۱۳۹۱ آبان ۱۶, سه‌شنبه

پایان اعتصاب‌ هشت زندانی سیاسی زن در اوین


اعضای خانواده هشت زندانی سیاسی زن می‌گویند آنها به اعتصاب غذای خود پایان داده‌اند. امین احمدیان، همسر بهاره هدایت می‌گوید که پس از تعهد مسئولان حفاظت و بازرسی زندان اوین و با تنظیم شکایت از ماموران خاطی، هشت زندانی سیاسی زن در اوین به اعتصاب غذای خود پایان داده‌اند.

امین احمدیان درصفحه فیسبوک خود نوشته که اعتصاب‌کنندگان توسط شورای انضباطی زندان به سه هفته ممنوعیت ملاقات و انتقال به انفرادی محکوم شده بودند که با اعتراض آنها، این حکم فعلا برای شش ماه معلق شده است.
به نقل از نزدیکان این زندانیان، ماموران امنیتی پس از بازرسی چند ساعته وسایل و لباس‌های آنها و پس از نیافتن هیچ "مورد ممنوعه"، اقدام به تفتیش بدنی آنها به شکلی تحقیرآمیز کرده‌اند. بهاره هدایت، ژیلا بنی‌یعقوب، مهسا امرآبادی، شیوا نظرآهاری، نازنین دیهیمی، نسیم سلطان بیگی، حکیمه شکری و ژیلا کرم‌زاده مکوندی در اعتراض به این رفتار از روز سه‌شنبه ۹ آبان دست به اعتصاب غذا زدند.

    بلیت پروازهای داخلی در ایران ۶۵ درصد گران شد

    به گفته رئیس انجمن شرکت‌های هواپیمایی ایران، افزایش نرخ بلیت‌ها از روز ۱۶ آبان به اجرا در آمده است. گفته می‌شود شرکت‌های هواپیمایی که بلیت‌های خود را به نرخ سابق فروخته‌اند، مابه‌التفاوت آن را از مسافران می‌گیرند.

    عبدالرضا موسوی، رئیس انجمن شرکت‌های هواپیمایی ایران، روز سه‌شنبه (۶ نوامبر/۱۶ آبان) اعلام کرد که میانگین نرخ بلیت هواپیما در پروازهای داخلی از روز ۱۶ آبان ۶۵ درصد افزایش یافته است. به گفته‌ موسوی این رقم با توجه به مسیرها و مسافت‌های متفاوت "کمتر یا بیش‌تر" می‌شود.

    به نوشته خبرگزاری ایسنا با این افزایش نرخ، بلیت کیش  تهران که تا روز ۱۵ آبان ۱۰۰ هزار تومان بوده، از این پس با قمیت ۱۷۰ هزار تومان به مشتریان فروخته می‌شود. موسوی یادآور شده است که این میزان افزایش مورد تأیید "سازمان حمایت از مصرف‌کنندگان و تولیدکنندگان" نیز قرار گرفته است.

    خبرگزاری ایسنا به نقل از یکی از مقامات ارشد سازمان هواپیمایی حداقل افزایش نرخ بلیت‌ها را ۶۰ درصد و حداکثر آن را ۷۰ درصد اعلام کرده است.میانگین نرخ بلیت در حالی ۶۵ درصد افزایش یافته که در روزهای گذشته شرکت‌های هواپیمایی خواستار افزایش صد در صدی نرخ شده و گفته بودند که در هر پرواز داخلی "حداقل ۱۰ میلیون تومان" ضرر به آن‌ها وارد می‌شود.

    زمزمه افزایش قیمت بلیط هواپیما همزمان با جهش بی‌سابقه قیمت ارزهای خارجی در بازار آزاد ایران شروع شد. گزارش‌ها حاکی از آن هستند که در هفته گذشته شرکت‌های هواپیمایی از فروش بلیت برای پروازهای با تاریخ‌های آینده خودداری کرده و آن را موکول به افزایش قیمت‌ها کرده بودند. در همین حال سایت "همشهری آنلاین" نوشته است که آن دسته از شرکت‌هایی که پیش‌تر بلیت‌های خود را به نرخ سابق فروخته بودند، مابه‌‌التفاوت آن را از مسافران خواهند گرفت.

    برخی شرکت‌های هواپیمایی خارجی از جمله "ایرآسیا"، شرکت بریتانیایی"BMI" و شرکت هواپیمائی تاجیکستان اواسط مهرماه اعلام کردند  به دلیل مشکلات ناشی از تحریم‌های غرب علیه ایران، پروازهای خود به این کشور را به حال تعلیق درمی‌آورند.

    آمارهای رسمی حاکی از آن است که در حال حاضر تمامی شرکت‌های هواپیمایی داخلی بابت خرید سوخت به دولت بدهی دارند. در بین شرکت‌های داخلی بدهی "ایران ایر" و هواپیمایی "آسمان" از همه بیش‌تر است.

    نماینده اهر در مجلس، احمدی‌نژاد را دروغگو خواند


    در حالی که هفته گذشته محمود احمدی‌نژاد در جریان بازدید از مناطق زلزله‌زده آذربایجان اعلام کرد بیش از سه هزار واحد مسکونی به زلزله‌زدگان تحویل داده شده، نماینده اهر گفت تنها هزار واحد مسکونی ساخته شده است.
    خبرگزاری ایرنا روز ۱۴ آبان در گزارشی که درباره بازدید احمدی‌نژاد از مناطق زلزله‌زده منتشر کرد نوشت: «شاید سخنان کسی که کلید نخستین مسکن از چهار هزار واحد مسکونی هفته ولایت را از دست رئیس جمهوری دریافت کرد و گفت "احمدی نژاد گرمترین هدیه را در آغاز فصل سرد به زلزله زدگان اهدا کرد" بتواند گوشه‌ای از شادی مردم این مناطق را بازگو کند».

    پایگاه اطلاع رسانی دولت و خبرگزاری فارس نیز در گزارش‌های مفصلی که در فاصله ۱۱ تا ۱۴ آبان، اول تا چهارم نوامبر منتشر کردند به شرح دیدار محمود احمدی‌نژاد از مناطق زلزله‌زده پرداختند.

    در این گزارش‌ها از قول احمدی‌نژاد آمده بود که بیش از سه هزار واحد مسکونی به زلزله‌زدگان تحویل داده شده است. وی همچنین گفته بود: «در بازسازی مناطق زلزله‌زده استان آذربایجان شرقی رکوردی در جهان ثبت شد که به راحتی قابل شکستن نیست و اگر هم روزی شکسته شود، در ایران اتفاق خواهد افتاد».
    نماینده مجلس گفته هلال احمر لباس‌های کهنه میان زلزله‌زدگان توزیع کرده استنماینده مجلس گفته هلال احمر لباس‌های کهنه میان زلزله‌زدگان توزیع کرده است
    سایت رسمی دولت به نقل از رئیس‌جمهوری نوشت: «به رغم آسیب دیدن بیش از ۳۰۰ روستا در زلزله و گستردگی آن‌ها در منطقه وسیع و آب و هوای ناسازگار، روند بازسازی‌ها بسیار خوب پیش رفته است و امیدواریم همانطور که پیش‌بینی شده بود این روند به سرعت ادامه یابد به نحوی که تا پایان آبان‌ماه دیگر هیچ خانواده‌زلزله‌‌زده‌ استان بدون خانه نماند».
    احمدی‌نژاد همچنین از ارائه یک بسته لوازم خانگی شامل يخچال، اجاق گاز، فرش و بخاری به خانواده‌هایی خبر داد که در واحد مسکونی تکمیل شده ساکن می‌شوند.

    رئیس جمهوری اسلامی همچنین گفت: «ان‌شاء الله به كسانی كه خانه‌های آنان آسيب جزئی ديده نيز ۲ ميليون كمك بلاعوض و يك و نيم ميليون وام ارزان قيمت اعطا خواهد شد تا منازل خود را بازسازی كنند».

    احمدی‌نژاد همچنین از اعطای کمک مسکن به جوانانی خبر داد که در شرف ازدواج هستند.

    «آمارهای اعلام‌شده دروغ و برای دلخوشی مردم است»

    عباس فلاحی باباجان نماینده مردم اهر و هریس در مجلس نهم در گفت و گو با سایت خانه ملت، سایت رسمی مجلس ایران گفت: «یک هزار و ۱۲ واحد مسکونی تاکنون ساخته شده اما رئیس جمهور اعلام می‌کند ۳ هزار واحد مسکونی ساخته شده است؛ چه کسی می گوید این خرابه ۳ هزار واحد است؟ ساخت هزار واحد مسکونی را هم به زور می‌توان قبول کرد».

