۱۳۹۲ آبان ۷, سه‌شنبه

بگم بگمی برای خواهر احمدی نژاد عضویت غیر قانونی پروین احمدی نژاد در هیات علمی دانشگاه

انصاف نیوز: پروین احمدی نژاد، در سالهای آخر ریاست برادر خود محمود احمدی نژادبر دولت های نهم و دهم، با دوپینگ سیاسی به عضویت هیات علمی دانشگاه علوم اقتصادی، زیر مجموعه ی وزارت علوم در آمده؛ همچنان که حکم کازگزینی او نشان می دهد از لحاظ سن و مدرت تحصیلی، فاقد شرایط بوده است.
به گزارش خبرنگار انصاف نیوز، در شرایطی که دانشگاه های دولتی به ویژه در تهران و شهرهای بزرگ برای جذب هیات علمی از میان کسانی با درجه ی دکترا انتخاب می کنند، پروین احمدی نژاد با مدرک فوق لیسانس (کارشناسی ارشد)در رشته ی فسلفه و حکمت اسلامی از دانشگاه آزاد به هیات علمی این دانشگاه در تهران رسیده است.

 
همچنین برای انتخاب هیت علمی در این دانشگاه ها سعی می شود که از افراد بالای 40 سال انتخاب نشود در حالی که پروین خانم 53 ساله، در زمان استخدام 52 سال سن داشته است؛ البته در حکم کارگزینی او که تصویر آن در اختیار انصاف نیوز قرار گرفته صرفا به حکم «رسمی آزمایشی هیات علمی» در «تاریخ اجرا: 1/1/91» اشاره شده ولی مشخص نشده که آیا پیش از آن به صورت «قراردادی» هم همکاری داشته است یا خیر. اما با توجه به درج «پایه: 2»، می توان نتیجه گرفت که نمی توانسته از خیلی پیشتر از آن با این دانشگاه همکاری کرده باشد و شاید حتی یک سال نیز قه صورت «قراردادی» همکاری نداشته است. معمولا اعضای هیات علمی پیش از دوره ی «رسمی آزمایشی»، سالها به صورت  «قراردادی» هستند و پس از مراحل و آزمون هایی به «رسمی آزمایشی» ارتقا پیدا می کنند و دوره ی قراردادی آنها نیز تقریبا به نسبت سال قراردادی بودنشان، به عدد «پایه» می افزاید. این در حالی است که پایه ی 2 می تواند در همان ابتدای همکاری تعلق گرفته باشد.

 
دوپینگ پروین احمدی نژاد با فوق لیسانس و با این سن برای عضویت در هیات علمی دانشگاه علوم اقتصادی در حالی است که جوانان شایسته ای با در اختیار داشتن مدرک دکترا در پشت درب دانشگاه ها در انتظار پذیرش منتظرند تا آقازاده ها یا خواهرانی مانند پروین احمدی نژاد رخست شایسته سالاری بدهند!

 
سال 88، محمود احمدی نژاد در جریان مناظره با میرحسین موسوی، پس از چند بار تکرار «بگم بگم»، چند برگه کاغذ را به عنوان سند علیه زهرا رهنورد، همسر میرحسین در مقابل دوربین تلویزیون گرفت و البته پس از آن پاسخ آن به اصطلاح افشاگری اعلام شد. شاید احمدی نژاد فکر نمی کرد که روزی اسنادی واقعی درباره ی سوءاستفاده از موقعیت خود او به اطلاع مردم برسد.




عکس / صفحه اول امروز روزنامه ها، چهارشنبه 8 آبان، 30 اکتبر


































پگاه آهنگرانی به یک سال و نیم حبس محکوم شد

صبح امروز خبرگزاری فارس خبرداد که “پ. الف”. یکی از بازیگران زن سینمای ایران شب گذشته بازداشت شده است. آهنگرانی ساعتی بعد خبر بازداشت اش را در تماس خبرنگاه کافه سینما تکذیب کرد. اما در همین رابطه ساعتی بعد منیژه حکمت مادر پگاه آهنگرانی، در گفت‌وگویی با ایسنا، درباره مطالب منتشر شده پیرامون صدور حکم محکومیت پگاه آهنگرانی اظهار کرد: وی در دادگاه بدوی به ریاست قاضی “مقیسه” به ۱۸ ماه حبس تعزیری محکوم شده است.
اخبار رسیده به جرس حاکی از تایید این حکم در دادگاه تجدیدنظر است. منیژه حکمت توضیح داد: پگاه آهنگرانی قریب به سه سال است که از طرف دادسرای امنیت تهران ممنوع‌الخروج است و به‌رغم دعوت از سوی جشنواره‌های مختلف، موفق به حضور در آن‌ها نشده است. به عنوان مثال، هم‌اینک فیلم «دربند» که این بازیگر برای بازی در آن موفق به دریافت سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر شده، بدون وی در جشنواره شیکاگو حضور دارد.
منیژه حکمت، کارگردان تهیه‌کننده سینما و مادر پگاه آهنگرانی در پایان ابراز امیدواری کرد که با توجه به شرایط حال حاضر کشور و جو همدلی ایجاد شده بین مردم و بویژه هنرمندان، محدودیت‌های اعمال شده بر روی این بازیگر و سینماگر کاسته شده و در رای صادر شده تجدیدنظر شود.
وی پیشتردر صفحه شخصی فیس بوک نوشته بود: نجابت زیاد کثافت بهمراه دارد، بعلت شرایط سعى کردم اروم باشم ولى سکوت ما را حمل بر مجرم دانستن کردن ، فردا به دوستانم در فیس بوک خواهم گفت که چه اتفاقى براى پگاه دارن رقم می زنند، برادران نجابت ما را دیدید و شرم نکردید و ما را مجبور به اطلاع رسانى با مردم عزیز میهنم می کنید ، مردم قضاوت خواهند کرد. امیدوارم جواب قانع کننده اى راجع به دستگیرى و ادامه ماجرا داشته باشید.
به نوشته ندای سبزآزادی، پگاه آهنگرانی تابستان سال نود در حالی که قصد داشت برای پوشش خبری مراسم جام جهانی فوتبال زنان برای شبکه خبری دویچه وله آلمان از کشور خارج شود بازداشت شد.
پگاه آهنگرانی دو سال پیش، بعد از ۱۷ روز حبس انفرادی در زندان اوین با سپردن وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی آزاد شد. هم چنین ماموران با ممنوع‌کردن حضور خانواده پگاه آهنگرانی در برابر زندان خودشان او را به خانه آوردند و به پگاه آهنگرانی و خانواده او اجازه مصاحبه با رسانه‌ها را ندادند.
پیشتر پگاه آهنگرانی پیش از بازداشت و احضار، درباره تبعات دعوتش به آلمان به دویچه‌وله گفته بود: یک روز قبل از سفر به آلمان، از طرف وزارت اطلاعات با من تماس گرفته شد و گفته شد که به فرودگاه نروم وگرنه در همانجا دستگیر خواهم شد.
وی پیش از این نیز در جریان رویدادهای سال ۸۸ احضار و بازجویی شده بود. پگاه آهنگرانی هم چنین عضو ستاد انتخاباتی میر حسین موسوی در انتخابات ریاست جمهوری دور دهم بود.

