگ را از دامنم پاک کردم".

منبع موثق محلی به دویچه‌وله گفت که خانواده محمدی نه آیین‌های مرسوم خاکسپاری را اجرا کرده ‌و نه مراسمی برای زعفران گرفته‌اند.

تشدید ممنوعیت‌ها در چهارشنبه‌سوری


مقامات انتظامی جمهوری اسلامی از محدودیت‌های جدیدی در قبال مراسم چهارشنبه‌سوری خبر می‌دهند. برگزاری این مراسم در پارک‌های تهران ممنوع خواهد بود و از شهروندان خواسته‌ شده که تنها در کوچه‌های خود اقدام به آتش‌‌بازی کنند.
هر سال با نزدیک شدن به زمان چهارشنبه آخر سال، مقامات جمهوری اسلامی ایران، از تمهیدات و مقررات جدیدی خبر می‌دهند. احمدی‌مقدم در روزهای اخیربا برگزاری مراسم چهارشنبه سوری در پارک‌ها مخالفت کرده بود.

فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی روز دوشنبه ۲۱اسفند درباره این پیشنهاد که "مراسم چهارشنبه آخرسال در پارک‌ها برگزار شود" گفت: «تجربه نشان داده که پیشنهاد و طرح این موضوع مناسب نبود. چرا که در انتهای مراسم و در ساعت دو بامداد با درگیری و هزار مشکل به پایان می‌رسد و افراد نتوانستند این مراسم را مدیریت کنند.»

اسماعیل احمدی‌مقدم پیشنهاد برگزاری چهارشنبه‌سوری در پارک‌ها را به مراسم آتش‌بازی شب سال نو در کشورهای اروپایی تشبیه کرده و نتیجه گرفته است: «در کشورهای اروپایی در شب سال‌نو افراد پس از انجام آتش‌بازی اقدام به آتش‌زدن خودروها و مغازه‌ها می‌کنند. ما نیز نمی‌توانیم مثل خارجی‌ها مدیریت کرده و اجازه دهیم افراد خودرویی را آتش بزنند.» وی مشخص نکرده که افراد در شب سال نو در کدام کشور اروپایی خودروها و مغازه‌ها را آتش زده‌اند.

همزمان با سخنان اسماعیل احمدی‌مقدم، احمدرضا رادان جانشین فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی نیز روز دوشنبه ۲۱اسفند اعلام کرد: «اگر افرادی در چهارشنبه‌سوری از خطوط قرمز پلیس عبور کنند؛ قطعا خودروی توقیف شده یا افراد تا ۱۷ فروردین مهمان پلیس خواهند بود.»

رادان: چهاشنبه‌سوری کوچه محور است

احمدرضا رادان همچنین اعلام کرد چهارشنبه‌سوری "کوچه محور" است بدین معنا که افراد هر کوچه باید در کوچه خودشان مراسم چهارشنبه‌سوری را برگزار کنند. پیش‌تر محمد قنبری‌ جانشین فرمانده نیروی انتظامی استان کردستان نیز هرگونه تجمع در چهارشنبه‌سوری در این استان را ممنوع اعلام کرد.

به نظر می‌رسد ممنوعیت‌‌ها و محدودیت‌های اعلام شده مقامات انتظامی ایران درباره چهارشنبه‌سوری امسال، با اعتراضات سال‌های اخیر در این روز ارتباط داشته باشد.

۲۴ اسفند ۱۳۸۹، همزمان با مراسم چهارشنبه‌سوری معترضان به نتیجه انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۸۸ اعتراضات مختلفی در شهرهای مختلف هم‌چون تهران، اصفهان، شیراز، سنندج، ، مشهد، کرج، سمنان، اراک، کرمانشاه، سنندج و... صورت گرفت.

۲۴۰ هزار مامور حافظ امنیت در نوروز

اسماعیل احمدی‌مقدم فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی پنج‌شنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۱ با اعلام آغاز "رزمایش بزرگ نوروز ۹۲" گفت، قرار است ۲۴۰ هزار نیرو، "امنیت محلات و گردشگران" را در نوروز تامین کنند. به گزارش خبرگزاری‌های ایران اسماعیل احمدی‌مقدم همچنین از "تشدید کنترل مرزها" در نوروز خبر داده است.

در نوروز سال ۸۹ نیروی انتظامی ایران ماموران امنیتی پرشماری را با عنوان "حافظان امنیت" در شهرها مستقر کرد که به گفته معترضان، سعی در جلوگیری از هر گونه شکل‌گیری تجمع‌ در اعتراض به نتیجه انتخابات را داشتند.

کشورهای عربی ایران را متهم به کمک به تروریست‌ها در یمن و بحرین کردند


در جریان نشستی امنیتی در شهر ریاض، جمهوری اسلامی از سوی کشورهای عربی به "کمک رسانی به عملیات ‌تروریستی در بحرین و یمن" متهم شد. مقامات ایرانی تا کنون این اتهامات را رد کرده و آن را "بی‌اساس" خوانده‌اند.
وزرای کشور حاضر در این نشست امنیتی که روز چهارشنبه (۱۳ مارس/ ۲۳ اسفند) برگزار شد، در بیانیه ‌خود ضمن محکوم کردن ایران به دلیل "کمک‌های لجستیک به عملیات تروریستی در بحرین و یمن"، از تلاش سرویس‌های امنیتی این دو کشور در زمینه "کشف و خنثی‌سازی توطئه‌های خطرناک حلقه‌های تروریستی" تقدیر کردند.

در این بیانیه، یکی از راه‌های ضروری برای مقابله با تروریسم، خشکانیدن سرچشمه‌های مالی مرتبط با سازمان‌های تروریستی وابسته به افراط گرایان دانسته شد. هم‌چنین از کشورهای عرب خواسته شد تا همکاری‌های خود را برای یافتن تروریست‌ها و تحویل آنان افزایش دهند.

در ماه فوریه امسال دولت بحرین از دستگیری یک گروه مظنون به داشتن اهداف تروریستی در این کشور خبر داد. در اطلاعیه وزارت کشور بحرین ادعا شده بود که اعضای این گروه مورد پشتیبانی مالی و آموزشی ایران، عراق و گروه‌های لبنانی نزدیک به ایران، همچون حزب‌الله لبنان بوده‌اند.