    فلاحی باباجان تصریح کرد که برخی از همین ۱۰۱۲ واحد مسکونی هم که ساخته شده تنها سقف دارد و هنوز دیوار ندارد. تعداد دیگری نیز در مرحله زیرساخت و خاکریزی باقی مانده است. به گفته‌ی نماینده اهر حتی مصالح برای ادامه ساخت و سازها وجود ندارد.
    وی همچنین تاکید کرد ‌که هنوز آواربرداری در روستاها و برخی نقاط شهرستان اهر انجام نشده است.
    این در حالی است که خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی، ایرنا روز ۱۴ آبان اعلام کرد: «با توجه به این‌که مرحله زمانبر آواربرداری هفته‌ها پیش خاتمه یافته و مراحل گوناگون و پرهزینه احداث مسکن نیز در حال اتمام است، می توان خوش بینانه از دست‌یابی دولت و ملت به هدف بزرگی که همانا اسکان زلزله زدگان پیش از شروع فصل سرماست اطمینان حاصل کرد».
    اما عباس فلاحی باباجان اظهار داشت که تنها ۲۲۰۰ کانکس در منطقه توزیع شده است. وی گفت: «متأسفانه برخی آمارهای اعلام شده در این بخش دروغ و برای دلخوشی مردم است. برخی مسئولان سعی می‌کنند اقدامات صورت گرفته را ۲ تا ۳ برابر اعلام کنند».

    نماینده اهر با اشاره به دستور آیت‌الله خامنه‌ای مبنی بر دادن یک میلیون وام بلاعوض به مردم مناطق زلزله‌زده گفت: «چرا این پولی که نظام داده است را استاندار آذربایجان به مردم زلزله زده ‌نمی‌دهد؟».

    عضو کمیسیون عمران مجلس همچنین از تصویب پرداخت دو میلیون تومان تسهیلات مسکن به دو هزار اجاره‌نشین مناطق زلزله‌زده در مجلس خبر داد که تا کنون عملی نشده است.

    وی همچنین اظهار داشت که هنوز چادرهای ارسالی کشورهای خارجی به دست زلزله‌زدگان نرسیده است. به گفته این نماینده مجلس، هلال احمر در مناطق زلزله زده لباس‌های کهنه پخش کرده و این موضوع باعث ناراحتی مردم آسیب دیده شده است.

    بازداشت دوباره عرب قبادی در ارتباط با پرونده مهدی هاشمی

    هادی عرب قبادی، معاون حمزه کرمی در سازمان بهینه سازی و از زندانیان سیاسی پس از انتخابات، از دو هفته قبل برای بار دوم دستگیر شده و در انفرادی اطلاعات به سر می برد.

    به گزارش ندای سبز آزادی، دستگیری دوباره او در ارتباط با پرونده مهدی هاشمی رفسنجانی صورت گرفته اما از زمان بازداشت تا کنون خبری از سرنوشت او در دست نیست.
    هادی عرب قبادی معاون حمزه کرمی در سازمان بهینه سازی مصرف سوخت بود. او در جریان دستگیری فعالان سیاسی پس از انتخابات مناقشه برانگیز ریاست جمهوری بازداشت و به هفت سال حبس محکوم شد اما در نهایت با کاهش محکومیتش به پنج سال و تحمل سه سال حبس، به صورت مشروط آزاد شد.
    عرب قبادی به همراه حمزه کرمی جزو کسانی بودند که در زندان برای اعتراف علیه مهدی هاشمی تحت فشار شدید قرار گرفتند.
    عرب قبادی پس از بازگشت مهدی هاشمی به ایران و دستگیری او، چند بار احضار شد و مورد بازجویی قرار گرفت. اما او، دو هفته پیش در منزلش بازداشت شده و بار دیگر به زندان منتقل شده است.
    نمایندگان دادستانی در پاسخ به پیگیری های اطرافیان می گویند، او در انفرادی و ممنوع الملاقات است.
    خانواده عرب قبادی در این مدت از او بی خبر بوده اند و مراجعات مکرر آنان به دادستانی و زندان اوین نیز بی نتیجه مانده است.

    رئیس جامعه مدرسین: زندگی همه مردم بهتر شده؛ حتی اگر غر و نق بزنند


    کلمه: مردم وضعشان خوب است؛ خودشان خبر ندارند. این بیان سلیس و معنای صریح سخنان آیت الله محمد یزدی است که در جمع فامیل خود بیان کرده است. او ریاست قوه قضاییه، نمایندگی دو دوره مجلس شورا و مجلس خبرگان، عضویت در شورای نگهبان و سمت های متعدد دیگری را در کارنامه خود دارد. بنابراین می توان فرض کرد که اگر سخنی می گوید، بی پایه و اساس نیست. پس لابد مردم نمی فهمند که وضعشان بهتر شده یا بدتر!
    به گزارش کلمه، نایب رئیس مجلسی که قرار است درباره عملکرد رهبری قضاوت کند، معتقد است زندگی همه مردم بهتر شده است. او به این مقدار هم بسنده نمی کند و می افزاید: کسی را نمی‌شناسم که زندگی‌اش بدتر شده باشد، افرادی هم که بهانه می‌گیرند و به قول ما غر و نق می‌زنند، وضعشان بهتر شده است.
    این مردمی که غر و نق می زنند، همان کسانی هستند که احمد خاتمی از آنها خواسته بود زیر فشار گرانی ها آخ هم نگویند، کاظم صدیقی هم گفته بود نق نزنند و احمد علم الهدی هم پیشنهاد داده بود اگر مرغ ندارند اشکنه بخورند. حالا رئیس محترم جامعه مدرسین حوزه علمیه قم می گوید حتی آنها که غر و نق می زنند هم وضعشان بهتر شده؛ و لابد هفته بعد هم باید منتظر مصباح یزدی یا علی سعیدی باشیم که بگویند پس از این، نق زدن درباره گرانی در حکم محاربه با خداست!
    سخنان یزدی را خبرگزاری حوزه گزارش داده و خاطرنشان کرده که این اظهارات در جمع تعداد زیادی از بستگان وی که با هدف احیای سنت حسنه صله ارحام در مجتمع یاوران حضرت مهدی‌(عج) قم گردهم آمده بودند، بیان شده است.
    بر اساس این گزارش، یزدی به وضعیت فعلی کشور اشاره کرده و گفته است: در شرایط فعلی باید همه صبور، مقاوم، باگذشت و تحمل باشیم و کمتر به دنبال دعوا، جدال و خود پسندی برویم. خوشبختانه مقام معظم رهبری نصیحت خوبی کردند و انشاءلله همه به آن عمل کنند؛ چند روز قبل هم جلسه‌ای با دو تن از سران قوا داشتم که بر پیروی از رهبرمعظم انقلاب تاکید داشتند؛ به نظر من خداوند رهبر فرزانه انقلاب را برای این زمان نگه داشته است.
    رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم همچنین ادعا کرده: امروز کشوری امن داریم، اگر چه ممکن است اشکالاتی هم باشد؛ البته نقص همیشه بوده است. نظام با وجود فراز و نشیب‌ها، رشد داشته است. اول انقلاب، مدارس سه شیفته بود و حتی برخی جاها مدرسه نداشت، ولی الحمدالله امروز مدرسه‌های زیادی داریم.
    آیت‌الله یزدی خاطرنشان کرده: زندگی همه مردم بهتر شده است و کسی را نمی‌شناسم که زندگی‌اش بدتر شده باشد، افرادی هم که بهانه می‌گیرند و به قول ما غر و نق می‌زنند، وضعشان بهتر شده است.
    رییس جامعه مدرسین حوزه با بیان اینکه امروز کشور ما الهی است و همه بر اساس اسلام کار می‌کنند، افزوده است: خوشحالیم که کشور رهبر، مجلس، قوه قضائیه و مجریه و شورای نگهبان دارد و همه برای سربلندی نظام کار می‌کنند.
    وی وعده داده که مشکلات کشور حل خواهد شد، و اظهار داشته است: در شرایط امروز باید زندگی را ساده‌تر کنیم، چشم و هم چشمی را کنار بگذاریم و خود را به خاطر تجملات ناراحت نکنیم و کمی هم به دنبال معنویات باشیم. این مردم صبورترین، مقاوم‌ترین و متدین‌ترین هستند و نباید به بی‌مبالاتی گوشه و کنار نگاه کنیم.