عبدالله نوری در دیدار با خانواده کروبی: آقای روحانی! مردم با امید رهایی از این وضعیت شما را برگزیدند

عبدالله نوری در دیدار با خانواده ی مهدی کروبی با تاکید بر اینکه کروبی، موسوی و بسیاری از دلسوزان، برای اینکه کشور و مردم دچار گرفتاری و مشکلات نشوند، هشدار می دادند، تصریح کرد: آزادی رهبران جنبش سبز و همه زندانیان سیاسی موجب افزایش اعتماد مردم و تقویت منافع ملی می گردد. آقای روحانی و دولت محترم فراموش نکنند که پایگاه رأی و بدنه ی اجتماعی حامی شان اغلب کسانی بودند که از بی قانونی و تضییع حقوق شهروندی و تنگ نظری ها به ستوه آمدند و با امید رهایی از این وضعیت راهی متفاوت را برگزیدند.
به گزارش کلمه، در ابتدای این دیدار که هفته ی پیش صورت گرفت، فاطمه کروبی و حسین کروبی با تاکید بر استقامت و روحیه ی بالا و امیدواری مهدی کروبی نسبت به آینده، از وضعیت سلامتی وی به ویژه بالا بودن غلظت خون وی، بسیار ابراز نگرانی کرده و فراهم شدن شرایطی برای انجام معاینات دقیق پزشکی و رسیدگی بیشتر و جدی تر به وضعیت سلامتی مهدی کروبی را خواستار شدند.
عبدالله نوری ضمن آرزوی سلامتی برای خانواده مهدی کروبی گفت: “خانواده و فرزندان جناب آقای کروبی، جناب آقای موسوی و سایر زندانیان سیاسی در زمره ی بهترین و آزاده ترین خانواده های این سرزمین قرار می گیرند که هنوز پس از گذشت چهار سال تحمل انواع سختی ها، درد ها و ناملایمات، مدافع کشورشان هستند و برای سرافرازی و بهروزی مردم اشان همه ی سختی ها و توهین ها را به جان خریده اند.”
عبدالله نوری در ادامه افزود: “حصر و حبس دوستان و خدمتگزاران صالح، صادق و دلسوز این کشور و یاران نزدیک حضرت امام (ره) بسیاری از مردم را متأثر و نگران کرده است و مع الاسف در چند سال گذشته سوءمدیریت بر سر کشور و منافع ملی آنی آورده است، که امروز از یک بحران بزرگ نام برده می شود. جناب آقای کروبی، جناب آقای مهندس موسوی و بسیاری از دلسوزان، برای اینکه کشور و مردم دچار این گرفتاری ها و مشکلات نشوند، هشدار می دادند.”
عبدالله نوری سپس با ابراز امیدواری نسبت به آینده گفت: “ان شاءالله با امید و نشاطی که با برگزاری انتخابات امسال ریاست جمهوری میان مردم ایجاد شده است و رویکرد و برنامه های مثبت دولت جناب آقای روحانی، با تدابیر و کار کارشناسی، مسائل و مشکلات کاهش یابد و شاهد آن باشیم که از بسیاری نیروهای دلسوز، خوش فکر و البته توانمندی که درسال های گذشته در زندان یا در محدودیت بوده اند پس از رفع محدودیت ها، جهت حل معضلات و کمک به آتیه ی کشور استفاده شود. معتقدم آزادی رهبران جنبش سبز، جناب آقای موسوی و جناب آقای کروبی و همچنین سرکار خانم رهنورد و همه زندانیان سیاسی موجب افزایش اعتماد میان مردم و حاکمیت، نزدیکی میان جریانات گوناگون سیاسی و تقویت منافع ملی می گردد.”
عبدالله نوری با اشاره به دیدار گذشته اش با فرزندان میرحسین موسوی عنوان کرد: “در دیداری با فرزندان ارجمند مهندس موسوی که پس از پیروزی آقای روحانی بود، عرض کردم که با توجه به پیروزی گفتمان اعتدال و اصلاحات و برای تسریع در حل بسیاری از مشکلات از جمله رفع حصر رهبران جنبش سبز و آزادی زندانیان بزرگوار، شورای عالی امنیت ملی با ترکیب جدید و همچنین برگزاری جلسات سران سه قوه با حضور جناب آقای هاشمی رفسنجانی، می توانند بسیار کارگشا باشند، مجددا بر این موضوع و این پیشنهاد تاکید می کنم، جناب آقای روحانی و دولت محترم فراموش نکنند که پایگاه رأی و بدنه ی اجتماعی حامی شان اغلب کسانی بودند که از بی قانونی و تضییع حقوق شهروندی و تنگ نظری ها به ستوه آمدند و با امید رهایی از این وضعیت راهی متفاوت را برگزیدند. معتقد هستم یکی از خواست های اکثریت مردم در انتخابات اخیر ریاست جمهوری، تغییر فضای امنیتی و احیای حقوق شهروندی و مدنی تک تک شهروندان از دولت تدبیر و امید بوده و هست. تمرکز دولت و جناب آقای روحانی بر مسائل بین المللی و اقتصادی که شاید بگونه ای با یکدیگر مرتبط هم هستند، مسئولین را از وضعیت سیاست داخلی و آزادی های سیاسی و حقوق شهروندی غافل نکند. تاکید آقای روحانی بر حقوقدان بودن شان و مجری قانون اساسی بودن، مسئولیت سنگینی را بر عهده ی شخص رئیس جمهور و دولت می گذارد و باید تلاش شان این باشد که راه را بر بی قانونی ها ببندند و فضای امنیتی آمیخته به تخریب و توهین و تهمت را برچینند و در برابر هرنوع بی قانونی و تضییع حقوق آحاد جامعه و قدرت طلبی و اقتدارگرایی اقلیتی شناخته شده بایستند، البته تمامی نیروهای توانمند، کاردان و شایسته باید در این راه سخت و پر فراز و نشیب شخص آقای دکتر روحانی و دولت ایشان را کمک کنند.”
عبدالله نوری در پایان سخنان اش آرزو کرد: “از خداوند متعال برای همه ی خدمتگزاران صادق مردم و کشور خصوصا عزیزان درحصر و زندان، آرزوی سلامتی دارم و امیدوارم برای افزایش نشاط و امید در جامعه، شاهد آزادی این عزیزان باشیم.”
عبدالله نوری از فاطمه کروبی درخواست کرد سلام گرم وی را همراه با آرزوی سلامتی و طول عمر، به مهدی کروبی برساند.