مقامات جمهوری اسلامی تا کنون اتهام همدستی با گروه‌‌های تروریستی در بحرین را رد کرده‌اند.
جنبش اعتراضی شیعیان بحرین علیه حاکمیت سنی مذهب آل خلیفه از ماه مارس ۲۰۱۱ آغاز شده استجنبش اعتراضی شیعیان بحرین علیه حاکمیت سنی مذهب آل خلیفه از ماه مارس ۲۰۱۱ آغاز شده است
جنبش اعتراضی شیعیان بحرین علیه حاکمیت سنی مذهب آل خلیفه از ماه مارس ۲۰۱۱ آغاز شده است. تا کنون دست‌کم ۷۶ نفر از معترضان کشته و ده‌ها تن از مخالفان به زندان افتاد‌ه‌اند. دولت بحرین همواره جمهوری اسلامی را متهم کرده است که با کمک به مخالفان در امور داخلی این کشور دخالت می‌کند.

دولت یمن نیز در ماه ژانویه امسال خبر توقیف یک کشتی حامل تسلیحات نظامی در دریای عمان را منتشر کرد. مقامات صنعا در آن زمان اعلام کردند که این تسلیحات در ایران بارگیری شده و قرار بوده به دست مخالفان شیعی در شمال یمن رسانده شود.

وزیر امور خارجه یمن ضمن محکوم کردن دولت ایران به دخالت در امور داخلی این کشور خواستار توضیح تهران در این مورد شده بود.

کشورهای عربی تا کنون بارها خواستار پایان بخشیدن به آنچه "دخالت‌های ایران در امور داخلی این کشورها" نامیده‌اند، شده‌ و از ایران خواسته‌اند از اقداماتی که موجب "افزایش تنش در منطقه" می‌شود، دست بکشد.

در همین حال "یک مقام آگاه" در وزارت امور خارجه ایران که نامش ذکر نشده در گفتگو با خبرگزاری مهر اتهامات وارده به ایران را در نشست ریاض "واهی و خیال‌پردازانه" خوانده است.

مقابله با فعالیت‌های اینترنتی جهادگرایان

مقابله با فعالیت‌های گروه‌های افراطی در شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی یکی دیگر از موضوعاتی بود که در نشست ریاض مطرح شد.

گروه تروریستی القاعده و شاخه‌های آن اغلب از فوروم‌های اینترنتی متعلق به جهادگرایان برای ارتباط با هواداران خود استفاده می‌کنند.

شاخه القاعده در یمن سال گذشته انتشار تبلیغاتی اینترنتی را آغاز کرد که در آن‌ها به داوطلبان عملیات انتحاری، آموزش‌‌های بمب‌گذاری برای هدف قرار دادن اسرائیل، فرانسه و آمریکا ارائه می‌شد.

فتنه ی خیلی خیلی بزرگ (همه ی ما سرِکاریم)