    نامه حسین رونقی به مادرش در زمان اعتصاب غذا: اشک نریز؛ روزهای روشن در پیش است


    سیدحسین رونقی وبلاگ نویس محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین که این روزها در اعتصاب غذای اعتراضی به سر می برد در نامه ای به مادر خود گفته است: می‌دانی که زندان سیاسی، غالبا اهرم فشاری است بر آنان که تن به زور و سرکوب می‌دهند و عهد خود را برای آزادی سرزمینمان از یاد نمی‌برند. اما آنان که با دروغ، با قدرت طلبی و با استبداد حکومت می‌کنند نیک می‌دانند که نمی‌توانند خواسته‌هایشان را به ما تحمیل کنند. آنان که با نام دین، مردم را در ماه حرام به خاک و خون کشیدند، فاجعه کهریزک را به بار آوردند، فرزندان ایران را شکنجه کرده و به زندان انداختند، خوب می‌دانند روزی باید پاسخگوی اعمالشان باشند و همانگونه که خداوند در قرآن فرموده همه ظالمان نتیجه اعمال خطایشان را خواهند دید.
    به گزارش کلمه، در بخشی از این نامه آمده است: آزادی حق انسانی است و سرچشمه این حق، فطرت، طبیعت، شأن انسانی و انسانیت اوست. کم نیستند مردان و زنانی که برای چشیدن طعم آزادی و عدالت، زندان‌ها و شکنجه‌ها دیده‌اند و من هم به سان آن‌ها. معتقدم زندان پاسخ اندیشه نیست. من امروز در زندان در اعتراض به قانون شکنی‌ها، قانون گریزی‌ها، نا‌روایی‌ها و بی‌عدالتی‌ها ی حاکم سکوت نمی‌کنم و با آخرین وسیله یعنی اعتصاب غذا برای رسیدن به ابتدایی‌ترین خواسته‌ها و حقوق انسانی به اعتراض خود ادامه می‌دهم چرا که در حاکمیت هیچ فریاد رسی به ندای ما توجه بکند. امید که همچو گذشته مردمان سرزمینم ما را یاری کنند و به فریاد من و همراهانم گوش فرا دهند.
    روز گذشته کلمه گزارش داده بود که سیدحسین رونقی ملکی، فعال حقوق بشر و وبلاگ نویس در بند در اعتراض به قانون شکنی‌ها و بی‌عدالتی‌های حاکم از روز شنبه ۱۳ آبان دست به اعتصاب غذا زده است.
    حسین رونقی ملکی پیش‌تر به مسئولان قضایی و امنیتی گفته بود که در صورت بی‌توجهی و عدم رسیدگی و پاسخگویی، دست به اعتصاب غذا خواهد زد. این زندانی سیاسی در اعتراض به وضعیت خود، بازداشت امدادگران، قانون شکنی‌ها، قانون گریزی‌ها، ناروایی‌ها و بی‌عدالتی‌های حاکم اعتصاب غذا را آغاز کرده است.
    متن کامل نامه ی این زندانی سیاسی که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
    معنای زنده بودن من، با تو بودن است.
    نزدیک، دور
    سیر، گرسنه
    ر‌ها، اسیر
    دلتنگ، شاد
    آن لحظه‌ای که بی‌تو سرآید مرا، مباد!
    مفهوم مرگ من
    در راه سرفرازی تو، درکنار تو
    مفهوم زندگی توست.
    معنای عشق نیز
    درسرنوشت
    با تو، همیشه با تو، برای تو، زیستن.
    ای سرزمین من!
    مادر عزیز‌تر از جانم سلام!
    می‌دانم که برای سخن گفتن با تو نیاز به مقدمه چینی نیست. در تمامی این سال های پر رنج پذیرفته‌ای به باور‌های من احترام بگذاری و در کنار دیگر مادران همانند خود، پذیرای کوشش‌های فرزند خود برای آزادی و سربلندی مادر بزرگترمان، ایران محبوبمان بوده‌ای با کوشش‌های که غالبا برای تو اندوه و اضطراب به همراه داشته است.
    مادر! می‌دانی که زندان سیاسی، غالبا اهرم فشاری است بر آنان که تن به زور و سرکوب می‌دهند و عهد خود را برای آزادی سرزمینمان از یاد نمی‌برند. اما آنان که با دروغ، با قدرت طلبی و با استبداد حکومت می‌کنند نیک می‌دانند که نمی‌توانند خواسته‌هایشان را به ما تحمیل کنند. آنان که با نام دین، مردم را در ماه حرام به خاک و خون کشیدند، فاجعه کهریزک را به بار آوردند، فرزندان ایران را شکنجه کرده و به زندان انداختند، خوب می‌دانند روزی باید پاسخگوی اعمالشان باشند و همانگونه که خداوند در قرآن فرموده همه ظالمان نتیجه اعمال خطایشان را خواهند دید.
    مادر عزیزم! به تو نگاه می‌کنم، می‌بینم که گذر روزگار و زمان بر چهره‌ات چه نقشی انداخته است. درد، رنج، انتظار و حسرت را می‌توانم از چشمانت ببینم. از یک طرف از خودم بیزار می‌شوم که سر منشاء بسیاری از دلتنگی‌های تو من بوده‌ام و از طرف دیگر به خودم دلداری می‌دهم که تو مرا سرسپرده و درمانده نخواسته‌ای و این گونه نیز پرورشم نداده‌ای.
    مادر ایستادگی و عزت نفسی که تو به من آموختی سبب آن شد که روزگاران سیاه را به آسانی پشت سر بگذرانم؛ صبور بودی و صبر به من آموختی. به من گفتی که این روز‌ها می‌گذرد و روسیاهی برای یزید صفتان می‌ماند. آخرین روزهای انفرادی بود که از زنان و دختران زندانی و ایستادگی و استقامتشان برایم سخن گفتی و با صدای غم آلودت مرا به آرامش دعوت کردی و من آرام شدم. به همین سادگی…
    مادر فداکارم! یادت هست، همین چندی پیش، در زلزله آذربایجان، شب‌ها تا دیر هنگام کمک‌ها را برای زلزله زدگان بسته بندی می‌کردی و به جای آنکه مرا از رفتن به منطقه زلزله زده منصرف کنی، مثل همیشه همراهیم کردی، حتی بعد از بازداشت و گرفتاری، مانند دیگران نگفتی اشتباه کردی حسین! هنگام رفتن به منطقه زلزله زده گرچه چشمانت نگران من بود مرا بدرقه کردی! با وجود رنج‌ها ودردهای بسیار خود، هنوز تو هستی که از آوارگی و بی‌خانمانی زلزله زدگان در سرمای شدید برای من می‌گویی. با آن همه ستمی که بر تو رفته، هنوز تو هستی که حس همدردی و مسئولیت خود را از دست نداده‌ای.
    مادر استوارم! آنجا که خون انسان‌ها، پشتوانه قدرت و حکومت شد، ناله‌ها برمی خیزد و طوفان‌ها برپا می‌شود. بله از خانه‌های بی‌نام، تا سفره‌های بی‌شام، از زجه‌های مادران، تا کنج زندان، از دیروز غم زده، تا امروز خونین، تا فردای خندان، شعله به شعله و زنجیر به زنجیر توفان بر پا می‌شود و زنجیر اسارت را پاره می‌کند. استبداد را می‌شکند و سینهٔ تفکرات باطل را می‌شکافد و آن هنگام روز آزادی انسان ستمدیده فرا می‌رسد…
    مادر مهربانم! آزادی حق انسانی است و سرچشمه این حق، فطرت، طبیعت، شأن انسانی و انسانیت اوست. کم نیستند مردان و زنانی که برای چشیدن طعم آزادی و عدالت، زندان‌ها و شکنجه‌ها دیده‌اند و من هم به سان آن‌ها. معتقدم زندان پاسخ اندیشه نیست. من امروز در زندان در اعتراض به قانون شکنی‌ها، قانون گریزی‌ها، نا‌روایی‌ها و بی‌عدالتی‌ها ی حاکم سکوت نمی‌کنم و با آخرین وسیله یعنی اعتصاب غذا برای رسیدن به ابتدایی‌ترین خواسته‌ها و حقوق انسانی به اعتراض خود ادامه می‌دهم چرا که در حاکمیت هیچ فریاد رسی به ندای ما توجه بکند. امید که همچو گذشته مردمان سرزمینم ما را یاری کنند و به فریاد من و همراهانم گوش فرا دهند.
    اشک نریز که ایمان دارم روزهای روشن انتظارمان را می‌کشند.
    فرزندت حسین
    زندان اوین