جشن تولد سرد احمدی نژاد


انصاف نیوز: جشن تولد محمود احمدی نژاد، پس از تبلیغات چند روزه ی جریان حامی او، پس از نماز مغرب و عشای روز دوشنبه با استقبال سرد و تجمع بدون مجوز اما بدون محدودیت حدود 300 نفره در میدان 72 نارمک و با سخنرانی احمدی نژاد برگزار شد. از جمله ی شعارهای تجمع کنندگان، «احمد پاینده رییس جمهور آینده»، «عشقه عشقه، احمدی نژادو عشقه» و «نابودگر صهیونیسم، احمدی ساده زیست» بود.


خبرنگار انصاف نیوز از میدان 72 نارمک گزارش داد: از بعد از نماز مغرب و عشا، جمعیتی حدود 200 تا 300 نفره در میدان 72 نارمک تهران جمع شده و موتوری های این جمع، یک طرف از میدان را بسته تا بتوانند در آن مراسم جشن تولد احمدی نژاد، رییس دولت های نهم و دهم را برگزار کنند.
بنا بر این گزارش، پلاکاردهایی در دست تجمع کنندگان بوذ که جملات نوشته شده بر روی آنها از این جمله اند:
نه سازش ته تسلیم، منتظر تو هستیم
ما همه احمدی نژادیم، ما را هم محاکمه کنید
میدان 72 نارمک، میدان عدالتخواهی ایران

در ابتدای این مراسم که حدود ساعت 7 شب شروع شد، حجت الاسلام مسعود شفیعی، از حامیان جریان احمدی نژاد، پس از خواندن دعای فرج، سخنرانی کرد.
احمدی نژاد ساعت 7:15 دقیقه در میدان 72 حاضر شد و در میان جمع به سمت منزل حرکت کرد. جمعیت حاضر در این مسیر شعارهایی سر می دادند.
سخنرانی احمدی نژاد ساعت 7:30 در سر کوچه ای که منزل او در آن قرار دارد شروع شد. او از تجمع کنندگان تشکر کرد. همچنین به تکرار سخنان و نگاهش به امام زمان پرداخت و گفت: آن چیزی که خدا وعده داده است در زمین محقق خواهد شد.
وی همچنین گفت: همه ی شیاطین بسیج شده اند ... شیطان خیلی عاقل تر از بعضی آدمهاست، او را شوخی می گیرند، شیطان می خواهد ریشه را بزند، ... روز ظهور امام، روز مرگ شیطان است. طبیعی است که بزرگترین دشمنی شیطان با امام و ظهور امام باشد. شیطان می بیند که بوی بهار می آید، می خواهد یاد بهار را از یادها ببرد، اصلا بهار را غیر ممکن معرفی کند. ملت ایران دارد کمر شیطان را می شکند. هر جا که مردم بهار را بخواهند، شیطان همانجا خیمه می زند.
در پایان این سخنرانی 15 دقیقه ای که بارها با تشویق جمعیت حاضر همراه بود، گفت: تولد بهار، تولد همه ی انسانهاست. خدایا! بهار حقیقی بشریت را برسان، ما را از یاران حقیقی بهار قرار بده، ملت عزیز، و رهبر عزیز را در سایه ی بهار نگه دار، ظلم را از جهان ریشه کن کن، ملت ها را پیروز کن، توفیق بده به امثال بنده که بارها و بهار فدای ملت ایران بشویم.
در پایان نیز جمعیت حاضر ضمن تکرار شعارهایی پیش داده شده، شعار «مرگ بر آمریکا» را نیز سر دادند.
وقتی از احمدی نژاد درباره ی مشایی سوال شد، به شوخی گفت: حالش خوب است، همه ی علائم حیاتی اش هم کار می کند.
یکی از حاضران از احمدی نژاد درباره ی راه اندازی سایت یا روزنامه ای پرسید که احمدی نژاد گفت: در فکرش هستیم.
این تجمع ساعت ده دقیقه مانده به 8 شب تمام شد.
توضیح ( ساعت 21:34 ): نعداد حضار در زمان سخنرانی دکتر احمدی نژاد به حداکثر 200 نفره رسیده بود. 

۱۳۹۲ آبان ۶, دوشنبه

عکس / صفحه اول امروز روزنامه ها، سه شنبه 7 آبان، 29 اکتبر




















حبس تعزیزی پگاه آهنگرانی، هنرمند جوان سینمای کشور

ندای سبز آزادی:  حکم حبس تعزیزی پگاه آهنگرانی هنرمند منتقد و جوان سینمای ایران تایید شد.
به گفته یکی از نزدیکان وی حکم يكسال و نيم حبس تعزيري این هنرمند جوان تایید شده است. این در حالی است که به گفته این فرد نزدیک به آهنگرانی او به مدت دو سال حکم ممنوع الخروجي هم در پرونده خود دارد.
منیژه حکمت، مادر پگاه آهنگرانی بدون اشاره به جزییات این حکم در صفحه شخصی فیس بوک نوشته است: نجابت زياد كثافت بهمراه دارد، بعلت شرايط سعى كردم اروم باشم ولى سكوت ما را حمل بر مجرم دانستن كردن ، فردا به دوستانم در فيس بوك خواهم گفت كه چه اتفاقى براى پگاه دارن رقم مي زنند، برادران نجابت ما را ديديد و شرم نكرديد و ما را مجبور به اطلاع رسانى با مردم عزيز ميهنم مي كنيد ، مردم قضاوت خواهند كرد. اميدوارم جواب قانع كننده اى راجع به دستگيرى و ادامه ماجرا داشته باشيد.
این هنرمند جوان در تابستان سال نود در حالی که قصد داشت برای پوشش خبری مراسم  جام جهانی فوتبال زنان برای شبکه خبری دویچه وله آلمان از کشور خارج شود بازداشت شد.
پگاه آهنگرانی دو سال پیش، بعد از ۱۷ روز حبس انفرادی در زندان اوین با سپردن وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی آزاد شد. هم چنین ماموران با ممنوع‌کردن حضور خانواده پگاه آهنگرانی در برابر زندان خودشان او را به خانه آوردند و به پگاه آهنگرانی و خانواده او اجازه مصاحبه با رسانه‌ها را ندادند.
پیشتر پگاه آهنگرانی پیش از بازداشت و احضار، درباره تبعات دعوتش به آلمان به دویچه‌وله گفته بود: یک روز قبل از سفر به آلمان، از طرف وزارت اطلاعات با من تماس گرفته شد و گفته شد که به فرودگاه نروم وگرنه در همانجا دستگیر خواهم شد.
وی پیش از این نیز در جریان رویدادهای سال 88 احضار و بازجویی شده بود. پگاه آهنگرانی هم چنین عضو ستاد انتخاباتی میر حسین موسوی در انتخابات ریاست جمهوری دور دهم بود.