یک چندسالی است چماقی به اسم “فتنه” برای ما برساخته و برکشیده اند و با سپردن آن بدست هر پخمه ای حتی، بنا بر فروکوفتن و حذف و تحقیر ما دارند. نوش جانمان وگوارای وجودشان. کسی که به طرف مقابلش می گوید: فتنه گر، حتماً خودش را از معرض این صفت سخیف مبرا می دارد. که یعنی: هرچه فتنه است از جانب توست و این منم که از فتنه گری تو آسیب دیده و می بینم. من می گویم: بگذاریم هرچه را که در دلشان پرپر می زند بر زبان آورند. تریبون های اصلی کشور مگر از کجا خط می گیرند؟ از کجا؟ بله، مستقیم از بیت مکرم رهبری. پس اجازه بدهید بی تعارف و بی اعوجاج بگویم: ما اگر فتنه گریم، فتنه گرانِ تازه کار و خُرده پاییم. فتنه ی خیلی خیلی خیلی بزرگ: دعوای میان جناب خامنه ای و آقای هاشمی است.
این فتنه ی خیلی خیلی بزرگ، از اینجاها پاگرفت که خبر آوردند: آقای هاشمی برای فرداهای خود خیالاتی دارد و برای عملی شدن این خیالات نیز هر از گاه یک دسته گلهایی به آب می دهد. خبرچینان و شنودگران هم این “خیالات” و آن دسته گلها را دسته بندی و انبار می کردند و هر از چندی می رفتند و به اطلاع حضرت آقا می رساندند. که یعنی: چه نشسته اید که فلانی را خیالاتی است در سر. اینها هم بروز بیرونیِ همان خیالاتِ آنچنانی اش!
برای درستی سخن من می توانید در یک قلم به فرمایشات جناب آقای کرباسچی توجه کنید که اخیراً در گفتگو با مجله ی مهر ابراز فرموده اند: “…. در حال حاضر بسیاری از اصلاح طلبان معتقدند که راه حل مشکلات کشور به دست آقای هاشمی است. اما من (کرباسچی) می گویم: جایگاه آقای هاشمی فراتر از ریاست جمهوری است….”
خب وقتی جناب کرباسچی جایگاه آقای هاشمی را فراتر از ریاست جمهوری – که احتمالاً فراتر از رهبر فعلی نیز هست – تشخیص می دهند، شما بگو آیا بیت مکرم دست و بالش کج و معوج است که این تشخیص را منتها از جانب معکوسش ندهد؟
حکایت فلاکت این روزهای ما از اینجا ناشی می شود که مدیران انقلاب اسلامی، از همان بدو پیروزی انقلاب هیچ سری را که بالاتر از سر خودشان باشد، تحمل نکرده اند و نمی کنند. من خود سالها از نزدیک شاهد این خصلت اهریمنی مدیران و مسئولان بوده ام. که مثلاً وقتی مدیری بر سر یک دستگاه گمارده می شد، نخست کاری که می کرد شناسایی مدیران باسوادتر از خودش بود. بعدش چه؟ بعد کم کم به بهانه هایی آن مدیران باسوادتر و احتمالاً در آینده سرکش را یا برکنار می کرد یا به حاشیه می برد. برای چه؟ برای این که سرِ خودش در آن دستگاه از همه ی سرها بالاتر باشد. راز فروکشیدن نخبگی در ایرانِ این سالهای فلاکت همین است.
در کل کشور اما، ما دو سر داشتیم که از همه ی سرها بالاتر بود. من به درست و غلطش کاری ندارم اما بله، این دو سر از همه ی سرها بالاتر بود. معلوم است که طبق قانون باید این سرِ برتر، سرِ رهبر باشد. اما جناب هاشمی، که برای برپایی انقلاب زحمت ها کشیده بود (بسیار بیش از شخص رهبر) و حتماً نیز برای خود سهم ها قائل بود و بنا به دلایلی این سهم ها ادا نشده بود، هرازگاه سر بر می کشید و خودی نشان می داد و از همان بالاچهار اطراف مملکت را می پایید. این سرِ برکشیده کم کم برای بیت رهبری تحمل ناپذیر شد. به گمان بیت رهبری آسمان بالای سر تنها وتنها به یک خورشید محتاج بود و محتاج هست. این خورشید اگر دو تا بشود، رشته ی کارها را از هم می گسلد و ذهن ها را بر می آشوبد و خُلق ها را تنگ و تلخ می کند. این شد که فروکشیدنِ آن خورشید دوم در دستور کار بیت مکرم قرار گرفت. که چه؟ که باید ترتیبش داده شود. باید!
من می گویم: همه ی داستان سال هشتاد و هشت، از کشتار مردم گرفته تا تخریب ها و ضرب و شتم ها و زندانی کردن معترضان و داستان کهریزک و زندانی کردن آقایان موسوی و کروبی و برکشیدن مالیخولیایی به اسم احمدی نژاد ازجعبه ی شعبده ی بیت مکرم و همه و همه، هیچ نبوده الا برای: به صحنه آوردنِ نقشه های پس پرده، و برای کم سوکردن و خاموشیِ آن خورشید دوم . و یا برای خم کردنِ آن سرِ مدعی. که مبادا خیالات خام خود را عملی کند. وگرنه اساساً داستان انتخابات و تقلب و اینجور چیزها یک هیاهویی بوده برای انحراف افکار عمومی و سرگرم شدن مردم.
من می گویم: بیت مکرم سالهای سال برای این که ترتیب آقای هاشمی را بدهد نقشه ها کشیده بود. عصاره ی این نقشه ها در این خلاصه می شد که “خراب کردن” را از اطرافیان او شروع کنند و به سمت خودش پیش بروند و نهایتاً از او شیر بی یال و دم و اشکمی بجای بگذارند. کلید این پروژه را فرد نامتعادلی چون احمدی نژاد زد. آنهم با اشاره ی مستقیم آقا مجتبی خامنه ای. که چه؟ که در مناظره با موسوی می توانی هرچه دلت خواست به هاشمی بگویی و خمیرش کنی. احمدی نژاد اما می گوید: تا خودم از دو گوش خودم نشنوم دست به این کار خطرناک نمی زنم. خدمت می رسد و آقا مجتبی توجیهش می کند. که: خیالت راحت. بله، راز این که احمدی نژاد اکنون به یک بغض بیت رهبری بدل شده ودرگلوی همان بیت خانه کرده وبیرون نمی خزد در همین است.
من می گویم: همه ی ما سرِ کاریم دوستان. سرِ کار. سرِ کار. دعوای اصلی میان هاشمی و بیت رهبری است و این ماییم که داریم خسارات این دعوا را می پردازیم. من در تنهاترین و نخستین ملاقاتی که چندی پیش با آقای هاشمی داشتم بی تعارف به ایشان گفتم: اگر دو نفر را در این کشور اسم ببریم که در خونها و مصادره ها و ضرب و شتم ها و غارت ها و دادگاههای بی داد از یک سوی و در کارهای بایسته از سوی دیگر دست داشته باشند، این دو نفر یکی شما هستید و یکی شخص رهبر. و به ایشان گفتم: شما و آقای خامنه ای یا مستقیم در این خونهای نابحق شریک بوده اید، یا از چند و چونشان خبر داشته اید، یا در قبال آن فجایعِ بی حد و اندازه سکوت کرده اید. و این همه، حقوقی را بر شانه های شما بار کرده است که هرگز شامل مرور زمان نمی شود. به ایشان گفتم: این خونهای نابحق و این سیلی های بیجا و این مصادره ها و این زندانهای بی دلیل، دیر یا زود حق خود را از شما مطالبه می کنند. پس چه بهترکه خود شما دست بکار شوید و با برشمردن یک چندتایی از آنها – هرچقدر که مقدورتان است – از صاحبان حق پوزشخواهی کنید.
فکر می کنم دیگر نیازی به اطاله ی کلام نباشد. من ظاهراً هرآنچه را که می خواسته ام بگویم: گفتم. یعنی نوشتم. حالا شما فکر می کنید بیت رهبری به برآمدن خورشیدی به اسم خاتمی رضایت دهد؟ هرگز! چه کسی می گوید در این کشور بیکاری بیداد می کند؟ همه ی ما را سرِ کار گذارده اند.
محمد نوری زاد
بیست و دوم اسفند ماه سال نود و یک

ملاقات دو دختر موسوی و رهنورد با والدین خود


دو دختر میرحسین موسوی و زهرا رهنورد پس از حدود ۴ ماه توانستند با والدین خود ملاقات کنند. به گزارش سایت "کلمه"، زهرا موسوی، فرزند دیگر خانواده همچنان حق دیدار مادر و پدر خود را ندارد.
سایت "کلمه"، گزارش داده که پس از حدود چهار ماه محرومیت، کوکب و نرگس موسوی توانسته‌اند روز چهارشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۱ حدوو دو ساعت با پدر و مادر خود "تحت تدابیر شدید امنیتی" ملاقات کنند.

ماموران امنیتی در این دیدار جلوی نزدیک شدن دو دختر میرحسین موسوی و زهرا رهنورد به مادر و پدرشان و نشستن در کنار آنها را گرفته‌اند. "کلمه" می‌نویسد که این رفتار موجب "تنش" در ابتدای این ملاقات شده است. در این دیدار میرحسین موسوی، فعالیت‌های دختران خود در زمینه اطلاع رسانی را تایید کرده و مورد تاکید قرار داده است.

