۱۳۹۱ مرداد ۲۴, سه‌شنبه

"آيا مي توان از احمدي‌نژاد سلب اختيار كرد؟



روزنامه اعتماد : روزنامه ايران ديروز در صفحه سياسي خود از نگارش نامه‌يي توسط دو وزير معزول احمدي‌نژاد به مقامات عالي‌رتبه نظام خبر داد؛ نامه‌يي كه طبق ادعاي روزنامه ايران، در آن خواستار سلب اختيارات محمود احمدي‌نژاد از مسووليت‌هاي خود شده‌اند. اصل خبر روزنامه ايران از اين قرار است: «نگارش نامه به مقامات عالي‌رتبه نظام با هدف اعمال فشار و به كرسي نشاندن يك خواسته غير‌قانوني، بخش تاسفباري از تاريخ سياسي انقلاب اسلامي بوده و اگر نامه معروف به «جام زهر» مجلس ششم را مبدايي براي آغاز اين روند در سال‌هاي اخير در نظر بگيريم، نامه دو وزير معزول دولت احمدي‌نژاد به مقامات عالي‌رتبه نظام و پيشنهاد تشكيل ستادي براي در كنترل گرفتن مديريت اجرايي كشور در يك سال آينده را مي‌توان بخش ديگري از اين رويداد تاسفبار خواند.فصل مشترك اين نامه‌ها اما بحراني جلوه دادن شرايط كشور و پيشنهاد راهكارهاي غيرمعمول و فراقانوني براي حل بحران فرضي است.
 در آخرين مورد از اين نامه‌‌نگاري‌هاي سياسي، منوچهر متكي، وزير معزول امور خارجه و مصطفي ‌پورمحمدي، وزير كشور معزول، دست به قلم شده‌اند و طي روزهاي گذشته نامه‌يي را خطاب به يكي از مقامات عالي‌رتبه نظام تهيه و تنظيم كرده‌اند كه در آن پيشنهاد شده با توجه به وضعيت حساس و بحراني كشور ستادي متشكل از روساي قواي سه‌گانه و برخي از عقلاي ديگر تشكيل شود و مديريت مسائل اجرايي را طي يك سال آينده بر عهده گيرد.»اصل اين خبر اگر درست باشد حاوي گزاره‌هاي مهمي است؛ اول اينكه از نظر متكي و پورمحمدي وضعيت را چنان حساس مي‌دانند كه چنين درخواستي را مطرح كرده‌اند. آيا چنين چيزي امكان‌پذير است؟ آيا اين اخبار را بايد به نوك كوه يخي دانست كه اصل بدنه آن از چشم ما دور است؟
خبرهايي كه سياستمداران صلاح نمي‌دانند با افكار عمومي درميان بگذارند و تنها بولتن‌هاي داخلي محق‌اند آنها را منتشر كنند.
دوم آيا متكي و پورمحمدي مي‌خواهند به اين وسيله در آخرين سال حيات دولت نهم و در حالي كه از نقطه اوج خود فرسنگ‌ها فاصله گرفته، ضربه‌يي بزنند تا نوع برخوردي كه با آنها شد التيام يابد؟روزنامه ايران هدف متكي و پورمحمدي را انتخاباتي ارزيابي مي‌كند تا بتوانند در قواره يك كانديدا مطرح شوند اما كانديدا شدن چه ربط و نسبتي به اين خرق عادت قانوني دارد. چگونه مي‌توان از محمود احمدي‌نژاد كه 11 روز بي‌آنكه به كسي پاسخ گويد، در خانه نشست و هفت سال در برابر تمام كساني كه خواستار جدا شدن وي از مشايي بودند مقاومت كرد، سلب اختيار كرد. طي چه ساز و كاري يك سال مانده به پايان دوره‌اش اختياراتش را از كف خواهد داد. منبع خبر روزنامه ايران هم جالب توجه است؛ اين خبر از كجا به دست آنها رسيده؟
فرستنده نامه خبر را به آنها داده يا‌گيرنده نامه؟ يا شايد آنها از نگارش اين نامه مطلع شده و با اين كار قصد سوزاندن پروژه را داشته‌اند.اصل خبر توسط كسي تاييد نشده است و اين نكته كه دو وزير نويسنده توانسته‌اند دانش‌جعفري و فرهاد رهبر را با خود همراه كنند در تماس «اعتماد» با دانش‌جعفري از اساس تكذيب شد. به گفته دانش‌جعفري تنها شكاكيت روزنامه‌نگاران ايران باعث نگارش اين خبر شده است.
 اما هيچ كدام از اينها مانع تامل در اصل خبر نمي‌شود. چرا كه كسي مانند منوچهر متكي وقتي در بدترين وضعيت در سنگال بركنار شد و خبر بركناريش را از مقامات سنگال شنيد هنگامي كه در آن كشور نه به عنوان وزير امور خارجه ايران بلكه تنها به عنوان مردي عادي كه مورد لطف سنگالي‌ها قرار گرفته با او برخورد شد، دست به نوشتن هيچ نامه‌يي نبرد و هيچ‌گاه حاضر نشد به صورت واضح و شفاف انتقادي بر زبان بياورد، حالا چه شده است كه به قول نويسنده روزنامه ايران كار ي همانند اصلاح‌طلبان مجلس ششم و هاشمي‌رفسنجاني پيش از انتخاباتت 88 انجام داده است آيا متكي چيزي مي‌داند كه ما از آن بي‌خبريم؟ آيا دولت در پي دست زدن به اقداماتي است كه وزراي معزول از كم و كيف آن مطلعند و ديگران از آن چيزي نمي‌دانند؟ اگر آن‌گونه كه سقاي‌بي‌ريا در آستانه انتخابات مجلس گفت نوشتن نامه 10 وزير به رهبري براي كسب تكليف دليل عزلشان از سمت وزارت بود آيا اين‌بار توجيهي براي دوباره خطر كردن داشته‌اند. فارغ از آنچه در روزهاي آتي رخ خواهد داد اين خبري است كه نمي‌توان از كنار آن گذشت.
 ثمينا رستگاري