نوه خمینی، نعیمه اشراقی، محاکمه میشود

پرونده شکایت جمعی از "خانواده شهدا"  که گروه خاصی از آنان وسیله ای برای تسویه حسابهای جناحی میباشند از نعیمه اشراقی برای رسیدگی به شعبه چهار دادسرای فرهنگ و رسانه ارجاع شد.
به گزارش فارس، داوود براتی دبیر هیئت شهدا و ایثارگران در گفتگو با مهر اعلام کرد: طی روز‌های گذشته و به دنبال اظهارات «نعیمه اشراقی» نوه دختری خمینی و اعتراض تعدادی از "خانواده‌های شهدا"، از قوه قضائیه، مجازات نعیمه اشراقی را خواستار شدند.
وی افزود: بر اساس طومار "خانواده‌های شهدا" شکایتی مبنی بر نشر اکاذیب و توهین به خانواده شهدا و امام خمینی در شعبه 4 دادسرای فرهنگ رسانه اعلام وصول شده است.
همچنین این هیئت طی نامه‌ای به رئیس دادسرای ناحیه 31جرائم رایانه ای تقاضا کرده است که به دلیل انتشار مطالب نعیمه اشراقی درباره "خانواده شهدا" و خمینی در صفحه فیس بوک وی، موضوع در دستور کار رسیدگی این دادسرا قرار گیرد.

نامه نرگس محمدی به فرمانده ناجا: استفاده از واژه وقیح برای سنجش پوشش ام درست نیست

مدرسه فمینیستی: 16 شهریورماه 1392، نرگس محمدی که برای شرکت در مراسم دختران نور و آفتاب به برج میلاد رفته بود در مقابل تالار سعدی مورد تعرض نیروهای انتظامی قرار گرفت. نیروهای انتظامی علی رغم پوشش مناسب او به بهانه بی حجابی مانع ورودش به تالار شدند و سپس با برخورد فیزیکی و خشونت آمیز قصد بازداشت او را داشتند. در پی این برخورد و پس از انتشار عکس ها حتی صحنه های درگیری پلیس با وی در برخی سایت ها توسط نیروی انتظامی، وی نامه ای اعتراضی خطاب به وزیر کشور نوشت و نسب به توهین و افترا و برخورد خشونت آمیز پلیس با زنان اعتراض نمود و از ایشان خواست تا به این تعرض رسیدگی کند و مانع تداوم رفتار توهین و تحقیر آمیز نیروهای انتظامی با شهروندان شود.
در این میان، هفته گذشته - 28 مهرماه- سردار احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی طی اظهاراتی پوشش نرگس محمدی را قابل اغماض خواند و گفت: این فرد جزء مصادیق وقیح نبود. در واکنش به این اظهارات، نرگس محمدی نامه ای دیگر در خطاب به فرمانده نیروی انتظامی به نگارش در آورده و طی آن یادآور شده که در آن روز پوشش کاملا موقری داشته و اساساَ مسئله ای وجود نداشته که پلیس اغماض کند یا نکند. وی امیدوار است وزارت کشور به نامه اش رسیدگی کند، در غیر این صورت از ماموران متخلف شکایت خواهد کرد. نرگس محمدی معتقد است در مقابل چنین توهین ها و رفتارهای تحقیر آمیزی نسبت به زنان که با بهانه های مختلف شاهد بوده ایم باید اعتراض مدنی و مسالمت آمیز کرد. متن نامه نرگس محمدی خطاب به فرمانده نیروی انتظامی را در زیر می خوانید:
جناب آقای احمدی مقدم
فرمانده محترم نیروی انتظامی
با سلام و احترام
اظهارنظر جنابعالی پیرامون مسئله "مبارزه با بدحجابی" قابل تامل بود. از اینکه به اعتراض صورت گرفته توسط یک زن عنایت نموده و این اعتراض را به جا دانسته اید، خرسند شدم و قطعا این اقدام موجب دلگرمی و بیانگر این واقعیت است که رفتار مدنی در کشور و در میان مسئولان روی خوش می بیند و می تواند الگو باشد.
اما به جا دیدم تا به نکاتی راجع به اظهار نظر اخیرتان بپردازم:
1- ادبیات جنابعالی و استفاده از برخی واژه ها از جمله "آن زنی که"، "قابل اغماض بود"، "جزء مصادیق وقیح نبود" و "آن زن" مناسب شان فرمانده نیروی انتظامی و یک زن ایرانی که از قضا شما نیز به به جا بودن اعتراضش معترفید، نمی باشد.
از قدیم زنان در جامعه ایران و در فرهنگ ایرانی حرمت و هویت خاص خود را داشته اند که استفاده از واژه های "این زنی که" و "آن زنی" در این فرهنگ نامانوس و دور از کرامت ایشان می باشد. نامیدن و مخاطب قرار دادن زنان به لحاظ فرهنگی و آداب و رسوم اجتماعی الزاماتی دارد که جنابعالی مد نظر قرار نداده اید. به ویژه اینکه شما در مقام یک فرد مسئول در نظام سخن می گویید و افکار عمومی مخاطب شما هستند که با معیارهای اخلاقی و فرهنگی خاص جامعه خود، به ارزیابی دیدگاه های شما می نشینند و انتظار دارند تا حداقل این الزامات و تبعیت از الگوهای اخلاقی و فرهنگی جامعه را اگر نه در گفتار و رفتار کل سیستم پلیس بلکه لااقل در کلام مقام محترم مسئول ملاحظه کنند. انتظار این است که نرم کلام و کردار مسئولان نه حتی منطبق بر امور رایج در جامعه، بلکه به لحاظ فرهنگی، ارزشی و اخلاقی فراتر از آن باشد نه فروتر از آن.
2- اینجانب چندی پیش در محل برج میلاد مورد "تذکر" نا به جای نیروهای انتظامی قرار گرفتم که البته واژه "تذکر"، تلطیف بیش از حد ماجراست چرا که توهین، افترا و اعمال خشونت در مقابل چشمان کودکان خردسالم و فریادهای ماموران و تهدیدهای مکررشان و جسارت ماموران زن هیچ شباهتی به تذکر نداشت و اگر منظور جنابعالی از "آن زنی که" و "این زن" بنده می باشم که بیان کردید "رفتار پلیس نا به جا بوده و جزء مصادیق وقیح نبودم و قابل اغماض بودم" و اکنون با چنین عباراتی مورد خطاب قرار گرفته ام، بسیار قابل ملاحظه است که افرادی که از نظر پلیس قابل اغماض نمی باشند، چگونه مورد خطاب و "تذکر" قرار می گیرند. پوشش بنده نه تنها هیچگونه ایرادی نداشت بلکه بسیار موقر بود و اساسا مسئله ای وجود نداشت که "قابل اغماض" باشد یا نباشد و جسارت نیروی انتظامی نه فقط نابه جا بلکه به لحاظ نقض حقوق شهروندی و اعمال خشونت قابل پی گیری است. این رفتار نه یک عمل "نابه جا" بلکه قطعا عملی خلاف قانون است که از وزیر محترم کشور تقاضای رسیدگی نموده ام. استفاده از واژه وقیح برای سنجش و قیاس پوشش اینجانب درست نیست چرا که همان گونه که در عکس های منتشر شده توسط پلیس در سایت های عمومی پیداست، پوششی کامل و متین می باشد.
نگاه قدرت مدارانه و کلام و ادبیات برگرفته از چنین رویکردی، بدون ملاحظات فرهنگی و کرامت والای بشر می تواند بسترساز رفتار خشن و توهین آمیز در لایه ها و سطوح مختلف در جامعه گردد که مناسب با شان انسان ها در جامعه نباشد. برخورداری از قدرت و مصونیت ناشی از آن نه تنها نباید عامل تحقیر، توهین و حتک حرمت افراد چه به لحاظ کلامی و چه به لحاظ رفتاری باشد بلکه می بایست موجب احترام و تواضع در مقابل آحاد جامعه حتی نسبت به متخلفان باشد.
3- هدف اینجانب از نوشتن نامه اعتراضی خطاب به وزیر محترم کشور جناب آقای رحمانی فضلی که تاکنون هیچگونه جوابی دریافت نکرده ام و همچنین این نامه خطاب به فرمانده محترم نیروی انتظامی، تنها تلاشی کوچک و ممکن برای اصلاح و برچیده شدن رفتارها و گفتارهای دور از شان و حرمت واقعی زنان و مردان در جامعه ایران است که خود نیز عضو کوچکی از همین جامعه ام.
نرگس محمدی