بنا بر این گزارش، زهرا موسوی دیگر فرزند موسوی و رهنورد همچنان اجازه ملاقات با والدین خود را نیافته است. این گزارش می‌‌افزاید ممنوع‌الملاقات شدن زهرا موسوی با والدین خود احتمالا به علت "لجاجت زندانبانان و مشخصا یکی از سرتیم های امنیتی" است.

بازجویی از دختران موسوی و رهنورد

روز ۲۵ بهمن ۱۳۹۱ و در دومین سالگرد حصر خانگی میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی، دو دختر موسوی و رهنورد برای دومین بار طی یک هفته به دادسرای اوین احضار شدند.

دختران موسوی و رهنورد همچنین روز دوشنبه ۲۳ بهمن نیز به مدت چند ساعت بازداشت شده بودند. در مدت بازجویی از آن‌ها درباره بیانیه مشترکی سوال شده بود که با فرزندان کروبی منتشر کرده و خواهان آزادی پدر و مادر خود شده بودند.

میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی از ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ در حصر خانگی به سر می‌برند.

انتخابات ریاست جمهوری، "بازی برد، مرد" یا "جاده خاکی" حل معضلات؟


فضای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم پرتشتت و مبهم است. اصولگرایان چندپاره‌اند، دولت روی "بازی برد، مرد" سرمایه‌گذاری کرده و از اصلاح‌‌طلبان هنوز صدایی درنمی‌‌‌آید. برخی فقط به روی کار آمدن یک نیروی معتدل دل خوش کرده‌اند.
انتخابات یازدهم جمهوری اسلامی می‌تواند به یکی از پرتنش‌ترین حوادث پیش‌رو تبدیل شود. گروهی معتقدند که نیرویی معتدل از میان اصولگرایان بیشترین شانس را دارد. گروهی به ورود محمد خاتمی، رئیس جمهوری پیشین ایران امید بسته‌اند و برخی هم پیروزی نامزد دولت را محتمل می‌دانند.

این احتمالات در شرایطی داده می‌شود که تاکنون تنها افراد معدودی نامزدی خود را اعلام کرده‌اند که به جز یک نفر، همه از میان اصولگرایان‌اند.

با این حال سوالات بسیاری هنوز پاسخ روشنی ندارند:

این انتخابات چند قطبی خواهد شد؟ دولت چه شانسی دارد وشرکت اصلاح طلبان چقدر محتمل است؟ اراده آیت‌الله خامنه‌ای وزنه را به سود چه کسی سنگین خواهد کرد؟ و بالاخره کدام نیرو می‌تواند بحران اقتصادی، سیاست خارجی، بحران اجتماعی و فرهنگی را تعدیل کند و این نیرو رویکردش با طیف ‌وسیع مخالفان چه خواهد بود؟

«خاتمی بیشترین آرا را به خود اختصاص می‌دهد»

اختلاف نظر در میان اصلاح‌طلبان درباره شرکت یا عدم شرکت در انتخابات بسیار است. محمد خاتمی نیز تا به حال نشانه‌ای دال بر تمایل به نامزدی ریاست جمهوری از خود نشان نداده‌است. با این حال برخی معتقدند اصلاح‌طلبان نباید منتظر برآورده شدن خواست‌های‌شان برای ورود به انتخابات شوند.

علی مطهری، نماینده اصولگرای مجلس و مخالف سرسخت محمود احمدی‌نژاد روز چهارشنبه ۲۳ اسفند در گفتگویی با روزنامه بهار گفت: « من فکر می‌کنم اگر آقای خاتمی کاندیدا شوند بیشترین آرا را به خود اختصاص می‌دهند. پس از آن و با فشار افکار عمومی فضا تغییر خواهد کرد و اصلاح‌طلبان به همان نتایج مورد نظر خود می‌رسند. هم زندانیان سیاسی آزاد می‌شوند و هم بسیاری از محدودیت‌ها رفع می‌شود. البته آقای خاتمی امروز پخته‌تر از خاتمی دوره اصلاحات است و قطعا تحت‌تاثیر تندروها قرار نخواهد گرفت.»

علی مطهری از خاتمی خواست که حتی با وجود امکان رد صلاحیت‌اش، پا در سنگلاخ انتخابات بگذارد: «آقای خاتمی هم باید از آبروی خود مایه بگذارند. ایشان نباید صرفا در جاده هموار گام بردارند. باید در جاده خاکی هم حرکت کنند. بنده معتقدم اگر ایشان وارد صحنه شوند بسیار مفیدتر خواهد بود تا این‌که منتظر تغییر شرایط باشند. چشم‌انداز کشور نشان می‌دهد که در حالت عادی قرار نیست تغییر در سیاست‌های موجود در قبال اصلاح‌طلبان به وجود بیاید. بنده هم معتقدم برخوردهای خشن و سخت‌گیری‌هایی شد که لزومی نداشت. فکر می‌کنم اگر فردی مانند آقایان هاشمی، ناطق‌نوری و خاتمی وارد شوند شرایط تغییر خواهد کرد.»

هم‌زمان با او هاشمی رفسنجانی هم از کمک به انتخابات گفت: «اگر شرایط حضور همه سلایق، شخصیت‌ها و دوستداران و وفادارن به نظام اسلامی فراهم شود، شخصیت‌های خوشفکر، باتجربه و دارای پایگاه اجتماعی خوب برای حضور در صحنه وجود دارند و من هم تا حد توان به تحقق این امر کمک خواهم کرد.»
در مجموع در میان طیفی که معتقد به شرکت در انتخابات هستند این نظر حاکم است که عدم حضور چهر‌ه‌های شاخص اصلاح‌طلب و انفعال آن‌ها، دقیقا خواست آیت‌الله خامنه‌ای و نیروهایی است که جنبش مخالفان در سال ۸۸ را سرکوب کردند.
تاکنون تنها مصطفی کواکبیان، دبیرکل حزب مردم‌سالاری نامزد شرکت در انتخابات دور یازدهم ریاست جمهوری ایران شده است. البته او اعلام کرده که در صورت ورود خاتمی، از صحنه بیرون خواهد رفت.

