روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان عدالت علوی نوشته است: اگر مسئولان نظام جمهوری اسلامی همت کنند و ضعفهای موجود در بخشهای مختلف عدالت را برطرف نمایند و عدالت علوی را محور اقدامات خود در تمام زمینهها قرار دهند، گام بعدی آنان میتواند تلاش برای عمومیت بخشیدن به عدالت علوی در جهان اسلام باشد. ما با محور قرار دادن نهج البلاغه و سیره و روش امیرالمؤمنین قطعاً میتوانیم مشکلات امروز جهان اسلام را برطرف کنیم و با استقرار عدالت علوی در میان مسلمانان به طرح تعمیم عدالت علوی در سرتاسر جهان بیاندیشیم.
در این یادداشت آمده است: جهان اسلام اکنون در یکی از پرالتهابترین شرایط تاریخ خود قرار دارد و به “عدالت” به عنوان گم شده خود بیش از هر زمان دیگری نیازمند است. این نیاز، به جهان اسلام اختصاص ندارد و شامل سرتاسر جهان امروز میشود. نقاط مختلف قارههای پنجگانه در تبعیض و ظلم میسوزند و مردم اکثر کشورها گرفتار انواع بیعدالتی هستند.
این روزها که به امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام مربوط است، جمله معروف بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی امام خمینی درباره اولین امام معصوم با توجه به شرایط ملتهب جهان به روشنی قابل درک است. امام خمینی میگفتند: اگر حضرت امیر علیه السلام مهلت پیدا میکرد، تعالیم اسلام را طوری در جهان محقق میساخت که مشکلات امروز وجود نداشت و تمام انسانها با سعادت و در سایه عدالت زندگی میکردند.
اگر نویسنده معروف لبنانی “جرج جرداق” در عین حال که مسیحی است، نام کتاب خود درباره حضرت علی علیهالسلام را “صوت العدالة الانسانیه” میگذارد، به این دلیل است که در گفتار و رفتار آن حضرت، عدالت را متجلی دیده و به این درک واقعی رسیده است که انسانها برای رسیدن به کرامت انسانی و تحقق مدینه فاضله به پیروی از حضرت علی علیهالسلام نیازمند هستند. این نیاز، اکنون بیش از هر زمان دیگری احساس میشود آنهم نه فقط در محدوده جهان اسلام بلکه در سرتاسر جهان.
برای مسلمانان بیش از دیگران باید تأسف خورد که با در اختیار داشتن گنجینههای گرانبهائی همچون نهجالبلاغه و مستندات مربوط به رفتار حضرت علی علیه السلام به ویژه در دوران کوتاه حکومت بر مسلمانان، اکنون با غفلت از این گنجینهها دچار تبعیض و جنگ و خون ریزی و بیعدالتی هستند. نکته قابل تأمل اینست که تمام مسلمانان، اعم از شیعه و سنی، به حضرت علی به عنوان امیرالمؤمنین اعتقاد دارند و همگی ایشان را به تقوا و عدالت میشناسند و در عین حال از پیروی آن حضرت غافل هستند.
قطعاً رسالت دولتمردان نظام جمهوری اسلامی برای تحقق این هدف عالی، از سایر دولتمردان جهان اسلام بیشتر است. برای رسیدن به این مقصود، ابتدا باید ضعفهای موجود در ایران برطرف شود. در ایران با اینکه نظام جمهوری اسلامی مستقر است، اما این واقعیت را باید پذیرفت که از نظر عدالت در بخشهای مختلف، عقبماندگیهای چشمگیری وجود دارد. عدالت اقتصادی، با فاصله طبقاتی نگران کنندهای که وجود دارد دچار مشکل است. عدالت اخلاقی، با افراطهائی که از بعضی عناصر شبه سلفی مشاهده میشود همواره نقض میگردد. عدالت قضائی، با نارسائیهائی که در دستگاه قضائی وجود دارد گرفتار کمبود است. عدالت اجتماعی نیز با برخوردهای جانبدارانهای که توسط برخی مسئولین نسبت بعضی افراد و گروهها صورت میگیرد در چنبرهای از بلاتکلیفی قرار دارد. چنین وضعیتی، شایسته نظام جمهوری اسلامی نیست. این، نظامی است که براساس قرآن و نهج البلاغه تأسیس شده و باید مظهر عدالت در تمام زمینهها باشد تا بتوان آن را به عنوان الگو به جهانیان معرفی نمود.
اگر مسئولان نظام جمهوری اسلامی همت کنند و ضعفهای موجود در بخشهای مختلف عدالت را برطرف نمایند و عدالت علوی را محور اقدامات خود در تمام زمینهها قرار دهند، گام بعدی آنان میتواند تلاش برای عمومیت بخشیدن به عدالت علوی در جهان اسلام باشد. ما با محور قرار دادن نهج البلاغه و سیره و روش امیرالمؤمنین قطعاً میتوانیم مشکلات امروز جهان اسلام را برطرف کنیم و با استقرار عدالت علوی در میان مسلمانان به طرح تعمیم عدالت علوی در سرتاسر جهان بیاندیشیم.
امروز، جهان تشنه عدالت است. ملتها از ظلم و تبعیض و اختلاف و کشتار که عمدتاً محصول حکومتهای استبدادی و سلطه استعمار است به ستوه آمدهاند. منازعات و ناآرامیها، جهان را پرآشوب ساخته و زندگی را بر ملتها تلخ کرده است. استفاده نکردن از مکتب امیرالمؤمنین و مطرح نساختن عدالت علوی، ظلم دیگری است که در چنین شرایط سختی بر مردم میرود و مسئولیت مهجور ماندن عدالت علوی در جهان، برعهده ما شیعیان است که به نام اسلام محمدی و علوی حکومت تشکیل دادهایم ولی هنوز نتوانستهایم عدالت علوی را در پایگاه اصلی این حکومت مستقر کنیم تا نوبت به قدمهای بعدی برسد. آیا ارادهای برای خارج ساختن عدالت علوی از این مهجوریت خواهیم داشت؟