    نامه تاج زاده به رهبری: مقایسه دیپلماسی دولت خاتمی با دولت نزدیک به رهبری


    من مقایسه می کنم، شما قضاوت کنید؛ کدام سیاست خارجی شاه سلطان حسینی بود؟

    سیدمصطفی تاج زاده معاون وزیر کشور دولت سیدمحمد خاتمی در نامه ای به رهبری با بیان اینکه چنابعالی تا کنون چندین بار از جمله در آخرین دیدار با مسؤلان و کارگزاران نظام، سیاست خارجی دولت اصلاحات را شکست خورده ارزیابی فرموده‌اید. پیش از آن نیز در نقد سیاست خارجی دولت اصلاحات، این دولت را به اشاره ابلغ از تصریح به شاه سلطان حسین تشبیه کردید، تاکید کرده است: آقای خاتمی مروج اسلامی بود که امروز مدل منتخب اشخاص و احزاب مسلمان در ترکیه، تونس، مراکش و مصر است. اسلامی که در آن نه عزت بهانه‌ای برای برباد دادن مصالح و منافع ملی می‌شود و نه مصالح و منافع ملی بهانه‌ای برای از دست دادن عزت و نه وجود دشمن بهانه‌ای برای نقض مردم‌سالاری و نادیده گرفتن بدیهی ترین حقوق ملت. با التزام به همین تفکر بود که آقای خاتمی زمانی پذیرفت شنونده نطق افتتاحیه رئیس جمهور امریکا در اجلاس سران کشورهای عضو سازمان ملل باشد که آقای کلینتون متقابلاً همان روز هنگام سخنرانی رئیس جمهور کشورمان در سالن مجمع حاضر شود. او حتی چند دقیقه بیشتر در ساختمان ماند بدان امید که با رئیس دولت اصلاحات دست بدهد.
    به گزارش کلمه، عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت ایران اسلامی در ادامه افزوده است: این صحنه‌ها را مقایسه کنید با صحنه‌های حقارت‌باری که در دوران پس از اصلاحات و به نام اصول‌گرایی شاهد آن بودیم. آقای احمدی نژاد، دست کم دو سال پای سخنرانی رئیس جمهور امریکا نشست بدون آن که هنگام نطق وی، حتی وزیرخارجه آن کشور در محل اجلاس حضور یابد. او پیروزی انتخاباتی آقای اوباما را تبریک گفت اما دریغ از پاسخی شفاهی به پیام مکتوب او. نامه‌های بدون پاسخ به سران کشورهای آلمان و آمریکا حتماً از خاطر مبارک نرفته است. از استقبال‌ها و بدرقه‌های توهین امیز و تحقیر کننده‌ای که در سفرهای آقای احمدی‌نژاد شاهد آن بوده‌ایم سخنی نمی‌گویم. با این اوصاف تصور نمی کنم شیوه آقای خاتمی را بتوان تملق گویی از امریکا و عقب نشینی پی در پی خواند و روش آقای احمدی نژاد را انقلابی و سرفرازانه نامید.
    متن کامل این نامه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
    بسم الله الرحمن الرحیم
    حضور آیة الله خامنه ای
    رهبر محترم جمهوری اسلامی ایران
    با سلام و احترام
    جنابعالی تا کنون چندین بار از جمله در آخرین دیدار با مسؤلان و کارگزاران نظام، سیاست خارجی دولت اصلاحات را شکست خورده ارزیابی فرموده‌اید. پیش از آن نیز در نقد سیاست خارجی دولت اصلاحات، این دولت را به اشاره ابلغ از تصریح به شاه سلطان حسین تشبیه کردید. شما در آن دیدار در نقد و نفی سیاست خارجی در دوره اصلاحات فرمودید: «در آن روزى که ادبیات مسئولین ما آلوده شد به حرفها و تعبیرات تملق‌آمیز نسبت به غرب و فرهنگ غربى، در آن روز اینها ما را «محور شرارت» معرفى کردند! … آن وقتى که ما در ادبیات خودمان، در اظهارات خودمان، حرف هاى تملق‌آمیز نسبت به غرب و نسبت به آمریکا و اینها را تکرار می کردیم. اینها اینجورى‌اند» (دیدار با مسؤلان و کارگزاران نظام،‌سوم مرداد ۹۱).
    روشن است که حضرتعالی براساس این استدلال دیپلماسی هفت سال اخیر کشور در دوره دولت‌های نهم و دهم را مطلوب و موفق می‌دانید و در موارد مختلف تصریح فرموده‌اید که علت همه تحریم ها و فشارهای خارجی نه فناوری هسته‌ای است و نه حقوق بشر بلکه اسلام، انقلاب، پیشرفت های میهن و نیز احیای شعارهای انقلاب توسط دولت های نهم و دهم است.
    قصد بنده از تصدیع آن است که کاستی ها و خطاهای ادعا و استدلال فوق را بنمایانم به این امید که با آشکار شدن نادرستی آن، هرچه سریع‌تر در سیاست خارجی فاجعه بار کنونی تجدید نظر فرمایید. بر این اساس نکات زیر را به عرض می‌رسانم:
    بدیهی است هدف دیپلماسی، اثبات حقیقت، ارشاد و هدایت دول دیگر و یا ناگزیر ساختن آنان به توبه و اعتراف به اشتباه نیست، بلکه هدف، حفظ و تقویت منافع و مصالح ملی است. این امر خود ملاک روشنی از میزان توفیق و ناکامی سیاست خارجی دولت‌ها به دست می‌دهد. بدین معنا که حقانیت مواضع دولتی که هنر استفاده از امکانات موجود برای حفظ منافع ملی خود را نداشته باشد، به هیچ وجه ملاک موفقیت دیپلماسی آن محسوب نمی‌شود. براین اساس ملاک موفقیت دیپلماسی ایران در برابر آمریکا که طی سال‌های پس از انقلاب همواره در پی ایجاد اجماعی جهانی علیه ایران بوده است، نه اعتراف و توبه رئیس جمهور این ابر‌قدرت جهانی، بلکه از بین بردن زمینه‌های تحقق مقاصد خصمانه کاخ سفید علیه ایران است.
    در دوره اصلاحات، سیاست خارجی عاقلانه دولت اصلاحات و به ویژه رفتار و گفتار اعتمادساز، دموکراتیک و صلح جویانه آقای خاتمی به جمهوری اسلامی چنان اعتبار و وجاهتی بخشیده بود که اتهام آقای بوش نه تنها نمی‌توانست ایران را در سطح بین الملل در جایگاه متهم قرار دهد و تهدیدها و تحریم های گوناگونی را متوجه میهن و ملت ما کند، بلکه انتقادهای زیادی را در درون و بیرون امریکا متوجه کاخ سفید کرد.
    قرار دادن ایران در کنار کره شمالی به عنوان «محور شرارت» نه تنها از منزلت بین الملی ایران نکاست بلکه وجهه جنگ‌‌طلبانه جمهوری‌خواهان کاخ سفید را در منظر جهانیان آشکارتر ساخت. مسلماً شما نیز تصدیق می‌فرمایید که پس از ایراد اتهام فوق، نه افکار عمومی ایالات متحده، نه رقبای دموکرات او، نه دول اروپایی و نه هیچ کدام از دول متحد امریکا به ویژه در همسایگی ایران، با واشنگتن همراه و هم زبان نشدند و ایران را محور شرارت نخواندند. برعکس بر مراودات و همکاری های خود با دولت و ملت ما افزودند. در اثر این راهبرد موفق نه تنها آمریکا از همراهی شرکای جهانی خود در سیاست‌های خصمانه علیه ایران محروم شد، بلکه قدرت‌های جهانی به رغم خواست و تمایل آمریکا با ایران وارد گسترده‌ترین همکاری‌های اقتصادی و صنعتی شدند. البته چه خوب بود آقای بوش در قبال ایران دوره اصلاحات که از اعتبار و وجاهت بین المللی تحسین‌برانگیزی برخوردار شده بود آن اشتباه فاحش را نمی‌کرد و دولت آمریکا را در چهره قداره‌کش بین المللی تصویر نمی‌نمود، اما این وظیفه مردم آمریکا بود که به خاطر سیاست‌های خطا و اشتباهات فراوان آقای بوش در دوره ریاست جمهوریش، برای دور بعد از کاندیدای حزب جمهوری‌خواه حمایت نکنند و نامزد حزب دموکرات را به کاخ سفید بفرستند و آن‌ چه به ما مربوط می‌شد این بود که با اتخاذ راهبردی عاقلانه و منطقی در عرصه دیپلماسی خارجی توانسته بودیم تهدید آمریکا را بی‌اثر کرده و منافع و مصالح ملی خود را حفظ و تقویت کنیم.
    تعجب آور این است که حضرتعالی در گذشته همین نگاه را به دیپلماسی داشتید و در باره موفقیت دیپلماسی به همین گونه استدلال می‌کردید. پس از صدور موافقتنامه سعد‌آباد در دیدار با مسؤلان و کارگزاران وقت نظام در سال ۱۳۸۲ در تأیید تصمیم دولت اصلاحات مبنی بر توقف داوطلبانه غنی سازی اورانیوم فرمودید: «کارى که مسؤولان کردند، کار درستى بود. با تدبیر و بدون پذیرش تسلیم و قبول حرف زور انجام شد تا توطئه اى که از طرف امریکایی ها و صهیونیست ها علیه جمهورى اسلامى طرّاحى شده بود، شکسته شود. … افراد مؤمن و غیور ما تصوّر مى کنند دولت تسلیم شد، که باید گفت این طور نیست و هیچ تسلیمى تا این جا وجود نداشته است. این یک حرکت سیاسى و کار دیپلماسى است».
