در درستی و استحکام شعر حافظ همین بس که می گویند: نمی شود کلمه ای از یک مصرعش را برداشت و کلمه ای بهتر بجای آن نشاند. این استحکام، در سخن خدا و سخن پیامبران، به ضرورتی حتمی تأکید می ورزد. که یعنی: اگر بشود کلمه ای از ابیات فردوسی و حافظ و سعدی و مولوی را جابجا کرد، مطلقاً نباید جابجایی کلمه ای از سخن خدا و رسول خدا ممکن و مقدورباشد. دلیلش را همگان می دانیم.
من از باب آزمون، به یک جمله از سخنان امام خمینی متوسل می شوم. که ببینیم آیا می شود کلمه ای از آن را جابجا کرد یا نه. کدام یک جمله؟ “حفظ نظام از اوجب واجبات است”.
این جمله اگر در حد یک شعارِ محدود در خود بود – مثل اشعار شعرا یا پند نامه های موجود – می شد از سرِ اشتباه یا درستی اش گذر کرد. اما وقتی همین یک جمله، کلیدی می شود برای گشودن بسیاری از درهای دهشت، پس توقف در آن و واکاوی چند و چون آن در این دیرگاهِ انقلاب اسلامی، بس ضروری و حتمی است.
من به راحتی می توانم این جمله را با جابجایی یک کلمه، به جمله ای رساتر و زیباتر و مؤثرتر و درست تر تغییر دهم. چگونه؟ بطور مثال من واژه ی “حفظ” را از این جمله برمی دارم و بجای آن “نقد” می نشانم. می بینید که جمله ی: نقد نظام از اوجب واجبات است، هم جهانی تر و هم انسانی تر و هم خدایی تر و هم اسلامی تر و هم کاراتر از جمله ی اصلی است. چرا که در نقد مشفقانه، و حتی در نقد خصمانه، افقی از درستی و درستکاری مشهود است. و حال آنکه در حفظ بی چون و چرا و به هرقیمتِ یک پدیده ی اجتماعی و سیاسی و حتی دینی، نه تنها نیکبختی ای بچشم نمی آید، بل که امکان فساد و تباهی و اضمحلال نیز هست.
خدای می داند که همین یک جمله ی نادرست، چه فجایعی را در پس پستوهای وزارت اطلاعات و سپاه، و در پس درهای بسته ی حاکمیتی که تمام خواه است و نقد ناپذیر، سامان داده است. خدای می داند که همین یک جمله، موتور خاموش چه جماعتی را روشن کرده تا آنان با خیال راحت دودمانها را به باد بدهند و فجایع خوف انگیزی را به اسم “مکر اسلامی” به آغوش خود خدای بیاندازند و بابتش بهشت و حوری و غلمان که نه، همین دنیا را با همه ی مختصات عرضی و طولی اش طلب کنند.
محمد نوری زاد
شانزدهم اسفند ماه سال نود و یک
شانزدهم اسفند ماه سال نود و یک