30/7/1392

روزنامه بهار توقیف شد + مقاله ای که بهانه ای برای توقیف آن شد

روزنامه «بهار» با رای هیئت نظارت بر مطبوعات، توقیف و پرونده آن برای رسیدگی قضایی به دادگاه ارسال شد.
باوجود آنکه بودن یک نهاد خاض برای کنترل مطبوعات خود حاکی از محدویت ها و سرکوب آزادی های در این عرصه است، " هیئت نظارت بر مطبوعات" فعلی که هفته پیش انتخاب شد حتی صدای روزنامه جمهوری اسلامی را نیز در آورد. روزنامه جمهوری اسلامی نوشت که ترکیب این نهاد کاملا به سود افراط گرایان است.
علاءالدین ظهوریان دبیر هیئت نظارت بر مطبوعات در گفتگو با خبرنگار مهر، از اعلام رای این هیئت در خصوص روزنامه «بهار» خبر داد و گفت: بر اساس رای هیئت نظارت بر مطبوعات، روزنامه «بهار» توقیف و پرونده‌اش برای رسیدگی قضایی به دادگاه معرفی و ارسال شده است.
دبیر هیئت نظارت بر مطبوعات پیشتر از رسیدگی به موضوع مقاله مندرج شده در روزنامه بهار در جلسه امروز دوشنبه 6 آبان این هیئت خبر داده بود.
یادآوری می‌شود روزنامه بهار چهارشنبه گذشته، اول آبان‌ مقاله‌ای با عنوان «امام؛ پیشوای سیاسی و یا الگوی ایمانی؟» منتشر کرد که مسئولان این روزنامه ضمن عذرخواهی انتشار روزنامه را موقتا متوقف کردند.
مقاله " امام؛ پیشوای سیاسی یا الگوی ایمانی؟" /دکتر علی‌اصغر غروی
روزنامه بهار ۱ آبان ۱۳۹۲