«دولتی‌ها برنده می‌شوند»

بسیاری بر این باورند که نامزد مورد نظر محمود احمدی‌نژاد یعنی اسفندیار رحیم‌مشایی ممکن نیست از صافی شورای نگهبان عبور کند و رد صلاحیت خواهد شد. با این حال به باور برخی ناظران شانس دولت نه تنها کم نیست، بلکه امکان پیروزی این جناح در انتخابات هم وجود دارد!

عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی، اخیرا در گفتگویی با روزنامه اعتماد به ارزیابی وضعیت اصلاح‌طلبان، اصولگریان و جناج دولت پرداخته است. او معتقد است اگر اصلاح‌طلبان بتوانند در انتخابات نقش ایفا کنند، آنگاه انتخابات سه قطبی می‌شود و «آن‌ها می‌توانند برخی از اهداف دولت را خنثی کنند.» ولی اگر اصلاح‌طلبان را تحمل نکنند، «در این صورت اگر نیروهای دولتی بتوانند نامزدی جدی بیاورند و حضور سیاسی جدی داشته باشند در غیاب اصلاح‌طلبان انتخابات تا حدودی یک‌قطبی می‌شود و دولتی‌ها برنده می‌شوند.»

به نظر او «دولت هیچ چاره‌‌ای ندارد جز اینکه با تمام توانش وارد انتخابات شود، به این دلیل که وضع مملکت را به جایی رسانده‌اند که اگر دوره بعدی دولتی مخالف آنها سر کار بیاید تمام مسئوولیت وضعیت فعلی را به طور عادی متوجه دولت کنونی خواهند کرد. بنابراین این دولت چاره‌‌ای ندارد جز اینکه تمام توان و ابزارهای سیاسی و اقتصادیش را به کار گیرد و اجازه ندهد کسانی که منتقد جدی آن هستند روی کار بیایند.»

ائتلاف‌های اصولگرایان

دسته‌بندی ‌اصولگرایان برای شرکت در انتخابات پیش رو هنوز شکل قطعی به خود نگرفته است. مصطفی پورمحمدی، معاون سیاسی جامعه روحانیت مبارز روز ۲۳ اسفند گفت که «جامعه روحانیت به نظر جامع انتخاباتی رسیده و ائتلاف جامعی را برای اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری نهایی کرده است» اما اطلاعات بیشتر در این‌باره را به ‌آینده موکول کرد.

اوایل دی‌ماه ائتلاف ۱+۲ اعلام موجودیت کرد که اعضای آن علی‌اکبر ولایتی، غلامعلی حداد عادل، مشاوران رهبر جمهوری اسلامی و محمدباقر قالیباف، شهردار تهران هستند. اما چیزی نگذشت موج انتقاد طیف‌های مختلف اصولگرایان به این ائتلاف شروع شد و برخی احتمال جدایی محمدباقر قالیباف از آن را دادند.


نامزدهای انتخابات

تا به  حال چهره‌های معدودی از میان اصولگرایان نامزدی خود را برای انتخابات ریاست جمهوری پیش رو اعلام کرده‌اند. منوچهر متکی، وزیر خارجه پیشین جمهوری اسلامی نیز روز ۸ اسفند نامزدی خود برای انتخابات ریاست جمهوری آینده را رسما اعلام کرد. پس از او خبر نامزدی محسن رضایی  در نیمه اسفند منتشر شد.

روز چهار‌شنبه ۲۳ اسفند، محمدرضا باهنر، نماینده جناح اصولگرای مجلس و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، رسما اعلام کرد که نامزد انتخابات ریاست جمهوری می‌شود.

هم‌زمان، گفته شد که حسن روحانی، عضو مجلس خبرگان رهبری و مجمع تشخیص مصلحت نظام در اواخر فروردین یا اوایل اردیبهشت ماه برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری آینده اعلام نامزدی خواهد کرد.  چهره‌ای که اگرچه اصلاح‌طلب به شمار نمی‌رود، اما حداقل میانه‌رو است.

علیرضا نامور حقیقی، تحلیلگر مسایل سیاسی ایران در گفتگو با دویچه‌وله شانس هریک از جناح‌‌ها را ارزیابی کرده است. او معتقد است انتخابات برای دولت «بازی برد، مرد» است، ولی پیروزی به احتمال قوی با چهره‌ای معتدل و میانه‌رو از میان اصولگرایان خواهد بود. چنین رئیس جمهوری می‌تواند بحران هسته‌ای و سیاست خارجی ایران را مدیریت کند، اقتصاد را سروسامان دهد و سرمایه‌گذاری خارجی را جذب نماید. به عقیده او این‌ها اگرچه پاسخی به همه خواست‌های جامعه نیست، اما بهبودی قابل توجه است، نسبت به شرایط امروز.

کیهان : باید از ظرفیت لائیک‌ها در سیاست خارجی استفاده کنیم

سعدالله زارعی در یادداشتی در کیهان نوشت:

اما اگر بخواهيم به اين سوال پاسخ دهيم كه آيا بايد بيشتر از لائيك هاي هوادار ايران در جهان عرب حمايت كرد و يا از مذهبي هايي كه سني و از فقه ناهمخوان با شيعه برخوردار هستند؟ اين سوال ساده و در عين حال پاسخ به آن دشوار است. واقعيت اين است كه لائيك ها هيچگاه نمي توانند متحد يك انقلاب عميقا ديني به حساب آيند آنان ممكن است بصورت تاكتيكي و موردي در كنار ما قرار بگيرند و كمكي بكنند و كمك هايي بگيرند ولي دست آخر بخصوص در «اهداف راهبردي» كنار ما نمي مانند كما اينكه تاكنون نمانده اند. البته ما در سياست جاري خود نبايد لائيك ها را ناديده گرفته و از ظرفيت هاي آنان در حوزه سياست خارجي كمك نگيريم در ميان لائيك ها هم گروه هاي مبارز با سابقه اي طولاني وجود دارند كه بايد مورد توجه قرار بگيرند اما بايد بدانيم كه آنان در اصلي ترين وظيفه ما در حوزه سياست خارجي كه- مثل هر كشوري- گسترش نفوذ و منافع ملي و حاكميت اسلام است، با ما همراه نخواهند شد.