    به عبارت دیگر شما نیز معتقد بودید ملاک و نشانه دیپلماسی موفق ناکام ساختن دیگران در تحقق نیات و اهدافشان علیه منافع ملی است و بر همین اساس ابتکار دولت اصلاحات در توقف داوطلبانه چرخه تولید سوخت هسته‌ای را سیاستی درست و عامل «شکسته شدن» «توطئه»ای دانستید «که از طرف آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها علیه جمهوری اسلامی طراحی شده بود» اکنون چه اتفاقی افتاده که نظر مبارک در باره مفاهیم پایه دیپلماسی نیز دستخوش تغییر شده آن چنان که استدلالی کاملاً برخلاف می‌آورید و تصمیمی را که در آن زمان درست و مدبرانه و «بدون پذیرش تسلیم و قبول حرف زور» و«یک حرکت سیاسی و کار دیپلماسی» توصیف می‌کردید امروز مصداق «عقب نشینی» و مواضع خاتمی و دولت اصلاحات را «حرف‌های تملق‌آمیز نسبت به غرب» معرفی می‌فرمایید و متقابلاً توفیق آمریکا را در ایجاد اجماع جهانی علیه ایران و صدور پیاپی قطعنامه‌های شورای امنیت و تحریم‌های به تعبیر شما «وحشیانه» اروپا و آمریکا را نشانه و ملاک درستی دیپلماسی و راهبرد هسته‌ای کنونی ایران قلمداد می‌کنید؟ بی‌تردید دیدگاه اول شما درست و داوری‌ اخیر جنابعالی برخطاست و موفقیت آمریکا در همراه کردن کشورهای مؤثر جهان با خود علیه ایران پیروزی بزرگ این کشور، و ناتوانی ایران در «شکسته شدن» این «توطئه» «که از طرف آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها علیه جمهوری اسلامی طراحی شده بود»، شکست بزرگ دیپلماسی ایران به شمار می‌آید، و اقدام مدبرانه و خردمندانه در این عرصه همچنان تلاش برای شکستن این اجماع علیه ایران، تعامل همه جانبه با اروپا، روسیه، چین، هند و همسایگان قدرتمند خود و شایسته تنش زدایی در روابط با آمریکاست.
    برای این که خطای استدلال جدید شما آشکارتر شود خوب است به وجه دیگر این موضوع و روندی که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران پس از دولت اصلاحات طی کرده است نظری بیفکنیم. بی‌تردید موفقیت دیپلماسی آمریکا در قبال ایران بدون اشتباهات فاحش استراتژیک و تاکتیکی ایران در عرصه سیاست خارجی ممکن نبود. ارزیابی غیرواقع بینانه مسؤلان کشور از مناسبات جهانی و در نتیجه دیپلماسی نادرست دوران پس از اصلاحات که مورد تأیید و حمایت حضرتعالی نیز بوده است، بزرگ‌ترین خدمت را به آمریکا کرد و موجب شد تا جرج بوش بتواند در دور دوم ریاست جمهوری خود که مقارن با دولت اول آقای احمدی نژاد بود، توافق اکثر قریب به اتفاق (سی و پنج) کشور عضو شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی را برای ارسال پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل به دست آورد. سپس با جلب موافقت چین و روسیه، اکثریت قاطع اعضای متغیر شورای امنیت، و با همراهی کامل اروپا، از جمله انگلستان و فرانسه، بزرگترین اجماع جهانی را با محوریت آمریکا علیه ایران شکل دهد و قطعنامه‌های تحریم علیه کشورمان را در آن شورا به تصویب برساند.
    حتما به خاطر دارید که رئیس جمهور مورد حمایت غیرمشروط جنابعالی، که دیدگاه‌های او را به ویژه در سیاست خارجی از دیگران به خود نزدیک‌تر می‌دانستید در جواب منتقدان، قطعنامه‌های شورای امنیت را کاغذپاره می نامید و در برابر قدرت های بزرگ رجزخوانی می‌کرد که «آنقدر قطعنامه صادر کنید تا قطعنامه دانتان … شود» و هم چنین لاف می زد که موضوع هسته‌ای موضوعی تمام شده و غیر قابل مذاکره است و ایران با کشورهای ۱+۵ فقط حاضر به گفت و گو درباره مدیریت جهانی است و در این گفت و گوها در نظر دارد بیست راهکار برای اداره جهان ارائه دهد. البته آقای احمدی‌نژاد در این ادعاهای گزاف تنها نبود، آقای علی لاریجانی نماینده جنابعالی در شورای امنیت ملی نیز که به توصیه شما، در دوره پس از اصلاحات مسئول پرونده هسته‌ای شد، دراین زمینه با رئیس دولت نهم رقابتی دیدنی داشت و می‌گفت: «چه کسی گفته است جمهوری اسلامی ایران برای حل مسأله هسته ای اش باید با غرب و اروپا مذاکره کند؟!» یا افاضه می‌فرمودند: «می‌خواهند ما را از لولوی شورای امنیت بترسانند». در آن زمان همه مقامات حاکمیت یکدست ایران طرفدار چشم بستن به روی غرب و نگاه به شرق شدند. این راهبرد اگر نتوانست مانع آرای مثبت روسیه و چین به قطعنامه‌های تحریم شورای امنیت علیه ایران شود، اما توانست روند نزدیکی اروپا به امریکا در قبال ایران را سرعت بخشد. در آن زمان پیش بینی‌ آقای متکی وزیر امور خارجه مبنی بر رأی نیاوردن قطعنامه تحریم، تنها سه روز قبل از صدور آن، میران درک و شناخت دستگاه دیپلماسی کشور از واقعیات جهانی را به روشنی به نمایش می‌گذاشت. این سطح درک و شناخت البته منحصر به مسؤلان دیپلماسی خارجی کشور نبود، در همان زمان که اعضای شورای امنیت سازمان ملل مشغول بحث و بررسی پیش‌نویس قطعنامه علیه ایران بودند، مجلسی که حضرتعالی آن را در یکی از سخنرانی‌هایتان به «درختی روییده در سنگلاخ» اصلاحات تشبیه فرمودید به جای عطف توجه و حساسیت به این مهم و پیگیری تحولات خارجی، با اهتمام وصف‌ناپذیری وقت خود را مصروف موضوعاتی نظیر اختلاف با دولت اصول‌گرا در باره تغییر ساعت آغاز به کار بانک‌ها و تغییر ساعت رسمی در آغاز سال جدید، می‌کرد و به این ترتیب میزان درک و فهم خود را از شرایط کشور و بحرانی که در آینده قرار است دامن‌گیر کشور شود به نمایش می‌گذاشت.
    از مطالبی که عرض کردم خدای ناکرده تصور نفرمایید که قصد بنده آن است که عملکرد دوران و دولت اصلاحات را مطلق کنم و تمام خوبی‌ها و راستی‌ها را به آن نسبت دهم. قطعاً چنین منظوری ندارم. آن دوران نیز کوتاهی‌ها و اشکالات خاص خود را داشت اما یقیناُ حضرتعالی که سالیان دراز در حوزه سیاست و مدیریت حضوری تعیین کننده داشته‌اید نیک می‌دانید این عرصه، عرصه نسبیات است. عملکردها و ایده‌ها و طرح‌ها در این عرصه در مقایسه با یکدیگر سنجیده می‌شوند و برتری خود را به رخ یکدیگر می‌کشند. بنابراین اجازه دهید با یک مقایسه میان آثار و نتایج متضاد راهبرد سیاست خارجی در دوران اصلاحات و در دوران دولت اصول‌گرای تحت حمایت و تأیید مطلق شما مقصود خود را بهتر بیان کنم. در دوران اصلاحات شرایط منطقه‌ای و جهانی یکسره با شرایط امروز منطقه و جهان متفاوت بود. در آن زمان احساسات جریحه دار شده افکار عمومی آمریکا و جهان پس از جنایت یازده سپتامبر برای آقای بوش و جمهوری‌خواهان فرصت مغتنمی بود تا با توسل به شیوه‌های پوپولیستی و تقویت حس انتقام در مردم آمریکا، سیاست‌های جنگ‌طلبانه خود را عملی سازند. افکار عمومی آمریکا و جهان پس از آن حادثه کاملاً پذیرای هرتجاوزی از سوی آمریکا به بهانه مجازات تروریست‌ها بود. در میان کشورهای منطقه نیز هیچ کشوری به اندازه ایران با آمریکا روابط خصومت آمیز و سابقه برخوردهای خصمانه نداشت، بزرگ‌ترین متحد منطقه‌ای آمریکا در عراق و افغانستان سقوط نکرده بود، سفارت آمریکا در عراق و افغانستان اشغال نشده بود، دیپلمات‌های آمریکا در عراق و افغانستان به گروگان درنیامده بودند، هواپیماها و هیلیکوپترهای آمریکایی در بیابان‌های عراق و افغانستان نابود نشده بودند.