برای ما که باور داریم پیامبر اسلام خاتم انبیاء الهی است، رحلت او معنایی می‌یابد، ورای رنج‌ها و تاثرهای عاطفی فقدانش. زیرا بسته شدن لب‌های او یعنی خاموش شدن آخرین نداهای آسمان در هدایت بشر. گرچه خداوند پیوسته بندگانش را به صراط مستقیم رهنمون است اما نزول اینچنین حقایق هستی و تبیین رموز سعادت انسانی پایان یافته است. با این وصف روشن است که آخرین کلمات چنین پیامبری، اهمیتی صد چندان می‌یابند. پس باید آخرین وصایای او در ماجرای غدیر، به عنوان بخشی از آخرین سخنانش، کاوشی جدی و عمیق را در پی‌داشته باشد. و بی‌خود نیست که این‌ها همه بحث و نظر را به‌دنبال کشانده است. این هم نظری است در میان نظر‌ها.
یکی از مهم‌ترین مسائلی که قرآن بر آن تاکید داشته و اقدام برای به انجام رساندنش را از همه انبیاء و پیروانشان طلب کرده، امامت و پیشوایی از یکسو و تشکیل امت است از دیگر سو، به منزله گروهی که از نظر تفکر در زندگی متحدند، و از یک امام و پیشوا تبعیت می‌کنند. در فرهنگ قرآنی ما ابراهیم اولین پیامبری است که به توحید فراخوانده و سپس تشکیل امت داده، یعنی توانسته است گروهی از انسان‌ها را که دارای یک ملت (اندیشه) هستند گرد هم آورد و صاحبان آن اندیشه، به جهت طرز فکر و ملتِ واحدی که دارند، در اخلاق، ‌منش وکنش، متمایل، منسجم، متماسک، متحد، متعاون، همراه، هم‌مقصد، هماهنگ و هم‌پیمان هستند.
«وَإِذِ ابْتَلَی إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُک لِلنَّاسِ إِمَاما» (بقره ۱۲۴)
ای پیامبر به‌خاطر داشته باش که خداوند ابراهیم را برگزید و برای او کلمات خودش را به اتمام‌رسانید وگفت‌‌ ای ابراهیم (اکنون که کلمات بر تو تمام شده است) من تو را پیشوای مردم قرار می‌دهم» از مضون آیه چنین بر می‌آید که با اتمام کلمات بر ابراهیم، هرآنچه را که او در راستای هدایت جامعه به سوی دعوت الهی نیازمندش بوده است، خداوند در اختیارش قرار داده و اکنون می‌تواند نقش امام و پیشوا را ایفا کند. آیا مراد از این امامت، پیشوایی سیاسی جامعه است؟ برای پاسخ به این سوال، آیه فوق را در کنار آیه سوم از سوره مائده می‌نشانیم که از آن موضوع معرفی علی (ع) برای جانشینی سیاسی پیامبر (ص) استخراج شده است:
«الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دِینَکمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکمُ الْإِسْلَامَ دِینا» (مائده ۳)
آیا برداشت مذکور از آیه فوق پذیرفتنی است؟ از چشم‌اندازهای گوناگونی می‌توان پاسخ این پرسش را جست‌وجو کرد:
۱- آیات قبل و بعد از آیه فوق موید این معنی است که خداوند پیامبر را موظف می‌کند هر آنچه بر او نازل می‌شود، بی‌کم‌وکاست، ابلاغ کند و در این میان هیچ پیشامد و گزندی وی را از انجام رسالت باز ندارد و بر طغیان و مخالفت و سرکشی کافران اندوهگین نباشد. پس، از سیاق آیات چنین به‌نظر می‌رسد نعمتی که تمام شده است،‌‌ همان وحی خداوندی (قرآن) و تحقق عینی آن (اسلام) باشد. یعنی اکنون که وحی بدون هیچ نقص و گزندی به مردم ابلاغ شده است، نعمت بر ایشان تمام است.
۲- اگر موضوع «بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیک» معرفی علی (ع) به خلافت می‌بود، باید بلافاصله در همین جا آن را ذکر می‌فرمود، زیرا خداوند حکیم است و تاخیر بیان از وقت حاجت از حکیم، قبیح.
۳- تخصیص آیات کتاب به یک موضوع، باید همراه با دلائل بسیار روشن صورت پذیرد، در غیر این ‌صورت موجب بروز ناهماهنگی در آیات، می‌شود. در اینجا نیز اگر مضمون آیه فوق را‌‌ همان «نصب سیاسی» بپنداریم، با آیاتی ناسازگار می‌شود که به پیامبر دستور می‌دهد در اداره دنیای مردم (یعنی‌‌ همان «امر») با آنان مشورت کند: «وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْر» و «وَأَمْرُهُمْ شُورَی بَینَهُمْ»
۴- علی (ع) خود در جای‌جای نهج‌البلاغه بر این نکته تاکید می‌نهد که حکومت سیاسی از طریق بیعت و رای در اختیار قرار می‌گیرد. به عنوان نمونه امیرالمومنین در نامه ششم نهج البلاغه خطاب به معاویه می‌نویسد:
«مردمی که با ابوبکر و عمر و عثمان بیعت کردند، هم بدانسان بیعت با مرا پذیرفتند. پس کسی که حاضر است نتواند دیگری را خلیفه گیرد و آن‌که غایب است نتواند کرده حاضران را نپذیرد. شورا از آن مهاجرین و انصار است. پس اگر اینان بر امامت کسی گرد آمدند و او را امام خود نامیدند، خشنودی خدا هم در آن است….»
کلمات مولی آشکارا بیانگر این حقیقت است که خلافت، امری انتصابی از جانب خداوند نیست و جانشین سیاسی رسول خدا باید توسط مردم انتخاب شود.
۵- علی (ع) هرگز از حقی در امر خلافت و حکومت که از جانب خدا برای او در نظر گرفته شده و توسط پیامبر ابلاغ شده باشد، حرفی به میان نمی‌آورد. حتی آنجا که می‌خواهد از حق خود برای خلافت دفاع کند، بر ارزش‌ها و شایستگی‌های خودش تاکید می‌کند و مردم را بر این نکته «آگاه» می‌سازد که مبادا در «انتخابِ» خود دچار اشتباه شوند. در تمام خطبه‌های نهج‌البلاغه، نسبت بین «آگاهی و انتخاب» چنان آشکار است که جای هیچ تردیدی باقی نمی‌گذارد که نگرش علی (ع) به مقوله حکومت چگونه و چیست! علاوه براین، نگاهی به گفتار، ‌منش و کنش وی در طول ۲۵ سال کناره‌گیری و ۵سال حکومت، موید این مطلب است.
