۱۳۹۲ مرداد ۵, شنبه

این روزهای روحانی (محمد نوری زاد)

این روزها هم جناب رهبری، هم آخوندها و امام جمعه های حکومتی، هم آیت الله های درباری، و هم دنباله های شریعتمداری در مجلس و دستگاه قضا تا آنجا که توان دارند بر طبل حقانیت خود و بطلان حریف چوب می زنند تا آقای روحانی را از آرایش دولت دلخواه خود برحذر دارند. بی آنکه هیچ یک از اینان خم به ابرو بیاورند و شرم کنند که یک به یکشان در چه فجایعی سهم و نقش داشته اند.
من آدمهایی مثل شریعتمداری را که مستقیماً از اکسیژن بیت مکرم “حال” می گیرد، جاروکشان مطرب خانه ای می دانم که بلندگوهای آن، خراش می پراکند. تجسم کنید این جاروکشان، چه با هیاهو مردم را کشتند و بر خونشان رقصیدند. و چه با هیاهو فرد نامتعادلی را بر سر گرفتند تا جیبشان را از پول مردم پرکنند، و بی شرمانه تباهی های برآمده را به اسم “الگوهای اسلامی – ایرانیِ پیشرفت” به مردم قالب کنند.
وقتی دیدم پاپ، رهبر کاتولیک های جهان – که آوازه ی این جهانی اش هزاران برابر رهبر ماست – خم شده و بر پای یک مسلمان بزهکار بوسه می زند، به فهم ملت ساز و مردمگرای و انسان ساز او آفرین گفتم و بر تمناهای خاکمالی شده ی بزرگان خود شماتت باریدم. که آنجا، بنا بر تکریم و تشویق است و اینجا: بر تحقیرها و قلچماقی ها و سهم خواهی ها.
محمد نوری زاد
چهارم مرداد سال نود و دوتهران