دیروز در بصیرتکده ی مجلس، هواداران و نمایندگان و منتخبان و منتسبان و منتصبان رهبرِ بصیرت شناسِ ما، هرچه کاسه بشقابِ بصیرت بود بالا بردند و بر سر حریف بی بصیرت شکستند. در استیضاح وزیرِ قبلاً بصیر، نمایندگان حتماً بصیر، تا توانستند بر سر او و بر سر مالیخولیای ملی ما بصیرت باریدند تا تکلیف بی بصیرتی هردو را یکسره روشن کنند.
دیروز صحن علنی مجلس، صحنه ی ترکیدنِ بغضِ فروخورده ی بصیرتِ دربند بود. این یکی نوار بصیرت پخش می کرد و پرده ی بی بصیرتان را می درید و آن یکی فیلم از بصیرت پردازیِ خود پخش می کرد تا گلوی طرفِ بی بصیرخود را در حلقه ی بصیرت خود به تنگ آورد. خلاصه دیروز مجلس بصیر ما برای نخستین بار بوی حتماً خوش بصیرت را منتشر کرد تا به گمان خود مردمان هاج و واج بی بصیر از التذات آن محظوظ شوند. و این البته کم بصیرت نبوده و نیست.
بهمین خاطر ما محکومین بالفطره به بی بصیرتی، که احتمالاً قبلاً جزیی از امت شهید پرور بوده ایم و در محدوده ی بصیرت زیست می کرده ایم و بعداً توسط رهبر بصیر و بصیرت شناسمان شناسایی شدیم و انگِ بی بصیرتی بر پیشانی خودمان و نسل اندر نسلمان نشسته است، اعلام می داریم: ای با بصیرتان مجلس و دولت و سپاه و دستگاه قضا و بیت رهبری، ما همچنان چشم براه قسمت های بعدی این نمایش پُربصیرتیم. چرا که در راه بصیرت افزایی ِ مردم بصیرت محتاج، این بارش بصیرت شما می تواند به ترمیم بی بصیرتی مردم از یکطرف، و تکمیل بصیرت آنانی که بصیرتشان کامل نیست منجرشود.
ازشوخی گذشته شما بصیرتکده ای را مجسم کنیم که در آن رهبر پشت تریبون ایستاده و فیلم پخش می کند، و در مخالفت با او: سپاه پشت تریبون ایستاده و فیلم پخش می کند. پشت بندش، از یک طرف شیخ صادق لاریجانی و شیخ حسین طائب و شیخ محسن اژه ای و شیخ علی فلاحیان و شیخ روح الله حسینیان و شیخ مصطفی پورمحمدی و شیخ صادق خلخالی پشت تریبون ایستاده اند و فیلم پخش می کنند، و از طرف دیگر زندانیان و شکنجه شدگان و غارت شدگان و کشته شدگان پشت تریبون ایستاده اند و فیلم پخش می کنند. بصیرت واقعی آنجاست. در پیشگاه عدل خدای بصیر. وگرنه هرکه با هر تکان لب، می تواند خود را اهل بصیرت جابزند و کل فحوای بصیرت را برای خود بلوکه کند، و دیگران را – هرکه هستند – از گردونه ی بصیرت بدور اندازد. ای وای از: یوم تبلی السرائر!
محمد نوری زاد
شانزدهم بهمن ماه سال نود و یک
شانزدهم بهمن ماه سال نود و یک