وکیل خانواده ستار بهشتی: شوک روانی و فیزیکی قطعا به دست بازجو وارد شده

دویچه وله : مهدی دواتگری نماینده مجلس اعلام کرده "شوک روانی و فیزیکی دلیل مرگ ستار بهشتی بود و پرونده وی نیز بسته شده است." گیتی پورفاضل، وکیل خانواده بهشتی می‌گوید چنین چیزی صحت ندارد و پرونده هنوز در مرحله مقدماتی است.

مهدی دواتگری مسئول پیگیری پرونده مرگ ستار بهشتی در مجلس شورای اسلامی در گفتگو با باشگاه خبرنگاران، درباره آخرین جزئیات مربوط به مرگ ستار بهشتی گفت: «شوک روانی و فیزیکی علت مرگ ستار بهشتی است و به عبارتی این پرونده بسته شده است.»
گیتی پورفاضل وکیل خانواده ستار بهشتی اما به دویچه‌وله می‌گوید که چنین چیزی صحت ندارد و پرونده بسته نشده است.
به گفته خانم پورفاضل پرونده ستار بهشتی هنوز در مرحله مقدماتی است و حتی به دادگاه نرفته تا مختومه شود.

خانم پورفاضل می‌گوید تنها ممکن است پزشکی قانونی گزارش جدیدی درباره علت مرگ ارسال کرده و علت قطعی مرگ را اعلام کرده باشد که در آن صورت، باز باید دید شوک روانی و فیزیکی توسط چه شخصی به ستار بهشتی وارد شده است.
او البته تصریح می‌کند که این شوک قطعا توسط بازجو به ستار بهشتی وارد شده است.

فرماندار تهران: آماده باش 99 گردان بسیج در انتخابات

فرماندار تهران به بیان برخی جزئیات برگزاری دو انتخابات پیش رو در سال آینده، گفت: در انتخابات سال آینده حتما شبهه وارد خواهد شد اما من از الان در مورد اینکه شبهات و اشکالات صحت دارد، می‌گویم که از صفر تا صد آن دروغ محض است.

به گزارش عصر ایران به نقل از ایسنا، عیسی فرهادی صبح امروز در یک نشست خبری با بیان اینکه "فرمانداری تهران تقریبا یک هشتم انتخابات کشور را در دل خود دارد"، تاکید کرد: برای انتخابات ریاست جمهوری چهار هزار شعبه و برای انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا چهار هزار شعبه در تهران در نظر خواهیم گرفت.
وی افزود: در روز انتخابات یکصد هزار نفر نیروی انسانی برای برگزاری دو انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای اسلامی شهر و روستا در نظر گرفته شده و شناسایی این افراد از هم‌اکنون آغاز شده است و بخشی از نیروهای پشتیبانی و مدیران اداره‌کننده این مجموعه‌ها و ستاد انتخابات تهران نیز از 40 روز پیش کار خود را آغاز کرده‌اند و جلسات فراوانی با وزارتخانه‌ها و ادارات داشته‌ایم.
وی با بیان اینکه "99 گردان عاشورا نیز از بسیج مستضعفین در انتخابات آینده آماده‌باش هستند"، اظهار کرد: گرچه ان‌شاءالله نیازی به استفاده از آنها نخواهد بود، ولی تدابیر لازم در این بخش فراهم شده است.

حمله شدید احمدی‌نژاد به "صاحبان اختیارات ویژه"

محمود احمدی‌نژاد در کشاکش با اصول‌گرایان به کسانی حمله کرد که اختیارات ویژه دارند ولی پاسخ‌گو نیستند. وی گفت کسی که بتواند بازخواست کند اما بازخواست نشود، زمینه خوبی برای فساد دارد.


محمود احمدی‌نژاد رئیس‌جمهوری اسلامی در مراسم دومین دوره‌اعطای "جایزه ملی علامه طباطبایی" گفت: «پنجاه سال که بگذرد یک وقت می‌بینیم مثلا یک‌سوم هزینه‌های کشور صرف نظارت می‌شود ‌و خود این ناظران می‌شوند یک مساله که (نمی‌دانیم) آلودگی‌های آن‌ها را چه کنیم؛ چراکه همیشه اختیار یک‌طرفه و منهای مسئولیت، زمینه بسیار خوبی برای ایجاد فساد است.»

تنها مقام غیرقابل بازخواست

در جمهوری اسلامی تنها کسی که قابل بازخواست کردن نیست، شخص رهبر است.

اصل ولایت فقیه در سال ۱۳۵۸ با پافشاری آیت‌الله خمینی وارد قانون اساسی ایران شد و در سال ۱۳۶۸ نیز در اصل ۵۷ قانون اساسی به «ولایت مطلقه» تغییر کرد. اصلی که اختیارات بی‌حد و حصری به ولی فقیه می‌دهد و همه نهادها و ارگان‌های حکومتی را موظف به فرمانبرداری مطلق از او می‌کند.

آیت‌الله خامنه‌ای در تمام دور‌ه‌ای که در مقام ولی فقیه بر جمهوری اسلامی حکم رانده، هیچ‌گاه انتقاد یا بازخواست را برنتافته است. سخنان آیت‌الله خامنه‌ای «دستوری» است که چون و چرا ندارد.

آیت‌الله خامنه‌ای یک بار در سال ۱۳۷۷ در جلسه پرسش و پاسخ با مدیران مسئول و سردبیران نشریات دانشجویی از "عیب‌جویی از رهبری" انتقاد کرد.
رهبر جمهوری اسلامی گفته بود: «رهبری‌ای که در نظام جمهوری اسلامی اشاره‌ی انگشتش باید بتواند در یک لحظه‌ی خطرناک و حسّاس، مردم را به جانفشانی وادار کند، آیا این مصلحت است که یک نفر به میل خودش بیاید بایستد و
باوجود آن‌که خامنه‌ای از علنی کردن اختلافات به عنوان خیانت نام برده، ولی دعوای رئيس جمهور و رئیس مجلس علنی‌تر از همیشه شده استباوجود آن‌که خامنه‌ای از علنی کردن اختلافات به عنوان "خیانت" نام برده، ولی دعوای رئيس جمهور و رئیس مجلس علنی‌تر از همیشه شده است
بدون حق و بدون موجب، نسبت به او بدگویی کند؟ آیا این به نظر شما کار خیلی خوبی است؟ این کار بد است؛ رواج نداشته باشد، بهتر است.»

