۱۳۹۲ فروردین ۳۱, شنبه

سنگ؛ نمادِ تاریخیِ درد/ سروده ای از مهدی معتمدی مهر، زندانی سیاسی


آن‌چه در پی می خوانید، سروده‌ای است از مهدی معتمدی مهر، عضو نهضت آزادی ایران که از روز شنبه ۲۶ اسفندماه ۱۳۹۱ در بازداشت غیرقانونی است. وی همچنین از نهم فروردین تاکنون تماسی با خانواده نداشته، و حدود سه هفته است از این فعال سیاسی ملی ـ مذهبی که در بند امنیتی و سلول انفرادی محبوس است، هیچ خبری نیست.
به گزارش ندای سبز آزادی، معتمدی مهر پس از وقایع عاشورای ۸۸ به اتهام شرکت در این تجمع، بازداشت و پس از حدود دو ماه آزاد شد. این کارشناس ارشد حقوق، توسط دادگاه انقلاب و با اتهام‌هایی چون «عضویت در نهضت آزادی ایران»، «شرکت در اعتراض‌های خیابانی عاشورای ۸۸» و «نوشتن مقالات انتقادی» به پنج سال حبس محکوم شد، که حکم مزبور در دادگاه تجدیدنظر نیز تایید شد.
بازداشت اخیر وی اما چنان‌که همسر وی گزارش کرده، برای اجرای حکم زندان نبوده است. مهدی معتمدی مهر دختری شش ساله و همسری با بیماری خاص دارد.
***
تقدیم به همسر مهربان و همراهم و تمامی همسران زندانیان سیاسی آزادی‌خواه که حتی در دل شب، آتش پایداری و امید را با عشق و همراهی‌ آگاهانه‌شان زنده داشتند و دوری و تنهایی را هرگز باور نکردند.
آری!
این حوالی‌ها
سنگ،
شاعرانه‌ترین واژه است.
سنگی
که به شکستن پنجره‌ای پرتاب می‌شود.
سنگی آغشته به خون هابیل
- آلوده به لکه‌های فراموشی -
انگیزه‌‌ای سرد
به ترسیم نخستین مرز.
تکه‌ای
از شکوه بلندترین کوه
چکیده‌ای از
ناامیدی ِ دورترین ستاره.
………………………………..
سنگ،
[ نماد ِتاریخی ِ درد ]
دست‌افزاری کارآمد
به خرد کردن ِ بال مرغابی‌ها.
منطق ِ محکم ِ آدمی
و نیز گاهی
سنگی که تو را
به حضوری از آن سوی دیوار،
آگاهی می‌دهد.
باری!
این حوالی‌ها
سنگ، واژه‌ای سخت شاعرانه بوده است.
مهدی معتمدی مهر
به بهانه ی سالروز نخستین بازداشت در ۳۰ فروردین