۶- رفتار علی (ع) با هر سه خلیفه پیش از خود و به‌ویژه ابوبکر و عمر، که در بسیاری از کتب تاریخی مکتوب شده، به روشنی نشان می‌دهد که وی آن‌ها را کسانی نمی‌پندارد که سخن پیامبر را بر زمین زده و حکومت را غصب کرده باشند! همکاری‌های شگفت‌انگیز علی  (ع) با خلفا، که بار‌ها از جانب خودشان مورد تاکید قرار گرفته، آن چنان مشفقانه است که جای هیچ شائبه‌ای باقی نمی‌گذارد. به عنوان نمونه، در کتاب الغارات ثقفی شیعی از قول امیرالمومنین علی (ع) آورده است که: «چون رسول خدا (ص) فرائضی را که بر عهده اوست به انجام رسانید، خداوند عزوجل او را از این جهان فانی به دیار باقی برد، صلوات خدا و رحمت و برکاتش بر او باد، سپس مسلمین دو نفر امیر شایسته را جانشین او کردند و آن دو امیر به کتاب و سنت عمل کرده و سیره خود را نیکو کرده و از سنت و روش رسول خدا (ص) تجاوز نکردند آنگاه خدای عزوجل ایشان را قبض روح کرد. خداوند ایشان را مورد مرحمت قرار دهد.»
۷- اگر امیرالمومنین فرمان خدا را برخلافت خود بعد از رسول اکرم (ص) می‌یافت، آیا شجاعت و شهامت و عدالت او اقتضا نمی‌کرد که یک تنه شمشیر برکشد و فرمان و عدل خدا را جاری سازد؟! و آیا از دروازه حکمت و شهر علم نبوی بعید نبود که بیان این حق را از وقت حاجت به تاخیر اندازد؟!
۸- مروری بر مجموعه دغدغه‌های علی (ع) در باب «حکومت» در آن دوران، که در کتب تاریخی و نیز نهج‌البلاغه مندرج است، نشان می‌دهد که تمام اعتراض وی معطوف به نگرش حذفی بوده است. یعنی این‌که خلیفه یا هرکس دیگری دامنه اختیار مردم را تنگ کند. مثلا این‌که خلیفه، خلیفه بعد از خود را نصب کند، یا به‌گونه‌ای عمل کند که نتیجه برآیند آرا، انتخاب فرد خاصی باشد. اعتراض علی معطوف به چنین فرآیندی است.‌‌ همان چیزی که ما امروز انتخاب مدیریت شده یا هدایت یافته می‌نامیم. او به عدم انتخاب خود در شورای سقیفه هیچ اعتراضی ندارد، بلکه واکنش وی به محدود شدن عرصه انتخاب بود و نیز این‌که نتوانست خود را در معرض انتخاب مردم قرار دهد. نگرانی علی (ع) تنها محدود شدن وسعت گزینش مردم بود و از کلماتش این امر به آسانی قابل استنباط است. بندهای هشتگانه فوق، هرچند بسیار مجمل و مختصر طرح شد، اما آشکار می‌سازد که مراد از «اتمام نعمت» در آیه مذکور، نه حکومت و پیشوایی دنیوی، بلکه اتمام بعثت نبی، نزول، دریافت و ابلاغ بدون کاستی و نقصان قرآن است.
همین قرآن کامل و تمام است که قادر است امام و پیشوای امت واقع شود. این دُرُست‌‌ همان چیزی است که درباره ابراهیم واقع شد. ابراهیم به مقام امامت نائل شده و اسوه ملت شد، چون نعمت بر او تمام شد. برای مسلمانان نیز به همین سان، از طریق بعثت رسول و با ابلاغ وحی و شکل‌گیری کامل قرآن، نعمت تمام شده است و اکنون باید مسلمانان به کتاب خدا و عمل رسولشان اقتدا کنند تا در اندیشه و عمل، شاهد و الگوی سایر امم باشند.
پس در راستای عمل به همین آیه است که علی (ع) تمام همت خود را مصروف تامل و تدقیق در قرآن و اجرایی کردن آن می‌سازد، تا آنجا که شیخ محمد عبده در بیان اندیشه و رفتار علی، وی را قرآن مجسم می‌نامد. ولی متاسفانه، بنا به فرموده مولی (ع)، شیعیان «به جای آن‌که کتاب را امام خود بدانند خود را امام کتاب می‌دانند» و برخلاف خواست او، بنده جهالت خود شده‌اند و مدام بر حق ضایع شده علی در حکومت چند روزه دنیوی می‌گریند! حکومتی که طبق فرموده مولی، ارزش آن از عطسه بز نزد وی کمتر بود. آیا می‌شود چیزی که از منظر امیر مومنان (ع) قدر و منزلتش از عطسه بز کمتر است، از طرف خدا باشد و تازه از این فرا‌تر، اتمام نعمت و اکمال دین نیز باشد؟! مولی علیه‌السلام چه عالمانه از چنین روزهایی خبر داده می‌فرماید:
«و بعد از من بر شما زمانی خواهد آمد که هیچ چیز در آن زمان پوشیده‌تر از حق و هیچ چیز هم پیدا‌تر از باطل‌ و هیچ چیز هم شایع‌تر از دروغ بر خدا و رسول نیست! در نزد اهل آن زمان هیچ کالایی کساد‌تر و بی‌مشتری‌تر از کتاب خدا نیست، البته اگر در جایگاه خود باشد! اما بسیار پرمشتری می‌شود، اگر از جایگاه خود تحریف گردد… کتاب و اهل کتاب دو نفر تبعیدی مطرود هستند که در راه حرکت می‌کنند و هیچ صاحب پناهی آن‌ها را پناه نمی‌دهد… مردم درآن زمان اجتماعشان بر تفرقه است، از جماعت گریزانند، گویا که این مردم پیشوایان کتابند و گویا که پیشوای آنان قرآن نیست. آنگاه از قرآن جز نامی نزد آنان باقی نماند و آنان جز خطی از قرآن نشناسند….»
… در باور چه کسی می‌گنجد که شیعیان این علی، رسم وی و موعظه او را، که چنگ یازیدن به حبل متین الهی (قرآن) و اتحاد مسلمانان است، کنار نهاده‌اند و به جای تدقیق و تفقُّه در آیات قرآن و عمل به آنچه خداوند در کتاب از آنان خواسته، اسم علی را با فهم ناقص و ناصحیح خود از آیات کتاب و روایات مجعوله در هم می‌آمیزند و بر آتش تفرقه و اختلاف مسلمین هیزم می‌ریزند و آتش‌بیار معرکه می‌شوند و در قالب حُبّ و وَلایت امیرالمومنین، بزرگ‌ترین مظالم را در حق اهداف عالیه، الهی و انسانی شریف‌ترین و زبده‌ترین گوهر جهان بشریت مرتکب می‌شوند و بی‌آنکه کوچک‌ترین سنخیتی در بینش، ‌منش و کنش ایشان با علی (ع) وجود داشته باشد، مفتخرند که شیعه او هستند و منتظر شفاعت و دستگیری وی در آخرت!
البته این امر جدیدی نیست. از‌‌ همان زمان نیز رسم و سنت علوی را کسی نمی‌پسندید. خطبه‌ها و نامه‌های آن حضرت در روزگار خلافتش، مبین این است که وقتی او، به انتخاب و بیعت مردم، بر مسند حکومت نشست، به‌خوبی می‌دانست که مردم تاب تحمل عدالت او را ندارند. از این رو پیوسته از پیروان و شیعیان خود گله‌مند و آزرده خاطر بود، که اسم علی را می‌خواهند اما رسمش را برنمی‌تابند.