این همه در ایران اتفاق افتاده بود. دولت عراق نیز پیش از آن در دوره بوش پدر با شکست مفتضحانه از کویت بیرون رانده و آنچنان تضعیف شده بود که بر بسیاری ازمناطق این کشور کمترین تسلطی نداشت. در نتیجه ایران می‌توانست هدف اول و یا دستکم یکی از اولین اهداف نظامی آمریکایی باشد که در آن زمان از حمایت کامل افکار عمومی داخلی و جهانی برای هر اقدام انتقام‌جویانه‌ای برخوردار بود. این تنها سیاست خارجی مدبرانه و معطوف به منافع ملی دولت اصلاحات به رهبری خاتمی بود که زمینه چنین اقدامی را علیه ایران توسط دولت بوش منتفی می‌کرد. آن دوره را با شرایط امروز کشور در برابر آمریکا و جامعه جهانی مقایسه بفرمایید. طی سال‌های پس از دوره اصلاحات و در حاکمیت دولت اصول‌گرای مطلوب حضرتعالی –البته تا پیش از خانه نشینی یازده روزه آقای احمدی‌نژاد- منطقه و جهان شاهد تحولات و رخ‌نمایی فرصت‌هایی بی‌نظیر به سود ایران بوده است. درآمدهای افسانه‌ای حاصل از افزایش قیمت نفت، که در شرایط عادی هر کشور پیشرفته‌ای را به سرمایه ‌گذاری و همکاری اقتصادی و صنعتی با ایران تشویق و ترغیب می‌کرد، بحران اقتصادی غرب که طبیعتاً موجب تقویت گرایش‌های ضد جنگ در غرب شده و ضرورت همکاری با کشوری ثروتمند مانند ایران را برای دول غربی به عنوان راهکاری برای کاهش مشکلات اقتصادی جذاب‌تر از هر زمانی کرده بود، شکل‌گیری‌ بهار عربی و سقوط دیکتاتورهای منطقه عربی یکی پس از دیگری، از بین رفتن مهم‌ترین تهدیدها در همسایگی ایران و … همگی شرایط مطلوب و کم‌نظیری در منطقه و جهان برای ایران به وجود آورده بود که در صورت استفاده از آن، می‌توانستیم امروز چه از نظر رشد و توسعه اقتصادی و چه از نظر سیاسی کشوری مقتدر و سرآمد منطقه باشیم. طی سال‌های اخیر راهبرد فاجعه آمیز سیاست خارجی و هسته‌ای، تصمیمات غلط و یا دیرهنگام، بی‌کفایتی و ناکارآمدی در استفاده از فرصت‌های بی‌نظیر تاریخی و نیز مواضع و اظهارات ماجراجویانه و ضد منافع ملی مسؤلان کشور، ایران را به چنان ضعف و انزوایی در منطقه و جهان دچار ساخته است که آن همه عوامل و شرایط مثبت، حتی مشکلات حاد آمریکا در عراق و افغانستان، نه تنها مانع از آن نشده است که ایران در معرض محدودیت و تحریم و تهدید همه جانبه قرار گیرد، بلکه آقای اوباما در مقایسه با جرج بوش توانسته است گام های به مراتب بلندتری علیه مصالح و امنیت ملی ما بردارد و افزون بر تحریم های شورای امنیت، خود تحریم های نفتی، بانکی و بیمه ای وسیعی را علیه جمهوری اسلامی به اجرا درآورد. با کمال تأسف باید گفت عملکرد دولتمردان در سال های اخیر به گونه ای بوده است که احزاب رقیب را در امریکا علیه ایران متحد کرده است. کافی است توجه فرمایید که آخرین مصوبه کنگره ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی، در مردادماه سال جاری، با ۴۲۱ رأی موافق در برابر تنها شش رأی مخالف به تصویب رسید. طرفه آن که با وجود همه اقدام های فوق، باراک اوباما از طرف نامزد رقیب خود سخت مورد شماتت قرار گرفته که چرا علیه ایران نرمش نشان داده است و وعده می دهد که در صورت پیروزی در انتخابات و راه یابی به کاخ سفید، در قبال ایران مواضعی به مراتب سرسختانه‌تر اتخاذ خواهد کرد.
    به هررو گفتار و رفتار نسنجیده دولتمردان کنونی موجب شده است که اروپا علاوه بر همراهی با امریکا در شورای امنیت، رأساً نیز اقدام به اعمال تحریم های بی سابقه علیه ایران کند. به این ترتیب میهن و مردم ما برای نخستین بار گرفتار تحریم های سه لایه به شرح زیر شده اند که برای کشور و ملت آثار سوء و ناگواری همراه داشته است:
    الف) تحریم های شورای امنیت که برای همه کشورهای عضو سازمان ملل لازم الاجراست وهیچ کشوری نمی تواند آن ها را رسماً و علناً نقض کند.
    ب) تحریم های نفتی، بانکی و بیمه ای ایالات متحده و اتحادیه اروپا
    ج) اعمال مجازات و تحریم علیه کلیه اشخاص حقیقی و حقوقی که معاملات غیرمجاز -البته از دید کاخ سفید-، با جمهوری اسلامی برقرار نمایند.
    برای این که تفاوت تحریم های جدید با آن چه در سابق اعمال می شد، روشن گردد، کافی است به برخی آثار آن ها تنها در فاصله یک ساله اخیر توجه کنیم. در این مدت :
    الف- صادرات نفت به کمتر از یک سوم صادرات گذشته کاهش یافته است و کشتی‌های نفت‌کش حامل نفت ایران به رغم تخفیف‌های خیره‌کننده، بدون مشتری روی آب‌ها سرگردانند.
    ب- ایران قادر نیست حتی قیمت فروش همین میزان نفت را با اختیار هزینه کند و برای خرید مواد غذایی و دارو هم با مشکلات عجیب و غریبی مواجه است.
    ج- با چند نرخی شدن قیمت ارز‌های خارجی دستاورد بزرگ دولت اصلاحات در تک نرخی کردن ارز به هدر رفت و ارزش دلار در بازار آزاد تقریباً به سه برابر رسید( از ۱۰۵۰ تومان به بیش از ۳۸۰۰ تومان ) از نتایج فوری این چند نرخی شدن، تشدید و تعمیق فساد دولتی است که نفس پیکره بی‌رمق بوروکراسی کشور را گرفته است.
    د- صنایع کشور به دلیل توقف واردات مواد اولیه و واسطه به بحرانی ترین وضعیت خود رسیده و روند تعطیل صنایع کشور و تولیدات مواد کشاورزی و دامی سرعت گرفته است.
    ه- تورم واقعی در کشور چند برابر ارقام اعلام شده است، اما همین ارقام اعلام شده هم تکان دهنده است. نرخ تورم در تیرماه امسال ۹/۲۵ درصد اعلام شد. براساس آمار رسمی در این مدت قیمت مواد غذایی ۴۴ درصد افزایش یافته است. بیشترین فشاراین تورم لجام گسیخته بر قشرهای کم درآمد و به ویژه بر صاحبان درآمد ثابت( کارگران و کارمندان ) وارد می آید.
    از طرف دیگر روند فزاینده فشار تحریم ها و افزایش روزانه قیمت‌ها و خدمات، نظام تصمیم گیری اقتصادی کشور را کاملاً مختل کرده است. برای مثال مرحله دوم هدف مندی( حذف) یارانه ها در سال جاری منتفی شد و آثار مثبت مرحله اول آن، به علت افزایش هزینه زندگی مردم، در حال زایل شدن است. براساس آمار رسمی طی سال گذشته خانواده‌های ایرانی با کسری بودجه بیشتری برای تأمین مایحتاج خود مواجه شده‌اند. و بیش از پنج میلیون نفر بر جمعیت زیر خط فقر کشور افزوده شده است. در سال جاری با توجه به افزایش‌های انفجاری قمیت‌ها وضعیت روش است.هدف از اجرای طرح هدفمند کردن یارانه‌ها رها کردن شانه‌های دولت از پرداخت حجم عظیم یارانه‌ها بود این در حالی است که امروز با سقوط آزاد پول ملی در برابر ارزهای خارجی دولت سوبسیدی به مراتب بیش از گذشته برای سوخت پرداخت می‌کند و اختلاف قیمت سوخت در داخل و خارج کشور بار دیگر به قاچاق گسترده سوخت به خارج کشور انجامیده‌ است و روز از نو و روزی از نو. بانک مرکزی قرارگاه جنگ های نامنظم اقتصادی!! تشکیل داده است. در فاصله دو ماه تیر تا پایان مرداد تصمیمات و سیاست‌های اعلام شده در باره ارز چهارده بار تغییر یافته است (به طور متوسط هر چهار روز یک بار تصمیمات عوض شده‌اند) مجلس از احتمال به راه افتادن مجدد سیستم سهمیه بندی کالاها(کوپن) سخن می گوید و جناب عالی نیز در فصل تابستان شعار جدیدی تحت عنوان «اقتصاد مقاومتی» مطرح کرده اید که به هر دلیل در شروع سال ۱۳۹۱ در فکر آن نبودید و به همین دلیل در نام‌گذاری سال جدید از ایده اقتصاد مقاومتی نشانی نیست.
    اکنون آیا می توانید درباره این تناقض آشکار توضیح دهید که چرا صرف متوجه کردن اتهام محور شرارت به جمهوری اسلامی بدون آن که آقای بوش بتواند یک گام عملی علیه کشورمان بردارد، نشانه شکست دیپلماسی دولت اصلاحات است ولی تحریم سه لایه سال های اخیر و پیروزی ایالات متحده در متحد کردن کشورهای مؤثر جهان و از جمله اتحادیه اروپا علیه ایران، علامت موفقیت دیپلماتیک دولت اصولگراست؟
    اگر به رغم همه شواهد و دلایل روشن یاد شده، همچنان بر درستی راهبرد سیاست خارجی و سیاست هسته‌ای جاری اصرار بفرمایید و آنچنان که بعضاً اشاره فرموده‌‌اید، معتقد باشید تحریم های جدید در پیدایش مشکلات فوق نقش مهمی نداشته است، آن گاه صریحاً بر بی کفایتی مطلق دولت و مجلس اصول گرا حکم فرموده اید که با وجود درآمد افسانه ای ۶۵۰ میلیارد دلاری نفت طی هفت سال گذشته، گرانی و تورم و نرخ رشد اقتصادی منفی را برای کشور به ارمغان آورده است. در این صورت جنابعالی به عنوان بالاترین مقام و بلکه تنها مقام تصمیم‌گیردر سطح تصمیمات کلان و به عنوان مقامی که مطابق قانون اساسی مسؤلیت نظارت و هماهنگی قوای کشور را برعهده دارد، آیا می‌توانید در برابر منتقدان، خود را از مسؤلیت این نتایج فاجعه بار مبرا بدانید؟ آیا کسی باور خواهد کرد که مقام رهبری که با حساسیت زاید الوصفی امور ریز و درشت کشور را تعقیب می‌کنند و حتی در باره نحوه انعکاس پرونده‌های اختلاس در رسانه‌ها احساس مسؤلیت و مداخله مستقیم می‌کنند، در قبال عملکرد دولت و مجلسی که به گفته موافق و مخالف شکل گیری آن نتیجه تدابیر ایشان است، نقش و مسؤلیتی ندارند؟