هفته گذشته نیز حسن فیروزآبادی، فرمانده ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی از قول خامنه‌ای گفت: «برخی هی می گویند فرمایشات فرمایشات، این چه حرفی است؟ من دارم دستور می دهم، هیچ حرفی نمی زنم، مگر آنکه آن موضع و دستور باشد.»

بی‌اعتنایی به رهبری، شرط پیروزی؟

با این حال محمود احمدی‌نژاد که اتفاقا آیت‌الله خامنه‌ای بر ریاست جمهوری‌اش پس از انتخابات پرمناقشه سال ۸۸ مهر تایید زد، در دور دوم ریاست‌جمهوری خود بارها از خواست‌های رهبر سرپیچی‌ کرد.

البته حامیان اصولگرای آیت‌الله خامنه‌ای در مجلس و قوه قضاییه نیز علیرغم تاکید "رهبر" بر علنی نکردن اختلافات تنها بعد از شنیدن تشرهای گاه وبی‌گاه او حاضر به رعایت دستورات وی شدند و هرگاه که توانستند بر آتش دشمنی با "جریان انحرافی" دمیدند. "جریان انحرافی" نامی است که اصولگرایان مخالف احمدی‌نژاد به او و حامیان‌اش داده‌اند.

هرچه به انتخابات بعدی نزدیک‌تر می‌شویم، بی‌اعتنایی‌های رئيس جمهور به "دستور"ها و "خط قرمز‌های رهبری" عیان‌تر می‌شود. سخنان محمود احمدی‌نژاد در مراسم دومین دوره‌اعطای "جایزه ملی علامه طباطبایی‌" هم از سوی ناظران تدارک دیگری برای انتخابات پیش رو تعبیر شده است.

احمد شهید : سخنانی که در روزهای اخیر در رسانه‌ها منتشر شده شاید به این قصد بوده که به نحوی ذهنیت هیئت‌های نمایندگی را مغشوش کنند

رادیو فردا : احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در امور حقوق بشر در ایران می‌گوید مأموریت وی تأثیرات مثبتی بر روی وضعیت حقوق بشر این کشور داشته است. آقای شهید که اوایل هفته جاری گزارش خود را به شورای حقوق بشر سازمان ملل در ژنو ارائه کرد، در گفت‌وگو با رادیو اروپای آزاد/ رادیو آزادی توضیح داده است که در نتیجه تلاش‌های او، چند محکوم به اعدام در ایران از مرگ نجات یافته‌اند.

وی همچنین با اشاره به تحریم‌های وضع شده علیه ایران به بهانه مقابله با برنامه هسته‌ای این کشور، می‌گوید این تحریم‌ها بر وضعیت حقوق بشر در ایران تأثیر مخرب داشته است.

رادیو اروپای آزاد/ رادیو آزادی: پروفسور شهید، مأموریت شما تا کنون چه دستاوردی داشته؟ آیا گزارش‌های شما به بهبود شرایط حقوق بشر در ایران منجر شده؟

احمد شهید: خوب، من فکر می‌کنم همین حقیقت که درباره ایران نظارتی وجود دارد و گزارشی ارائه می‌شود منشأ تحولاتی شده است. مواردی بوده که، به باور من، مردم متوجه شده اند که [در اثر این فعالیت ها] احکام اعدام انجام نشده، یا اینکه نمونه‌هایی هم بوده که دولت پرونده‌هایی را مورد بررسی بیشتر قرار داده که معمولاً به ترتیب دیگری با آن‌ها برخورد می‌کرد. برای همین فکر می کنم که اگر یک جفت چشم به ایران دوخته شده باشد، دولت ایران با احتیاط بیشتری در برابر موارد مختلف از خود واکنش نشان خواهد داد و به این‌که به نحوه صحیحی رفتار کند بیشتر اهمیت خواهد داد.

خاطرم هست سال گذشته همین وقت نگران اعدام قریب‌الوقوع کشیش یوسف ندرخانی بودیم و در شورا این بحث به شکلی بارز طرح شده بود و در نهایت هم ایشان آزاد شد. [بعد از این مدت] امروز می‌بینیم که هیئت نمایندگی ایران درباره ستار بهشتی، وبلاگ‌نویس و فعال فیسبوکی، اذعان می‌کند که وی در زندان کشته شده و تأیید می‌کند که درباره این مسأله باید بررسی‌های بیشتری انجام شود.  از این جهت، من فکر می‌کنم که حتی اگر [دستاوردهای گزارش] مشهود نباشد، این واقعیت که افرادی در جامعه جهانی درباره رنج مردم در ایران گزارش تهیه می‌کنند، تأثیرگذار است.

به عقیده من خیلی مهم است که این تمرکز بر روی ایران ادامه یابد چون فکر می‌کنم ایران کشوری است که برایش اهمیت دارد درباره‌اش چه گفته می‌شود، چرا که مثلاً خود را [یکی از کشورهای] در جایگاه رهبری در عرصه جهانی می‌بیند. بنابراین این امر بسیار حائز اهمیت است که کشورها همچنان ایران را زیر نظر داشته باشند و نسبت به آنچه اتفاق می‌افتد حساسیت نشان دهند تا مردم این کشور تا حدی این محافظت را حس کنند که آنچه بر سرشان می‌رود جایی ثبت می‌شود.

با این همه به رغم توجه بیشتری که به موارد نقض حقوق بشر در ایران شده، شما در آخرین گزارشتان می‌گویید که اوضاع حقوق بشر در کشور وخیم‌تر شده است.

بله، درست است اما این وضعیت به گزارش ربط خاصی ندارد، صرفاً مسائل داخلی ایران به این  شرایط دامن زده، روندی که از زمان آخرین انتخابات در کشور شاهد بوده‌ایم. هم اکنون به موعد یک انتخابات دیگر نزدیک می‌شویم و بدین ترتیب آن مسائل در حال حاضر برجسته‌تر شده که اینهم به فضا برای آزادی مطبوعات، برخورد با خبرنگاران، برخورد با مدافعان حقوق بشر و کل عرصه آزادی سیاسی مربوط می‌شود، روندی که همچنان ادامه دارد.