چگونه می‌توان تصور کرد که اندیشه علی (ع) معطوف به کسب و حفظ قدرت بوده است؟! و چگونه می‌شود گزاره معطوف به کسب و حفظ قدرت را با این حقیقت تاریخی وفق داد که او می‌دانست ابن‌ملجم مرادی، به دستور خوارج، که اتفاقا همه خود را شیعه و پیرو علی می‌نامیدند، قصد کشتنش را کرده، ولی محافظی بر خود اختیار نکرد و مجرم را قبل از ارتکاب جرم مجازات نکرد؟! علی امام است و مهم‌ترین نقش او، همین امامت و پیشوایی امت است تا قیام قیامت. او حاکم سیاسی مردم برای چند روز گذرا و ناپایدار دنیا نیست. یعنی علی بیش از آن‌که حاکم مسلمین باشد، امام و الگوی بشریت است. او زعامت کبری دارد. امر خلافت در برابر این نقش یگانه امامت تا قیامت، آن‌قدر ناچیز است که علی آن را به سادگی فرو می‌نهد، تا با ریخته شدن خونش، الگویی بسازد برای رهبران و حاکمان در طول تاریخ. او بیش و پیش از هرکس و هرچیز یک امام است. امام اخلاق و شرف و کرامت و آزادی و آزادگی و عدالت و انسانیت. امامی که یگانه دغدغه‌اش تبیین راهی است که خداوند در کتابش، به وسیله کلام رسولش به او آموخته است، اما ذهنش هرگز مشغول خلافت و حکومت دنیایی نیست. حکومتی که تاکید فرموده است «زمام شترش را بر گردنش می‌افکند و ر‌هایش می‌سازد». او که خود را تجسم کامل پیام وحی می‌دانست، آرزو داشت امام امتی باشد که نعمت هدایت از طریق همین کلام بر آن‌ها تمام شده است.
چنین عملکردی است که علی (ع) را به شخصیتی مبدل ساخته که مسلمان و غیرمسلمان و شیعه و سنی در وصفش قلم‌ها رانده و سخن‌ها گفته‌اند. پس علی نقش امامتش را به تمامی ایفا کرده و به‌راستی امام و الگوی امت‌ها شده است. مرحوم حکیم علامه غروی، در خطبه نماز جمعه ۱۸ آبان ۱۳۵۸، با توجه به عرصه‌های گوناگون حیات امام علی (ع) و نقش انکار‌ناپذیر و بی‌مثال او در تبیین و ابقاء مفاهیم بنیادین اسلام، امیرالمومنین را «جزء اخیر علت تامه دین اسلام» می‌نامد و می‌گوید: «چنان مساوات و برابری را به معنای واقعی و صحیح کلمه میان امت جاری کرد، چنان آزادی افکار و اندیشه را به مردم شناساند و به این‌ها عمل کرد به‌طوری‌که حتی از حق خودش هم صرف‌نظر کرد تا آراء مردم محترم باشد و این قانون اسلام باقی بماند و حکومت مردم بر مردم و سرنوشت مردم به دست مردم بودن، برای همیشه الگو باشد و این از مختصات و امتیازات دین اسلام است. پس همه مطالب و همه احکام را امیرالمومنین اجرا کرد، برنامه‌ها و کارهای امیرالمومنین هم همه نوشته شده است، بیاناتش همه نوشته شده است… این است که مطلب تمام است و امیرالمومنین جزء اخیر علت تامه دین اسلام است.» ‌این انسان کامل، طبیعتا شایسته این وصف نبی می‌شود که:
«مَنْ کنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِی مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَا» (کافی، ج۱، ص۲۹۳، باب الإشاره و النص
علی امیر المومنین «هر که من دوست اویم علی هم دوست اوست. خداوندا هرکه او را دوست دارد دوستش بدار و با هر که وی را دشمن می‌دارد دشمن باش.»
اکنون اگر به آیه ابتدای بحث درباره امامت ابراهیم بازگردیم، خواهیم دید که ابراهیم (ع) نیز با اتمام کلمات الهی، امام می‌شود. یعنی امامت امت آنگاه میسر است که انسان پیام هدایت الهی را در خود مجسم و تمام سازد و به مقام خلیفه اللهی نائل شود. علی (ع) نیز چون تمامی کلمات خالق را در خود محقق و صفات جمال او را در خود متجلّی ساخته، به امامت امت، نائل شده است، نه فقط در حیاتش و نه تنها برای پنج سال، که تا قیام قیامت و برای همه دوران‌ها و برای همه انسان‌ها؛ و این‌‌ همان زعامت کبراست. البته هر آن کس که امامش قرآن باشد و به کتاب و کلام الهی دل بسپارد، به‌مثابه الگو و امام برای تمام جهانیان است.
«هُوَ سَمَّاکمُ الْمُسْلِمِینَ مِنْ قَبْلُ وَفِی هَذَا لِیکونَ الرَّسُولُ شَهِیدا عَلَیکمْ وَتَکونُوا شُهَدَاءَ عَلَی النَّاسِ» (حج ۷۸)
آیا معنای «زعامت کبری» که تا قیام قیامت ادامه خواهد داشت، جز این است؟ آیا میان این زعامت و امامت، که علی (ع) مصداق اَتَمّ آن است، با خلافت و زعامت سیاسی، هیچ سنخیت و شباهتی وجود دارد؟
یا تنها اشتراک لفظی ساده‌ای است که انحراف‌های شگفت‌ به‌بار آورده؟! (ر. ک. کتاب چند گفتار/ اثر آیت‌الله سیدمحمدجواد موسوی غروی)
نتیجه آن‌که جزو وظایف رسولان الهی، از جمله پیامبر اسلام، تعیین جانشین یا خلیفه، که اصطلاحا نصب می‌گویند، برای تشکیل حکومت و اداره امور دنیای مردم نبوده است. پیامبران و به‌ویژه پیامبر اعظم برای رهایی بشر از همه قیود و بندهای جهل و بردگی و اسارت مبعوث شده‌اند (اعراف ۱۵۷). نصب یا تعیین، در خود، مفهوم سلب آزادی و نوعی از بندگی و بردگی را دارد. از این‌رو ناقض هدف بعثت رسول اسلام، مذکور در آیه ۱۵۷ اعراف است. بر این پایه حتما رسول اسلام خود ناقض پیامی که آورده است نمی‌شود. بر همین اساس است که شیعه با نصب عمر توسط ابی‌بکر و نصب عثمان توسط عمر شدیدا مخالف است و آن را مغایر با کتاب و سنت و متضاد با اصل آزادی انسان قلمداد کرده است. وقتی خدای تعالی در کتاب مجیدش انسان را در قبول دین، ماندن در آن یا خروج از آن آزاد و مخیر گذاشته است، چگونه اذن داده است حاکمان بر این مردم، منتخب و برگزیده آن‌ها نباشند و در این امر با این اهمیت مسلوب‌الاختیار باشند؟! پس پیام غدیر از سوی رسول آزادی و رهایی و عدل، معرفی ولی و امام مردم است تا قیام قیامت، نه تعیین و نصب حاکم سیاسی برای مدتی کوتاه.
بارخدایا! در پرتو تعالیم کتابت از ظلمات، کژی‌ها و تباهی‌ها ر‌هایمان ساز و به نور ایمان و آگاهی داخلمان گردان، تا وعده تو را محقق ساخته باشیم و بسان پیشوایمان علی، الگو برای همه مردم باشیم.
خداوندا! درود همیشگی‌ات را بر او فرست که چه نیکو امامی است برای ما و چه صالح بنده‌ای است برای تو.

*عضو شورای مرکزی و مسئول شاخه اصفهان نهضت آزادی ایران