    هنگامی که آقای خاتمی دولت را تحویل آقای احمدی نژاد داد، روابط با همه همسایگان دوستانه بود. اما امروز روابط ایران با عربستان، ترکیه، قطر، آذربایجان، امارات و بحرین سرد و گاه با تنش همراه است و روابط با سایر همسایگان هم وضعیت بهتری ندارد.پنج سفر یک جانبه رئیس دولت های نهم و دهم به عربستان و سفر شدیداً تحقیرآمیز وی براساس ابراز اشتیاق خودش به اجلاس سران «شورای همکاری کشورهای عربی خلیج» در قطر، گرهی از مشکل روابط سرد و بعضا تیره با همسایگان نگشوده است. آل سعود همکاری همه جانبه ای با غرب در ارتباط با تحریم ها به عمل می آورد، اتباع ایرانی را بدون رعایت موازین حسن هم جواری و به شکل توهین آمیزی اعدام می کند، در طرح‌های سیاسی و تبلیغاتی علیه ایران در منطقه آشکارا و به صراحت آمریکا را همراهی می‌کند، براساس اسناد منتشر شده در سایت ویکی لیکس مصرانه از آمریکا می‌خواهد به ایران حمله کند و در گفت‌و گوهای دیپلماتیک با کشورهای مشتری نفت ایران، تأمین نفت مورد نیاز آنن را تضمین می‌کند و عضویت دولت سوریه را از سازمان کنفرانس اسلامی، با حضور آقای احمدی نژاد در مکه به حالت تعلیق درمی آورد. حماس از ایران فاصله گرفته و به ترکیه پیوسته است. در ترکیه سپر دفاع موشکی ناتو علیه جمهوری اسلامی مستقر گردیده و دولت آذربایجان با اسرائیل روابط گرم و همکاری‌های نظامی و امنیتی برقرار کرده است در هر دو کشور افرادی به اتهام تروریست‌های وابسته به ایران محاکمه می‌شوند. دولت عراق که نزدیک‌ترین دولت همسایه به ایران است هواپیماهای ایران را برای بازرسی ناگزیر از فرود می‌کند و …
    جناب عالی مستحضرید که مشی آقای خاتمی جلب اعتماد تؤامان دولت ها و ملت ها بود و در دوره ریاست جمهوری وی، جمهوری اسلامی به توفیقات زیادی در هر دو زمینه دست یافت. در دولت نهم تدبیر و عقلانیت در سیاست خارجی کنار گذاشته شد و سخنرانی‌های آتشین و شعار‌ی جای دیپلماسی را گرفت، در نتیجه با بسیاری از دولت های جهان دچار مشکل شدیم. آن اظهارات آتشین و تنش آفرین ازجمله از سوی جنابعالی نشانه شجاعت و برخورد عزتمندانه با غرب تلقی شد آن گونه که دیدگاه ایشان به ویژه در عرصه سیاست خارجی را از همه به خود نزدیک‌تر یافتید. هرچند آقای احمدی نژاد به دلیل سردادن آن شعارها مورد توجه افکار عمومی مسلمانان قرار گرفت ولی اتخاذ سیاست مبتنی بر معیار دوگانه در قبال دولت سوریه و حمایت ایران از این دولت در سرکوب وحشیانه و خونین اعتراض‌های مردم خود -که در آغاز ماهیتی کاملاً مسالمت آمیز داشت-، به جایگاه جمهوری اسلامی در اذهان عموم مسلمانان منطقه و جهان عرب لطمات جدی وارد ساخت و ایران به تعقیب سیاست های فرقه ای متهم شد.
    اصولا در بهار عربی، حکومت تک صدایی و فردی، آن هم از نوع شیعی آن به هیچ وجه نمی توانست الگوی مسلمانان اهل سنت شود که اکثریت جمعیت سرزمین‌های عربی را تشکیل می دهند. راهبرد«استبداد در خانه، دموکراسی در جهان» هیچ خریداری در دنیا و نیز منطقه نداشت. از همان آغاز روشن بود تلاش ایران برای صبغه اسلامی بخشیدن به اعتراض‌های مردم به جان آمده از دیکتاتوری در این کشور‌های عربی و اقدامات پیدا و پنهان در تقویت جریان‌های اسلامی این کشورها به تقویت گرایش‌های سلفی- تکفیری در منطقه عربی خواهد انجامید. فرقه‌ها و جریان‌های خوارج مسلکی که تنفرشان از شیعیان و ایرانیان اگر بیش از نفرتشان از دول غربی و رژیم صهیونیستی نباشد کمتر نیست.
    اکنون به نظر می‌رسد آن چه موجب شده است که مقامات ایرانی به جای حمایت از به قدرت رسیدن دولتی با گرایش اسلامی در سوریه، خواهان استقرار نظامی دموکراتیک در این کشور شوند، این است که می دانند ایجاد چنین حکومتی، به معنای حاکمیت سلفی/ تکفیری های سوری خواهد بود که دمار از روزگار علویان، مسیحیان و در نهایت مخالفان نظام تک صدایی درخواهند آورد و برای ملت خود و مردم منطقه فاجعه خواهند آفرید. با وجود این توجه ندارند که این روند و راهبرد درباره همه کشورهای عرب و مسلمان صدق می کند. بعید نمی دانم که اعتراف تلخ آقای احمدی نژاد مبنی بر پیشی گرفتن غرب و ایالت متحده از جمهوری اسلامی در جریان بهار عربی به علت مشاهده پیامدهای سیاست های نادرست ایران باشد. به گفته وی «دشمن کاری کرد که ترکیه به جان ایران بیفتد، ترکیه به جان سوریه بیفتد، قطر به جان عراق و عراق به جان عربستان و عربستان به جان ایران … با این تحولات می بایست خیلی هوشمندانه برخورد کرد. چون اگر دقت نکنیم علیه خودمان می شود. به نظرم تا این جا غربی ها از ما جلو هستند.» (ایران، ۲۶ مرداد ۱۳۹۱)، چرا ما عقب مانده ایم؟
    آقای خاتمی مروج اسلامی بود که امروز مدل منتخب اشخاص و احزاب مسلمان در ترکیه، تونس، مراکش و مصر است. اسلامی که در آن نه عزت بهانه‌ای برای برباد دادن مصالح و منافع ملی می‌شود و نه مصالح و منافع ملی بهانه‌ای برای از دست دادن عزت و نه وجود دشمن بهانه‌ای برای نقض مردم‌سالاری و نادیده گرفتن بدیهی ترین حقوق ملت. با التزام به همین تفکر بود که آقای خاتمی زمانی پذیرفت شنونده نطق افتتاحیه رئیس جمهور امریکا در اجلاس سران کشورهای عضو سازمان ملل باشد که آقای کلینتون متقابلاً همان روز هنگام سخنرانی رئیس جمهور کشورمان در سالن مجمع حاضر شود. او حتی چند دقیقه بیشتر در ساختمان ماند بدان امید که با رئیس دولت اصلاحات دست بدهد. این صحنه‌ها را مقایسه کنید با صحنه‌های حقارت‌باری که در دوران پس از اصلاحات و به نام اصول‌گرایی شاهد آن بودیم. آقای احمدی نژاد، دست کم دو سال پای سخنرانی رئیس جمهور امریکا نشست بدون آن که هنگام نطق وی، حتی وزیرخارجه آن کشور در محل اجلاس حضور یابد. او پیروزی انتخاباتی آقای اوباما را تبریک گفت اما دریغ از پاسخی شفاهی به پیام مکتوب او. نامه‌های بدون پاسخ به سران کشورهای آلمان و آمریکا حتماً از خاطر مبارک نرفته است. از استقبال‌ها و بدرقه‌های توهین امیز و تحقیر کننده‌ای که در سفرهای آقای احمدی‌نژاد شاهد آن بوده‌ایم سخنی نمی‌گویم. با این اوصاف تصور نمی کنم شیوه آقای خاتمی را بتوان تملق گویی از امریکا و عقب نشینی پی در پی خواند و روش آقای احمدی نژاد را انقلابی و سرفرازانه نامید. متأسفم که در پاسخ به تحریف حقایق، چاره ای ندارم جز یادآوری برخی واقعیات تلخ در این زمینه از جمله رفتار ماجراجویانه در دستگیری ملوانان انگلیسی و تسلیم شدن شرم آور به اولتیماتوم ۴۸ ساعته دولت انگلیس و آزاد کردن ۱۶ ساعته ملوانان انگلیسی و به قول مقامات کشور متجاوز به آب‌های ساحلی ایران با بدرقه گرم رئیس دولت نهم و تعدادی از وزرا و اعطای هدایایی به آنان! تا معلوم شود فاصله بین ادعا و عملکرد، به ویژه وقتی شرایط دشوار می شود، چه مقدار است؟
    سخن در باب ابعاد فاجعه‌ای که سیاست خارجی غلط و راهبرد هسته‌ای ناصواب برای کشور به همراه داشته است بسی فراتر از حوصله این نامه است و اگر بیم تصدیع بیش از حد نبود، هنوز حرف‌های ناگفته بسیاری برای گفتن وجود داشت. اما به همین مقدار بسنده می‌کنم. امید آن که شرح این حقایق به تجدید نظر در راهبرد هسته‌ای و سیاست خارجی جاری کشور کمک کند.
    سید مصطفی تاجزاده- بند انفرادی اوین