به ظاهر شما در زمانی نسبتاً کوتاه به دشمن شماره یک [جمهوری اسلامی] ایران تبدیل شده‌اید. شما را به رشوه خواری و همکاری با تروریست‌ها متهم کرده‌اند و کوشیده‌اند جایگاهتان را در حد یک کنشگر جبهه معترضان حکومت تنزل دهند. فکر می‌کنید چرا ایران این اتهام‌ها را به شما نسبت داده؟

فکر می‌کنم این در ذات دولت‌هایی خاص است که انتقاد را به آسانی برنمی‌تابند. گزارش‌های من به نوعی نقد رفتار دولت بوده و به این جهت درجه‌ای از کینه‌ورزی را با خود به همراه داشته.

فکر می‌کنم نوع سخنانی که در روزهای اخیر در رسانه‌ها منتشر شده شاید به این قصد بوده که به نحوی ذهنیت هیئت‌های نمایندگی را مغشوش کنند تا به مسائل طرح شده نپردازند. اما این روش جواب نداده و شماری از کشورها، حتی آن‌هایی که بنابر عادت سنتی با مأموریت‌های [این چنینی] درباره کشورها مخالفت‌ می‌کردند، از ایران خواسته‌اند در این مورد همکاری لازم را داشته باشد. 

ایران گزارش شما را نادرست خوانده و آن را رد کرده است. آیا مقام‌های رسمی ایران تا کنون به اشتباه بالقوه‌ای در گزارش‌های شما اشاره کرده‌اند؟ آیا تهران توانسته گزارش‌های شما را بر مبنای حقایق موجود رد کند؟

خیر، در واقع نتوانسته‌اند هیچ موردی از اطلاعات غلط را در این گزارش ارائه دهند. البته با بعضی از حقایق مطرح شده مخالفت کرده‌اند، اما موفق نشده‌اند هیچکدام از اتهام‌های طرح شده به وسیله من را تکذیب کنند. من در آنچه می‌گویم دقت زیادی به خرج داده‌ام و اطمینان حاصل می‌کنم که هر مطلبی که می‌گویم توسط دست کم دو منبع مستقل و موثق به تأیید برسد. پس ملاحظه می‌کنید که کورکورانه اتهام‌زنی نمی‌کنم.

آیا می‌توانید بدون آن‌که اجازه ورود به ایران داشته باشید، به شیوه‌ای مؤثر بر وضعیت حقوق بشر در ایران نظارت کنید؟ 

[فعالیت] من تأثیرگذار بوده اما رفتن به کشور هم مسلماً اهمیت دارد. چنین چیزی به ارزش کاری که انجام می‌دهم می‌افزاید، اما [در آن صورت هم] بدون روش‌هایی که در حال حاضر از آن‌ها استفاده می‌کنم نمی‌توانم کارم را انجام دهم. منظورم این است که اگر به کشور می‌رفتم، تضمینی وجود نداشت که آدم‌های درون ایران می‌توانستند آزادانه و بدون ترس و وحشت با من ملاقات داشته باشند. فکر می کنم مردم به هیچ وجه تمایل نداشته باشند که در روز روشن یا در یک مکان فیزیکی به دیدار من بیایند چون ترس از اینکه صحبتشان با من مخفی نماند بسیار بالاست و چنان اقدامی اغلب با مجازات روبرو می‌شود. اما با روش فعلی، که از راه‌های الکترونیک انجام می‌شود، توانسته‌ام با صدها نفر در کشور تماس برقرار کنم، بدون اینکه این افراد شناسایی شوند.

من مارکو پولو نیستم و لزومی ندارد برای گزارش درباره این‌که در آنجا چه می‌گذرد، در محل حضور فیزیکی داشته باشم. اگرچه باید اضافه کنم که اگر بتوانم از زندان‌ها بازدید کنم، با مسئولان قضایی صحبت کنم و از دادگاه‌ها و مؤسسات دولتی بازدید کنم، نسبت به زمانی که بدون سفر به کشور گزارش می‌دهم، تصویر کامل‌تری از آنچه در جریان است خواهم داشت.

شما درباره تبعات منفی انسانی تحریم‌های اقتصادی ابراز نگرانی کرده‌اید. آیا فکر می‌کنید تحریم‌ها می‌توانند از طریق آسیب رساندن به جامعه مدنی به وخیم‌تر شدن وضعیت حقوق بشر در ایران بیانجامند؟

البته. فکر می‌کنم در طولانی مدت تحریم‌ها تأثیر بسیار بدی بر جامعه مدنی ایران خواهند داشت و هرچه بیشتر به طول بیانجامند، احتمال بروز تأثیر منفی آن بر روی جامعه مدنی ایران بیشتر خواهد شد.

اگر تحریم‌ها موجب افت شدید ارزش واحد پول رسمی کشور می‌شوند، تعبیر ساده‌اش این است که توانایی مردم برای رفع نیازهای اولیه اقتصادی و اجتماعیشان آسیب می‌بیند. اگر تحریم‌ها در تجارت ایران اختلال ایجاد می‌کنند و مانع رسیدن تولیدات دارویی و مواد اولیه غذایی به کشور می‌شوند، دود آن بلافاصله به چشم آسیب‌پذیرترین مردم می‌رود و در طولانی مدت رفته رفته دامنه این رنج جمعی گسترده‌تر خواهد شد. بنابراین هیچ شکی وجود ندارد که تحریم‌های طولانی مدتی که قابلیت‌های تجاری کشور را تضعیف‌ می‌کنند، ظرفیت رسیدن منابع اولیه غذایی به کشور را تضعیف می‌کنند، امری که تأثیری منفی [بر جامعه مدنی و وضعیت حقوق بشر] خواهد گذاشت.

هم اکنون من نمی‌توانم میزان تأثیر [تحریم] را ارزیابی کنم و بخشی از این مسأله هم به این دلیل است که به اطلاعات مربوطه دسترسی ندارم. این دولت ایران است که چنین اطلاعاتی را در اختیار دارد و من از آن‌ها می‌خواهم که در مورد این موضوع شفافیت بیشتری نشان دهند. چون همانطور که اشاره کردم، ادامه این روند در طولانی مدت می‌تواند به شدت به ضرر مردم ایران تمام شود. 

عکس: صفحه اول امروز روزنامه ها، پنجشنبه 24 اسفند 14 مارس