روزنامه خراسان : به سرويس سبز رنگ مدرسه زل زده که پشت چراغ قرمز ايستاده و داخل آن بيش از ۱۰ پسر بچه هم سن و سال خودش است. فضاي خيابان از سر و صدا و شيطنت هاي بچه ها پر شده، حسين در افکار خود غرق است که «من کجا و آن ها کجا!» سرويس مدرسه حرکت مي کند و از او دور مي شود اما هنوز حسين با نگاهش آن ها را بدرقه مي کند، از او مي پرسم، مگر تو مدرسه نمي روي؟ بغض گلويش را گرفته و با سر اشاره مي کند «نه» و دور مي شود. به راستي مگر در تخته سياه زندگي او نوشته نشده است «بابا نان داد.»
آمار کودکان بازمانده از تحصيل بر اساس اظهارات مسئولان وزارت آموزش و پرورش بيش از ۱۲۰ هزار کودک است و بر اساس سرشماري سال ۹۰ هم فقط ۱۴ درصد از کودکان زير ۱۰ سال هيچ سواد خواندن و نوشتني ندارند. از طرفي آمار متفاوت و حتي متناقضي از اين کودکان ارائه شده است اما سوال اين است که دليل اصلي بازماندن کودکان از تحصيل چيست و آموزش و پرورش چه وظيفه اي در قبال اين تعداد کودک بازمانده از تحصيل دارد؟
قاسم جعفري عضو کميسيون آموزش و تحقيقات مجلس نيز دليل اصلي بازماندن کودکان از تحصيل را چنين توصيف مي کند: بيشتر کودکان بازمانده از تحصيل که افراد بي سواد جامعه را شامل مي شوند به دليل اوضاع نامناسب خانوادگي و اقتصادي مجبور به ترک تحصيل و کار کردن هستند که بايد با حمايت هاي لازم زمينه تحصيل را براي آن ها فراهم کرد.
او مي گويد: مهم ترين اقدام براي ريشه کني بي سوادي، توسعه سطح تحصيلات عمومي است، پس بايد تلاش ها بر اين موضوع متمرکز شود که هيچ کودکي از رفتن به مدرسه محروم نباشد چرا که در غير اين صورت ريشه کني بي سوادي دشوار مي شود.
اين عضو کميسيون آموزش و تحقيقات به تعداد بي سوادان کشور اشاره مي کند و مي گويد: هم اکنون بين افراد ۱۰ تا ۴۹ سال بيش از ۳ ميليون بي سواد در کشور وجود دارد که سازمان نهضت سواد آموزي تلاش مي کند براي تحت پوشش قرار دادن اين افراد به روش هايي همچون برون سپاري متوسل شود.
يک کارشناس آموزش ابتدايي در اين باره مي گويد: منظور از کودکان بازمانده از تحصيل دانش آموزاني هستند که در سن مدرسه رفتن يعني ۶ تا ۱۸ سال هستند اما در کلاس درس حضور ندارند، اين کودکان يا وارد چرخه آموزشي نشده اند يا پس از مدتي چرخه آموزشي را ترک کرده اند و هميشه در مورد آمار دقيق از اين کودکان تناقض هاي آشکار وجود دارد و تعداد آن ها هنوز مشخص نيست.
محمدي اظهار مي دارد: سال گذشته مرکز پژوهش هاي مجلس اعلام کرد که بيش از 3.5 ميليون کودک بين ۶ تا ۱۷ ساله از تحصيل بازمانده اند که يا اصلاً به مدرسه نرفته اند يا در طول سال هاي تحصيلي به دلايل مختلف از تحصيل بازمانده اند.
آمار کودکان بازمانده از تحصيل بر اساس اظهارات مسئولان وزارت آموزش و پرورش بيش از ۱۲۰ هزار کودک است و بر اساس سرشماري سال ۹۰ هم فقط ۱۴ درصد از کودکان زير ۱۰ سال هيچ سواد خواندن و نوشتني ندارند. از طرفي آمار متفاوت و حتي متناقضي از اين کودکان ارائه شده است اما سوال اين است که دليل اصلي بازماندن کودکان از تحصيل چيست و آموزش و پرورش چه وظيفه اي در قبال اين تعداد کودک بازمانده از تحصيل دارد؟
قاسم جعفري عضو کميسيون آموزش و تحقيقات مجلس نيز دليل اصلي بازماندن کودکان از تحصيل را چنين توصيف مي کند: بيشتر کودکان بازمانده از تحصيل که افراد بي سواد جامعه را شامل مي شوند به دليل اوضاع نامناسب خانوادگي و اقتصادي مجبور به ترک تحصيل و کار کردن هستند که بايد با حمايت هاي لازم زمينه تحصيل را براي آن ها فراهم کرد.
او مي گويد: مهم ترين اقدام براي ريشه کني بي سوادي، توسعه سطح تحصيلات عمومي است، پس بايد تلاش ها بر اين موضوع متمرکز شود که هيچ کودکي از رفتن به مدرسه محروم نباشد چرا که در غير اين صورت ريشه کني بي سوادي دشوار مي شود.
اين عضو کميسيون آموزش و تحقيقات به تعداد بي سوادان کشور اشاره مي کند و مي گويد: هم اکنون بين افراد ۱۰ تا ۴۹ سال بيش از ۳ ميليون بي سواد در کشور وجود دارد که سازمان نهضت سواد آموزي تلاش مي کند براي تحت پوشش قرار دادن اين افراد به روش هايي همچون برون سپاري متوسل شود.
يک کارشناس آموزش ابتدايي در اين باره مي گويد: منظور از کودکان بازمانده از تحصيل دانش آموزاني هستند که در سن مدرسه رفتن يعني ۶ تا ۱۸ سال هستند اما در کلاس درس حضور ندارند، اين کودکان يا وارد چرخه آموزشي نشده اند يا پس از مدتي چرخه آموزشي را ترک کرده اند و هميشه در مورد آمار دقيق از اين کودکان تناقض هاي آشکار وجود دارد و تعداد آن ها هنوز مشخص نيست.
محمدي اظهار مي دارد: سال گذشته مرکز پژوهش هاي مجلس اعلام کرد که بيش از 3.5 ميليون کودک بين ۶ تا ۱۷ ساله از تحصيل بازمانده اند که يا اصلاً به مدرسه نرفته اند يا در طول سال هاي تحصيلي به دلايل مختلف از تحصيل بازمانده اند.