    بودجه سال ۹۱ دست‌کم ۵۴ هزار میلیارد تومان کسری دارد


    بر اساس تازه‌ترین برآوردها بودجه‌ی سال ۹۱ دست‌کم ۵۴ هزار میلیارد تومان کسری دارد. این رقم نزدیک به یک سوم کل بودجه است و به گفته‌ی کارشناسان ناتوانی دولت در تامین آن اوضاع اقتصادی را بحرانی‌تر می‌کند.
    رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس، غلام‌رضا مصباحی ‌مقدم روز دوشنبه ۱۵ آبان، با تصحیح برآوردهای هفته‌ی گذشته‌ی خود، "رقم دقیق کسری بودجه دولت در سال جاری" را ۵۴ هزار میلیارد تومان پیش‌بینی کرد.

    مصباحی ‌مقدم در گفتگو با خبرگزاری مهر گفته است کسری ۷۴ هزار میلیاردی تومانی بودجه که پنجشنبه گذشته از قول او نقل شده نادقیق بوده است. او پیشتر گفته بود از کل بودجه‌ی ۱۶۴ هزار میلیاردی تومانی سال ۹۱ دولت قادر به تحقق حدود ۴۵ درصد آن نخواهد بود.

    تورم‌زا بودن تدبیرهای تامین کسری بودجه

    کارشناسان معتقدند امکانات دولت برای تامین کسری بودجه بسیار محدود است و راه‌های پیش‌رو پیامدهای ناگواری برای وضعیت اقتصادی کشور خواهد داشت. بنابر گزارش‌ها بودجه سال ۹۰ نیز ۴۰ هزار میلیارد تومان کسری داشته که برنامه‌های دولت برای جبران آن به افزایش نقدینگی و تورم منجر شده است.

    مهدی تقوی استاد دانشگاه و کارشناس مسائل اقتصادی به سایت خبری فرارو می‌گوید، دولت برای جبران این میزان کسری بودجه سه راه اصلی دارد. او می‌افزاید، کاهش هزینه‌های دولت و افزایش مالیات از جمله‌ی این راه‌ها هستند.

    به گفته‌ی تقوی راه دیگر دولت "چاپ اوراق قرضه یا انتشار بیشتر پول" است. سایت فرارو نوشت، تقوی "با توجه به تورم‌زا بودن استقراض دولت از بانک مرکزی از طریق چاپ اسکناس، این راه را در شرایط کنونی گزینه مناسبی ندانست".

    بار پروژه‌های ناتمام بر دوش دولت‌های بعدی

    عمر دولت دهم خرداد سال ۹۲ به پایان می‌رسد. به این ترتیب عدم تحقق بودجه به ویژه‌در بخش برنامه‌های عمرانی انبوهی از طرح‌های ناتمام و بدهی بر دوش دولت‌های بعدی می‌گذارد. بودجه عمرانی سال جاری ۳۷ هزار میلیارد تومان تعریف شده است.

    رئیس کمیسیون برنامه و بودجه به خبرگزاری مهر می‌گوید: «با توجه به شرایط موجود، پیش‌بینی می‌شود تا پایان سال تنها ۱۰ هزار میلیارد تومان از کل بودجه عمرانی کشور تحقق یابد.»سایت فرارو ۱۵ آبان از قول حسین راغفر، کارشناس مسائل اقتصادی نوشت: «این کمبود بودجه بر دولت‌های آینده از طریق پروژه‌های ناتمام دولت دهم تاثیر می‌گذارد.»

    حسین راغفر می‌گوید: «دولت در این شرایط یا موفق به انجام پروژه‌های متعهد شده نخواهد شد و یا آن را به طور ناقص اجرا خواهد کرد. تکمیل این پروژه‌ها به عهده دولت بعدی خواهد بود. دولت بعدی به شدت به منابع اعتباری محتاج خواهد بود.»

    خطر "رکود عمیق‌تر" در اقتصاد کشور

    سقوط بی‌سابقه ارزش ریال در برابر ارزهای معتبر خارجی باعث شده که شهروندان از اوراق قرضه دولتی زیاد استقبال نکنند. به گفته‌ی راغفر استفاده از امکانات مالی بانک‌ها نیز مشکل‌آفرین است؛ در این صورت امکان وام‌دهی بانک‌ها کاهش می‌یابد و "اقتصاد ایران در آینده با رکودی عمیق‌تر" روبرو خواهد شد.

    صرفه‌جویی در هزینه‌های دولت نیز به نظر مهدی تقوی به فقیرتر شدن قشر متوسط می‌انجامد: «کاهش بودجه جاری دولت تاثیری مستقیم بر درآمد حقوق بگیران دارد. در واقع کسری بودجه جاری منجر به فقیر شدن این بخش از جامعه می‌شود.»

    در سال ۹۰ حدود ۲۸ درصد از بودجه عمرانی پیش‌بینی شده محقق نشد و به همین دلیل بسیاری از طرح‌های عمرانی به سرانجام نرسید. مطابق برخی برآوردها، پیش‌بینی اخیر مصباحی‌مقدم خوش‌بینانه است و کسری بودجه عمرانی در سال جاری می‌تواند بیش از ۸۰ درصد باشد.

    ناظران معتقدند با این کسری، دولت نه تنها موفق به انجام پروژه‌های جدید، از جمله ساخت و تجهیز بیمارستان‌ها و مدرسه‌ها نخواهد بود که از برنامه‌های قبلی نیز عقب خواهد ماند. این در حالی است که با توجه به میزان افزایش جمعیت، کمبودها در این زمینه هر سال بیشتر می‌شود.

    کشف بازداشتگاهی مخفی در تهران که دو مامور پلیس آن را اداره می‌کردند


    «شبکه ایران» وابسته به موسسه ایران به نقل از یک مقام آگاه قضائی از شناسایی بازداشتگاهی در تهران خبر داده که از سوی دو پلیس اداره می‌شده است.
    به گزارش دیگربان، این سایت روز دوشنبه (۱۵ آبان) از کشف باندی ۱۰ نفره خبر داده که در راس آن‌ها دو مامور واقعی پلیس با استفاده از احکام قضائی و امکانات پلیس اقدام به اخاذی می‌کرده‌اند.
    این مقام آگاه قضائی گفته این افراد از عنوان رئیس شعبه اول دادسرای امور جنایی تهران برای صدور احکام بازداشت و بازجویی استفاده می‌کرده‌اند.
    از این باند «تجهیزات نظامی»٬ «بی‌سیم»٬ «کلت کمری»٬ «کارت شناسایی»٬ «لباس فرم پلیس» و «احکام قضائی جعلی» کشف و ضبط شده است.
    «شبکه ایران» در ادامه گزارش خود به نقل از این منبع آگاه آورده یکی از اعضای این باند مدارک شناسایی و احکام قضائی را با «مهارت» بسیار زیادی «جعل» می‌کرده است.
    در این گزارش همچنین آمده که اعضای این باند «بازداشتگاهی دروغین داخل خانه‌ای تعبیه کرده بودند و در آنجا یک مرد در نقش بازپرس جنایی به تحقیق از طعمه‌‌ها می‌پرداخت و به آنان تفهیم اتهام می‌کرد.»
    در ایران آن‌طور که گروهی از فعالان حقوق بشر گزارش کرده‌اند ده‌ها بازداشتگاه مخفی وجود دارد که مشخص نیست مسئولیت اداره آنها با چه سازمان و نهادی است.

    مقام‌های جمهوری اسلامی تاکنون از ارائه گزارشی دقیقی در مورد تعداد بازداشتگاه‌ها خودداری کرده و اجازه هرگونه بازدید از این بازداشتگاه‌ها را به نهاد‌های نظارتی داخل و خارج نمی‌دهند.

    عکس / صفحه اول امروز روزنامه ها سه شنبه 16 آبان، 6 نوامبر